ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، آنچه در ادامه می خوانید، تلخیصی از دیدگاه های وی در این گفتوگوست؛
تفاوت مدل انقلاب اسلامی با مدل های متداول دنیای سیاست
اگر کسی برای جامعه تلاش کند حتی اگر همه تلاشهای او هم منتج به نتیجه نبوده باشد، باز هم جامعه قدرشناسی میکند و اینگونه در گرامیداشت آن فرد حضور مییابد...ما در انقلاب اسلامی یک طرح تازهای در دنیا درست کردیم. به تعبیر دیگر رابطه دولتمرد با مردم در ساخت جدیدی که انقلاب اسلامی آن را بنیان گذاشته است از مدلهای متداول دنیای مدرنیته متفاوت میشود. اگر مثلاً در دورهای مطرح بوده که مردم مثل گرگ هستند و باید این جامعه را بر اساسی اداره و تنظیم کرد که این گرگها تعدی نکنند یا بعد آمده و دولتی را درست کرده که عملاً بیگانه از مردم است، آنجا بهطور طبیعی این ارتباط که امروز در انقلاب اسلامی شاهد هستیم، شکل نمیگیرد لذا نسبت دولت و ملت در انقلاب اسلامی کاملاً گونهای دیگر است و ما رابطه دولتمرد با مردم را از ابتدا رابطهای انسانی تلقی کردیم، نه یک رابطه ماشینی یا صرفاً برای تنظیمگری و امثالهم. در این رابطه، آدمهایی باید از جنس این مردم باشند تا در دستگاه حکمرانی بنشینند و این رابطه عمیق برقرار شود.
حال اگر بخواهیم منصفانه بگوییم همیشه در تجربههای گذشته این جنس دولتمردها را بهوفور نداشتیم اما این گونه هم نبوده که نداشته باشیم، حتی گاهی غلبه بر بودنش بوده است. از شهید رجایی گرفته تا برخی مقامات گذشته و الان آقای رئیسی.
تعبیر رسای امام(ره) درباره دولت شهید رجایی
امامخمینی (ره) یک تعبیری از دولت شهید رجایی داشتند که به نظرم نباید هیچوقت آن را رها کنیم - که آقای رئیسی توانست قدری تجلی آن باشد - امام فرمودند: «امروز به جایی رسیدهایم که دولت همان ملت است و ملت همان دولت است». این ساخت حقوقی جدید است که بهلحاظ تمدنی میتوانیم سر دست بگیریم و البته اگر امثال رئیسیها و رجاییها و بهشتیها نباشند، اینها نوشتههایی درکتابها و سخنرانیهاست. اینها بروزش میدهند و به آن جلوه عینی میبخشند که بتوانیم آن را قابل اشاره کنیم که واقعاً در خیابانهای ایران این چند روز مشاهده کردیم.
در این ساخت، جمهوریت و اسلامی بههم سنجاق نشدهاند که ۲ چیز متفاوت باشند و برای هر پدیدهای سراغ از یکچیز بگیریم، بلکه در یک اتحادی با هم شکل گرفتند که بروز هر کدام از این خوبیها برای هر دو آنها است. یعنی نه خوانشهای صرف از اسلام امکان چنین چیزی را میدهد و نه خوانشهای صرف از جمهوریت امکان بروز اینگونه خصلتها را میدهد، بلکه در «جمهوری اسلامی» است که این ترکیب اتحادی شکل میگیرد...جمهوری اسلامی یک امر سنجاقشدنی بههم نیست که بگوییم یک خوانش از اسلام است که بهعلاوه تفکیک قوا و صندوق رأی شدهاست؛ نه خوانش صرف از اسلام چنین اجازهای را میدهد و نه جمهوریت حتماً در خودش دین و ارزش دارد.
یک خصوصیتی وجود دارد که کسی از قاعده و کف جامعه میتواند بیاید در نوک مخروط حکومت بنشیند؛ چیزی که مطلقاً در نظامهای لیبرال - دموکراسی اتفاق نمیافتد. یعنی محال است در نظام لیبرال - دموکراسی، یک فرد روستایی یا حاشیهنشین یا یتیمی یکباره بالا بیاید.در نظام ما آقای رئیسی اینگونه بود و برخی از رؤسای جمهوری قبلی اینگونه بودند که خارج از گردونه قدرت بودند اما زمینه ورودشان فراهم میشود و میتوانند بالا بیایند. این ساخت چون از جنس «با مردم بودن» در آن تعبیه شدهاست و به مثابه روح آن تلقی شده، این گذر از بین طبقات وجود دارد، حتی اصلاً وضعیت ایدهآل آن این است که طبقات اجتماعی نداشتهباشد اما اینکه یک مقداری قهرا شکل میگیرد و دهکهای اقتصادی مختلف جامعه میشوند یا بهلحاظ پایگاههای اجتماعی، کسانی بالاتر مینشینند و کسانی پایینتر، قدرت تحرک اجتماعی به افراد میدهد تا کسی که پایینتر است بالاتر بیاید و از جنس مردم آدمهای خودش را تولید کند.
رئیس جمهور و قدرت اجماع سازی
اجماعسازی بسیار وابسته به این است که انسان بتواند شخصیتی داشتهباشد که حاوی سعهصدر باشد و سعه وجودی داشتهباشد. تحمل مخالفها و تحمل دیگریها و تحمل منتقدها و شنیدن آنها، قدرت اجماعسازی میدهد و البته ایده اثباتی درست داشت. چون ممکن است آدم در تکثرها گم شود و یکبار این را راضی کند و یکبار آن را راضی و بیسیاستی اعمال کند اما اگر بتواند به یک حرف جامع و درستی برسد -که به نظر ما حرفهای اصیل انقلاب اسلامی است - و بهعلاوه تحمل کند دیگران را، مخالفان را و نقدها را که نوعاً سر اصول نیست بلکه سر تطبیق موارد بر اصول است؛ اجماع حاصل میشود...آقای رئیسی مقدار زیادی این سعه را داشت و توانست گروههای سیاسی بسیاری را همراه خود کند و در واقع لااقل بهعنوان کسی که در اختلافات بشود به او رجوع کرد، داشت مطرح میشد و بهعنوان یک شخصیت در بین رجال سیاسی جا باز میکرد.
عقلانیت انقلابی با ایستادگی بر سر اصول
ما باید سر دستاوردها بایستیم و آنهایی را که بهعنوان دستاورد هستند علامتگذاری کنیم که جامعه نیز معمولاً آنها را دستاورد یافته و از آن قلهها برنگردیم؛ در کنار اینها باید از قدیسسازی نیز پرهیز کنیم. اینجور نیست که هر چه به دستگاه تصمیمسازی دولت آمده، آقای رئیسی بوده و آن هم مقدس است. آن وقت راه را بهاصطلاح میبندد و موجب خرابی کار میشود اما آنهایی که دستاورد است و خیلی هم نتیجه عملکرد خود ایشان و همینطور شهید امیر عبداللهیان هستند را انکار نکنیم و برجسته کنیم. اگر بخواهم بهصورت واضح بگویم یکی همین قضیه بازگشت به مردم است که این رابطه نزدیک با مردم و دیدن مشکلات مردم و پیگیری مشکلات مردم هرگز چیزی نیست که قابلانکار باشد و از اول روش حکمرانی جمهوری اسلامی بوده است. این را باید نگاه داریم، بهطوری که رئیسجمهور بعد از آن برنگردد.
با مقاومت بر سر اصول انقلاب اسلامی اما تدابیر درست و عقلانیت انقلابی توانستیم همان نتایجی که دولتهای قبل میخواستند بگیرند، بگیریم بدون اینکه یک قدم عقبنشینی کنیم. این دستاورد است و نباید آن را از دست دهیم.
تاریخ انتشار: 1403/03/06
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.