weblog_showcase

نقدی بر موضع اخیر زیدآبادی؛

مهارت تولید نفرت

تابلوهای حد ترخص با فاصله‌ای مشخص در حاشیه هر شهر و روستا نصب می‌شوند. حالا فرض کنید شخصی شبانه یکی از این تابلوهای سبز را مخفیانه جابه‌جا کرده و در میدان اصلی شهر نصب کند. مردم چه واکنشی نشان می‌دهند؟ کاری که زیدآبادی کرده و می‌کند همین است. ایجاد گسل و به دنبال آن آشوب در ذهن مخاطب و قرار دادن رقیب در سیبل حملات.

رسانه فکرت | مجتبی عادل‌پور، پژوهشگر و نویسنده حوزوی


در حالت خواب و بیداری بودم که نگاهم به نوشته احمد زیدآبادی درباره حد ترخص افتاد و چشمانم همان‌دم گرد شد. بی‌اختیار به مهارت سوژه‌یابی این بشر آفرین گفتم! در عجبم این سوژه‌ها چطور به ذهن این جماعت خطور می‌کند. تولید نفرت از یک مفهوم خنثی و یا حتی مثبت، هنر می‌خواهد؛ گاهی فکر می‌کنم خود شیطان این سوژه‌ها را به آنها وحی می‌کند! راستش را بخواهید هیچ‌چیز مثل این احتمال وجدانم را قانع نمی‌کند. او می‌گوید نصب تابلوهای حد ترخص در اطراف شهرها و روستاها، کشاندن امور حاشیه‌ای به متن است و پشت این قضایا ریاکاری معطوف به سوءاستفاده نهفته است. در این‌باره سه نکته عرض می‌کنم؛ یکی درباره مهارت کاری‌اش، یکی محتوای حرفش و نیز توصیه‌ای به خودش.


زیدآبادی روزنامه‌نگار است و خاک راه خبر را خورده. ویژگی امثال او این است که نسبت به اطرافشان بی‌تفاوت نیستند؛ می‌بینند، می‌شنوند، بو می‌کشند و.... ابراهیم بن مالک اشتر در فیلم مختار در هنگام آموزش نیروهایش گفت‌وگوی جالبی داشت: «گردان ضربت از همه‌چیزش اسلحه می‌سازد؛ حتی از شال کمرش، دستار سرش و یا افسار خرش!» توجه به همه ظرفیت‌ها کاری است که خبرنگار کارکشته‌ای مانند او خوب آموخته. در حقیقت برای او و امثالش حد ترخصی برای انتخاب سوژه وجود ندارد؛ سوژه قابلیت ضربه زدن به طرف مقابل را داشته باشد، حالا هرچه می‌خواهد باشد. این همان دندان سفید این جماعت است؛ یعنی جزئی‌نگری در کشف و پرداخت سوژه‌ها.


تابلوهای حد ترخص با فاصله‌ای مشخص در حاشیه هر شهر و روستا نصب می‌شوند. حالا فرض کنید شخصی شبانه یکی از این تابلوهای سبز را مخفیانه جابه‌جا کرده و در میدان اصلی شهر نصب کند. مردم چه واکنشی نشان می‌دهند؟ عابران چه قضاوتی درباره مسئولان شهر می‌کنند؟ کاری که زیدآبادی کرده و می‌کند موبه‌مو همین است. ایجاد گسل و به دنبال آن آشوب در ذهن مخاطب و قرار دادن رقیب در سیبل حملات. او به رقیبش این برچسب را می‌زند که حاشیه‌ها را به متن می‌کشاند، این در حالی است که خود او خداوندگار این کار است. کسی که تابلوهای حد ترخص را به میدان خبر آورده خود اوست! روزانه هزاران نفر از کنار تابلوهای حد ترخص عبور می‌کنند و گاه هم زیر سایه آن چترتی می‌زنند؛ اما اندکی هم به نوشته روی تابلو چشم نمی‌اندازند. با این نگاه، سوءاستفاده، عملی است که بنان و بیان زیدآبادی انجام داده، نه فکر و دست نصاب تابلو! القصه اینکه او، متولیان کار را متهم به ریا می‌کند؛ در حالی که خودش با غرض و مرض در تنور حاشیه می‌دمد.


معنا و مفهوم خودمانی حد ترخص یعنی حفظ حد و مرزها و دست نینداختن به رخصت‌ها. با این وصف، هر چیزی حد ترخصی دارد؛ حتی دشمنی‌ها و کینه‌ها.


اندازه نگه‌دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
 

وقتی محمود افغان به ایران حمله کرد، یکی از اقوام خود به نام مگس‌خان را حاکم شیراز قرار داد. او قصد داشت قبر حافظ را خراب کند. دیگران او را از این کار نهی کردند. در نهایت تفألی به دیوان حافظ زد. این بیت آمد:


ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است
عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

گفتنی است، احمد زیدآبادی، فعال رسانه‌ای اصلاح طلب اخیرا در صفحه تلگرامی خود، نصب تابلوهای حدترخص در جاده‌ها را ریاکاری و سوء‌استفاده دانست و نوشت:
«از این سفر نوروزی هیچ بهره‌ای هم که نبرده باشم، خدا را شکر "حد ترخص" هر شهر و شهرک و دهستان و روستا و کور‌ده را خوبِ خوب شناختم!
برای شناسایی حد ترخص هر شهر و دهستان چنان تابلوهای عظیم‌الجثه و سبزرنگی در عموم جاده‌ها نصب کرده‌اند که انگار نخستین نیاز و اولویت هر مسافر و غیرمسافر شناخت همین حد ترخص است و گرنه کارش لنگ می‌ماند!
امور حاشیه‌ای را به متن کشاندن و متن را به حاشیه بردن، به نظرم صرافاً از سر جهل نیست، در پشت این نوع قضایا اغلب گونه‌ای ریاکاری معطوف به سوءاستفاده نهفته است!»

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠١/١١

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.