اقتصاد بر مقاومت موثر است

امیر خراسانی


یک فیلسوف آمریکایی اخیراً کتابی منتشر کرده است و پرسش اصلی او این است که جامعه بورژوازی شده امروز، دیگر سرباز آینده را تولید نمی‌کند. این مسئله مبتلا به امروز کشور ما نیز می‌باشد. مقاومت یک تصویر دهه شصتی به اصطلاح دارد. اما امروز دیگر این تصویر کارساز نیست.

آن دیگر تمام شده است. جامعه امروز حسی ندارد از اینکه باید برود و از جامعه دفاع نماید.مشکل اصلی ما این است که اقتصاد جامعه مانع از این است که مردم بخواهند به مقاومت فکر نمایند. یک مقاله‌ای را فوکس درباره ایران منتشر کرد و سعی داشت تعداد بیلیونرهای ایرانی را حدس بزند. این مقاله در دوران کرونا منتشر شد. آن مقاله پیش بینی کرده بود که ایرانی بیش از عربستان بیلیونر دارد! لذا این نشان از اقتصاد تبعیض آمیز در ایران دارد. و همین موجب جلوگیری از تفکر به مقاومت در ایران است. بنابراین می‌توان گفت که پیش زمینه مقاومت، عدالت است.

باید عدالت اقتصادی برقرار باشد تا مقاومت برقرار گردد. اما این فرآیند اقتصادی در غزه و حزب الله وجود ندارد. فرماندهان حزب الله، آدم‌های عادی هستند و کسی در آنجا این ظن و گمان را ندارد که فرمانده حزب الله به دنبال معامله میلیونی است! چند سال پیش علیه شهید اسماعیل هنیه، شایعاتی درست کرده بودند که در کاخ و خانه‌های فلان قیمت در آمریکا در حال زندگی است. علت پخش این شایعه، شکستن شخصیت‌های حزب الله و حماس بود. پس نشان می‌دهد که فضای اقتصادی چه مقدار می‌تواند بر اندیشه مقاومت اثرگذار باشد. امروز در وضعیتی قرار گرفته‌ایم که تمام پل‌های دهه شصت را تخریب کرده‌ایم. ما همه سنت‌ها را از بین برده‌ایم؛ سنت‌های خانوادگی از بین رفته است. ارتباط کلان شهرها با شهرهای کوچک قطع شده است. میزان ارتباط با زمین و صیادی بیشتر بود.

میزان کسب و کارهای خرد بیشتر بود. همین‌ها زمینه ساز اندیشه مقاومت بود. اکنون در ایران بیش از مقاومت، اندیشه توسعه حاکم است. زمانی که صحبت از جنگ می‌گردد، این ترس برقرار می‌شود که با جنگ، توسعه ایران متوقف می‌شود. این نگاه، نگاهی است که مسئولین جمهوری اسلامی آن را ایجاد کرده‌اند. دوگانه‌ای برقرار شده است که دوگانه توسعه و جنگ است. ساختارها و نهادهای سیاسی و اقتصادی ایرانی به دنبال الگوگیری از فضای آمریکا و غرب است.

و همین ساختارها که به دنبال ساخت ایران براساس الگوهای بیگانه است، موجب زدودن اندیشه مقاومت در جامعه می‌گردد. موجب گردیده است که جامعه به دنبال تبدیل شدن به فرد غربی باشد و همین او را از اندیشه مقاومت دور می‌نماید. جامعه امروز به این تصور است که جنگ غزه تنها یک جنگ در گوشه‌ای از جهان است.

اما واقعیت این است که نظم جهان در حال تغییر است و اما این تصور را مردم جامعه به درستی از این جریان ندارند. تنها تصور می‌نمایند که یک جنگی در یک گوشه‌ای در حال رقم خوردن است اما اینکه یک بلوک جهانی در حال رقم زدن آن است، تصویری از آن را ندارند.

 

بلوک جهانی، به دنبال کشتار حداکثری است
 

 این اندیشه از گذشته در تفکر غربی بوده است. همواره به دنبال کشتار حداکثری و نسل کشی برای ایجاد زمینه مناسب برای انتقال شهروندان خود به آن منطقه می‌باشد. به عنوان مثال کشتاری که فرانسه در الجزایر ایجاد کرد، براساس همین مبنا بود.

بلوک جهانی تام و تمامی شکل گرفته است و سازمان‌هایی چون G7 و ناتو و غیره دارد که این سازمان‌ها تسهیل گر عملیات‌های نظامی در منطقه می‌باشند. و این برخلاف سازوکاری است که در کشور ما حاکم است. ایران برای نقش آفرینی در مقاومت باید یک وزیرخارجه مثل آقای عراقچی را در اطراف دنیا بچرخاند تا بتواند سازمان دهی برای حمایت از مقاومت ایجاد نماید. بلوک جهانی همه متحد شده‌اند برای حمایت از اسرائیل در ایجاد فضای مناسب در منطقه با یکدیگر عمل می‌نمایند.

این خط جهانی در اوکراین و روسیه هم دیده می‌شود. خطوط بسیار متعددی از انگلستان و آفریقا نیز در این جنگ فعال شده‌اند و قصد دارند که در این جنگ شرکت نمایند. لذا نمی‌توان صحنه را به دید محلی بررسی کرد و از آن نتیجه گرفت. باید نگاه بلوک بندی از جهان داشت. تجربه زیسته سردار سلیمانی بسیار گواه این است که چگونه در جهان با نگاه فرامحلی و منطقه‌ای عمل می‌کرد. او در لبنانی حضور یافت که تنها مسلمانان در آنجا حاضر نبودند و از مذاهب و افراد مختلف در آن منطقه حضور داشتند.

در لبنان افرادی با آمریکای جنوبی ارتباط دارند. بنابراین این تجربه موجب گشت تا نگاه فرامنطقه ای را در یک سردار ایرانی ایجاد نماید. بنابراین ما نیازمند به یک نگاه فرامنطقه ای و محلی در مردم هستیم. اما مردم جامعه ما به دور از این نگاه هستند. امروز می‌بینید که در باب جنگ علیه لبنان، برزیل و نیکاراگوئه واکنش نشان می‌دهند.

این واکنش‌ها نشان می‌دهند که این جنگ، تنها جنگ محلی نیست بلکه یک جنگ جهانی و منطقه‌ای است. بنابراین باید مقاومت را در این طرح و ایده و نگاه بازتعریف نمود. باید نگاه کلانی داشت. و همین نگاه کلان می‌گوید که نصرالله چه اهمیتی دارد. اهمیت او به دلیل جنگ علیه اسرائیل نبود بلکه به دلیل جنگ علیه ظالمینی بود که در جهان با نگاه جهانی در حال عملیات هستند. این تصویر تبیین تئوری مقاومت در دانشگاه خیلی بعید است! در مقابل تئوری پردازی علیه مقاومت در ایران در حال انجام است.

کتاب‌هایی که ضد مقاومت هستند به شدت در ایران ترجمه می‌گردند. این تصور را ما می‌توانیم از دانشگاه علوم سیاسی اورشلیم داشته باشیم اما نسبت به دانشگاه‌های ایران نمی‌توان این تصور را داشت. در ایران اعتقاد بر این است که اساساً علوم اسلامی شبه علم است. و هیچ گاه نمی‌توان علوم اسلامی را در علوم انسانی وارد کرد. این دعوا از دهه‌ها پیش در ایران وجود دارد و هم چنان مورد توجه است.

 

تبادل ما با دانشگاه های جهان اسلام قطع است

 مسئله این است که تبادل دانشگاه ما بیشتر به سمت دانشگاه‌های اروپایی است. در حالی که می‌توانیم با دانشگاه‌های متعدد منطقه به مانند دانشگاه‌های بغداد، سوریه، ترکیه و غیره تعامل علمی داشته باشیم. یک زمانی تعامل با دانشگاه‌های لبنان داشتیم اما امروز دیگر از دست رفته است. دانشجویان ما بیشتر به دنبال مهاجرت به آمریکا و اروپا می‌باشند و نهایتاً به این نتیجه می‌رسند که ما چرا آمریکا و اروپا نگشتیم! پیش از انقلاب توجه بیشتری نسبت به وضع داخلی صورت می‌گیرد. جامعه شناسان ایرانی بودند که توجه به اصلاحات ارضی می‌کردند و به دنبال گفته‌های غربی و اروپایی نبودند. بلکه به دنبال انواع و اقسام مردم شناسی و مردم نگاری بودند. سبک زندگی مردم در روستاها را بررسی می‌نمودند. مسئله ما اساساً ایده یهودی و چپ و راست و مسلمان و مسیحی نیست. مسئله ما فرمی به نام امپراطوری است.

یک زمان این امپراطوری انگلیس بود و زمان دیگر شوروی بود و سپس جهان دو قسمت شد و همین طور این مسئله ادامه دار است. شاید در آینده چین امپراطور گردد. به هرترتیب منطق امپراطوری، جلوگیری از حاکمیت ملی است.

ایران به دنبال حاکمیت ملی بود و نظام امپراطوری آن دوره مانع این مسئله بود. برخی در داخل به دنبال تسلیم شدن هستند. اما به نظر من با تسلیم شدن توسعه یافتگی ایجاد نمی‌گردد. به این دلیل که بعد از تسلیم شدن، اولین مسئله‌ای که ایجاد می‌گردد، محدودیت صنایع است. اگر تسلیم شدن موجب توسعه یافتگی می‌گشت، عربستان و اردن و غیره پیش از ما تسلیم گشته‌اند اما وضع امروز آنها گویای توسعه یافتگی نیست.

به همین جهت حتی اگر بخواهیم تسلیم گردیم باید به دنبال یک طرح مشخص باشیم. به نظر می‌رسد که باید خود را دایما در آرایش جهانی دید و میزان عاملیت خود را در این آرایش بازتعریف و مشخص نمود. اساساً امپراطوری، مهم‌ترین سد عاملیت است. امپراطوری می‌تواند حتی بر نوع لباس و فانتزی‌های افراد اثرگذار باشد. بنابراین بسیار می‌تواند حوزه تأثیر گسترده‌ای داشته باشد. بنابراین برای به دست آوردن و بازپس گیری عاملیت فردی، به دنبال کنار زدن امپراطوری حاکم بود. منظور من این نیست که توسعه یافته نباشیم. اما توسعه کلمه بار داری است. توسعه از دوران جنگ سرد آمریکا پدید آمده است.

آمریکا شروع به صادارت توسعه نمود. آفت توسعه، این است که به دنبال الگو گرفتن است. تاریخ توسعه این درس را به ما می‌دهد که در این دنیا، توسعه هرکشوری مختص به خود همان کشور می‌باشد و نمی‌توان الگوی یک کشور را به دیگری تسری داد. به عنوان مثال در آلمان مکتب تاریخی و فردریش به جای آدام اسمیت آمدند و مسیر توسعه را رقم زدند. به این دلیل که معتقد بودند آلمان، الگوی منحصر به فرد خود در توسعه را دارد. بنابراین می‌توان از تجربه‌های دیگر کشورها الهام گرفت، اما نمی‌توان نظام مسائل یک کشور را به کشور دیگر تسری داد.

ایران الگوی نظام توسعه خود را دارد. به عنوان مثال ایران، درگیر نظام تحریمی خاصی گردیده است. در مصرف بنزین و انرژی مشکل دارد. و این نیازمند الگوی مختص به خود می‌باشد. آنچه امروز معضل مسائل کشور است، عدم تسری دوگانه‌های سیاسی به میدان عمل است. همواره دوگانه دیپلماسی و میدان، توسعه و مقاومت و غیره مطرح می‌گردد. اما این دوگانه‌ها تنها در ساحت سیاسی باقی می‌مانند.

امروز هرچند ریاست‌های جمهوری تغییر می‌نمایند اما افراد و تفکر اصلی تغییر نمی‌نماید. این تفکر اصلی از دانشگاه‌های ما وارد می‌شود که این تفکر بیگانه از میدان عمل است. بنابراین اساساً شکل توسعه هر کشور مختص به خود می‌باشد. نمی‌توان براساس شاخصه‌های واحدی توسعه را در یک کشور پیگیری نمود. نمونه‌های جهانی مثل آلمان و ژاپن هرکدام الگوی توسعه خود را داشته‌اند. امروز یکی از مسائل مهم در منطقه جلوگیری حاکمیت استعمار و استکبار از شکل گیری دولت‌ها و ملت‌هایی است که به دنبال تمامیت استقلالی خود هستند. کشورهای چون عراق، لیبی و غیره که به دنبال استقلال حاکمیتی هستند، به سرعت توسط آمریکا به عنوان محور شرارت تلقی می‌گردند و با آنها مقابله می‌شود.

تاریخ انتشار: 1403/08/01

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.