weblog_showcase

گزارش تحلیلی روزنامه رسالت

ماجرای کتاب و جامعه ایران

در گزارش تحلیلی روزنامه رسالت با تأکید بر این نکته که کتاب نخواندن ایرانی‌ها یک معضل غیرقابل حل نیست، آمده است: باور عمومی جامعه ایران است که ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند. پایین بودن سرانه مطالعه مهم‌ترین دغدغه‌ای است که ذهن مسئولان و دلسوزان کشور را به‌ خود مشغول می‌دارد. غالبا مهم‌ترین دلیلی که برای این نقطه ضعف به ذهن‌ها خطور می‌کند؛ عدم وجود فرهنگ کتاب‌خوانی است.‌ در واقع کتاب نخواندن همواره نشانه‌ای از فقر فرهنگی موجود در جامعه ایران در نظر گرفته می‌شود.

به گزارش فکرت، در بخشی از این گزارش آمده است: در اولین قدم، باید دید وضعیت سرانه مطالعه در کشور دقیقا چگونه است. آخرین آمار ارائه‌شده از «سرانه مطالعه» در ایران، متعلق است به سال ١٣٩٩ از مرکز آمار ایران که براساس چهار شاخص مطالعات غیردرسی، مطالعه در فضای مجازی، مطالعه رسانه، نشریات و مطالعه ادیان و قرآن تنظیم شده است. براساس این پیمایش، میزان سرانه مطالعه در ماه به‌طور متوسط ٨ ساعت و ١٨ دقیقه برای افراد بالای پانزده‌سال و باسواد است؛ یعنی برابر با رقمی معادل ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز که از این میزان ساعت مطالعه ماهانه، ۶ ساعت و ٣٢ دقیقه سرانه مطالعه کتب غیردرسی، یک ساعت و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه روزنامه و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه نشریات بوده است. ایران در شاخص سرانه مطالعه رتبه سی‌ویکم جهان را به خود اختصاص داده است.

 

یعنی هرچند کشور در این شاخص رتبه خوبی ندارد اما این هرگز به معنای آن نیست که ایران دارای یکی از کمترین شاخص‌های سرانه مطالعه در جهان است. درست است که ۳۰ کشور سرانه مطالعه بالاتری از ما دارند اما اغلب کشورهای جهان از ایران در این شاخص عقب‌ترند.

 

در ادامه مطلب می خوانیم؛ گفته می‌شود فرهنگ ایران ذاتاً شفاهی است و نه کتبی. برای اثبات این مدعا، معمولا رسانه‌های سنتی ایران مثال زده می‌شوند که غالبا شفاهی هستند. مانند منبر و نقالی. این دو رسانه گواه آنند که ایرانیان از دیرباز معارف دینی و فرهنگی خود و همچنین قصه‌های خود را از زبان دیگران می‌شنیده‌اند و از قضا علاقه فراوانی هم به این دو رسانه نشان می‌داده‌اند. این فرهنگ شفاهی هنوز در میان جامعه ما هست و شاید بتوان اقبال فوق‌العاده این جامعه در مواجهه با سکوی «کلاب‌هاوس» را با همین مطلب تحلیل کرد. این گزاره باعث می‌شود کم کتاب خواندن مردم را الزاما به معنای نافرهیختگی و بی‌فرهنگی ندانیم. بلکه هر فرهنگ راه خودش را برای انتقال معارف دارد. هرچند این گزاره هرگز نمی‌تواند توجیهی برای کتاب نخواندن باشد، چه جای کتاب را هیچ‌چیزی نمی‌گیرد.

 

در بخش دیگری از این گزارش نیز آمده است: آنچه نمی‌توان آن را نفی کرد این حقیقت است که عموم مردم نمی‌توانند با رسانه کتاب ارتباط بگیرند. آن‌ها شاید کتاب خواندن محض علاقه و بدون چشم‌داشت کاربردی را تفریحی نخبگانی، اشرافی و بی‌قیدانه در نظر می‌گیرند. نوعی بیگانگی میان عامه مردم و کتاب احساس می‌شود؛ به‌طوری که چگونگی، چرایی و احساس حاصل از خواندن برای آن‌ها چندان روشن نیست. از نظر آن‌ها کتاب‌خواندن کاری است که حوصله، دل خوش و نفسی که از جای گرم بلند می‌شود دارد. برای کم کردن این فاصله و بیگانگی، صداوسیما نقش بسیار پررنگی دارد. «کتاب‌باز» مهم‌ترین برنامه رسانه ملی در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی بود. کاری که‌ کتاب‌باز می‌کرد چشاندن طعم کتاب به عامه مردم بود. برنامه‌ای که به مردم می‌فهماند کتاب‌خواندن نه فرهیختگی و روشنفکری می‌خواهد، نه بیکاری و فراغت مطلق و نه‌ حتی‌ پول زیاد. کتاب‌ها دقیقا در مورد همان چیزهایی نوشته می‌شوند که عامه مردم با آن‌ها درگیرند.

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/٠٨/٢٤

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.