weblog_showcase

دیدگاه نخبگان؛

بیرون از منطقه «انقلاب اسلامی» رهایی از تمدن غربی ممکن نیست

امروزه هر کسی که در نقطه‌ای از جغرافیای فکری، فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی و ایران اسلامی ایستاده باشد، در نقطه‌ای از جغرافیای دگراندیشی و آزادفکری ایستاده است.

رسانه فکرت | محمدرضا فلاح شیروانی، استاد حوزه و دانشگاه


جهان دچار رکود فکری شده بود، آری رکودی رنج‌آور و خسارت‌بار. ظاهر پر زرق و برق، پر حادثه و پر ابتکار تمدن مادی این واقعیت را مخفی می‌‌کرد، ولی آگاهان به‌خوبی می‌دانستند که حیات بشری مبتنی بر الگوهای فکری منجمدی که نه خدا را می‌شناخت نه با انسان مهربان بود و برای او عمقی و قداستی قائل نبود و نه با جهان طبیعت با مهر و احترام برخورد می‌کرد، تحلیل و تدبیر می‌شود.


جهان گرفتار کلیشه‌های کهن اومانیزم بود؛ مکتب لیبرالیسم و مکتب کمونیسم که به تعبیر مقام معظم رهبری «شرق و غرب اومانیزم» به شمار می رفتند. نتیجه سیطره این دو فکر بر حیات بشری تنها و تنها به قهقرا رفتن جامعه بشری و بیگانه شدن بشر با خود و جهان هستی بود.


انقلاب اسلامی سخنی دیگر داشت، نه یکی دو خط سخن جذاب، بلکه اندیشه کاملی که همه چیز را به‌گونه دیگری می‌دید و تعریف متفاوتی از سعادت بشر و راه و رسم کرامت و سعادت‌مندانه زیستن داشت. طبعاً این کلیشه‌ها را شکست و طرحی نو برای زندگی پیشنهاد کرد. جهان منتظر یک رستاخیز بزرگ بود. ایمان و عشق و حماسه و پای کار آمدن ملت مستعدی که همواره کارهای بزرگی کرده بود، کلید این رستاخیز بزرگ بود.


پس از آن بود که هر انسان آزاده‌ای که به شعار «نه شرقی و نه غربی» امام(ره) می‌پیوست در واقع به کاروانی از آزادفکرانی که به رهایی بشر از تاریکی‌های خودساخته می‌اندیشیدند، گرویده بود.


اگر کسی قائل بود باید «معنویت» را با «سیاست» جمع زد و سیاست را در خدمت معنویت قرار داد، داشت به گونه جدیدی می‌اندیشید چون در واقع نهادهای حاکمیتی ریز و درشت دنیا که هیچ، عالم اندیشه و علم نیز این سخن را نمی‌پذیرفت و عالَمی سراسر پر از سیطره و استیلا و نحوست سیاست پدید آورده بود و این تنها حرکت امام بود که این‌گونه می‌اندیشید و چنین نیز عمل کرد.


اگر کسی قائل بود که «مردم صاحب اصلی کشورند» نه نظام سلطه و نه نظام استبدادی، آزاداندیش بود.


اگر کسی قائل بود که «ما می‌توانیم، نگویید ما ناتوانیم» از منطقه استعمارزده و غرب‌زده فکر و فرهنگ ایران آن روز بیرون زده بود و آزادفکر شده بود.


امروزه هر کسی که در نقطه‌ای از جغرافیای فکری، فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی و ایران اسلامی ایستاده باشد، در نقطه‌ای از جغرافیای دگراندیشی و آزادفکری ایستاده است.


بیرون از منطقه «انقلاب اسلامی» عملاً رهایی از تمدن مادی و ضد بشری غرب ممکن نیست.


این است آن حقیقت بزرگی که چشم بسیاری از جهانیان را پر کرده است.

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٢/١٩

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.