ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | مجتبی رستمی کیا، دکتری مدرسی معارف اسلامی
در پدیده اخیر خطیب مشهور، دوست فاضلی پیام داد که «از شما که معناشناسی کار کردید این نقد بعید بود، نهایت مسأله اتفاق افتاده، یک استعاره مفهومی بوده است» و در پیوست این نکته متن تأییدآمیزی از یکی از تئوریسینهای امثال و حکم قرآنی که تمثیلاتش معروف است را برای من ارسال کرد. ضمن قدردانی از او لازم میدانم در چهار نکته معناشناسانه، جمعبندی از این اتفاق را بیان کرده و از اظهار نظرهای سیاستورزان در این خصوص اعلام برائت کنم، هر چه بنده در این چند روز گفتم ریشه در این چهار نکته دارد:
استعاره مفهومی
ما با استعارهها زندگی میکنیم و استعارهها بخشی از زندگی ما را میسازند، ما با استعارهها دانش را منتقل میکنیم و استعارهها ساختار دانشی میسازند. استعارهها خنثی نیستند و جریان نیرومندی از معنا را با خود میکشند. فرض بفرمایید در مثال مذکور اراده قاطع و جدی بهترتیب به «گوشتتلخ» و «کوه» مستعار شود. در هر دو استعاره ساختاری اتفاق افتادهاست. اما تفاوت اولی با دومی در آن است، که در گوشتتلخ ترکیب میان دو استعاره ساختاری و جهتی اتفاق افتادهاست. تنزیل اراده جدی به گوشت (استعاره ساختاری) و جهتمندی آن به تلخ بودن (استعاره جهتی)، اما کوه صرفا مبتنی بر استعاره ساختاری است، اینکه میفرماید المومن کالجبل الراسخ نوعی استعاره ساختاری است که چون جهتمند نیست، هواره نشان قدرتمندی و ثبات است. شباهتهای هستی شناختی و معرفت شناختی بیشتری هم هست که از آن میگذریم.
مدل فرهنگی
استعارهها ریشه در مدل فرهنگی اقوام و ملل دارند. «خشن فی ذات الله» در مدل فرهنگی عرب با «گوشت تلخ» در حوزه مفهومی فارسی زبانان، حاکی از دو دیدگاه دارد. زمختی و تلخ بودن زمانی معنای صحیح خود را پیدا میکنند که در بافت فرهنگی قرار گیرد. دقت به تفاوت در مدلهای فرهنگی مبدأ و مقصد میتواند سرچشمه بسیاری از خطاها در ترجمه را گرفته و استعارههای مفهومی صحیح را برساخت کند. متاسفانه عدم توجه به این امر باعث شده بسیاری از ترجمههای صورت گرفته از قرآن کریم و روایات هم، ساخت صحیحی به زبان مقصد (فارسی) پیدا نکنند. اینکه ملتی استعارههای خود را بر «خوردن گوشت» بنا میکند با ملتی که استعارههای خود را بر «زمختی لباس» حمل میکند حاکی از تفاوت زمینههای فرهنگی دو «زبان» است که باید در انتقال معنا مورد توجه قرار گیرد. از این رو است که معناشناسان معتقدند که «استعارههای فرهنگی مبتنی بر مدل» نوعی نگاشت و نقشه کلان معنایی هستند.
بازسازی تاریخی
به دو شیوه میتوانیم «خشن» را به صورت تاریخی بررسی کنیم، یا آن را به «معناشناسی تاریخی» بسپاریم و به شیوه «در زمانی» آن را مطالعه کنیم. و یا اینکه در یک «بازسازی تاریخی» از هرمنوتیک و معناشناسی ساختگرا استفاده کنیم و ضمن استفاده از روشهای در زمانی بر همگام سازی آن با استفاده از روشهای «همزمانی» تأکید کنیم. در روشهای همزمانی باید به دنبال «دال مرکزی» زندگانی پیامبر گرامی اسلام و حضرت امیر باشیم، به راستی دال مرکزی زندگانی ایشان از منظر بقیه (حتی حسودان) چه بوده است؟ به نظر میرسد از این منظر «گوشت تلخ» فقط یک دال شناور است، و هیچگاه نمیتواند «دال مرکزی» واقع شود.
گفتمان
میتوانیم پا را فراتر از ساختارهای معنایی بگیریم، و ساختشکنی کرده و از گفتمانهای صورت گرفته در آن زمان گفتگو کنیم، از چه زمانی هجمهها علیه حضرت امیر و پیامبر شدت گرفته و چه قدرتها و نیروهایی آن را مدیریت میکردهاند، آیا شدت این گفتمانها بر ادراک کل مسلمین اثرگذار بوده است؟ علت اقبال و ادبار گفتمانهای غالب آن روزگار به علی(ع) چه بوده است؟ هژمونی غالب از آن کیست؟ تاریخ را چه کسانی روایت کردهاند؟ از این منظر هم به نظر میرسد «گوشت تلخ» در هیچ بازهای حتی در زمانه معاویه که حجم تبلیغات سنگین شده است هیچگاه گفتمان غالب نبوده است.
سخن پایانی: از منظر علمی بایستی به این پدیده نگاه کرد و از نگاه غرضورزانه و سیاستزده دوری کرد، این پدیدهها میتوانند فرصت بسیار خوبی برای یاددهی و یادگیری تلقی شوند. به نظر میرسد همواره در برخی پدیدهها راه سومی هست، نه قرار است جانانه دفاع کرد و نه قرار باشد تخریب و نقد بیمحابا کرد، سنت ما «نگاه علمی» است و به نظر میرسد این لازمه «اخلاق علمی» است. همه علاقهمندان و دوستان را به یادگیری شیوههای معناشناسی تاریخی دعوت میکنم.
تاریخ انتشار: 1403/01/21
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.