نقد، در بوته نقد: گفتگویی در باب چگونگی نقد تأثیرگذار، همراه با نقد سریال داریوش

در این نشست، قصد داریم موضوع نقد را بررسی کنیم و ببینیم چه رویکردی می‌تواند نقدی تأثیرگذار باشد. نقدی که به مخاطب کمک کند تا دال مرکزی یک اثر سینمایی یا هنری را بهتر درک کند، لایه‌های پنهان آن را بشناسد و نسبت به اثر، کنش مناسبی نشان دهد.

محمدرضا نصیری
متأسفانه فضای نقد ما مدت‌هاست از حالت جدی خود فاصله گرفته و بیشتر شبیه تعارفات شده است. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، شخصی شدن نقدهاست. بسیاری از منتقدان به جای پرداختن به خود اثر، کارگردان را مورد نقد قرار می‌دهند. این موضوع، چه در نقدهای مثبت و چه در نقدهای منفی، دیده می‌شود. به نظرم این رویکرد، سطح نقد را به شدت پایین می‌آورد.

نباید نقد اثر هنری را با نقد کارگردان یکی دانست. هر کارگردانی در کارنامه خود فراز و فرودهایی دارد. مثلاً حاتمی‌کیا آثاری برجسته مانند بوی پیراهن یوسف، دیده‌بان، مهاجر و آژانس شیشه‌ای ساخته که تحسین‌برانگیز هستند. اما برخی از آثار او مانند خروج یا دعوت نتوانسته‌اند انتظارات را برآورده کنند. این مسئله نشان می‌دهد که هر فیلم باید به‌طور مستقل نقد شود، نه اینکه به شخصیت یا سابقه کارگردان وابسته باشد.

در نقد، باید فیلم را به‌عنوان اثری زنده و مستقل بررسی کرد. این رویکرد به ما اجازه می‌دهد تا فارغ از حاشیه‌ها، به نقاط قوت و ضعف اثر بپردازیم. در این میان، نباید زود به تحلیل نمادگرایی یا انگیزه‌های ذهنی کارگردان پرداخت. این کار ممکن است موجب شود که فیلم پیش از آنکه به‌درستی دیده و ارزیابی شود، قربانی پیش‌داوری‌ها شود.

در سال 1403، فضای سینمای ایران دچار تحولات قابل‌توجهی شد. فیلم‌هایی مانند فسیل با فروش بیش از دویست میلیارد تومان رکورد زدند و تبلیغات گسترده‌ای برای آنها انجام شد. این فیلم‌ها، به‌رغم موفقیت در گیشه، مورد نقدهای متفاوتی قرار گرفتند. برخی از منتقدان این موفقیت را تنها ناشی از بازاریابی دانستند، در حالی که محتوای فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت.

از طرفی، فیلم‌هایی که به موضوعات دهه شصت می‌پردازند، گاه با ایجاد دو قطبی‌های کاذب، تلاش می‌کنند مخاطب را جذب کنند. این رویکرد، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت موفق باشد، اما به مرور، سطح سینمای ایران را پایین می‌آورد. در این میان، برخی از کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان نیز به جای پذیرش نقد، به مقابله با منتقدان می‌پردازند و گاهی حتی از منتقدان مزدبگیر برای تبلیغ آثار ضعیف خود استفاده می‌کنند. این رفتارها، خطر جدی‌ای برای سینمای مستقل و حرفه‌ای ایران محسوب می‌شود.

در نهایت، نقد باید مسیری برای ارتقای کیفیت سینما باشد، نه ابزاری برای تبلیغ یا تخریب. اگر این روند ادامه یابد، آثار ارزشمند و دارای محتوای اجتماعی به حاشیه خواهند رفت، و این مسئله، تهدیدی جدی برای سینمای ایران است.