چیزی که حداقل در ۱۰ ماه اخیر برای همه‌ی ما قطعی است، ورود جمهوری اسلامی ایران به موقعیت جنگ است و چیزی که فقدانش نیز در جامعه‌ی امروز مشهود است، بی‌اطلاعی «مردم» از این حقیقت غیرقابل بازگشت.

 


 

مقاومت کلمه‌ای تازه برای روزگار ما نیست. نه صرفاً به طوفان الاقصی برمی‌گردد نه حتی به باقی جنگ‌های منطقه. ایران به ما هو ایران، دست کم صد سال می‌شود که مقاومت می‌کند. از آن روزها، که تصمیم گرفت دست اجنبی را از منابع داخلی قطع کند، تا نبردهایی برای استقلال میهن. از ایستادگی در برابر وحوش جنگ جهانی اول و دوم تا ایستادگی بر ایمان و اسلام حقیقی در جنگ تحمیلی. همه و همه روزگار مقاومت در ایران اسلامی هستند و این ماجرا برای این خاک، ابداً بیگانه نیست.
 

می‌شود حدس زد که در حداقل ۳۰ سال اخیر، سرویس‌های جنگ روانی و اطلاعاتی دشمن چه فرآیند برنامه‌ریزی‌شده و دقیقی را برای نابودسازی روح مقاومت در ملت ایران، تدارک دیده‌اند. تلاش‌های مداوم و تهاجم بی‌وقفه‌ای که هر بار با موج جدیدی از فتنه‌های طراحی‌شده، بر قدرت و حضور خود استحکام بیشتری می‌بخشند و بخش بیشتری از گفتمان مقاومت در کشور را به اضمحلال می‌برند.
 

سؤال اول در مواجهه با این وضعیت این است که حزب‌الله در برابر چنین هجوم ویران‌کننده‌ای که اراده‌های عموم ملت را در خود حل می‌کند و با شیوع ویروس انفعال و ناامیدی، باور مردم به پیروزی را هدف قرار داده‌است، چه می‌کند؟!
 

به صحنه بهتر نگاه کنیم. مدعیان جان‌برکف مقاومت نیز بسط ناامیدی می‌دهند! نه تنها بر استحکام ایده و گفتمان مقاومت در بین هم‌وطنان خود پافشاری ندارند بلکه با اقلیت‌سازی گروه‌های مقاومت، بین هم‌فکران‌شان هم، خودی و دیگری می‌کنند.
 

برادران من، خواهران من، ما در جنگ هستیم! در وانفسای جنگ، جایی برای منم و تویی کردن‌های دیروز و پریروزها نیست. هرچند که در همین سال‌ها نیز باید می‌فهمیدید که پرچمداران ممتاز مقاومت در ماجرای وحدت به قدر بی‌نظیری موفق‌اند و همواره بر آن تأکید ویژه‌ای داشته‌اند.
 

جامعه‌ی امروز، به این تأکیدهای ویژه نیاز جدی دارد. جامعه‌ای که هر روز از درک و فهم موقعیت جهادگونه‌ی امروز تهی میشود و معنای مقاومت را ذره ذره از یاد می‌برد. ما از کشمکش‌ها بر سر گفتمان غالب سال‌هاست که عقب مانده‌ایم. از همان موقعیتی که نتوانستیم خون مدافعان حرم را سر دست بگیریم و معنای قیام و هدف آنان را در جامعه‌ی خودمان جاری کنیم و از همان زمان که برای فردای شهادت سلیمانی، ایده‌ای نداشتیم. ما به تجمع‌های بی‌سر و ته آبکی، شعارهای توخالی، چند گریه و ابراز خشم لحظه‌ای بسنده کردیم.

تاریخ انتشار: 1403/07/08

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil