آنچه در ادامه مطالعه میکنید، مشروح یادداشت دکتر علی دادور، پژوهشگر حوزه دین و سیاست با محوریت جنگ اخیر و بایستههای روایت در این عرصه است؛

جمهوری اسلامی ایران در واکنشی قاطع به تجاوز وحشیانه و نامشروع رژیم صهیونیستی به ایران و ترور فرماندهان عالیرتبه نظامی و دانشمندان هستهای، در نخستین ساعات بامداد، عملیاتی دقیق، حساب‌شده و گسترده را علیه اهداف نظامی در سرزمین‌های اشغالی اجرا کرد. این اقدام، فراتر از یک پاسخ نظامی صرف، نمایشی چندلایه از قدرت بازدارنده، مشروع و راهبردی ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی بود.

عملیات اخیر، نمادی از اراده ملی، توانایی فنی و منطق راهبردی جمهوری اسلامی بود. در عملیات وعده صادق سه، ده‌ها و صدها موشک بالستیک نقطه‌زن و پهپاد رزمی با عبور از سامانه‌های پدافندی چند لایه، اهدافی چون پایگاه‌های هوایی، مراکز شنود و ایستگاه‌های فرماندهی و بنادر مهم و حیاتی و مراکز حساس تحقیقاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را با دقت بالا مورد اصابت قرار دادند. تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده، دقت در هدف‌گیری را تأیید می‌کند. در این عملیاتها، تلفات غیرنظامی در پایین‌ترین سطح ممکن نگهداشته شد؛ چرا که هدف نه مردم، بلکه توقف ماشین جنگی اسرائیل بود. این انتخاب، تصویری اخلاق‌محور و مشروع از دکترین نظامی ایران ارائه می‌دهد.

همزمان با انتشار اخبار عملیات، خیابان‌های تهران و دیگر شهرها صحنه تجمعات خودجوش مردمی در حمایت از اقدام سپاه پاسداران شد؛ پرچم‌ها برافراشته شد، شعارها طنین انداخت، و همبستگی ملی، در سایه امنیت، بازتعریف گردید. این انسجام اجتماعی، رکن اساسی قدرت ملی ایران است؛ نقطه‌ای که مردم در لحظات حیاتی، پشت‌پرده تصمیم راهبردی بزرگان و نخبگان کشور ایستاده‌اند.

 

برای نخستین‌بار، رژیم صهیونیستی شاهد عبور گسترده موشک‌های دوربرد از لایه‌های دفاعی‌اش بود؛ پدافندهایی که با صرف میلیاردها دلار طراحی شدهبودند. فروریختن روانی ناشی از این نفوذ، شاید از خسارت فیزیکی نیز مهم‌تر باشد. پیام واضح است: توازن نظامی منطقه تغییر کرده و تهدید ایران دیگر بی‌هزینه نخواهد بود. این همان بازدارندگی هوشمند ایران است؛ ابزاری نوین برای صلح از موضع قدرت.

در چنین شرایطی، آنچه اهمیت اصلی دارد نه صرفاً شلیک موشک‌ها، بلکه روایت پس از شلیک یا همان «روایت قدرت» است. عملیات نظامی ایران، بی‌تردید نقطه‌عطفی در عرصه نظامی بهشمار می‌رود، اما تبدیل این دستاورد به یک قدرت مؤثر و پایدار، نیازمند روایت‌سازی هوشمندانه و هدفمند است. در این میان، رسانه‌ها نقش‌آفرینان کلیدی هستند؛ چرا که انتقال پیام راهبردی به افکار عمومی، چه در داخل و چه در سطح بین‌الملل، بدون یک معماری رسانه‌ای دقیق و حرفه‌ای، ناقص و بی‌اثر خواهد ماند.

با این حال، به نظر می‌رسد رسانه ملی و بسیاری از رسانه‌های همسو در ایفای نقش خود برای روایت قدرت، با تعلل و درنگ و یا غفلت عمل کردند. این کاستی، ریشه در ناآگاهی یا ناباوری نسبت به نقش حیاتی روایت در شکل‌دهی به ادراک عمومی دارد. تا زمانی که این رسانه‌ها به «قدرت روایت» ایمان نیاورند، نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت که دستاوردهای ملی را به زبان تأثیرگذار و روایت‌محور، در ذهن و دل مخاطب بنشانند.

نخستین گام در این روایت‌سازی، برجسته‌سازی دقت، توانمندی و هوشمندی ایران در اجرای عملیات است. در برابر تلاش‌هایی برای ترسیم ایران به‌عنوان بازیگری احساسی، رسانه باید با اتکای به داده‌های میدانی، تصاویر ماهواره‌ای و تحلیل‌های کارشناسان، تصویری از ایران به‌عنوان کنشگری عقل‌محور و راهبردی ارائه دهد. تمرکز بر اصابت دقیق به اهداف نظامی و عبور از سامانه‌های گنبد آهنین، برای مخاطب داخلی مایه غرور و برای دشمن، هشداری روشن است.

در کنار این، تثبیت مشروعیت سیاسی و اخلاقی عملیات نیز اهمیت دارد. در شرایطی که رژیم صهیونیستی با حملات مکرر به خاک کشورمان و ترور فرماندهان، دانشمندان، مردان و زنان و کودکان بیدفاع، دست به جنایت زده و عملاً وضعیت جنگی را به ما تحمیل کرد، روایت رسانه‌ای باید بر «حق پاسخگویی مشروع» ایران تأکید کند. این عملیات باید در چارچوب مفاهیم پذیرفته‌شده بین‌المللی چون دفاع از خود، امنیت جامعه و مردم، بازنمایی شود.

بعد مهم‌تر، طراحی میدان معنایی عملیات در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است. رسانه‌های ایران باید فراتر از مرزها عمل کرده و با انعکاس قدرت حملات ایران، این موضوع را از یک واقعه به یک نشانه تبدیل کنند؛ نشانه‌ای از تغییر قاعده بازی در منطقه. در داخل نیز رسانه وظیفه دارد با پوشش هوشمند تجمعات مردمی، تحلیل‌های استراتژیک، و تأکید بر ابعاد غرورآفرین عملیات، احساس امنیت و اقتدار را تقویت کند. پیوند افکار عمومی با تصمیمات راهبردی، مهم‌ترین سرمایه ملی در میدان بازدارندگی است.

در نهایت، این نکته بسیار مهم است که بدانیم عملیات نظامی در میدان «ادراک» و «معنا» پیروز شده و یا شکست می‌خورد. آن‌که روایت خود را تحمیل کند، حتی بدون یک شلیک بیشتر، می‌تواند توازن را تغییر دهد. رسانه، صرفاً ناظر نیست؛ سازنده قدرت است. قدرتی که نه در سکوت پس از حمله، بلکه در روایت آن خلق می‌شود.

در ساعات نخستین عملیات، شبکه‌هایی چون Press TV و العالم، پوششی دقیق از اهداف، واکنش‌ها، و ابعاد حقوقی حمله ارائه دادند. در فضای مجازی، هزاران کاربر در جهان از آمریکا و اروپا با هشتگ‌هایی چون #IranStrikesBack و #ResistanceWins از اقدام ایران حمایت کردند. این امر نشانمی‌دهد که جنگ امروز، در میدان روایت نیز جریان دارد. وقتی تحلیل‌گران جهانی، به‌جای محکوم‌کردن، بهدلایل حمله ایران می‌پردازند، یعنی روایت تهران در حال غالب‌شدن است. روایتی که بر استقلال، مشروعیت و خط‌قرمزهای امنیتی تأکید دارد.

در پایان این تقابل، آن‌چه ماند، تصویری نو از ایران بود: با اعتمادبه‌نفس استراتژیک، هوش عملیاتی، مشروعیت سیاسی، و توان روایت‌سازی. ایران ایستاد، پاسخ داد، و همچنان در زمین منطق و اخلاق باقیماند؛ این، نقطه‌ای است که ایران را از یک کنشگر منطقه‌ای به یک قدرت روایت‌ساز جهانی ارتقا می‌دهد. ایران یک، جهان یک؛ اما برنده، آن‌کسی است که روایت را در دست دارد و این‌بار، ایران بود که هم شلیک کرد، هممعنا ساخت، و هم پیروز شد.

تاریخ انتشار: 1404/05/08

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil