ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | حمید احتشامکیا، پژوهشگر فلسفه
همیشه اینگونه نیست که خوانندگان، ایده متفکران را در هر قالب نگارشی مانند دفتر، کتاب یا درسگفتار، حتماً و الزاماً دریابند و به آن توجه کنند. چهبسا درکودریافت خوانندهای که با قصد نویسنده یکی نباشد و «ما قصد لمیقع و ما وقع لمیقصد». علت این تفاوتها در این است که هر نویسندهای (متفکران) قبل از بیان یا نوشتن، طرحی کلی در سر دارند؛ اما لاجرم برای نشاندادن آن، چارهای جز کنار هم گذاشتن حروف و کلمات و سطرها و بندها و صفحات و اوراق ندارند؛ امری که بهتدریج و در بستر زمان رقم میخورد. از سوی دیگر خواننده نیز برای فهم آن طرح کلی چارهای جز خواندن همین حروف و کلمات و بندها و سطرها و صفحات و اوراق ندارد؛ همان امری که بهتدریج و در بستر زمان رقم میخورد؛ بنابراین هر خوانندهای در پایان متن باید مطمئن شود که آن طرح کلی یا برداشت نویسنده، بهسلامت در ذهن و جانش نشسته است. اینجا همانجایی است که پای بازخوانی یک متن به میان میآید.
گاهی انسان خالیالذهن سراغ یک متفکر میرود و گاهی با یک طرح کلی. انسانِ بدون ذهنیت، سراغ متن میرود تا یاد بگیرد؛ اما خواننده صاحب و حامل نظر، نه بهقصد یادگیری که میخواهد فهمش را بر متن عرضه کند تا شاید سستیها و کاستیهایش یا سختیها و راستیهایش را پیدا کند. بازخوانی یک متن بهمعنای عرضهکردن یک فهم کلان یا ایده شکلگرفته بر متن است. خواننده در این مقام برداشت خود را بر متن عرضه میکند تا بداند در فهم و درک برداشت نویسنده تا چه میزان موفق بوده است.
در این مقام است که میتوان طرحی را به چالش کشید و به اصلاح آن پرداخت یا به چاه و چالهاش کشید و سرنگونش کرد. اینجا همان مقام درک و ایجاد ایدههاست. اینجا همان میدان جنگ ایدههاست.
اغلب درسخوانها و کتابخوانها هرگز از مقام آموزش و خوانش تدریجی متن خارج نمیشوند. معمولاً کتاب متفکری را یا ناتمام رها میکنند یا طوری به پایان میبرند که هرگز طرحی - فارغ از صحتوسقمش - در ذهنشان شکل نمیگیرد؛ چه رسد بخواهند آنها را مقابله کنند. فیالمثل بسیارند کسانی که منطق ارسطو یا فلسفه افلاطون را خواندهاند. بسیارند طلاب یا دانشجوهایی که فقه و اصول و فلسفه میخوانند؛ اما چه اندکاند کسانی که میتوانند از ایده ابنسینا در منطق یا فلسفهاش سخن بگویند ؟ یا بدانند که ایده افلاطون در ریاضیات چه بود؟ یا اینکه طرح کلی شیخ انصاری یا دیگر فقهای مؤسس در فقه چه بوده است؟
اگر چنین افرادی یافت شوند که آنقدر فرصت برایشان فراهم بوده و آنقدر ربالنوعشان مددکار بوده و آنقدر مزاج فهمشان بهاعتدال بوده که توانسته باشند ایدهها را دریابند، میشود از جنگ ایدهها و نظریهپردازی صحبت کرد. آنگاه میشود از تقابل ایدهها سخن راند. آنوقت است که میشود از ایدههای حکمرانی در جمهوری اسلامی سخن گفت.
شکار شاهماهی ایدهها در دریای خروشان متون و آبهای مواج کلمات بسیار دشوار است. طلاب در حوزههای علمیه اغلب شرایط عبور از گردابهای متن کفایةالاصول و فرائدالاصول را هم ندارند؛ چه رسد به فتح کتاب و دریافت طرح کلی یا ایدههای ناب مؤلفان. وضع دانشگاه هم چندان تعریفی ندارد. اگر خلأ نظریه داریم که داریم، باید طالب باشیم، باید سرمایهگذاری کنیم. باید شرایطش را فراهم کنیم. باید سپاسگزار باشیم.
ایدهپردازی یا تولید نظریه در جنگ ایدهها حاصل میشود. تا ایده رقیب درک نشود، ایده رفیق ساختهوپرداخته نمیشود. اگر قرار باشد کسی در این بین نظریهپردازی کند، حتماً کسانی هستند که بعد اللتیا و التی توانستهاند به مقام درک ایدهها نائل شوند. سنت در حوزههای علمیه حمایت از چنین افرادی بوده است؛ نه بازیگران فیکبازار مقالهنویسی.
شاید رمز و راز سرگیجهمان در عصر حاضر و خلأ نظریمان در مسائل مختلفی چون حجاب و عفاف، هوش مصنوعی یا فضای سایبر و مواردی ازایندست، ریشه در بسیاری از نفهمیدنهایی داشته باشد که مسئول مستقیم و مباشر آن نهادهای علمی کشور است.
تاریخ انتشار: 1402/10/28
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.