ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
دکتر محمد جوادفر، رئیس مرکز مطالعات سفرنامه در گفنگو با رسانه فکرت:
سفرنامه ناصر خسرو، یک سفرنامه حج است
سفرنامه ناصرخسرو اولاً و بذات به قول طلبهها يك سفرنامه حج است و اين را نديد میگیرند؛ يعني همه اینها را میگویند ناصرخسرو را گويا كه مثلاً يك آدم زير مثلاً لواء دولت هخامنشیان و ساسانيان و اینها داشت كار ادبي میکرد و يك سفري هم مثلاً به مناطقي داشته است كه مثلاً مسلماننشین نيست و اینجوری دارند از او بيان میکنند! نه اصلاً ناصرخسرو شروع سفرش يك سفر ديني است. مذهبي است و خود سفر يك سفرنامه حج است و نوع ارتباطاتي كه در اين سفر با دولتها و اشخاص و افراد و اینها میگیرد اساساً يك ارتباطات ديني مذهبي است؛ يعني آدمها حالا به نوعي صوفيها كه آنجا با آنها معاشرت میکند، دراويشي كه با آنها معاشرت میکند، علمايي كه با آنها معاشرت میکند و... و... و... امثال اینها.
بنابراين از نظر ساختاري بخواهيم حساب بكنيم در ذيل سفرنامههای حج ديده میشود و از نظر رويكردي يك رويكرد اجتماعي سياسي است. میدانید سفرنامهای كه اجتماعي باشد خيلي زياد است ولي اجتماعي سياسي باشد خيلي معدود است. ما كم داريم.
رويكرد اجتماعي سياسي دارد. مهمتر از اين ببينيد ما در ساختار سفرنامه پنج، شش تا ساختار داريم؛ يعني قواره يك سفرنامه را چند جور تعريف میکنند:
یکجوری هست به آن سفرنامههای منزلبهمنزل میگویند؛ يعني اصلاً نگاه نمیکنند ببينند روز چه روزي است. با اینها كاري ندارند. به هر منزلي كه میرسند رخدادهاي آن منزل را میگویند. حتي اگر هيچ چیزی نباشد. هيچ اتفاقي هم رخ نداده باشد.
يك سري سفرنامهها هستند سفرنامههای روزنوشت هستند. برعكس هر روز يك چيزي مینویسند. تاريخ هم میزنند. مثلاً اول فلان زمان. گاهي اینها با هم هستند. تركيب هم میشوند. هم اين را مینویسند و هم منزل را، هر دو با هم.
بعضي از سفرنامهها وقايع محور هستند؛ يعني يك اتفاق خاص و مهم و برجسته میافتد آن را نقل میکنند. بعد همینجوری میرود روز به روز میگذرد، میگذرد تا مثلاً شايد پنج روز هيچ اتفاقي نيفتاده است و هيچ چيزي را هم نقل نمیکند؛ يعني نمیگوید مثلاً من آن كار را رفتم يا نرفتم. ده روز هم گذشت هيچ چيزي را تعريف نمیکند. تا به يك اتفاق خاصي برسد. از اين موارد هم داريم.
بعدي موضوع محور است؛ يعني يك موضوعي را اصلاً دنبال میکند. مثال دارم میزنم. مثلاً سفرنامه عمادالدين آشتياني عبرت نامه شكلش اینجوری است اصلاً دنبال اين نيست كه بگويد مثلاً ـ چون عمادالدین آشتياني اسير شده است و كاتب دربار قاجاري است. ـ اين فقط وضعيت خودش را از جهت اينكه در شرف اسارت است و میخواهند او را بگيرند و او را زنداني كنند و اذيتش میکنند. اين اتفاقاتي كه براي او افتاده اين موضوع براي او بوده و همين را دارد نقل میکند. هيچ كاري هم به كار ديگر ندارد. نه به روز كار دارد. نه به منزل كار دارد؛ يعني به كاروانسرايي رسيده! به آنجا! از اين طرف به آن طرف! اصلاً. فقط موضوع جنگ و اسارت خودش را میخواهد نقل بكند و بيرون بيايد.
حالا جدیدترها بيشتر موضوع محور هستند و دو تا مدل ديگر هم هست كه اینها بيشتر معاصر است. من معاصرها را كاري ندارم. به قدیمیها كار دارم.
حالا در ساختارها ساختار سفرنامه ناصرخسرو يك ساختار منزلبهمنزل و به نوعي هم حالا روزنوشت هم گاهي وقتها تاریخها را میزند. گاهي وقتها نمیزند؛ ولي ساختار منزلبهمنزل دارد يعني به هر روستايي كه میرسد، به هر شهري كه میرسد یکبهیک جلو میرود. پله به پله جلو میرود و تعريف میکند اينجا رسيديم و شرححال میکند و توصيف میکند. اين ساختار است.
ساختار منزلبهمنزل يك خوبیهایی دارد. يك بدیهایی دارد. يك محاسني دارد. يك معايبي دارد. بيشتر هم در همان دورهها انجام میشد. ديگر الآن كسي من نديدم بخواهد اینچنین سفرنامه نويسي بكند خيلي ديگر قديميِ قديمي است! يعني كسي به اين سمت نمیرود.
از جهت محتوايي كه خيلي حالا درواقع اینهایی كه سفرنامه دوست هستند و خيلي به اين موضوع نگاه تاريخي دارند اين است كه ادبيات سفرنامه ناصرخسرو يك ادبيات برجسته و فاخري است و واقعاً هم همینطور است و نوع جملات، كلمات سطحي دارد كه قابل دفاع است و میخورد اين ادبيات، ادبيات همان دوران باشد. ازاینجهت خب از نظر نوع جملهها را عرض میکنم كلمات و جملات و جملهبندیها و تبيين آن منظوري كه خودش داشته است كه حالا يك بخشي از آن را هم شما قرائت كرديد. اين بله همینطور است و ازاینجهت هم خب خیلیها به نوع افعال، نوع جملات مسند و مسندالیه استناد میکنند و اینها را ازاینجهت استفاده میکنند. خب خوب هم هست.
ولي در كل من اگر بخواهم يك ارزيابي از جايگاه سفرنامه ناصرخسرو در ادبيات خودمان بكنم به سفرنامه ناصرخسرو واقعاً بايد نمره خوبي داد. اگر اين اصالتش را ما بپذيريم و بپذيريم كه يك اصالتي دارد واقعش اين است كه سفرنامه غني و خوبي است. واقعش اين است كه اطلاعات و دادههایی كه از آن دوران به ما میدهد دادههای بديعي است. جديدي است؛ يعني مردمشناسی در اين سطح در سفرنامههای ديگر نداريم. حتي دوران بعدش هم نداريم. يعني ما تا قرن هفت و هشت هم شكلي از سفرنامه به اين معنا نداريم. همين هم خودش سؤال است! چطور مثلاً را سفرنامه ناصرخسرو ادامه پيدا نكرد؟ چرا ديگران كه اديب بودند اين شكل را ننوشتند؟ عجيب است اين را چرا ننوشتند؟!
بههرحال حالا آن بحثي است كه بايد به آن بعداً بپردازيم؛ ولي رویهمرفته عرض من اين است اين كتاب، كتابي است كه نمره خيلي خوبي میگیرد و به نظرم حداقلش اين است كه اگر مال قرن ده و يازده هم باشد باز هم براي آن دوران هم باشد كتابي است كه قابلاستفاده است. ادبياتش ادبيات خوبي است و میشود از آن بهره برد.
سفرنامه ها چطور انگاره های جمعی را می سازند؟
انگارهها خب يك معناي غلطاندازی هم دارد. مثلاً حالا حداقل در جامعهشناسی انگاره به معناي طرحها و ایدههاست. فرضیههاست. گاهي وقتها مثلاً بعضیها فكر میکنند انگارهها بيشتر معناي نزديك به گفتمان دارد! نه همان به معناي ايده و طرح است. اين اول، اينكه حالا تكليف اين را معلوم بكنيم. انگارههای جمعي يا انگارههای اجتماعي يعني درواقع آن طرحهای اجتماعي كه براي حل مسائل اجتماعي در نظر گرفته میشود. اين حالا تعريفي است كه میشود براي آن در نظر گرفت و حالا چيزي كه آن را بفهميم كه درواقع چه میخواهیم بگوييم.
سفرنامهها طرحها و فرضیههای اجتماعي را چطور شكل میدهد؟ من جواب اين سؤال را اول میدهم. بعد برمیگردم توضيح آن را میدهم؛ يعني خيال شما را راحت بكنم از اينكه پاسخ من چيست و بعد از آن هم توضيح خواهم داد. ببينيد سفرنامهها مثل متون جامعهشناسی و کتابهای جامعهشناسی يا حالا بهتر بگوييم آن نظریههای جامعهشناسی دارد عمل میکند. حالا موضعگیری نفرماييد توضيح خواهم داد. بلكه بهتر و راحتتر از آن هم دارد عمل میکند؛ يعني سفرنامهها عين كتاب اينكه میگویم خيلي شباهت زيادي دارد مثل كتاب جامعهشناسی ريتزر، جامعهشناسی مثلاً گيدنز، مثل آن دارد عمل میکند و بلكه بهتر و راحتتر و سبکتر.
چرا؟ دليل عمده آن هم اين است كه سفرنامهها به متن و جامعه نزدیکتر هستند. خيلي نزدیکتر هستند. خيلي ارتباط تنگاتنگی با متن جامعه و خود جامعه دارد.
اما در اين سؤال يك سؤال مهمتر وجود دارد و آن هم اين است كه اين انگارهها و اين فرضیهها و اين طرحها و به نوعي اين نظریهها يك پيوند عميق و درهمتنیدهای بين خودش و عمل صورت داده است و این آن خلأيي است كه در جامعهشناسی الآن ما، جامعهشناسی امروز ما وجود دارد. سفرنامهها اين خلأ را ندارند. نظريه تا وقتیکه نظريه است كه كارايي ندارد. بايد به عمل برسد. پيوند بين نظريه و عمل يك موضوع جهانشمول است يعني مسئله است.
مثالش را بزنم. الآن در حوزه میبینید مثلاً فقيه يك نظري دارد. خب اين نظر آن نظري است كه در حد يك انديشه است و يك فكر است و بخواهد تبديل به يك كردار و رفتار شود بايد يك پروسهای را طي كند. علماي ما اين كار را کردهاند. اين را تبديل به رساله کردهاند. رساله را دست مبلغ دادهاند. مبلغ برداشته در شهرها و روستاها رفته است اين را دست مكلف داده است گفته كه اين آن چيزي است كه تو را میتواند به آن اعمال بایدونبایدهای ديني نزديك كند و تو با اين میتوانی آن مسئوليت مذهبي و ديني خودت را درواقع انجام بدهي و بهقولمعروف اين بري ذمه است. ديگر شما مشكلي نداريد. به عمل میرساند آن فكر و ایدهای كه در ذهن آن مجتهد نشسته بود و به آن رسيده بود. يك فرايند خاصي هم دارد. من جاي ديگر هم در دنيا اين را ندیدهام! كسي اندیشهای را بكشاند بياورد، بياورد، بياورد و به دست طرف برساند! يعني الآن درواقع سربازهاي اين انديشه مبلغين هستند كه یکبهیک میروند اين را كف دست مكلف میگذارند.
اما در جامعهشناسی مثلاً دارم میگویم ما به ایدهای رسيديم. چه كسي میخواهد اين را در دست مخاطب يا آسیبدیده ما بگذارد؟ كه اين كار را بكند حل شود. اين موضوع را از اين طريق جلو میرود و حلش میکند. ما اين را نداريم. همين الآن نداريم! ولي در سيستم فكري غرب اين وجود دارد. مثالش را عرض كنم. naها، na يك طراحي خيلي جذاب، جالب و عملي از يك تئوري روانشناسي، راهش را گرفته قشنگ خودش رسانده است به يك مجموعهای كه معتادان الكلي و مواد مخدر هستند كه شما براي اینکه بهبود پيدا بكني دقيقاً بايد اين كارها را بكني. صبح بيدار شوي بروي فلان جا مثلاً يك گروهي هستند. بسم الله میگویی شروع میکنی. از آن ابتدا یکبهیک مسير را مشخص كرده است. دوازده گام است ديگر. اسم كتابشان هم دوازده گام است. نقطهبهنقطه تا آخر میرود. تمام. يعني آن ايده به عمل میرسد و نتيجه میدهد. بعد نتيجه میدهد را، ما چون دیدهایم نتيجه میدهد میگوییم نتيجه میدهد. شايد بارها اين را تست كرده بودند و نتيجه نداده بود؛ ولي اين مسير را اینقدر رفتوبرگشت داشته است درنهایت به نتيجه رسيده است.
سفرنامهها جنس كارش اینجوری است. فكر و ايده در ذهن سفرنامه نويس نشسته و آن را دقيقاً برده و دست مخاطب رسانده است. از چه طريق؟ از طريق قصه؛ يعني شيوه اين كار شيوه قصهگویی است. قصه را همه دوست دارند. با آن ارتباط میگیرند و همين باعث میشود كه طرف اين را مطالعه بكند و آن بايدها و نبايدهايي كه در اين سفرنامه هست را درواقع براي خودش همزادپنداری بكند و استفاده بكند. به كار بگيرد. اين سفرنامههای تاريخي و گذشته ما از اين روش و شيوه استفاده میکردند براي اينكه این نظريات خودشان را كه عرض میکنم پيوند نظريه و عمل است ازاینجهت است. این نظريات خودشان را قشنگ به دست مخاطب خودشان برسانند و مخاطب خودشان به همانها عمل بكند و به كار بگيرد. در حالي الآن سفرنامههای الآن ما اين را ندارند. سفرنامههای معاصر ما اين را ندارند! عرض میکنم حالا چرا؛ يعني اصلاً رويكردشان عوض شده است.
اين را كه میفرمایید انگارههای جمعي يعني فرضیههای جمعي و طرحهای جمعي در سفرنامهها چگونه شكل میگیرد؟ اگر منظور شما اين است كه اين نظريه چه جوري رد سفرنامهها شكل میگیرد؟ عين جامعهشناسی است. مثلاً مشاهده میکنند، سفرنامه فضاي ميداني جامعه خودش را مشاهده میکند و به ایدهای میرسد. يك آسيبي را میبیند و به يك ایدهای میرسد. عين جامعهشناس كه وقتي مشاهده میکند اين تجربيات را كنار هم میگذارد قاعده جمع میکند و به دست میآورد سفرنامه نويس هم همين كار را میکند. خيلي تفاوتي ندارد. الا اينكه گفتم يك خورده سبکتر است و راحتتر است به خاطر ارتباط نزديكي كه با جامعه دارد.
اما اهميت كار اين ايده و نظريه اين است كه در جامعهشناسی حداقل ايران ما، من اروپا را نمیگویم، به خاطر اينكه آنها سازوکاری براي اين تهيه کردهاند. حداقل اينكه جامعهشناسی در كشور ما يك جامعهشناسی ابتر است؛ يعني نظریهها، الآن شما ببينيد دانشكده علوم اجتماعي و امثالهم، پر از راهحلهای مختلف، نظريات مختلف در مورد مسائل اجتماعي است! كدام يك از اینها حل مسئله میکند؟! خيلي بهندرت ديگر! كدام يك از اینها حل مسئله میکند؟! ولي سفرنامهها اين خاصيت را دارد كه سفرنامه نويس با طراحي كه میکند، با آن ایدهای كه دارد، با آن نظريه و فرضیهای كه دارد و واردان ميدان میشود آن را دارد از طريق قصهگویی و روايت گري به مخاطب خودش تزريق میکند؛ يعني مخاطب خودش اين را میپذیرد. اثر میگذارد.
اين يك نكته است. يك نكته ديگري من بگويم. اين را از بابت اين میگویم كه اول نمیدانستم اينجا كجاست؟! البته آقاي شمس گفته بود ولي نمیدانستم اصلاً موضعگیری اينجا چيست؟! اما من واقعاً لازم میدانم اين را بگويم چرا؟ كار ما اين است مثلاً ما مطالعات سفرنامه يعني آن سفرنامهها را درواقع ما كار پژوهشي میکنیم؛ يعني آن را آناليز میکنیم. اين كيست؟ چيست؟ چه میخواهد بگويد؟
ببينيد اينكه میگویم الآن سفرنامههای ما اين خاصيت پيوند نظريه و عمل را ندارند! نه اينكه ندارند دارند. الآن، معاصر را میگویم. دارند. هنوز آن خاصيت را از دست نداده است چون اصلاً اين جزء ذاتيات سفرنامههاست كه پيوند نظريه و عمل دارند.
عرض من اين است كه آن سفرنامههای مفيد و آن سفرنامههای درواقع مهم سفرنامههایی هستند كه اين موضوع را به صورت مباحث دقيق و شناخته شده از متن جامعه گرفته باشند و آن را دارند عرضه میکنند. نه اینکه سفرنامه نويسهاي ما كه اكثر آنها الآن وجه سكولار دارند و وجه روشنفكري دارند اینها بيايند موضوعاتي را مطرح كنند كه ما بعد از بيست سال سي سال به اين جمعبندی برسيم كه عجب! سفرنامههایی كه الآن توليد شده است و دارد نظريات و تئوریهایی را مطرح میکند كه اینها همسوي با جريان غرب است! يعني انگارههایی كه الآن دارد در سفرنامهها مطرح میشود مجموعهای از نااميدي! اباحه گري! لذتگرایی! اگر بخواهم يك مقدار ريزتر بگويم مهاجرت! امثال اینهاست.
اگر ما يك مقدار دقت بكنيم میبینیم از سفرنامههای مكتوب هم يك مقدار فاصله بگيريم در سفرنامههای فضاي مجازي كه اصلاً از نظر تعداد و اینها بيكران است! يعني شما انتهايي براي اين نمیبینید. تعدادي را نمیتوانید بشماريد. اگر بخواهيم آنها را هم اضافه بكنيد تقريباً ما هيچ هستيم در مقابل اين سفرنامههایی كه بخواهد يك معضل و يك آسيب و يك مسئلهای را از كشور خودمان و جامعه خودمان بخواهد حل بكند يعني يك مصيبت است!
پهباد های فرهنگی
من به سفرنامهها میگویم اینها پهپادهاي فرهنگي هستند. خيلي سرعت دارند. خيلي نفوذ دارند و خيلي گسترده میتوانند عمل كنند يعني فضايي را كه میتوانند پوشش بدهند خيلي وسيع است. يعني در يك نقطه كه عمليات كند. در چند نقطه میتواند كار كند. يعني مثلاً شما سفرنامه غذا داريد. گستردگي كار را میخواهم بگويم! يعني مثلاً چه مدلهایی هست. سفرنامههای كودك و نوجوان داريد. سفرنامههای ورزشي داريد. سفرنامههای سياسي داريد. سفرنامههای هنرمندها را داريد. انواع و اقسام سفرنامههای مختلف را داريد. حالا من بعضي از چيزها را بگويم ذهن شما هم مشغول میشود! ولي از جنبههای مختلف نگاه میکنید اروپاییها بيشتر است ولي بههرحال گستره آن خيلي زياد است. هر چه كه شما بگوييد يك موضوعي را گرفته است كشورهاي دنيا را رفته است و فقط همين موضوع را گشته است. تازه ببينند نظرشان در مورد اين چيست. مثلاً میگویم. مثلاً يكي هست دنيا را دور زده است در مورد پاستا، ماكاروني! در مورد پاستا میخواست ببينيد اين خوراك در جهان چه ویژگیهایی دارد و چه آدمهایی با چه نوعي مثلاً از اين غذا تركيب میکنند و ميل میکنند؟! اين نشانه گستره كار است.
عمق كار را هم عرض كردم ببينيد سفرنامهها انگاره ساز كه هست هيچ، آن را به منصه ظهور و عمل هم رسانده است و از اين قابليت و از اين ظرفيت در حد اعلا در جبهه سكولار و جبهه روشنفكري دارد استفاده میشود. بهتر بگوييم در جبهه غرب دارد استفاده میشود.
با چه مضاميني؟ با همين مضاميني كه عرض كردم. مثلاً من چند وقت پيش يك كتابي را خواندم اسمش را نمیآورم چون كتاب تازه چاپ شده است، اين كتاب دقيقاً بحث نااميدي در كشور است و مهاجرت است! از اين هم خيلي داريم! از اين جنس کتابها خيلي داريم! كه اينجا جاي ماندن نيست! يعني شما براي فرزندت كه يك بيماري كليوي دارد شما از اينجا بايد به انگليس برويد اين را درمان كنيد! به فرانسه برويد! به بلژيك برويد! براي درمانش بايد به آنجا برويد! مثلاً يك چيزي كه اصلاً بديهي است مثلاً به يك آدم خيلي ناآشنا به فضاي پزشكي و درمان كشور باشد به او هم بگويي میگوید در اين كشور كم نيست. اصلاً حل شده است. خب ما الآن دستگاههای دياليز داخلي داريم توليد میکنیم. چه برسد بخواهد بحث پيوند و فلان! مخصوصاً كليه! حالا كبد يك مقداري سختتر باشد؛ ولي الآن پيوند كليه بهقول معروف مثلاً بيمارستان بعضي از شهرستانها شايد بتوانند انجام بدهند.
مثلاً براي اين مورد داريم با سه تا بچه كوچكش بلند شده به صورت قاچاقي با چه مصيبتي و فلاكتي دارد به يك كشور ديگر میرود! خب خيلي عجيب است! تو وقتي اين را میخوانی میگویی واقعاً اینقدر ما بدبخت هستيم! اینقدر ما نداريم! اینقدر ما نمیتوانیم يك درمان سادهای را انجام بدهيم كه تو با سه تا بچه، يكي هم بچه در بغل، شیر خشکی! بعد اين لوله نمیدانم كليه از كجا به كجا میرود! دست اين بچه را گرفتهای از اين نيزارهاي بلال برمیداری مثلاً از اینطرف به آنطرف میروی! بعدازاین فنسها بالا میکشی! فنسهاي چند متري! كه خودش میگوید من بچه بغلم بود از اين فنسها بالا میرفتم. بچههایم را اول رد كردم. دو تا بچه كوچك را رد كردم. بعد ديدم كه خودم میرسم تا اینها را هل بدهم بالا بروند و اینها را از آن بالا پايين انداختم! بعد بچهای كه بغل خودم هم بود يك دستي اين را بالا میبردم و میگفت اين دستهای من پارهپاره شده بود! یکجایی میگفت رسيديم دره بود و میخواستم از اين مسير بروم. آن رابط به من گفت كه اگر تو اينجا بيفتي من نمیتوانیم برگرديم تو را بياوريم بچهات يا خودت، هر كسي! اين پنجاه نفر بايد در اين تايم رد بشوند كه پليس مرزي ما را نبيند.
خب ببخشيد شما رفته بوديد كه اين بچه را نجات بدهيد چهار نفر ديگر را هم داري به كشتن میدهی! سه نفر ديگر هم داري به كشتن میدهی! اين اصلاً جور درنمیآید! و اين است مهاجرت را جوري براي شما تصوير ميكند درنهایت هم قهرمانانه ميگويد كه بله من توانستم بچهام را به آنجا برسانم و يك تصوير خيلي زيبايي از كادر پزشكي آنجا كه خوب كاري كردي بچههايت را آوردي و اينكه ما براي پناهندگي شما از همين الآن اقدام ميكنيم! حالا اینها حالا يك داستانسرایی است يا نه نميدانم! ولي كتاب دارد اين را ميگويد. دارد فضايي را ترسيم ميكند كه شما ميگوييد كه واقعاً ارزشش را داشت كه تو اینقدر بجنگي! واقعاً اين را میفهمی! درك میکنی!
ببينيد مفاهيم اين شكلي و به قول سؤال شما كه طرح كرديد انگارههای جمعي و اجتماعي در سفرنامهها بهوفور دارد توزيع ميشود، توليد ميشود و دارد به افكار عمومي تزريق ميشود و شما راحت داريد اين كتاب را به دست ميگيريد و مطالعه ميكنيد و داريد از آن بهرههای فكري و ذهني خودت را ميبريد. حالا من به آن بهره ميگويم، واژه يك چيز ديگري است وگرنه اين يك سوءاستفادهای است كه او دارد از ذهن من میکند!
بههرحال اين موضوعي است كه لازم بود من عرض كنم. موضوعات فراواني هست كه الآن در سفرنامهها متأسفانه وجود دارد. مفاهيم اين شكلي! مثل بیگانهپرستی، خيلي زياد است! تقدس زدايي، ماديگرايي، خود تحقيري، خود تحقيري يكي از چيزهاي عجيب در سفرنامهها است! خيلي بهوفور زياد است!
حالا الآن امروز هم كه حالا اين اتفاقات سوريه و فلان افتاده است من واقعاً داشتم به اين فكر ميكردم كه جداً یکشبه نميشود مردم يك كشوري را اینجوری متقاعد كرد كه بيايند در كشور را باز كنند بفرماييد! بفرماييد! يك ماهه! اینها بيست سال كردند ديشب درو كردند. خود تحقيري دارند. آنها بهتر هستند! آنها بهتر از ما ميفهمند! ببينيد الآن اینها هست. خيلي زياد است! بههرحال دوستان اگر واقعاً ما نخواهيم تاريخ را تحريف بكنيم، واقعيتها را بگوييم، اگر نخواهيم اين كارها را بكنيم چيزي كه اتفاق دارد ميافتد اين است كه در سفرنامههای فضاي مجازي كه هر پنجتا پستي كه من در فضاي مجازي میبینم سه تاي آنها سفرنامهها است. اروپا نشسته است، تركيه نشسته است، آنجا نشسته است، فلان نشسته است! حالا اینها خوب نيست آدم در اين جمع بگويند ولي خب حالا میخواهم عمق فاجعه را بگويم.
يك خانمي بود آن موقعي كه اينستا باز بود اين در آلمان داشت تعريف میکرد كه من اينجا هستم و بعد چنين است و چنان است. يك لباس خيلي دربوداغانی هم تنش كرده بود! و يك نفر آنجا كپشن گذاشته بود گفته بود كه من خودم هم آلمان هستم! تو با اين لباس الآن اينجا باشي تو را زنده نمیگذارند! چطور تو داري اينجا تعريف میکنی میگویی كه اینجور است و آنجور است؟! من هم دارم در آلمان زندگي میکنم؛ يعني همين هر روز هم اين خانم پست میگذاشت! یک گوشهای ايستاده بود با يك لباسهای دربوداغان و داشت تعريف میکرد كه اين بیگانهپرستی، اين اباحه گریها ايراد اين است.
بیتفاوتی اینها مفاهيم كليدي است كه در سفرنامههای حالا مجازي جاي خود، مكتوب، مكتوب، مكتوب كه بهعنوان سند اینها ديده ميشود! يعني كسي نميآيد بگويد ببخشيد آن فضاي مجازي بود آن روز اینجوری شد. كتاب وقتي شما نوشتيد و گفتيد كه من آنجا چنين و چنان زندگي كردم شما بايد فردا از آن دفاع كنيد نميتوانيد بگوييد كه آن را ديليت ميكنم! پاك ميكنم! كتاب است. آن را چاپ كردهايد. سطحینگری و چيزهاي شبيه به اين.
بههرحال اين چيزي بود كه به ذهن من رسيد خدمت شما عرض بكنم. بيشتر آخرهاي آن درد دل سفرنامهای بود! از اين بابت كه واقعاً كساني كه فكر ميكنند كه مسائل و موضوعات اجتماعي دارد از طريق جامعهشناسی مدون ـ من رشتهام جامعهشناسی است. ـ و اتوكشيده دارد عرضه ميشود و حالا اساتيد ما بگويند يا نگويند، تطبيق بدهند ندهند. اصلاً اینطور نيست! جامعهشناسی دارد با لباس سفرنامهها و خاطرات سفر به كشورهاي مختلف دارد وارد ميشود و ميدانيد كه حجم زيادي از سفرنامههای ما دو تا ويژگي دارند:
اول اينكه اكثريت آنها ترجمه شده هستند؛ يعني بالاي شصت درصد از سفرنامهها كه الآن ما داريم ترجمه شده است.
دوماً اينكه سفرنامههای اين شكلي غالباً توسط بنگاههايي دارد منتشر ميشود كه اين بنگاهها فلسفه و علوم اجتماعي جزء دستورالعمل كارهاي آنهاست. من اسم نشریهاش را نمیبرم يعني در همان بنگاه نشر ايده پردازي ميكند كتاب فلسفه، علوم اجتماعي و علوم سياسي دارد با يك نظريه توليد ميشود. در كنار آن سفرنامه چاپ ميشود! اين خيلي عجيب است! اوايل براي من سؤال بود خب اين چه ربطي به شما دارد؟! مثال دارم میزنم. مثلاً فكر كنيد انتشارات ملاصدرا ـ نداريم ـ او انديشه ملاصدرا را دارد دنبال ميكند. مباحث فلسفي، مباحث تئوري، اینها را دارد دنبال میکند. بعد يك دفعه در كنار اين ادبيات سفرنامهای دارد چاپ ميكند! شما كارت چيز ديگري است؛ ولي اینها اين كار را میکنند. دقيقاً همان چيزهايي كه در نظريه دنبال ميكردند را تبديل به چيزي ميكنند كه بايد به دست مخاطب برسد. مخاطب سفرنامه ميخواند دوست دارد. به آن علاقهمند است.
تاریخ انتشار: 1403/09/22
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.