weblog_showcase

به بهانه سالگرد ارتحال علامه مصباح؛

اعترافات یک عاشق فلسفه

شاید برای من زمان زیادی گذشت تا بفهمم دانش را باید از عالم ربانی فرابگیرم؛ نه از یک فیلسوف خوش‌ذهنِ نوآور. دانش تا در عمل نیفتد، رنگ تجربه به خود نگیرد، بازخورد اجتماعی پیدا نکند.

رسانه فکرت | دکتر مجتبی رستمی‌کیا، نویسنده و پژوهشگر فلسفه

 

این سنت «فلسفه‌دوستان» بوده است که در زندگی خود «اعتراف» می‌کردند. در آستانه سی‌وهشت سالگی‌ام وقت برخی اعترافات است.


برای من دیگر برخی از گزاره‌ها خیلی معنادارتر یا ارزشمندتر از گزاره‌های دیگر نیستند یا حتی برخی از نظریه‌ها وقتی مبتنی بر عقل نظری و برهانی باشند مثلاً با ارزش‌تر از بوی یک گل سرخ نیستند. یا خیلی از چیزهای دیگر که در فلسفه بدیهی می‌دانستیم و شاگردان خود را به عقل فلسفی ارشاد می‌کردم برابر با شادکردن دل مؤمنین نیست.

 

برای من، این‌که فیلسوف سیاسی که بنز ضد گلوله سوار شود و از منظری بالاتر حق رأی و انتخاب را به مردم بدهد با فیلسوف مردمی که فاصله خانه خود تا محل درس را پیاده طی می‌کند و در راه با مردم خوش‌وبش می‌کند، با طلاب گفت‌وگو می‌کند و در نظریه خود حق رأی مردم را کم‌رنگ‌تر می‌بیند، مساوی نیستند.


دومی چراغ راه است؛ فیلسوف است؛ گران‌قدر است؛ مردمی‌تر است؛ فلسفه‌اش می‌تواند نوآوری اجتماعی پیدا کند؛ فلسفه‌اش بومی‌تر است؛ در یک کلام، «فیلسوف‌تر» است؛ هر چند برهان‌های عقل محض را تا حدود زیادی قربانی کرده باشد. خلاصه اقرارم این است: سنت‌های فعلی فیلسوفان و کنش‌های روزمره ایشان درس‌آموزتر از بنیادهای عقل نظری‌شان است. 


اعتراف دیگری بکنم. برای من فیلسوفی که به بودجه دولتی وصل است و روضه‌های مفصل می‌خواند و خیلی جذاب و خوب نوآوری‌های نظری دارد، مرد مناظره است و هر روز تا شب از تلویزیون تکرار می‌شود و تصویرپردازی می‌شود، تا فیلسوفی که کل زندگی خودش را خرج طلاب مدرسه و مؤسسه خود کرده است و از زندگی و زن و بچه خودش زده است تا طرح خود را دراندازد، یکسان نیستند. دومی مصباح است؛ معلم است؛ مدیر است؛ آرامش است؛ تکیه گاه است؛ شاگردپرور است.

 

شاید برای من زمان زیادی گذشت تا بفهمم دانش را باید از عالم ربانی فرابگیرم؛ نه از یک فیلسوف خوش‌ذهنِ نوآور. دانش تا در عمل نیفتد، رنگ تجربه به خود نگیرد، بازخورد اجتماعی پیدا نکند، نه قابل فهم است، نه قابل تأیید و رد. این تجربه را از من بپذیرید که به دانش‌های تجربی‌شده بیشتر اعتنا کنید تا دانش‌های بی‌خاصیت انبوهِ جذاب که شاید تا الآن به ذهن کسی نرسیده باشد. دانشمندشدن و فیلسوف‌شدن بسیار همخوان با زندگی متعارف است تا عقل برهانی انتزاعی. 

 

اسلامی‌سازی علوم انسانی بیش از عقل نظری، ریشه در این کنش‌های عملی دارد. من اعتراف می‌کنم که دیسپلین یا نظام‌واره‌های دانشی، به کنش‌های متناسبی نیاز دارد که در سخنرانی و نظریه‌پردازی صرف یافت نمی‌شود. فیلسوف علوم انسانی اسلامی، نهاد ایجاد می‌کند؛ نه دانش و این از بازی‌های  زبانی فلسفی فراتر است؛ به میدان می‌انجامد و در این میدان، قاسم سلیمانی‌ها تقویت‌کننده این نظام‌واره می‌شوند؛ نه صرفاً مخاطب سخنرانی‌ها و درس اخلاق‌های آقای فیلسوف. احساس می‌کنم ما «ساخت اسلامی فلسفه» را می‌توانیم از امتداد مصباح به سلیمانی رهگیری کنیم و نیازی به برهان‌های عقل نظری و طبقه‌بندی علوم و اندراج‌های فلسفی نداریم.

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٠/١٧

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.