ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، دکتر علیرضا میرزایی طی سخنانی در نشست «انسان شناسی صهیونیسم، بنیان های فکری و نمودهای عملی در مواجهه با دیگری» که به همت مؤسسه فرهنگی و رسانه ای استاد فرج نژاد و با همکاری مؤسسه فکرت در قالب سلسله نشست های تخصصی صهیونیسم شناسی برگزار شد، با بیان این که واژه متافیزیک اولین بار از سوی شاگردان ارسطو مطرح شد که معادل مابعدالطبیعه بود، اظهار داشت: بعد از گذشت قرن ها، هایدگر بر روی این واژه تأمل کرد و مباحث دیگری را مطرح نمود که به عنوان درس های بعد از فیزیک شهره شد.با این وجود باید توجه داشت که متافیزیک نزد هایدگر البته فراتر از این بحث هاست، چه آنکه متا به نظر او به غیر از فیزیک معنا و مفهوم پیدا می کند.
وی افزود: از نگاه هایدگر ما چیزی داریم به نام تاریخ متافیزیک که تاریخ افلاطون تا نیچه را در برمیگیرد و عنوان فرعی آن "تاریخ فراموشی هستی" است.
وی با اشاره به تحولات ناظر به چند هفته اخیر و تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان گفت: اتفاقاتی که اخیراً افتاده یک فرصت شگفت انگیز است که باز به آن امر ملی بازگردیم که ثمره اش تقویت وحدت و انسجام است. در این قضایا ما با تهدید وجودی مواجه شده ایم که بازگشت به آن امر کلی می تواند راهگشا باشد.
استاد دانشگاه ادامه داد: الان پرسشی که مطرح است این است که اساساً چرا ایران هست به جای آن که نباشد؟ و اگر ایران نباشد چه باید باشد؟! به نظر می رسد که تا حدودی ما این پرسش و توجه به آن را فراموش کرده ایم. از سوی دیگر این سوال مطرح می شود که اساساً هستی در نگاه هایدگر چیست، چرا که هستی به مثابه هستی تبدیل شده به موجود به ماهو موجود که سخن از امر حاضر است اما واقع سخن اینجاست که به راستی آیا این همه هستی است؟!
ما از مشروطه به این سو درگیر یک پرسش شده ایم و در برهه هایی از تاریخ به این پرسش برگشتیم مثل جنگ تحمیلی که با پرسش وجودی مواجه بوده ایم. این مساله در یک کلمه خودش را نشان داده که ما یک وجب خاک نداده و نمی دهیم و این خودش را نشان می دهد که فراتر از مباحث مرسوم در جغرافیاست. این که ایران باید چگونه باشد تا بتواند از خود حفاظت کند، بحث مهمی است و حال آن که پرسش درباره چگونگی مساله جای خود را به پرسش درباره چرایی داده است. به دیگر سخن، این قدر درگیر چگونگی شده ایم و جریان روشنفکری ما دچار این مساله شده که پرسش چرایی را گویا فراموش کرده است.
وی اضافه کرد: برخی مسئولان در طول سال های مختلف همواره می گفته اند که مثلاً ما باید مالزی شویم، یا این که باید به سمت ژاپن و یا سوئیس شدن حرکت کنیم که در واقع ناظر به همان پرسش درباره چگونه شدن است.هایدگر در مقاله پرسش از تکنولوژی می گوید که این حرف ممکن است درست باشد اما صحیح و بجا نیست، در واقع ما باید بدانیم در وهله نخست چه سوال و دغدغه ای داریم. از سوی دیگر باید توجه داشت که اگر ایده ای در آلمان و مالزی و .. جواب داده قرار نیست که همان ایده در ایران جواب بدهد چرا که هر ایده و برنامه ای متناسب با شرایط و اقتضائات خود می بایست مورد توجه قرار گیرد. در واقع هر ایده پیشرفتی برای یک قوم باید از درون آن برآمده باشد.
میرزایی بیان داشت: هایدگر می گوید که نیچه فهمی از حقیقت ندارد. آن چیزی که در این جا بحث می شود در تاریخ فراموشی هستی آن را نیچه با نیهیلیسم به اوج خود رسانده است. اینجا بحث از مواجهه با امری است که قابل تسخیر می باشد و امر قابل تسخیر، ایده اراده معطوف به قدرت است و لذا انسان های در این ایده واجد ارزش حقیقی هستند که موجود و حاضر باشند.
وی با اشاره به تأثیر تلمود در وضعیت امروز رژیم صهیونیستی گفت: برای همه ما سوال است که شدت خشونت افسارگسیخته که در اسرائیل است نمی تواند صرفاً محصول یک جنون باشد بلکه پشت آن ایده ای است که ما را به کتاب تلمود می رساند که از قرن یازدهم به بعد آن ها سعی در جمع کردن آن داشتند. در تلمود گویا ریشه های نگاه فاشیستی در یهودیت، هویدا شده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشت: در متافیزیک یونانی، انسان ترکیبی از امر حیوانی و امر انسانی است و حال آن که در دنیای امروز متأسفانه کفه حیوانی سیطره یافته و جنبه لوگوسی( به معنای عقل و خرد و حکمت) کمرنگ شده است.
میرزایی در بیان برخی تفاوت ها در ورود به آیین اسلام و یهودیت گفت: در اسلام با بیان شهادتین ،انسان وارد دین می شود اما در نگاه یهودیت از طریق مادر وارد می شود یعنی عملاً ورودی ندارد و اینجا لوگوس معنا ندارد.
وی همچنین افزود: معنای عبارت معروف "هل من ناصر ینصرنی" امام حسین(ع) به این معناست که من به سمت دریا می روم آیا به من می پیوندید تا به رودخانه ای تبدیل شویم که به سمت دریای حقیقت می رود. در زبان عرب، کلمه" ناصر" به معنای قطراتی است که در بیابان جمع می شود و جویباری می شود که به سمت دریا حرکت می کند. در واقع این طور نیست که حضرت سیدالشهدا(ع) بفرمایند که ای مردم به داد من برسید بلکه ایشان بیان می دارند که من به سمت دریا می روم ، به سوی من بیایید تا شما را راهنمایی کرده و به سمت دریای حقیقت رهنمون سازم.
مدرس و پژوهشگر عرصه صهیونیسم اظهار داشت: همه تلاش ها برای این است که اراده معطوف به قدرت در بالاترین سطح خود قرار داشته باشد. برخی از یهودیان اعتقاد دارند که دو نوع حیوان داریم که یکی چهارپا و دیگری دوپاست و همه این ها باید در خدمت یهود باشند و این ها را در تلمود آورده اند. اراده معطوف به قدرت از نگاه آن ها در جهت زنده نگه داشتن بدن انسان و افزایش طول عمر است و جالب این که این همان چیزی است که تلمود را به متافیزیک نیهیلیستی ارتباط می دهد.
وی افزود: به همین خاطر است که می بینیم در جنگ های اخیر رژیم صهیونیستی علیه غزه، لبنان، سوریه و این اواخر ایران، معمولاً اسرائیلی ها آمار مرگ خود را اعلام نمی کردند ولی ما و حزب الله لبنان تصاویر شهدای خود را در مراسم باشکوه به نمایش می گذاشتیم و در حضور تمام رسانه ها این مساله را اعلام می کردیم. در واقع وحشت اسرائیلی ها از بیان آمار کشته ها، به این خاطر است که در این متافیزیک، مُردن به خاطر لوگوس، نفله شدن است اما ما در مکتب خودمان بابت شهادت به همدیگر تبریک می گوییم؛ شهید یعنی کسی که از پیش شاهد حقیقت بوده و در لحظه شهادت به خواسته و مراد حقیقی خود رسیده است و به تعبیر حاج قاسم برای شهید شدن باید شهید زندگی کرد.
میرزایی تصریح کرد: اساساً برای دشمن صهیونیستی چون نگاهش موجود بما هو موجود است، هستی فقط به معنای زندگی از تولد تا مرگ است اما درنگاه ما زندگی حقیقی تازه بعد از مرگ شروع می شود.
وی گفت: برخی از سخنان شهید حاج قاسم سلیمانی در سطح بسیار بالاتری از گفته های فلاسفه و حکما قرار دارد به خصوص آن جا که بیان می دارند ما ملت امام حسین(ع) هستیم و این که ایران حرم است و تفسیر این ها نشان می دهد که در ایران عزیز ما، رابطه نزدیکی بین مقوله شهادت و جوانمردی و امر ایرانی وجود دارد.
وی با بیان این که نسبت نزدیک متافیزیک نیچه ای با تاریخ یهود را باید مورد توجه قرار داد، ابراز داشت: در داستان های غربی مثل کافکا، عملاً آمریکا جایی است که گویا متجاوزان اجازه دارند هر کاری بخواهند انجام دهند، کما این که چند وقت پیش صدراعظم آلمان گفت که اسرائیل در حال انجام دادن و ادامه دادن کار کثیف غربی هاست. این نکته ما را به این مساله می رساند که آمریکا مازاد تخلیه کثافت اروپاست و اسرائیل عرصه تخلیه مازاد آمریکاست. در واقع اسرائیل عرصه تخلیه مازادِ مازاد کثافت کاری متافیزیک نیچه ای است
این مدرس دانشگاه همچنین گفت: یکی از دلایل انحطاط جریان روشنفکری ما این است که انگلیسی فکر می کند، در حالی که انگلیسی اساساً زبان تفکر نیست چرا که کلمات بنیادین مثل هستی در آن وجود ندارد بلکه زبان تجارت و کاسبی بوده است. جریان روشنفکری ما که یک سویش به عبدالکریم سروش می رسد و سوی دیگرش به امثال اصغر فرهادی، گرفتار این بحث هستند چرا که انگلیسی فکر می کنند.
وی اضافه کرد: جریان روشنفکری می خواهد ایران را نه بدان گونه که هست، بلکه بدان گونه که اراده معطوف به قدرت در دنیا می خواهد بسازد و اداره کند به دیگر سخن، روشنفکری ما حرف خودش را نمی زند بلکه حرف های دیگران را ترجمه و بیان می کند.
میرزایی بیان داشت: بنده در مقاله ام با عنوان" در جستجوی امر ایرانی" در این زمینه صحبت کرده ام که اکثر بحث ها درباره چگونگی ایرانی است اما ما باید به بنیان ها فکر کنیم و توجه کنیم به این مساله که چه چیزی ایران را ایران می کند؟!
وی ادامه داد: ایران، برگرفته از امر ایرانی است و اولین جایی که به ایران اشاره می شود در متون اوستایی است. همچنین هر جایی که از ایده جوانمردی و مروت صحبت می شود آن جا ایران است و حال آن که وقتی ملتی به لوگوس پشت می کند در حوزه فردی اتفاقی که می افتد به زعم هایدگر، بی وطنی و بی خانمانی است و بر این اساس باید گفت ایرانیانی که به لوگوس ایرانی پشت می کنند اساساً ایرانی نیستند بلکه ایرانِگان هستند، یعنی شناسنامه ایرانی دارند اما ایرانی نیستند.
وی گفت: به دیگر سخن، ایرانی در امر ایرانی و لوگوس ایرانی استقرار داشتن است و این که باید از آن هویت حراست کرد. همچنین در حوزه اجتماعی اگر این بی خانمان ها زیاد شوند، لوگوس تنبیه می شود، چون ما از پرسش بنیادین که چرایی و هویت است دور شده و به سراغ پرسش فرعی یعنی چگونگی رفته ایم.
مدرس و پژوهشگر عرصه صهیونیسم همچنین در خصوص مساله پدیدارشناسی مقاومت خاطرنشان کرد: مقاومت یعنی ایستادگی و به همین خاطر، اساساً مقاومت امر هستی شناسی است و نه سیاسی و نظامی و سخن از این است که من همان گونه که هستم ،باشم. هایدگر در این مساله از عبارت پرتاب شدگی سخن می گوید و ما باید از آن چه هستیم دفاع کنیم.
وی در خاتمه گفت: رابطه امر ایرانی با امام حسین(ع) یک ایده و امر گسست ناپذیر و جداناشدنی است و از این حیث باید به مساله نگاه کنیم که واقعه کربلا و مساله عاشورا ما را از نفله شدن نجات داده و به ما هویت و اعتبار بخشیده است.
تاریخ انتشار: 1404/04/11
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.