weblog_showcase

نوشتاری برای مرتضای شهید؛

روشنفکرِ روشن‌ضمیر

بچه‌ها مشغول فوتبال بازی بودند. با شنیدن صدای «مرتضی مرتضی پاس بده» ناخودآگاه یاد آقا مرتضی افتادم با خود گفتم «راستی شهید آوینی هم بچه شهر ری بود» تمام فکر و ذهنم رفت به سمت سید مرتضی آوینی. از کنار بچه‌های کوچه رد شدم با خودم فکر کردم چرا بعضی‌ها کم آوردند و برخی مثل شهید آوینی با توجه به منش روشنفکری که داشتند پای انقلاب ایستادند؟!

رسانه فکرت | مجید رنگی، پژوهشگر هنر


پیاده از کوچه پس کوچه‌های شهرری راهی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بودم. روزهای آغازین فروردین ماه بود این روزها طبق عهدی که با خودم گذاشتم بیستم فروردین به زیارت حضرت عبدالعظیم می‌آیم همچنین بر سر مزار استاد «نیری» حاضر می‌شوم. ایشان از جمله هنرمندانی است که در نمایش و بازیگری و صدا حق به سزایی در شکل‌گیری شخصیت هنری خیلی‌ها دارد.


بچه‌ها مشغول فوتبال بازی بودند. با شنیدن صدای «مرتضی مرتضی پاس بده» ناخودآگاه یاد آقا مرتضی افتادم با خود گفتم «راستی شهید آوینی هم بچه شهر ری بود» تمام فکر و ذهنم رفت به سمت سید مرتضی آوینی. از کنار بچه‌هایکوچه رد شدم با خودم فکر کردم چرا بعضی‌ها کم آوردند و برخی مثل شهید آوینی با توجه به منش روشنفکری که داشتند پای انقلاب ایستادند؟!


رسیدم پشت کیوسک روزنامه فروشی، «آوینی در جریان یک تحول و دگردیسی بزرگ و عمیق قرار گرفت. بنابراین سرنوشت و سرشت او فردی نبود. یک رستاخیز عظیم فرهنگی به نام انقلاب اسلامی در ایران رخ داد که طی آن، عالم و آدم عوض شد. نسبت ما با امر تغییر کرد. فهم ما از خودمان و جهان پیرامون، نسبت به گذشته، حال و آینده نسبت به دیگری‌های‌مان مثل غرب و شرق تغییر کرد. شهید آوینی هم در جریان این تحول قرار گرفت البته مانند او بسیاری در این جریان و این تحول بزرگ تغییر کردند من جمله روایت تحولی که از درون جان آوینی رخ داد. این تغییر انفسی در واقع پیوند داشت با یک تحول انفسی و آفاقی بزرگ‌تر که آن انقلاب اسلامی بود. و در جریان آن شمار زیادی از اهل فکر و فرهنگ به‌ویژه کسانی که حساسیت معرفتی و فرهنگی و زیبایی شناسانه بالایی داشتند جذب انقلاب و شخصیت امام خمینی(ره) شدند و خودشان را به امواج این تغییر سپردند که شهید آوینی هم یکی از آنها بود.»


از روزنامه فروشی وارد بازار منتهی به حرم شدم، نور خورشید از روزنه‌های سقف بازار به زور خودشان را به خنکای کف بازار می‌رساندند. فضای سایه روشن بازار حس عجیبی داشت. با خود فکر کردم «چرا آوینی در فروردین سال 1372 راهی قتلگاه فکه شد؟»


او که در سال‌های آغازین انقلاب در نهادهای فرهنگی مشغول کار شده بود، از واحد تلویزیونیِ وزارت جهاد سازندگی، دانشکده هنر، انجمن نویسندگان مسلمان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا حوزه هنری سازمان تبلیغات؛ اما هیچکدام سید مرتضی آوینی را برنتافتند. آیا تحول انقلاب اسلامی در نهادهای نامبرده هنوز شکل نگرفته بود؟ 


با عبور از فضای سایه روشن بازار شاه‌عبدالعظیم، به حرم نزدیک شدم. روشنایی صحن، انتهای بازار را طلایی کرده بود.

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠١/١٨

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.