ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
در سالهای اخیر، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در فضای سیاسی و رسانهای کشور، نسبت میان «قدرت دفاعی» و «زندگی مردم» بوده است. در روزهای اخیر، اظهارات محمدجواد ظریف درباره تقدم مردم بر موشک، بازتاب گستردهای یافته است: «موشک مهم است، اما مردم مهمترند». این جمله شاید ساده به نظر برسد، اما در عمل یک دوگانه ساختگی میان قدرت دفاعی و رفاه مردم ایجاد میکند. از منظر علمی و جامعهشناسانه، رفاه مردم و امنیت ملی مکمل یکدیگرند؛ جایی که امنیت نباشد، رفاه شکل نمیگیرد، و جایی که رفاه نباشد، امنیت بیمعناست. ایجاد شکاف میان این دو، به نفع دشمنان و کسانی است که از بیثباتی و محدودیت کشور سود میبرند.
اما برخی میپرسند آیا ایران باید میان «موشک» و «مردم» یکی را انتخاب کند؟ آیا گسترش توان نظامی و دفاعی، بهویژه برنامه موشکی، با توسعه اقتصادی و اجتماعی در تضاد است؟ یا برعکس، آیا بدون امنیت و بازدارندگی مؤثر، هیچ توسعه پایداری ممکن نیست؟ این پرسشها فقط بحثی فنی یا نظامی نیستند؛ بلکه به عمق مفهوم «توسعه ملی» مربوط میشوند. گروهی باور دارند که سرمایهگذاری در حوزه دفاعی باعث کاهش منابع برای معیشت مردم میشود، در حالی که دیگران معتقدند امنیت، پیششرط هر نوع رشد و رفاه است. از دل همین دو نگاه متفاوت، دوگانهای ساخته شده که گاه بهصورت شعاری با عنوان «موشک یا مردم» مطرح میشود؛ دوگانهای که شاید بیش از آنکه واقعی باشد، حاصل سوءبرداشت از رابطه میان امنیت و توسعه است.
واقعیت ماجرا این است که امنیت و توسعه دو روی یک سکهاند؛ هیچ ملتی در فضای ناامن نمیتواند به پیشرفت پایدار، رفاه عمومی و ثبات اقتصادی دست یابد. توسعه، در اصل، بر بستری از آرامش و اطمینان شکل میگیرد، و امنیت ملی همان خاک حاصلخیزی است که بذر پیشرفت در آن میروید. در چنین چارچوبی، توان موشکی ایران طی سالهای گذشته نقشی کلیدی در ایجاد بازدارندگی و حفظ استقلال سیاسی کشور ایفا کرده است. این توان نه از سر میل به جنگ، بلکه برای پیشگیری از جنگ و تحمیل اراده بیگانگان به ایران گسترش یافته است.
در منطقهای پرآشوب که قدرت، تعیینکنندهی امنیت است، توان دفاعی قوی به کشور امکان میدهد با اعتماد بهنفس و ثبات بیشتری مسیر رشد داخلی را دنبال کند. هر جامعهای که امنیت خود را به دیگران واگذارد، دیر یا زود توسعهاش نیز وابسته و شکننده خواهد شد. با این حال، نباید فراموش کرد که موشک هدف نهایی نیست، بلکه ابزاری است برای پاسداری از مردم و منافع ملی. هدف نهایی هر سیاست دفاعی، ایجاد شرایطی است که در آن، انسان ایرانی بتواند در امنیت، رفاه و عزت زندگی کند. اگر هزینههای نظامی از مرز عقلانیت بگذرد و به بهای کاهش سرمایهگذاری در آموزش، سلامت، اشتغال یا زیرساختهای اقتصادی تمام شود، آنگاه امنیت نیز معنای خود را از دست خواهد داد. توسعهی پایدار، محصول توازن میان قدرت سخت و قدرت نرم است؛ میان توان نظامی و قدرت علمی، فرهنگی و اقتصادی. کشور زمانی واقعاً نیرومند است که هم از مرزهایش دفاع کند، هم آیندهی فرزندانش را بسازد. موشک برای امنیت است و امنیت برای مردم؛ این چرخهی درست قدرت و توسعه است.
اما پرسش اساسی اینجاست که چرا برخی در داخل و خارج از کشور با توسعهی توان موشکی ایران مخالفت میکنند؟ پاسخ به این سؤال چندلایه است و نمیتوان آن را تنها با یک برچسب توضیح داد. در میان منتقدان داخلی، شماری از افراد و جریانها از زاویهی نگرانی نسبت به آثار اقتصادی تحریمها و احتمال تشدید فشارهای خارجی سخن میگویند. از نگاه آنان، گسترش برنامهی موشکی ممکن است بهانهای برای افزایش تحریمها و در نتیجه، آسیب دیدن معیشت مردم شود. این نوع نقد، اگر بر پایهی منافع ملی و واقعبینی مطرح شود، میتواند در فضای گفتوگوی سازنده قابل تأمل باشد. اما در سطح بینالمللی، مخالفتها ریشهای راهبردی و سیاسی دارند. قدرتهای غربی بهویژه ایالات متحده، از نفوذ منطقهای ایران و توان بازدارندگی بومی آن نگراناند؛ زیرا این توان، موازنهی قدرت را در خاورمیانه به سود ایران تغییر میدهد. در واقع، مسئلهی اصلی آنان نه موشک، بلکه استقلال تصمیمگیری و توان دفاعی ایران است که نمیخواهند تقویت شود.
در کنار این دو گروه، جریانهایی نیز وجود دارند که در بیرون از مرزها و در درون کشور از تداوم تحریم، فشار اقتصادی و فضای بیثباتی سود میبرند. اینان همان چیزیاند که در ادبیات سیاسی از آنها با عنوان کاسبان تحریم یاد میشود؛ افرادی یا شبکههایی که منافعشان در وابستگی، بحران و محدودیت است، نه در گشایش و پیشرفت. مخالفت آنها با توان موشکی یا تلاش برای حفظ تحریمها، عملاً به معنای تضعیف پایههای توسعه ملی و امنیت پایدار است.
با این همه، نباید از یاد برد که قدرت موشکی بهتنهایی ضامن توسعه نیست؛ توسعه، محصول هماهنگی میان امنیت، اقتصاد، دانش و اعتماد عمومی است. اما بدون امنیتی که از دل توان دفاعی برمیخیزد، هیچ برنامهی توسعهای دوام نمیآورد. راه درست برای ایران، نه انکار موشک است و نه بیتوجهی به مردم، بلکه یافتن تعادلی هوشمندانه میان امنیت و رفاه است؛ تعادلی که در آن، توان نظامی سپر استقلال کشور باشد و سرمایهی انسانی، موتور پیشرفت آن. تنها در این صورت است که میتوان هم از امنیت سخن گفت و هم از امید.
علی دادور پژوهشگر مطالعات غرب آسیا
تاریخ انتشار: 1404/07/23
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.