ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
اشاره: باید از کلیشهها عبور کنیم و موضوع پژوهش را کلانتر ببینیم؛ باید افق دید ما جریان دوران سازی باشد که بتواند به پژوهشهای مورد نیاز نظام از یک موضع بالا و به شکل نظامند نگاه کند. نمیتوان از اولویتها گفت؛ مگر اینکه یک مطالعه هوشمندانه و مبتنی بر تفکر استراتژیکی پشت آن نباشد. شناسایی اولویتهای پژوهشی برای حل مسألهها است و حل مسائل برای رساندن کشور به جایگاه تراز تمدنی است.
جملات بالا بخشی از سخنان حجتالاسلام دکتر محمدصدرا مازنی است که مهمان ویژه برنامه روز پژوهش در استودیو فکرت بود. حجتالاسلام مازنی دبیری جشنواره علامه حلی و مدیریت ترویج پژوهش معاونت پژوهش حوزه علمیه را بر عهده دارد.
آنچه پیش روی شماست مشروح گفتوگوی فکرت با این صاحب نظر حوزوی در عرصه پژوهش است که تقدیم مخاطبان محترم میشود.
* اوّلین سؤالی که از شما داریم این است که با توجه به دغدغهای که حضرتعالی در عرصه پژوهش و جایگاهی که دارید، اولویّت های پژوهشی و پژوهشگری را در تراز تمدّنی، به چه صورت تعریف میکنید و عنوان میفرمایید؟
در مورد سؤالی که فرمودید، بنده تلاش دارم که مقداری از کلیشه عبور کنیم، و به عبارت دیگر، از ذکر یک عنوان، یا چند مسأله خاص عبور کنیم. و یک مقدار موضوع را کلانتر ببینیم. به این معنا که ما میتوانیم مثلاً به طور مشخص بگوییم در حوزه سیاست و حکمرانی، تنش زدایی بر پایه سیاستهای کلی نظام، حکمت و عزت و مصلحت، میتواند یکی از اولویّت هایی باشد که در ذیل آن، مسأله های پژوهشی تولید شود.
در حوزههای مختلف علوم، از جمله علوم اجتماعی هم این وصل قابل پیگیری و رهگیری است. به جای آن، به سمت یک حوزه خاص و کلانتری برویم. به این معنا که، به یک جریان دوران سازی که میتواند به پژوهشهای حوزههای علمی و پژوهشهای مورد نیاز نظام، از یک موضع بالا و به یک شکل سیستماتیک و نظام مند نگاه کند، بنگریم. به عبارت دیگر، ما میتوانیم در این جلسه بگوییم، مباحث مربوط به فقه در تراز تمدنی، عبارت است از مسائل فضای مجازی، مسائل هنر، مسائل مربوطه به اینترنت و بحثهایی از این دست. آنچه که فقه هنر و هنرمند است، فقه فضای مجازی است.
اما به گمانم اگر ما به سمت یک مقوله کلانتری تحت عنوان «نیازسنجی پژوهشی» نقل مکان کنیم، مهمتر است. نیازسنجی پژوهشی در واقع فرآیند شناسایی نیازهای پژوهشی بالقوه و اولویت یابی آنها است. با این هدف که ما یک مبنای قابل دفاعی برای تخفیف بودجه و اعتبار، بتوانیم به دست بیاوریم. یعنی اگر ما یکی از مهمترین محورها و بلکه مراحل نیازسنجی پژوهشی را شناسایی نیاز بدانیم که شاید نزدیک به 70 یا 80 درصد وقت و انرژی پروژه را به خود اختصاص میدهد، بعد از آن مرحله، تازه مرحله اولویت یابی شروع میشود. به نظر بنده این مسأله مهمی است.
* بله اتفاقاً یکی از مسائلی که عموماً پژوهشگران و پژوهشکدهها با آن مواجه هستند، مسأله نیازسنجی است و آسیبی که حول محور این بحث وجود دارد این است که، نظام مسائل صرفاً به صورت ذهنی و با ریشه ذهنی ممکن است اتفاق بیفتد. اگر ممکن است به این آسیب هم در حاشیه بحث اشارهای داشته باشید.
بله همینطور است. شاید یکی از پیشروترین دستگاههایی که به امر نیازسنجی پژوهشی در سطح کشور پرداخته است، معاونت پژوهش حوزههای علمیه است. از سال 1387، یک ادارهای در این مجموعه راه اندازی شده بود که بعدها به گروه نیازسنجی پژوهشی تغییر نام پیدا کرد و در واقع یک گروه مطالعاتی شد. یکی از مهمترین پروژههایی که به آن پرداخته شد، کلان طرح نیازسنجی پژوهشی دانشهای حوزوی است. که نیازهای فقه، نیازهای پژوهشی در حوزه اصول فقه، در حوزه علوم حدیث، کلام، تصدیق علوم قرآن، اقتصاد، مناسبات دین و روانشناسی و حوزههای مختلفی که در ذیل محور علوم حوزوی تعریف میشود، در مدّت 6 یا 7 سال که به 10 پروژه میرسید، شناسایی شد. مجموع اینها، 12500 عنوان بود. بنده در آن دوران افتخار داشتم که در آن بخش همکاری بکنم و محصول فعالیتهایی که در آنجا داشتیم، علاوه بر اینکه به 10 عنوان کلان طرح نیازسنجی پژوهشی برسیم، کتابی بود که مجموعه تجربههای اولی خودم در آن حوزه، در آن کتاب گرد آوردم، تحت عنوان «درآمدی بر نیازسنجیهای پژوهشی در حوزههای علمیه» و این مسیر همچنان ادامه دارد و حتی به استانها تسرّی پیدا کرده است. یعنی ما نیازسنجیهای استانی هم داریم. ضمن اینکه نیازسنجیهای دانشی هم استمرار پیدا کرده است.
راجع به آن نکته مهمی که شما اشاره کردید، اتفاقاً یکی از اولین پروژههایی که راه اندازی شده بود، شناخت وضعیت موجود بود. یعنی دستگاههای حوزوی، چه میزان فعالیتهای پژوهشی خود را مبتنی بر نیازسنجی پژوهشی انجام میدهند. تقریباً میشود گفت که آن 4-5 دستگاهی که نمونه را تشکیل میدادند، همه آن فرآیند را رعایت نمیکردند. به اعتبار اینکه اساساً نیازسنجی پژوهشی هنوز ورود نکرده بود، شاید عمر آن در کل دنیا 50 یا 60 سال باشد. در کشور ما هم چند سالی است که وارد شده است. بعید میدانم دستگاهی باشد که میزان معاونت پژوهش حوزههای علمیه و مدیریت مطالعات پژوهشی، در این حوزه کار کرده باشد و تخصص لازم را داشته باشد.
بنده یک نکته مهمی که لازم است در اینجا به آن اشاره کنم و اهمیّت امر نیازسنجی و میخواهم از این مطلب نقل مکان کنیم به آن مبحث شما که فرمودید: «نیازها و اولویتهایی که در تراز تمدنی است». ما در نیازسنجی پژوهشی میتوانیم از رویکردها و محورهای مطالعاتی و جهت یابی مختلفی استفاده کنیم. یک راه غیر منطقی و غیر روشمند این است که ما به قول شما برویم و یک جمعی را دعوت کنیم و از نظرات آن جمع استفاده کنیم و اولویتهای پژوهشی مرتبط با یک حوزه را استخراج کنیم. این خوب است؛ امّا کامل و جامع نیست.
ما میتوانیم یک راه مناسبتر، دقیقتر و منطقیتر را انتخاب کنیم. آن راه این است که اولاً رویکردهای خود را مشخص کنیم. مثلاً ما میتوانیم برای شناسایی نیازهای فقهی خودمان، از رویکرد موضوعی و دانشی استفاده کنیم. به این معنا که به صاحب نظران این حوزه علمی مراجعه کنیم و کتب مرتبط با این حوزه، و ببینیم که ناظر به ساختار دانش فقه، نیازهای پژوهشی از نگاه صاحب نظران چیست. فرض کنید در حوزه علمیه قم، از 30 یا 40 نفر از صاحب نظران، یک مصاحبه عمیق بگیریم و نیازها را استخراج کنیم. یا پرسشنامه توزیع کنیم و آنها به ما نیازها را ارائه بدهند. این یک راه است.
راه دیگر هم این است که ما رویکد موضوعی را کنار بگذاریم و به تقاضاها نگاه کنیم. مثلاً با دستگاههای کل کشور مکاتبه کنیم. مثلاً وزارتخانهها، مجلس خبرگان رهبری و قوه قضائیه و قوه مجریه، و بگوییم که نیازها را به ما بگویند. ما در حوزه نیازسنجی پژوهشی، اولویت را بر رویکرد ترکیبی میدانیم. به این معنا که هر کدام از اینها، به تنهایی نقایصی دارند و برای اینکه نقایص هر کدام جبران شود، به سمت ترکیبی از این دو میرویم.
ما در حوزه فقه این تجربه را داشتیم. به اعتبار اینکه بنده از آغاز تا پایان، بالای سر این کار بودم. تقریباً تمام وزارتخانههای کشور درگیر این موضوع شدند. مثلاً نیازهای فقهی وزارت نفت چیست؟ وزارت کشور که با آسیبهای اجتماعی مواجه است، چه نیازهای فقهی دارد؟ وزارت نیرو، بانک مرکزی و... تمام نمایندگان روحانی مجلس درگیر آن بودند.
* مثالهای اینها را هم بزنید که مخاطبان ما ذهنشان درگیر شود که فقه در تراز تمدن به طور ملموس، در مورد چه نیازهایی میتواند صحبت کند. چون هنوز برای برخی این موضوع جا نیفتاده است که فقه میتواند در ترازهای کلان هم ورود پیدا کند. این مستقر شدن ادبیات فقهی در فضای کلان، یک مسأله جدی است.
فقه در واقع به مثابه سبک زندگی است. یعنی از آغاز حیات انسان. تعبیری که حضرت امام دارند که از گهواره تا گور را پوشش میدهد. بنده میخواهم از یک زاویه دیگری هم به این موضوع بپردازم که آن هم تعریف تمدن است که آنجا بیشتر اشاره میکنیم. شما نمیتوانید نیازهای فقهی را از اولویتهای تمدنی جدا بدانید. عرض کردم که ما از مسائل خرد مربوطه به، مثلاً فقه پژشکی، فقه فضای مجازی، فقه حکمرانی و سیاست و... میخواهیم عبور کنیم و به مباحث کلان بپردازیم. نتیجهای که میخواهم بگیرم این است که ما سالها است که شروع کردهایم.
* گزارشی از آن نداریم. یعنی روایتی از این فضا در روزنامهها، در فضای فرهنگ عمومی، اینها بازنمایی و بازتابی ندارد.
بله. شاید به خاطر ویژه و تخصصی بودن این حوزه است. بنده خاطرم است که فکر کنم سال 1395 بود، خبر اول صدا و سیما رونمایی از اولویتهای پژوهشی فقه بود. خبر اول اخبار ساعت 21 و سایر خبرهای آن روز که بنده خاطرم است. پس نشان میدهد که خبر رسانی و اطلاع رسانی شده است و افرادی که در این فضای پژوهش و پژوهشگری هستند، حضور داشتند.
اجازه بدهید بنده این نکته را تکمیل کنم که، خود رویکرد مسأله مهمی است؛ امّا به تنهایی کفایت نمیکند. شما ممکن است از بنده یا یک صاحب نظر مصاحبه بگیرید ولی رویکرد خاصی نداشته باشید، میتوانید رویکرد خودتان را مشخص کنید و علاوه بر رویکرد، به عنوان یک منبع جهت بخش نگاه کنید. مثلاً با بنده با رویکرد و نگاه به مباحث آینده پژوهانه مصاحبه کنید. عرض بنده این است که منابع جهت بخش، حدود 10 محور مطالعاتی را پوشش میدهد که یکی از آنها مثلاً چالشهای عمده است.
اینترنت و فضای مجازی، چالش مهمی است. فقه به این مقوله چگونه میخواهد نگاه کند؟ فرصتها و تهدیدهای آن را چطور میخواهد ببیند؟ یا در مقوله آینده پژوهی، ما 50 یا 20 سال دیگر، با نگاه به سناریوهای بدبینانه، واقع بینانه و خوش بینانه، چه پژوهشهایی را میتوانیم پیشنهاد بدهیم؟ یا در بسته آسیبهای اجتماعی، اگر به یک صاحب نظر مراجعه میکنید، نگاه شما دیگر در اینجا چالشها، نظریههای مطرح و چیزهای دیگر نیست. نگاه شما فقط ناظر به آسیبهای اجتماعی است. به مقوله اعتیاد، به مقوله خودکشی، به بحث صبر و نداری، حاشیهنشینی، طلاق و... نگاه میکنید. بحث بنده این است که ما در حوزه فقه و حوزههای دیگر، یعنی آن پروژههای دیگر که 9 پروژه است، آنها هم سعی شده است که رعایت بشود. با حدود 10 محور مطالعاتی.
الان نتایج یکی از تحقیقات همراه بنده است که تحت عنوان اولویتهای پژوهشی کلام امامی است که یک از کارهای خوبی است که تولید شده است. ما وقتی به اینجا برسیم، معنی آن این است که توانستهایم به سمت پژوهشهایی در تراز تمدنی حرکت کنیم. وقتی شما راه را درست بروید و نگاه شما به آینده باشد؛ با توجه به سیاست گذاری های کلانی که حضرت آقا دارند مسیر را بشناسید، طبعاً در شناسایی نیاز و در اولویت یابی آنها، نهایت دقت را میکنید. مثلاً در حوزه فقه، بیش از 4000 نیاز شناسایی شده است؛ اما آن نیازهایی که تبدیل به عنوان پژوهشی شد و به گردونه و چرخه اولویت یابی رفت، حدود 113 یا 114 عنوان بوده است. که از بین اینها اولویت الف آن شاید حدود 100 تا 200 عنوان باشد. یعنی ما دسته دسته اولویت الف، ب، ج را طبقهبندی کردهایم.
به سمت نتیجه گیری در این بخش برویم. ما نمیتوانیم از اولویتها، از جمله اولویتها در تراز تمدنی بگوییم، مگر اینکه یک مطالعه هوشمندانه مبتنی بر تفکر استراتژیک، پشت بحث ما باشد. یعنی شناسایی اولویتهای پژوهشی برای حل مسألههاست.
* یعنی در واقع یک نظریه پشتیبانی لازم دارد؟
بله. حل مسائل برای رسیدن کشور به جایگاه تراز تمدنی است. این اولین نکته. نکته دیگر اینکه، رویکرد آینده پژوهانه، میتواند در نگاه اولویتها در تراز تمدنی راهگشا باشد. یعنی به نظر بنده، خود این اقدام، یک اقدام در تراز تمدنی تعریف میشود. اگر چه اولویتها لزوماً نباید ناظر به آینده باشد؛ و لزوماً اینگونه نیست که اگر ناظر به آینده بود، در تراز تمدنی مسائل موجود است. حتی مسائل و پژوهشهای بنیادی هم میتواند از این جنس باشد. نکته سوم اینکه، حل مسائلی که در ذیل محور آسیبهای اجتماعی و چالشهای عمده است. مانند حل آسیب نحوه پوشش زنان، یا چالش فضای مجازی. از دیدگاه بنده، اینها هم پیشران جامعه و نظام به سوی تمدن نوین اسلامی است.
* یک نکتهای همینجا است. فرمودید که ما از مسائل خرد هم میتوانیم آغاز کنیم. عرض بنده دقیقاً همین بود که مستقر در فرهنگ نشده است. یعنی ما وقتی به سمت رویکردهای کلان میرویم، غافل از مسائل خرد میشویم و اینها در فرهنگ عمومی پمپاژ نمیشود. یعنی فقه در پیشینه خود، مدام با فرهنگ عمومی مماس بوده است. یعنی اینکه استفتاء صورت میگرفته، مسائل مبتلابه در رسالهها عنوان میشده، نشان میدهد که فرهنگ عمومی نیاز خود را به فقه متوجه میشده است. الان آن سویههای فرهنگ عمومی در نسبت با فقه، با توجه به گستردگی که در عصر حاضر پیدا شده است، این سویهها مشخص نیست. تجربههای مبلّغین در اینجا زیاد است، در خصوص پرسشهایی که با آن مواجه میشوند. دستگاهها که شما استقرا کردید. اینها گزارش مداوم نمیشود که در فرهنگ مستقر بشود. عرض بنده این نبود که در یک یا چندین خبر نرفته است؛ امّا فرهنگ عمومی مبتلا به خودش نمیداند. میخواهم این را بگویم که پژوهش برای این چه برنامهای دارد؟
این یک نکته مهمی است. اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم، به این معنا که ما حل مسائلی که شده است را آیا میبینیم؟ در بین مردم و به تعبیر شما در فرهنگ عمومی، ملاحظه میشود یا خیر؟ این یک نکته بسیار مهمی است؛ اما نیاز به یک مقدمّات جدّی دارد. بنده سعی کردم در ارتباط با این موضوع، با توجه به اینکه، اساساً فرآیند یک پژوهش از کجا شروع و به کجا ختم میشود، پاسخ مناسب و درخوری بیابم. یعنی پرداختن به این مسأله به این معنا که شما پژوهش را، ناظر بر مصادیق مختلفی که دارد، مانند تولید نظریه الی آخر؛ فرآینده تولید دانش بدانید، در آغازین مرحله از آن ما با درون داد مواجه هستیم. بعد به مقوله فرآیند میرسیم و بعد برون داد و بعد از برون داد، بحث دستاورد است. دستاور مهمترین نکتهای است که ما میتوانیم به آن اشاره کنیم. مثلا ً در ارتباط با ورود بانوان به ورزشگاهها. فکر میکنم 1 یا 2 سال پیش بود که وزارت ورزش با چالش مواجه شده بود. یک از مؤسسات فقهی حوزه علمی قم به مشارکت طلبیده شد آنها در یک مدت کوتاهی آن را بررسی کردند و بعد راه حل ارائه داده شد و مسأله پیگیری شد. منتهی یک نکته بسیار مهم دیگری که قابل ذکر است، بحث اثر بخشی است. یعنی شما با دستاورد، به تمام فرآیند پژوهش نرسیدید. بحث اثر بخشی یک نکته بسیار مهمی است که بعد از اجرای این پژوهش، یا بعد از اجرای این نتایج، آیا بازخوردی گرفتید؟
* اصلاً خود این پژوهش امکان اجرا دارد؟ و زمینه اجتماعی به شما این اجازه را میدهد که ورود کنید.
ما امکان اجرا را در دستاورد میبینیم. اساساً در دستاورد، امکان سنجی اجرای پروژههای تحقیقاتی را ما در آنجا میبینیم. یعنی شما یک پروژه تحقیقاتی را انجام دادید و یا یک اختراعی ثبت شده است، و حالا این تحویل یک دستگاهی میشود. کار این دستگاه این است که بیاید بررسی کند و ببیند که میتواند این را به تولید انبوه برسانم یا خیر.
* میتوانم روی آن سرمایه گذاری کنم یا خیر؟
بله. بعد از تولید انبوه، بررسی میکند از جامعه مخاطب، که آیا این دستگاه نظر شما را تأمین کرده است یا خیر؟ این نکته بسیار مهم است. بنده خیلی در حوزه اطلاعات کافی ندارم که آیا به این مرحله میرسیم یا خیر. فکر میکنم در مسائل مهم و راهبردی نظام مثل همین مقوله ورزشگاه، مثل اقدامی که اخیراً شهرداری تهران در ارتباط با حجاب کرده است، در مترو حتماً بررسیهای جدّی و همه جانبه ای خواهد کرد. در حوزه فقه هم بخشی از کارها به عهده ما است. معاونت پژوهش به دنبال شناسایی نیازها، اولویت بندی آنها و ارائه آنها به دستگاهها است. وظیفه ما این است. امّا در ارتباط با مقوله دستاورد و مقوله اثر بخشی، دیگر اینجا مسئولیتی متوجه معاونت پژوهش است.
* اتفاقا حرف بنده همینجا است. عرض بنده این است که، آن شخصی که میخواهد سرمایه گذاری کند، شاید خیلی به زاویه ورود فقه به جامعه تسلط نداشته باشد. آن ظرافتهایی که ممکن است زوایای فقه داشته باشد. یعنی آن انقلتهایی که گاه زوایا و لایههای مختلفی که ممکن است در یک مسأله فقهی به آن توجه میکنیم، به آن ریزه کاریهایی که معاونت پژوهش به آن توجه دارد، آن بخش سرمایه گذار ممکن است به این چیزها توجه نداشته باشد. چون یک نیاز کلان اجتماعی است که دارد به او فشار میآورد، و آن ممکن است تحت فشار با مشکل مواجه شود، حتی در فهم خوانش همین مسائل فقهی پژوهشی که شما برای آن زحمت کشیدهاید. لذا به نظر بنده، شما اتفاقاً باید آن مسیر را هم هموار بفرمایید. یعنی خود شخص پژوهشگر، باید ابعاد و لایههای موضوع را از این جهت که امکان اجرا را پیدا میکند و زمینه اجرایی آن وجود دارد، باید در خود انتخاب مسأله توجه به این اولویتها داشته باشد
شاید این طور باشد؛ ولی در عین حال ما در این عرصه نیاز به این داریم که، تجربههای کشورهای پیشرو را ببینیم. شاید یکی از نقایص ما، همین بحث دیپلماسی پژوهشی باشد. ما تقریباً آن بخشی که مرتبط ما هست، به دلایلی ورود چندانی نداریم. اگرچه جسته و گریخته، سفرهایی اتفاق میافتد. مثلاً در سطح کلان، مدیریت کلان، گاهی سفرهای اینچنینی دارند؛ امّا در سطح کارشناسی کمتر.
در سطح کارشناسی کمتر. ما یک وقتی به حوزههای علمیه نگاه کلان داریم که متشکل از اشخاص حقیقی و حقوقی هستند. یک وقتی ما چیزی به نام مرکز مدیریت حوزههای علمیه را میبینیم. مرکز مدیریت در این بخش ورود چندانی نداشته است. اگر چه حوزه علمیه فعال است.
حضرت آقا یک تعبیری را دارند که فکر کنم چند بار این جمله را تکرار کردهاند. میفرمایند: «پژوهش قاعدتاً برای دو هدف است. رسیدن به مرجعیت علمی و دوم پاسخ به نیازهای روز، کنونی و آینده». اگر ما این را مبنا قرار بدهیم، دو سؤال پیش میآید. اول اینکه آیا پژوهشهای انجام شده در راستای مرجعیت علمی کشور است؟ که کشور در سطح دنیا مرجعیت علمی پیدا کند؟ و سؤال دوم هم این است که آیا به مسائل روز پاسخ میدهد یا خیر؟
اگر بخواهیم به سؤال اول جواب بدهیم. بنده به عنوان یک طلبه فکر میکنم؛ نه به حیث شخصیت حقوقی که آنجا متصدّی خاص خود را دارد و میتواند با آمار و ارقام جواب بدهد. ببینید راه خیلی صعب و دشوار است. یعنی رسیدن به مرجعیت علمی، آن هم در شرایط رقابتی که در تمام دنیا وجود دارد. چه کشورهای اسلامی و چه کشورهای غربی دارند میتازند برای اینکه این جایگاه را حفظ کنند یا به این جایگاه برسند.
* علاوه بر اینکه ما در نهاد حوزه و نهاد علم حوزوی هم به لحاظ تاریخی، فشاری را از سمت نهادهای رسمی علمی دنیا داریم حس میکنیم.
بله. یعنی ما همه جانبه تحریم هستیم. اتکاء به قدرت علمی و توان علمی جوانان داریم. بنده فکر میکنم که رسیدن به هدف دور نیست. به رغم تمام مشکلاتی که وجود دارد، ما با مجموعهای از تیمهای سازماندهی شده و تیمهای خود جوش و جهادی مواجه هستیم، تحت عنوان گروههای علمی جهادی. اینها سالها است که مشغول فعالیت هستند. بنده برای نمونه دو مثال را عرض میکنم که به نوعی اثبات این باشد که کشور ما دارد به سمت مرجعیت علمی پیش میرود. حتماً مستحضر هستید که گلچین و برگزیدهای از آثار چهل و اندی سال اخیر، که فقط توسط چند پژوهشگاه تولید شده است، حدود 2500 عنوان است که تحت عنوان «آثار علمی گفتمان علمی انقلاب اسلامی» در نمایشگاهی موصوم به همین عنوان، در معرض دید قرار گرفته است.
به این معنا که، آمدند بررسی کردند؛ شاید از هزاران اثری که تولید شده است، 2500 عنوان خیلی خوب و برجسته در حوزههای مختلف علوم حوزوی و حوزههایی که مرتبط با علوم حوزوی است. مانند روانشناسی اسلامی، علوم تربیتی و یا فلسفه اخلاق و مباحثی از این دست را شناسایی کردند. این کار، یک کار بسیار مهم و ارزندهای بود. بنده فکر میکنم اینها در تراز تمدنی و در جهت مرجعیت علمی کشور است. و دومین مثال؛ حتماً شما با جشنواره علامه حلّی و کتاب سال حوزه آشنا هستید. کتاب سال حوزه، 25 دوره را دارد پشت سر میگذارد. هر سال حدود 1000 ارگان اثر، به این جشنواره و همایش میآید. مستحضر هستید که همهی ناشرین، همهی آثار منتشر شده در آن سال را نمیفرستند. یعنی آثار خیلی بیشتر است. اینها کار علمی است.
قبل از انقلاب خبری از این مباحث نبود. طبعاً آثار منتشره و آثار خاص منتشره گذشته، قابل مقایسه با الان نیست. ما الان خیلی جلوتر هستیم. یا در رابطه با جشنواره علامه حلّی که بنده به طور مستقیم با این حوزه مرتبط هستم، در طول این 15 سال، بیش از 188 هزار اثر تولید شده است، که بیشتر مربوط به طلّاب خواهر و برادر زیر 31 سال است. یعنی طلاب جوان. اکنون طلبهها وقتی وارد پایه سوم میشوند، با قلم آشنا میشوند و مهارتهای پژوهشی را آموزش میبینند. البته ما باید مقداری چشم انداز را دقیقتر ببینیم. ما الان از طلبه سطح 1، انتظار نداریم که حتماً در حد یک مقاله علمی پژوهشی بنویسد. اگر چه داریم طلبههایی که در سطح علمی پژوهشی مینویسند. ما برای سطح 1 و 2، در سطح گردآوری انتظار داریم. از سطح 3، ترویجی و از سطح 4، پژوهشی انتظار داریم. این نکته مهمی است.
امّا راجع به آن سؤال دوم که، آیا سیر و سامان پژوهش به سوی حل مسائل روز هست یا خیر ما یک مرجعیت علمی داشتیم و یکی هم پاسخ به مسائل روز. در اینجا هم دو مثال میآورم. اولاً ما در اینجا نیاز به تربیت پژوهشگر داریم. نکته مهمی که ما اینجا داریم این است که، پژوهشگران فعلی پاسخگوی انبوه سؤالات و شبهات و مسائل ما نیستند. نسبت مسائل ما با پاسخهایمان، نسبت قابل دفاعی نیست. پس طلاب ما باید مجهز بشوند برای اینکه به سمت پژوهشگری حرکت کنند. الان هم اقداماتی دارد میشود. شاید این رقم برای شما عجیب باشد که ما، در یک یا دو سال اخیر، یعنی از سال 1401 تا 1402 که الان هستیم، حدود 500 نفر تربیت مدرس در مهارتهای پژوهشی داشتیم. که اینها حداقل 1 مقاله چاپ شده داشتند. 500 نفری که هر کدام 110 ساعت آموزشی را سپری کرده و موظف بودند که حتماً چند مادهی امتحانی را، امتحان بدهند. این یک اتفاق مهم است. اینها در واقع میروند که پژوهشگر تربیت کنند.
* اینها را هم بفرمایید که طلبهها خوشحال بشوند.
استاد: بله اینها به معاونت آموزش معرفی میشوند، کد تدریس میگیرند و به عنوان مدرّس درس مهارتهای پژوهشی، استاد رسمی حوزه میشوند. طی توافقی که با آموزش داشتهایم، دارد این اتفاق میافتد. این نکتهی مهم است. یعنی ما باید برای آینده برنامه ریزی داشته باشیم که داریم. نکته دیگری که به حال مربوط است، این است که؛ دبیر خانه حمایت از آثار پژوهشی یک کار کارستانی کرده است. اولاً محورهای پژوهشی را در 23 یا 24 حوزه شناسایی کرده و گفته است، هر بزرگواری از طلاب که در ذیل این محورها مثلاً یکی از عناوین کلان که ناظر به مسائل کشور در سال گذشته بود؛ حوزههای علمیه، دین و راهبردهای فرهنگ عمومی بود. حدود 23 یا 24 عنوان یا محور، ذیل همین تعریف شده است. پیشنهاد میکنم حضراتی را که درگیر این دبیرخانه هستند یا یک وقت دعوت کنید که فقط در همین حوزه گزارش کنند. آنجا گزارش و اعتبار است، برای اینکه اگر شما به عنوان یک طلبه، یک پایان نامهای تولید کردهاید که به یک شبهه یا مسألهای که مربوط به روز است پاسخ بدهد و یا مسأله را حل بکند. یا یک کتابی نوشتهاید، یا یک طرح پژوهشی برای آینده دارید. اینها را حل میکند و اگر قابل دفاع باشد، با شما قرارداد میبندند و شما میتوانید طرح خود را اجرایی کنید. هزینه هم پرداخت میشود.
اینها اتفاقات مهمی است که در دوره آیت الله اعرافی دارد انجام میشود، تحت اشراف و پشتیبانی شورای محترم عالی حوزههای علمیه. تراز تمدنی که فرمودید، همین اتفاقاتی است که دارد میافتد و ان شاء الله به نحو بهتر، مناسبتر و دقیقتر هم، استمرار پیدا میکند.
* ما میخواهیم عمیقتر و دقیقتر وارد نهادهای آموزشی و پژوهشی حوزهها بشویم و ببینیم که شما به عنوان مرکز مدیریت و تعاملی که با نهادهای اقماری حوزه دارید؛ آیا توانستید هم این تغییرات را با اینها در میان بگذارید و هم یک فضای گستردهای را رقم بزنید؟ مثلاً مانند پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ، پژوهشگاه فقه نظام و پژوهشگاههای مختلفی که در حوزه حضور دارند و در علوم اسلامی و علوم انسانی اسلامی دارند فعالیت میکنند؛ آیا شما به این سمت رفتهاید که این راهبردها را با اینها در میان بگذارید و از آنها کمک بگیرید؟ یا نقش حمایت گری از اینها داشته باشید، اینها را سیاست گذاری کرده و یک کار ستادی انجام بدهید؟
اساساً ما در اینجا کار سطحی نمیتوانیم بکنیم. ما ستاد هستیم. ستاد میآید یکسری از مؤلفهها و منابع را در اختیار میگذارد و این فرصت، اقتضا و امکان را در اختیار میگذارد برای اینکه اتفاقاً همان دستگاهها بیایند و کار کنند. تولیداتی که الان ما داریم که تولیدات ما نیستند. در همین هفته پژوهش، آثار زیادی رونمایی شده است که، معاونت پژوهش با مشارکت مثلاً پژوهشگاه فلان انجام داده است. مرکز ملی پاسخ گویی به شبهات و... تولید شده است.
تمام دستگاههای پژوهشی حوزه، در جریان و مرتبط هستند. مگر ما در خود مرکز مدیریت چه تعداد نیرو داریم؟! عمدتاً و حتی میشود گفت که 100 درصد این گروههای علمی، از پژوهشگاهها و شخصیتهای حقیقی مؤثری هستند که در حوزه تخصص دانشهای حوزوی فعال هستند. مثلاً در حوزه اخلاق، سرآمدان حوزه اخلاق در آنجا دعوت هستند. کسانی که فرصت و وقت کافی را دارند. یا در حوزه روانشناسی، در حوزه فقه. بله با حضور و اطلاع آنها است. بعد اینکه ما اینجور اقتضائات و امکانات را، ما بلافاصله ابلاغ میکنیم. یعنی برگ برنده ما این است که پژوهشگاهها، طلاب و فضلا در جریان قرار بگیرند و مراجعه کنند. ما در اینجا به لحاظ بودجه و اعتبار، محدودیتی نداریم. ما میخواهیم این مسائلی که در بین این محورها است، حل بشود. گفتم در یک جاهایی پژوهشگر کم داریم. در برخی از موارد بنده حس میکنم که خیلی باید کار بشود.
برای مثال عرض میکنم که، یک جلسهای داشتیم با برخی از فضلای تبلیغ و ارجمندان وزارت کشور، راجع به آسیبهای اجتماعی. بنده بلافاصله مطالعه کردم که ببینیم، چه تعداد از محورهای مطالعاتی و پژوهشی که ذیل محور کلان دین، حوزههای علمیه و راهبردهای فرهنگی عمومی تولید شده است، چه تعداد از اینها عملیاتی شده است؟ در بین این 23 یا 24 محور. وقتی ما از محور صحبت میکنیم، یعنی در ذیل آن 10، 15 خرده مسأله است. بنده در حد یک تماس تلفنی که در جلسه بودم پرس و جو کردم، دیدم که تعداد آنها از عدد انگشتان یک دست هم فراتر نرفته است. البته یکسال فرصت زیادی نیست برای اینکه یک کار پژوهشی در خور انجام بشود. میفرمودند که تعدادی از طرحها هم، در دست اجرا است. امّا میخواهم بگویم که ما وقتی به بحران میرسیم، نمیتوانیم که منتظر باشیم، باید سریعتر بحران را حل کنیم. بنابراین اگر ما با مجموعه فراوانی از فضلا و پژوهشگران مواجه باشیم، یعنی دست ما از جهت تربیت پژوهشگر پر باشد، باید عرضه ما بیشتر از تقاضا باشد.
*یک نکتهای بنده اینجا بگویم. این سؤال را بنده پرسیدم که آیا اثر آن، در این پژوهشگاهها دیده میشود؟ حقیقتاً وقتی ما به عنوان یک پژوهشگر به پژوهشگاههای مختلف مراجعه میکنیم، آن صد فضای پژوهشی که سابق وجود داشت، یا آن فضایی که خیلی از این فضا استقبال نمیشد، در حال حاضر بین عموم طلبهها و یا پژوهشگران مشاهده نمیشود. اگر شما به طلاب مراجعه کنید میبینید که، این تغییر را حس نکردهاند. ممکن است که شما ابلاغ کرده باشید. ولی مثلاً اگر یک دورههای پژوهشی برگزار بکنند. مثل پژوهشگاه علوم و فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، پژوهشگاه فعل نظام و.... فراخوانهای متعدد بزنند که ما میخواهیم تربیت نیرو داشته باشیم. تحت همین عنوان که ما دوره برگزار میکنیم. طلاب مستعد را جذب کرده، سرمایه گذاری میکنیم و آنها را ساماندهی میکنیم. تحت این عنوان ما تا کنون دعوتی ندیدهایم. این فضا، صرفاً در همان فرآیند مضیّق سابق مانده است.
پژوهشگاهها با توجه به امکانات خود، اقدام به جذب نیرو میکنند. ما هم برای تربیت پژوهشگر داریم راه خود را میرویم؛ امّا پژوهشگاه یک دستگاه مستقل است. مثلاً بعضی از پژوهشگاههای ما، از وزارت علوم مجوز دارند و با ترازها و شاخصهای خاصی دارند فعالیت میکنند. یک وقت بحث امکانات مادّی است، ما میتوانیم به پژوه امکانات بدهیم.
* پروژه را تعریف بکنید برای ساماندهی افراد. همانطور که شما برای طلاب خودتان، دارید مستقیم با معاونت آموزش ارتباط میگیرید و یک تسهیلگری انجام میدهید، برای این افراد هم تسهیلگری انجام بدهید. این دوگانگی، در بدنه فضای حوزوی حس میشود. مخصوصاً جاهایی که شما به مناسبات فقه مضاف، یا علوم انسانی اسلامی و... میرسید، انگار یکباره فروکش میکند. این فضا در حوزه علوم اسلامی، چون حوزه مستقلاً متولی این علوم است، احتمالاً باید فضای پر طمطراقی داشته باشد. به علوم مُضاف که میرسد، به دلیل اموری که ممکن است بیشتر اداری باشد، به دلیل اینکه ذیل وزارت علوم است، افرادی که در این حوزهها مشغول هستند، از این فضا دور میافتند. تسهیلگری ای در رابطه با این مسأله صورت گرفته است؟
پژوهشگاه که ساز و کار خاص خود را دارد. اینکه چه میزان در این جهت حمایت میشود و چه میزان از آن ذیل شرح وظایف معاونت پژوهش میگنجد یک بحث دیگر است. بنده چیزی فراتر میخواهم بگویم. بنده میخواهم بگویم که ما اکنون مسأله های فراوانی داریم و اساساً هم محدود نکردهایم که فلان پژوهشگاه یا همه پژوهشگاهها انجام بدهند. ما میگوییم مثلاً آقای سیّدی امروز مراجعه کرده و عناوین را ملاحظه کند و بعد بگوید که، من راجع به این عنوان میخواهم کار پژوهشی کنم. طرح خود را ارائه کند؛ طرح او به گروه رفته و بررسی میشود و مستقیم با این برادر طلبه و با شما قرارداد بسته میشود. مسأله ما این است که ما به این نیاز داریم که، امثال سیّدی ها بیایند و مراجعه کنند و این عناوین را اجرایی کنند. الان شما در رشته تخصصی خود دوستانی دارید که با شما کار پژوهشی میکنند. خوب است که در جریان باشند. ما شاید در تبلیغ این مسأله کم کار بودهایم.
* بله. ما در کانالها، در فضاهای حوزوی که خودمان هستیم؛ یا فضاهای خبری که دوستان در آن هستند، چیزی نمیبینیم.
معاونت پژوهش تلاش خود را کرده است. بعید میدانم فرصتی به حضراتی که تریبون دست آنها است، فرصتی داده شده باشد و در ارتباط با پژوهش صحبت کرده باشند. از حضرت آیت الله آقای اعرافی تا جناب حجت الاسلام والمسلین حاج آقای مقیمی و همکاران، و اینها از این برگ برنده و این امکان مهم صحبت نکرده باشند که دبیرخانه حمایت از آثار پژوهشی، منتظر دریافت پیشنهادها و آثار پژوهشی شما هستند.
*نکته پایانی که بنده فکر میکنم که باید یک مقدار صریحتر در مورد آن صحبت کنیم و از فضای آکادمیک قید و بندهای پژوهشی باید عبور کنیم، بحث عصر امروز است که ما با سرعت تکنولوژی و شبهات و مسائلی مواجه هستیم که دارد کرور کرور در فضای مجازی میآید. گاهی اوقات ما دیگر فرصت نمیکنیم که پژوهش انجام بدهیم. گاهی باید اول گفتمان بسازیم، هم اندیشی بگذاریم و صحبت کنیم. و خود این بشود آغاز یک حرکت گفتمان سازانه و بعد هم پژوهشهای جدیدتر. در نسبت با این عصر، شما ایده، فضای جدید و یا راهبرد افق گشایی دارید در مورد این عصر حاضر؟ واقعاً فضای مجازی یک چالش جدّی است. هر روز که شما این را باز میکنید، فقط به مؤمنین غم و غصه القا میکند. فقط بنده این را نمیگویم. طلّاب دغدغه من هم این فضای را میبینند و اینگونه میگویند.
بله. اینجا ما با مقوله نیروی انسانی مواجه هستیم. یعنی بر میگردد به مقوله سواد رسانه و اشراف علمی و اطلاعاتی، برای اینکه بتوانیم در راستای اهداف نظام و اهداف حوزههای علمیه، وظایف خود را به درستی انجام بدهیم. ما در رابطه با اینکه، پژوهشگری که بخواهد متناسب با عصر سرعت و عصر اطلاعات فعالیت کند، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؛ اساتید روش تحقیق به طور عام، دو یا سه محور کلان را به عنوان ویژگیهای یک پژوهشگر ذکر میکنند. یکی از آنها در رابطه با علم، ویژگیهای علمی و عقلی است. اینکه پژوهشگر باید چه ویژگیای داشته باشد. یکی از آنها در حوزه روان و اخلاق است. یعنی ویژگیهای روانی و اخلاقی. و دیگری در رابطه با اطلاعات تحقیق است.
مثلاً در ویژگیهای علمی و عقلی، یکی از ویژگیها نبوغ است. البته نبوغ، نه به معنای نبوغ وراثتی؛ بلکه همان معنای عامّی است که بزرگان گفتهاند گاهی با تلاش، کوشش و ممارست به دست میآید. نقطه سنجی است. تیزهوشی است. ما طلبه باهوش و با کیاست میخواهیم. «اَلمُؤمِنُ کَیِّس». ما طلبه کنجکاو و پرسشگر میخواهیم. ما نمیخواهیم کسی گوشه حجره بشیند، گوشی را بردارد و اطلاعات را بخواند، اگر مؤمن است تأسف بخورد، اگر هم منفعل است فقط نگاه کند بخندد و رد بشود. نه، توجه کند و ببیند این چیست و چرا تولید شده است؟ تعصب گریز و آزاد اندیش، نو اندیش و تحجر گریز، ژرف اندیش و دارای فهم وسیع. اینها نکات بسیار مهمی است که معمولاً در این بخش تعریف شده است.
در ویژگیهای روانی و اخلاقی، اولین ویژگی صبر، حوصله و شکیبایی است. یعنی نباید خیلی زود از کوره در برود. ضمن اینکه در حوزه پژوهش، به اعتبار اینکه یک کار بلند مدت و طولانی مدت است، کار سخت و دشوار است، باید صبر و حوصله داشته باشد. جنجال گریز باشد، امانت دار باشد، خستگی ناپذیر باشد. منظم، مرتب، فروتن و تکبر گریز باشد. با شهامت و با صراحت بتواند گفتههای مورد نظر را بیان کند. اینها ویژگیهای روانی است. در ارتباط با اطلاعات تحقیق در رابطه با مسأله ، سؤالات و فرضیهها، اطلاعات باید مرتبط با مسأله پژوهشی باشد. اطلاعات او درباره مسأله و سؤالات، کافی و کامل باشد. صادقانه نقل کند و صادقانه بنویسد. دقّت را فدای چیزی نکند. همیشه به کار با ارزش و دقیق فکر کند. واضح و روشن بنویسد. یعنی مبهم و گنگ ننویسد. سعی کند با مثال نظرات خود را توضیح بدهد. حتی المقدور ساده و برای عموم بنویسد. از مغلق نویسی پرهیز کند و مستند بنویسد، با اشراف به منابع.
علاوه بر این ویژگیها که برای عموم پژوهشها در نظر گرفته شده است، بنده فکر میکنم اولین ویژگی پژوهشگر عصر سرعت و عصر اطلاعات، سریع بودن و اشراف علمی داشتن است. یعنی شما از زمانی صحبت میکنید که دارید زندگی میکنید؛ مثلاً در این 9 -10 سال اخیر، به یکباره ملاحظه میکنید، زندگی شما، خانواده و دوستان با پدیده فضای مجازی متحوّل شده است، نگاهها و رویکردها تغییر کرده است.
سرعت به حدّی زیاد است که؛ مثل این است که شما در هواپیمایی با سرعت کذایی در ارتفاعات چند هزار پایی دارید پرواز میکنید ولی درون هواپیما هیچ صدای خاصی را حس نمیکنید. این 10 – 15 سال اخیر اینطور بود. همه چیز خیلی سریع بود؛ ولی در عین حال هیچ حسی نسبت به این تغییرات و تحولات نداشتیم. وقت گذاشتن، کم خوابیدن و بیقرار بودن، چیزهایی است که پژوهشگر عصر اطلاعات باید به آن توجه کند. تجربه خیلی مهم است. تجربه به این معنا است که، ممکن است شما با یک نفر که مجرّب است در مورد موضوعی سؤالی بکنید، او یک تأملی بکند و بعد از ساعتی فکر پاسخ بدهد. یا به عبارتی راجع به یک موضوع مهمی طی یک ساعت تأمل تصمیم بگیرد؛ امّا کسی که مجرّب نیست ممکن است نیاز باشد که یکهفته وقت بگذارد. باید خیلی زود کار کرد و به تجربه رسید و وقت گذاشت. بنده فکر میکنم مهم اشراف علمی و دانستن، فهم بنیانها و اصول مکاتب مختلف؛ که اگر یک توئیت میبینم، بدانم که پشت سر این توئیت، یک نظریه نهفته است. اگر یک عبارت یا یک ویدئو میبینم، بدانم که پشت سر این ویدئو حتماً یک نظریه فلسفی است و ساده از کنار آن رد نشوم.
* این ویژگیهای درست است. معاونت پژوهش، همانطور که برای ترویج فرهنگ نوشتن و پژوهش، جشنواره علامه حلّی را تأسیس و از این برنامهها ارائه کرد؛ آیا برای این حوزه در عصر سرعت، برنامهای تدارک دیده است؟ تعبیر بنده از این فضا، به ژورنالیسم علمی است. معتقد هستم که، ژورنالیسم علمی یک فضای علمی است که باید بحثهای پژوهشی را ناگزیر بتواند در یک فضای سریع، به یک زبان روان به فضای فرهنگ عمومی منتقل کند. میخواهم ببینم که آیا معاونت پژوهش به این فضا فکر کرده است؟ اگر فکر کرده است که بفرمایید، اگر فکر نکرده است، به نظر شما چه ایدههایی را میتوان در این مسیر پروراند؟
آن بخشی که مربوط به حیطه مسئولیت بنده است که ترویج پژوهش در حوزههای علمیه است، مخاطبین ما طلّاب جوان هستند. طلّاب جوانی که عمدتاً به درجه پژوهشگری نرسیدهاند. ما یک عنوان را تحت عنوان عضویت در کانونهای علمی، برای آنها فراهم کردهایم. یکی از کانونها عملی، کانون تبلیغ و فضای مجازی و رسانه است، کانون فقه و حقوق است، تفسیر و علوم قرآنی است و... شاید بیش از 1000 کانون علمی در کل کشور راه اندازی شده است در مدارس علمیه که حداقل 4-5 نفر از طلبهها، تحت اشراف اساتید خود، بحثهای طلبگی در ارتباط با همین موضوعات میکنند. الان کانون رسانه و تبلیغ، تخصصاً دارد راجع به همین موضوع کار میکند. ولی اینها کارهای مقدماتی است. اگر بخواهم واضح و شفاف بگویم، آن بخشی که مربوط به ما است، همین است.
واقعیت این است که ما نیاز به مطالعه جدّی تری داریم. ما، نه به عنوان معاونت پژوهش، عرض بنده در ارتباط با همه افرادی است که درگیر این موضوع هستند و به نوعی دل در گرو انقلاب، نظام و شریعت و... دارند، باید به نحو تخصصیتر بنشینند و راجع به راهکارهایی که شما از آن یاد میکنید، فکر کنند و ایده بدهند، تا ما بتوانیم به یک بسته مناسبی برسیم و آن را به کار بگیریم.
* خود شما پیشنهادی برای این عرصه ندارید؟
بنده فکر میکنم، غیر از مباحثی که عرض کردم؛ اگر نگاه پژوهشگران فعلی ما، نگاه به آینده باشد، یعنی با همان دو تعبیر که حضرت آقا داشتند، یعنی مرجعیت علمی و پاسخ به نیازهای روز و آینده، به گمانم در این عرصه هم توفیقات قابل توجهی خواهد داشت.
* خیلی ممنون و متشکر از وقتی که به ما اختصاص دادید و در برنامه خودتان قبول زحمت کردید. ما این قول را میگیریم که هم خود شما در وقتهای آتی، به صورت مفصّلتر و به مناسبتهای مختلف تشریف بیاورید، و هم همکاران شما در معاونت پژوهش تشریف بیاورند، و ما بتوانیم این وظیفه اطلاع را به خوبی پوشش بدهیم و یک بازوی همکاری برای حوزههای علمیه باشیم که بتوانند در این زمینه کنشگری فعال خود را به لحاظ رسانهای بهتر ارائه کنند.
بنده هم از شما و همه عزیزان و همکاران محترم تشکر و قدردانی میکنم. حتماً ما در خدمت هستیم. ان شاءالله که بتوانیم به اتّفاق هم، یک اتّفاق خوبی را در این عرصه رقم بزنیم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
گزارشگر: محمدجواد رحمانی
تاریخ انتشار: 1402/09/30
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.