سیدعلی روحانی، استاد دانشگاه و منتقد سینما، در گفت‌وگویی با مؤسسه رسانه‌ای فکرت، وضعیت سینمای ایران و تأثیر آن بر امید اجتماعی را بررسی کرد. وی معتقد است که سینمای ایران، به‌ویژه تولیدات دولتی، بیشتر بر بحران‌ها و ناامیدی تمرکز دارد و توانایی ایجاد امید را از دست داده است.

روحانی بیان کرد که سینما ذاتاً وظیفه‌ای در قبال امید اجتماعی ندارد، اما در کشورهایی مانند ایران که سینما نقش اجتماعی پررنگی دارد، این مسأله اهمیت پیدا می‌کند. او با مقایسه سینمای ایران با آمریکا در دوران رکود بزرگ اقتصادی، تأکید کرد که سینمای آمریکا در آن دوره برای ایجاد امید تلاش کرد، اما در ایران، فیلم‌های ناامیدکننده غالب شده‌اند.

او دخالت دولت در سینما را از موانع اصلی تولید آثار امیدبخش دانسته و معتقد است که بخش خصوصی باید وارد میدان شود. همچنین، ضعف سینمای ایران در انتخاب فرم‌های روایی مناسب و عدم بهره‌گیری از فرم کلاسیک درام، مانع از خلق فیلم‌های مؤثر و امیدبخش شده است.

در نهایت، وی تأکید کرد: سینما باید از طریق فرم، ساختار، و روایت، امید را به‌طور طبیعی به مخاطب منتقل کند، نه صرفاً با پیام‌های سطحی و گذرا.

 



مشروح مصاحبه:

 

سیدعلی روحانی، استاد دانشگاه و منتقد سینما، در گفتگویی با موسسه رسانه‌ای فکرت، دیدگاه‌های خود را در خصوص وضعیت سینمای ایران و تأثیر آن بر امید اجتماعی مطرح کرد.  وی در این گفتگو به بررسی چالش‌های سینما در ایران و نحوه برخورد آن با موضوعات اجتماعی و امیدپردازی پرداخت.

روحانی در ابتدا با اشاره به موضوع امید اجتماعی اظهار داشت: بحث امید اجتماعی از زاویه‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد. ابتدا باید گفت که سینما و شبکه‌های خانگی در ایران در خلق امید اجتماعی چندان موفق نبوده‌اند و شاید اصلاً در ایران نیّت چندانی برای تحقق این هدف وجود ندارد. به‌طور خاص در تلویزیون، تولیدات مختلفی داریم، اما در سینما و در واقع تولیدات خانگی، بسیاری از فیلم‌ها با محتوای ناامیدی همراه هستند.

وی ادامه داد: در این زمینه، سؤال اساسی این است که آیا سینما اساساً وظیفه‌ای در ایجاد امید اجتماعی دارد یا خیر؟ به نظر من، چنین وظیفه‌ای ذاتاً قابل اثبات نیست. یعنی هیچ دلیلی نداریم که ثابت کند فیلم‌ها می‌توانند به‌طور قطع امیدواری ایجاد کنند یا برعکس، ناامیدی به وجود آورند. سینما به خودی خود هیچ ارتباطی با این مسأله ندارد. البته در مورد سینما به‌طور کلی، می‌توانیم یک بحث تاریخی داشته باشیم.

روحانی سپس با مقایسه وضعیت سینما در کشورهای مختلف به این نکته اشاره کرد که در بسیاری از کشورهای دنیا، سینما به‌عنوان یک ابزار اجتماعی شناخته نمی‌شود.  در واقعیت، ما دو گروه از کشورهای صاحب سینما داریم. بسیاری از کشورهای پیشرفته که به‌طور کلی سینمایی به این شکل برجسته ندارند، در حالی که کشورهای با سینمای معروف مانند ژاپن، هند، ایران، آمریکا و ایتالیا سینما را به‌عنوان یک پدیده اجتماعی می‌بینند که به‌طور مستقیم با مسائل اجتماعی درگیر است.

 وی با ذکر نمونه‌هایی از کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ و سوئد افزود: در این کشورها، کمتر از ده درصد از مردم به سینما می‌روند و این کشورها هیچ‌گاه به سینما به‌عنوان ابزاری اجتماعی نگاه نمی‌کنند. در واقع، در این کشورها سینما هیچ‌گونه تأثیر اجتماعی ندارد. اما وقتی وارد کشورهایی مانند ژاپن، هند، ایران و آمریکا می‌شوید، سینما تبدیل به یک پدیده اجتماعی می‌شود که با مسائل اجتماعی در ارتباط است و به همین دلیل، مسأله امید اجتماعی در این کشورها با سینما گره می‌خورد.

روحانی ادامه داد: در ایران نیز، سینما باید با مسئله امید اجتماعی مواجه شود. وقتی یک جامعه، به‌ویژه جامعه ایرانی، به‌طور گسترده‌ای فیلم می‌بیند و سینما برای بخشی از زندگی اجتماعی مردم تبدیل به یک بخش مهم شده است، سینما ناچاراً باید بر مسائل اجتماعی تأثیر بگذارد. از این رو، ایجاد امید اجتماعی باید یکی از دغدغه‌های اصلی سینما باشد.

 

چالش‌های سینمای ایران در مواجهه با امید اجتماعی

 

این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبت‌های خود به چالش‌های سینمای ایران در تولید فیلم‌های اجتماعی اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران این است که سینما در کشور ما به‌طور مستمر فیلم‌های ناامیدکننده تولید می‌کند. در سینمای ایران، اغلب فیلم‌ها به‌گونه‌ای ساخته می‌شوند که بیشتر بر روی مشکلات اجتماعی و بحران‌ها تمرکز دارند، در حالی که سینما باید از ظرفیت‌های مثبت اجتماعی نیز استفاده کند و تصویر متنوع‌تری از جامعه ارائه دهد.

 وی با اشاره به رفتار انسان‌ها در شرایط بحرانی گفت: مکانیزم روان‌شناسی انسان به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند همیشه در حالت ناامیدی قرار گیرد. انسان‌ها حتی در بحران‌ها و پس از از دست دادن عزیزان، به زندگی ادامه می‌دهند و به دنبال امید می‌روند. مثالی که می‌توان زد، فیلم 'زیر درختان زیتون' از عباس کیارستمی است که در آن پس از زلزله، انسان‌ها همچنان زندگی خود را ادامه می‌دهند. این نوع فیلم‌ها به نوعی امید را در دل مخاطب می‌کارد.

 

امید، قربانی دولتی بودن سینما

 

روحانی در ادامه افزود: در نهایت، مسئله‌ای که سینمای ایران با آن مواجه است، این است که سینما در ایران تحت تأثیر دولت قرار دارد. در واقع، سینمای دولتی ایران به‌طور غیرمستقیم باعث شده که بحث امید اجتماعی قربانی شود. مشابه اتفاقی که در زمینه معارف اسلامی افتاده است، مردم به‌جای آن که خودشان در خانه یا جامعه نسبت به آموزش‌های دینی و اجتماعی مسئولیت‌پذیر باشند، به دولت و رسانه‌های دولتی تکیه می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه دولت به‌طور مستقیم در تولیدات سینمایی نقش دارد، اظهار داشت: در ایران، بخش خصوصی به این باور رسیده است که مسائل اجتماعی و فرهنگی باید توسط دولت انجام شود. در حالی که بخش خصوصی باید به این مسائل ورود کند و سینما را به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی استفاده کند.

روحانی تأکید کرد: در چنین شرایطی، سینما دیگر نمی‌تواند نقش مؤثری در ایجاد امید اجتماعی ایفا کند. چرا که بسیاری از فیلم‌ها تحت تأثیر سیاست‌ها و محدودیت‌های دولتی ساخته می‌شوند و در نتیجه، تأثیر آن‌ها در جامعه کم‌اثر می‌شود. این در حالی است که سینمای آزاد و بدون مداخله دولتی می‌تواند با آثاری که در آن امید و تغییرات اجتماعی به تصویر کشیده می‌شود، تأثیر عمیقی بر روحیه جامعه داشته باشد.

 

"The Great Depression" دهه 20 در آمریکا و سینمای امیدبخش

 

سیدعلی روحانی در بخش دیگری از گفتگوی خود به مقایسه‌ای میان سینمای آمریکا در دوران رکود بزرگ اقتصادی (The Great Depression) و سینمای ایران در دوران معاصر پرداخته و تأکید کرد: در دوران رکود اقتصادی در آمریکا، سینما به‌عنوان یک ابزار اجتماعی برای ایجاد امید عمل کرده است.

 وی گفت:در تاریخ سینمای آمریکا، ما با پدیده‌ای به نام "The Great Depression" روبه‌رو هستیم. در این دوره، رکود اقتصادی، سقوط سهام، فقر و فلاکت به اوج خود رسید. این وضعیت، در هیچ کدام از جوامع امروزین، به‌ویژه در ایران، دیده نمی‌شود. در آن زمان، عکس‌ها و رمان‌ها مانند "خوشه‌های خشم" و فیلم‌های دیگری از این دست وجود داشتند که تصویرگر وضعیت نابسامان جامعه بودند. اما در هالیوود، فیلم‌ها در مسیر دیگری حرکت می‌کنند؛ فیلم‌ها سعی دارند به جامعه امید بدهند.

روحانی ادامه داد: در این دوران، بخشی از سینمای هالیوود به‌طور عمده به سمت تولید فیلم‌های امیدبخش حرکت می‌کند. حتی با وجود اینکه برخی فیلم‌ها ممکن است در قالب‌های تاریک و اجتماعی تولید شوند، اما بخش اعظم فیلم‌ها به سمت ایجاد امید و ترغیب مردم به پشتکار و ادامه مسیر در دوران سخت حرکت می‌کنند. این نشان‌دهنده یک نگاه فرهنگی است که در آن زمان در سینمای آمریکا غالب بود.

روحانی به‌طور خاص به داستانی اشاره کرد که به‌طور غیرمستقیم به سیاست‌های سینمایی در آمریکا اشاره دارد.و  مثالی از آیزن اشتاین، فیلم‌ساز کمونیست، می‌آورد که پس از ورود به آمریکا و استقبال‌های گسترده‌ای که از او به عمل آمد، تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس کتاب "تراژدی آمریکایی" اثر تئودور درایزر گرفت. روحانی توضیح داد:  سلزنیك، تهیه‌کننده بزرگ هالیوود، از آیزن اشتاین خواست که یک فیلم برای آنها بسازد. آیزن اشتاین، فیلمنامه‌ای بر اساس کتاب درایزر نوشت، اما سلزنیك پس از مطالعه فیلم‌نامه، به‌طور مستقیم اعلام کرد که این فیلم نمی‌تواند در شرایط اقتصادی آن زمان تولید شود.  وی گفت که این داستان تاریک است و جوانان آمریکایی باید امید داشته باشند. این نشان می‌دهد که در دوران رکود بزرگ، سینما باید بر ایجاد امید و ترغیب مردم به آینده‌ای بهتر تمرکز می‌کرد.

 

نقد وضعیت سینمای ایران و آسیب‌شناسی تهیه‌کنندگان

 

روحانی در ادامه به نقد وضعیت سینمای ایران پرداخت و گفت: ما در ایران در حال حاضر با یک مشکل جدی روبه‌رو هستیم. بخش عمده‌ای از هنرمندان و تهیه‌کنندگان سینمای ایران، توپ را به زمین دولت انداخته‌اند و معتقدند که دولت باید مسائل فرهنگی و اجتماعی را حل کند. این تفکر به این معناست که هنرمندان از این مسائل کنار می‌روند و به ساخت فیلم‌هایی می‌پردازند که نمی‌تواند تأثیر مثبتی بر مخاطب بگذارد. من معتقدم که فیلم‌هایی که فقط بر اساس اندوه و شکست ساخته می‌شوند، نهایتاً به موفقیت نمی‌رسند، چرا که مخاطب از تماشای چنین فیلم‌هایی خسته می‌شود.

 وی افزود: مخاطب نمی‌تواند دائماً با فیلم‌هایی روبه‌رو شود که فقط شکست و اندوه را به تصویر می‌کشند. این نوع سینما نمی‌تواند به ایجاد امید کمک کند. در حالی که سینما باید کلیتِ فرم را در انتقال امید به مخاطب انجام دهد، نه اینکه فقط در یکی دو سکانس به آن اشاره شود.

روحانی همچنین به نقد سینمای خانگی ایران پرداخت و گفت: ما شاهد آن هستیم که بسیاری از کسانی که در تلویزیون کارهای ارزشی تولید می‌کردند، حالا فیلم‌هایی در سینمای خانگی می‌سازند که تضاد جدی با آنچه که قبلاً تولید می‌کردند، دارند. این نشان می‌دهد که برخی از تهیه‌کنندگان ایرانی درک درستی از نقش خود در ایجاد آثار هنری مؤثر ندارند.

 

امید در سینما باید از طریق فرم و ساختار فیلم‌ها ایجاد شود

 

روحانی در نهایت به این نکته اشاره کرد که در سینما، فرم و ساختار فیلم‌ها باید عامل اصلی در القای امید به مخاطب باشند.

 وی گفت: در سینما، اگر قرار است امیدی به مخاطب منتقل شود، این باید در قالب کلیتِ فیلم باشد. نه اینکه فقط در یکی دو سکانس به آن اشاره شود. حتی فیلم‌هایی که به‌ظاهر تلخ هستند، می‌توانند به مخاطب امید بدهند. مثلاً در فیلم 'پدرخوانده'، داستان یک قاچاقچی مواد مخدر را می‌بینیم که از صفر شروع می‌کند و به‌جایی می‌رسد که در نهایت توانسته است بر مشکلات خود فائق آید. این نوع فیلم‌ها، حتی اگر در ژانرهای تاریک قرار داشته باشند، می‌توانند به مخاطب امید بدهند.

 وی تأکید کرد: سینما باید توانایی القای امید از طریق داستان، شخصیت‌ها و ساختار فیلم‌ها را داشته باشد.  این امر باید به‌طور طبیعی از طریق طراحی داستان و شخصیت‌ها صورت گیرد و نه از طریق استفاده سطحی از پیام‌های امیدبخش در چند سکانس محدود.

سیدعلی روحانی در بخش دیگری از گفتگوی خود به بررسی الگوهای سینمای ایران پرداخت و تأکید کرد: سینمای ایران از ابتدا به دنبال نمونه‌هایی بیرونی بوده است.  وی گفت:  سینمای ایران در آغاز، تحت تأثیر سینمای مصر، ترکیه و هند شکل گرفت. این الگوها در ابتدا توانستند برخی از نیازهای مخاطبان را تأمین کنند، اما در ادامه، برای بخش نخبه سینما جذابیتی نداشتند و بسیاری از فیلم‌سازان جوان از این مسیر فاصله گرفتند.

 وی با اشاره به خاطرات یکی از سینماگران آن دوره ادامه داد: به‌عنوان‌مثال، آقای فرزین در خاطرات خود به‌صراحت می‌گوید که ما در این مسیر شکست خوردیم.  وی معتقد است که سینمای ایران نتوانست در آن دوران به کیفیتی برسد که بتواند مخاطب جدی را جذب کند. کتاب خاطرات  وی تصویری ناامیدکننده از وضعیت آن زمان ارائه می‌دهد و برخلاف برخی که از سینمای فارسی با شکوه یاد می‌کنند، او چنین نگاهی ندارد.

 

هالیوود، فرم موفق درام و شهید آوینی

 

روحانی در ادامه به تأثیر هالیوود بر سینمای جهان اشاره کرد و گفت: یکی از آسیب‌های بزرگ سینمای ایران، هالیوودستیزی بوده است. پیش از انقلاب، سینمای ایران رویکردی ضدهالیوودی داشت و پس از انقلاب نیز هالیوود را به‌مثابه بخشی از نظام آمریکا در نظر گرفتیم و به آن به چشم یک دشمن نگاه کردیم. درحالی‌که هالیوود ازنظر فرم، تکامل‌یافته‌ترین مدل درام را ارائه داده است و این مسئله‌ای است که نباید نادیده گرفته شود.

 وی در این بخش به دیدگاه‌های شهید آوینی نیز اشاره کرد: شاید برای شما جالب باشد که شهید آوینی، برخلاف تصور برخی، درک درستی از فرم هالیوودی داشت. او در یکی از مصاحبه‌هایش در نشریه "نقد سینما"، زمانی که از او پرسیدند اگر خودش فیلم داستانی می‌ساخت، چگونه فیلمی می‌ساخت، پاسخ داد که فیلمی آمریکایی می‌ساخت.  وی گفت که اثری مانند "ترمیناتور" می‌ساختم! این نشان می‌دهد که او به فرم سینمایی اهمیت می‌داد و معتقد بود که این فرم درام به‌درستی کار می‌کند.

روحانی افزود:مسئله اینجاست که بسیاری از فیلم‌سازان ایرانی به سراغ الگوهای دیگری رفتند؛ سینمای هنری اروپا، موج نوی فرانسه، نئورئالیسم ایتالیا و آثار فیلم‌سازانی مانند میشائیل هانکه، لارس فون تریه، دیوید لینچ و برادران داردن برای آن‌ها جذاب شد. اما نکته اینجاست که این فرم‌ها الزاماً در ساختار سینمای ایران پاسخگو نبودند.

 

چالش‌های سینمای ایران در انتخاب الگوها

 

روحانی تأکید کرد: در سینمای ایران، بسیاری از فیلم‌سازان جوان درگیر فرم‌هایی شدند که قابلیت گسترش در سینمای جریان اصلی را نداشت.  وی گفت:  مسئله این است که فیلم‌ساز ایرانی امروز نه دغدغه سیاسی به آن معنا دارد و نه آموزش‌های کلاسیکی دیده است. او بیشتر به دنبال این است که به فرم‌های پیچیده و تجربی بپردازد، درحالی‌که این فرم‌ها در سینمای جهان نیز جریان اصلی محسوب نمی‌شوند.

 وی خاطرنشان کرد: اگر سینمای ایران می‌خواهد در عرصه جهانی جایگاهی کسب کند، باید بتواند از فرم‌های موفق درام بهره بگیرد و مخاطب را درگیر داستان کند:  ما نیاز داریم که در سینمای ایران به فرم‌های کارآمدتری بپردازیم؛ فرم‌هایی که بتوانند درام را به بهترین شکل به تصویر بکشند و مخاطب را همراه خود کنند.

 

فرم کلاسیک در سینما؛ درامِ موفقیت و مسئله امید

 

سیدعلی روحانی در ادامه بحث خود به مفهوم  فرم کلاسیک  در سینما پرداخت و تأکید کرد: یکی از مشکلات اصلی سینمای ایران، ناتوانی در ارائه راه‌حل‌های منطقی درام است.  وی گفت:  وقتی از فرم صحبت می‌کنیم، منظور یک ساختار مشخص است. در فرم کلاسیک، قهرمان بر موانع عینی و ذهنی غلبه می‌کند تا به یک پایان غیرقابل‌برگشت برسد. در این نوع روایت، قهرمان باید راه‌حل داشته باشد و این راه‌حل باید به نتیجه برسد. اساساً عقل انسان حکم می‌کند که راه‌حلی که ارائه می‌شود، مؤثر باشد. شما بی‌پول هستید، باید راهی پیدا کنید تا از این وضعیت خارج شوید، نه اینکه راه‌حل شما به شکست منجر شود.

 وی در نقد سینمای ایران افزود: مشکل سینمای ایران این است که شخصیت‌ها راه‌حلی ارائه می‌دهند، اما درنهایت شکست می‌خورند. این نوع روایت، با منطق بشری در تضاد است. درام نمی‌تواند مدام بر اساس ناامیدی شکل بگیرد. تصور کنید هر شب برای کودکی قصه بگویید و هربار داستان را این‌گونه تمام کنید: جادوگر آمد، راه‌حلی وجود نداشت، همه را خورد! بعد شب بعد هم همین روند را تکرار کنید! این‌گونه نمی‌توان قصه‌گویی را ادامه داد. سینما نیز همین‌طور است؛ امید درون راه‌حل‌های داستان نهفته است،

 

هالیوودگرایی در سینمای ایران؛ تکنیک بدون فلسفه

 

روحانی با اشاره به افزایش تأثیرپذیری سینمای ایران از هالیوود تصریح کرد: در حال حاضر، گرایش به سینمای هالیوود در ایران بسیار زیاد شده است، اما مشکل اینجاست که هنوز فلسفه فیلم‌های هالیوودی درک نشده است. ما تکنیک را وارد کرده‌ایم، زیبایی‌شناسی را یاد گرفته‌ایم، اما آن نکته کلیدی که در سینمای آمریکا وجود دارد، یعنی ساختار درام موفقیت، هنوز در سینمای ایران جایگاه درستی پیدا نکرده است.

 وی در مقایسه‌ای میان سینمای ایران و کشورهای دیگر ادامه داد: به همین دلیل، شما در سینمای کره‌جنوبی که الگوی آن هالیوود است، این‌قدر تلخی نمی‌بینید. حتی در سینمای آرژانتین که نرخ تورم آن دو برابر ایران است، چنین موجی از ناامیدی دیده نمی‌شود.

 

فقدان اولویت‌های اخلاقی در سینمای هنری ایران

 

روحانی به چالش‌های سینمای هنری در ایران نیز پرداخت و گفت: ما در ایران فرم‌هایی را انتخاب کرده‌ایم که در آن‌ها مفاهیمی مثل مسائل اخلاقی، فضائل انسانی و رشد فردی اولویت ندارند. این فیلم‌ها از زیبایی‌شناسی خاصی برخوردارند و ممکن است جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینما داشته باشند، اما آیا به‌عنوان الگو برای سینمای ایران مفید هستند؟

 وی در ادامه به نمونه‌ای از این تأثیرپذیری اشاره کرد: مثلاً این هفته دیوید لینچ فوت کرده است. سی دانشجوی سینما به من پیام دادند و بیست نفرشان عکس پروفایلشان را به تصویر لینچ تغییر دادند! این نشان می‌دهد که این جریان در میان فیلم‌سازان جوان ایرانی تا چه اندازه نفوذ کرده است. اما باید پرسید: کدام فیلم دیوید لینچ امیدبخش است؟ "اینلند امپایر"؟ "جاده مالهالند"؟ این فیلم‌ها که خودشان در اوج پیچیدگی و ناامیدی هستند!

 

شهید آوینی و درک فرم سینمایی به‌عنوان یک میراث جهانی

 

روحانی در پایان به نگاه شهید آوینی به سینمای آمریکا اشاره کرد و گفت: پس از انقلاب، ما تحت تأثیر نگاه ضدهالیوودی قرار گرفتیم. اما شهید آوینی متوجه این موضوع بود که آمریکاستیزی یک بحث است و فرم سینمایی یک بحث دیگر. او می‌دانست که این فرم از دل دو هزار سال تکامل پیدا کرده است. این فرم از ویکتور هوگو تا سینمای مدرن دست‌به‌دست شده و به‌عنوان یک میراث انسانی، ساختار روایی خود را تثبیت کرده است. این فرم، کار می‌کند. مسئله اینجاست که ما در ایران، هنوز در درک این مسئله دچار چالش هستیم.

 

موفقیت انیمیشن ایران؛ انتخاب درستِ الگوها

 

سیدعلی روحانی در ادامه سخنان خود درباره تفاوت موفقیت انیمیشن ایرانی و سینمای داستانی ایران گفت: سینمای قصه‌گو می‌توانست به ما کمک کند. یکی از سؤالاتی که همیشه مطرح می‌شود این است که چرا انیمیشن ایرانی موفق شده است؟ پاسخ مشخص است: انیمیشن ایران دیگر دنبال مکتب زاگرب، MSA یا انیمیشن اروپایی نیست. انیمیشن ایرانی می‌خواهد با "موآنا" و "Inside Out" رقابت کند. چون رقیبش را درست انتخاب کرده است، توانسته در این مسیر پیشرفت کند.

 وی ادامه داد: ما همیشه در کلاس‌ها می‌گوییم که هیچ‌کجا الگوی سنتی به‌اندازه انیمیشن‌ها موفق عمل نکرده است. فیلم‌سازان ایرانی متوجه شده‌اند که باید "Inside Out" یا "پاندای کونگ‌فوکار" بسازند، نه اینکه همچنان بر سنت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تکیه کنند و بخواهند مکتب زاگرب را ادامه دهند. آن سبک، سینمای هنری بسیار باارزشی بود، اما برای کودکان جذابیتی نداشت.

 

مشکل سینمای ایران؛ نبودِ الگوهای موفق

 

روحانی در نقد سینمای داستانی ایران افزود: ما که فرزند داریم و در سینما هستیم، همیشه می‌خواهیم از طریق سینما تغییراتی در کودکانمان ایجاد کنیم. اما سینمای ایران هیچ محصولی برای این هدف ندارد! ما مجبوریم برای فرزندانمان انیمیشن‌های اسپیلبرگ یا پویانمایی‌های آمریکایی را پخش کنیم، چون آن‌ها پیام‌های اخلاقی دارند. در این انیمیشن‌ها به کودک آموزش داده می‌شود که اگر تلاش کند، موفق می‌شود. اگر دروغ نگوید، پاداش می‌گیرد. این انیمیشن‌ها مسیر درستی را طی می‌کنند و متوجه شده‌اند که باید در بازار جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند.

 

اهمیت موفقیت شخصیت در روایت‌های سینمایی

 

 وی به نقدی که در روزنامه "گاردین" درباره یکی از انیمیشن‌های ایرانی منتشر شده بود، اشاره کرد و گفت: منتقدان خارجی وقتی به انیمیشن ایرانی نگاه می‌کنند، در آن چیزی منفی نمی‌بینند. چرا؟ چون الگوها درست اجرا شده‌اند و این الگوها نتیجه می‌دهند. در انیمیشن، شخصیت داستان باید درنهایت موفق شود. خود این یعنی امید. شما حتی یک انیمیشن بلند در ۲۰ سال اخیر پیدا نمی‌کنید که قهرمان آن در پایان شکست خورده باشد! در هیچ‌کدام از آثار دیزنی، پیکسار یا دریم‌ورکس چنین چیزی دیده نمی‌شود. این مسئله کاملاً روشن است، چون الگوهای این سینما فاسد نیستند، بلکه بر اساس اجماع جهانی شکل گرفته‌اند.

 

چالش‌های سینمای داستانی ایران؛ قفل شدن در الگوهای نامناسب

 

روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به مشکل سینمای داستانی ایران پرداخت و گفت: اما در سینمای داستانی ما مشکل داریم. فیلم‌سازانی که الگوی دانشجویان سینما شده‌اند، خودشان در این چارچوب نمی‌گنجند. بارها دیده‌ایم که دانشجوهای سینما به کارگردانانی علاقه دارند که عملاً جایی در صنعت فیلم‌سازی ایران ندارند. من به برخی دانشجویان می‌گویم: "فیلم‌ساز محبوب تو کیست؟" و وقتی نام بعضی از این فیلم‌سازها را می‌شنوم، می‌گویم: "از ایران برو! هیچ‌کس در این کشور به تو کار نخواهد داد، نه الان و نه پنجاه سال دیگر!" این مسئله ربطی به حکومت ندارد، بلکه مردم هم چنین فیلم‌هایی را نمی‌پذیرند. اخلاقیات یک امر عمومی است. حتی مردم عادی که گرایشی به حکومت ندارند، بازهم چنین فیلم‌هایی را رد می‌کنند.

 

غریزه تقلید و نیاز به الگوهای باکیفیت

 

 وی با اشاره به اهمیت غریزه تقلید در سینما گفت: سینما مانند هر هنر دراماتیکی، بر اساس غریزه انسانی شکل می‌گیرد. ارسطو می‌گوید ما غریزه تقلید داریم. وقتی کودکی فیلمی را می‌بیند، رفتار شخصیت‌های آن را تقلید می‌کند. اگر کیفیت فیلم‌ها پایین باشد، این غریزه با محتوای نامناسب ارضا می‌شود. دقیقاً مثل غذا خوردن: اگر چلوکباب نباشد، مردم نان خشک می‌خورند، و اگر آن هم نباشد، حتی گوشت فاسد را مصرف می‌کنند. سینما هم همین‌گونه است؛ اگر فیلم خوب وجود نداشته باشد، مردم سراغ محتوای بی‌کیفیت می‌روند.

 

نبودِ پیشنهاد جایگزین در سینمای ایران

 

روحانی تأکید کرد: ما در بسیاری از مواقع به‌جای اینکه بازار را ببندیم، جایگزین مناسبی ارائه نداده‌ایم. درست است که برخی فیلم‌ها از نظر اخلاقی یا محتوایی مشکل دارند، اما ما چه چیز بهتری پیشنهاد کرده‌ایم؟ مسئله فقط این نیست که بگوییم این فیلم‌ها بد هستند. ما چقدر فیلم خوب درباره پدر ساخته‌ایم؟ من پایان‌نامه‌ای درباره فقدان پدر در سینمای ایران نوشته‌ام و این موضوع را بررسی کرده‌ام. اما راه‌حل چیست؟ ما باید ذائقه مخاطب را تغییر دهیم. بارها دیده‌ایم که یک نفر که عاشق فیلم‌های بی‌کیفیت است، وقتی با دو فیلم خوب روبه‌رو می‌شود، سلیقه‌اش عوض می‌شود. اما این اتفاق در سینمای ما رخ نداده است.

 وی گفت: انیمیشن ایران نشان داده که می‌شود مسیر درست را انتخاب کرد. پیش از آنکه جلوی محتوای ضعیف را بگیریم، باید محصولات خوب تولید کنیم. حتی اگر محدودیت‌هایی برای برخی فیلم‌ها ایجاد شود، تا زمانی که سینمای ما محتوای مناسبی ارائه ندهد، این مشکل ادامه خواهد داشت.

 

سینمای ایران باید به‌سوی قصه‌گویی خانوادگی برود

 

در نشست اخیر پیرامون وضعیت سینمای ایران، روحانی با تأکید بر اهمیت عقلانیت صنعتی در سینما، اظهار داشت: هیچ صنعتی در جهان ناامیدی را ترویج نمی‌کند. هیچ صاحب کارخانه‌ای در سیستم خود یأس تولید نمی‌کند. این ذات بشر است، اما ما در این مسیر حرکت نکرده‌ایم.

وی با اشاره به صنعت سریال‌سازی در ترکیه افزود: سریال‌های ترک گردش مالی گسترده‌ای دارند و منطقه را تحت تأثیر قرار داده‌اند، اما آیا میزان خشونت در آن‌ها به‌اندازه تولیدات ماست؟ خیر. پایان‌بندی‌ها، روابط و جایگاه پدر در این سریال‌ها چگونه است؟ خانواده همچنان نقش پررنگی دارد. اگر سینمای ما قصد دارد مخاطب جهان اسلام را جذب کند، باید تولیداتی ارائه دهد که برای خانواده‌های مصری، سوری، پاکستانی و سایر کشورهای منطقه قابل پذیرش باشد.

روحانی همچنین درباره نارضایتی مخاطبان از محتوای سینمایی داخلی تصریح کرد:  باور کنید این مسئله نیازی به پژوهش ندارد. خانواده‌ها در جمع فیلم می‌بینند، اما از محتوای آن گلایه دارند. آن‌ها مصرف می‌کنند، اما راضی نیستند. درست مانند مراجعه به یک ساندویچی که باوجود ایرادات، همچنان مشتری دارد.

 

سینما ارزان‌ترین سرگرمی در تهران

 

وی با اشاره به هزینه‌های تفریح در کشور، سینما را ارزان‌ترین سرگرمی در تهران دانست و گفت: به‌عنوان مثال، بلیت نمایشی که برای فردا خریده‌ام معادل هزینه چهاربار سینما رفتن است. مردم باوجود نارضایتی، به سینما می‌روند. اما آنچه از تحقیقات میدانی برمی‌آید، این است که جامعه نسبت به خشونت موجود در تولیدات شبکه نمایش خانگی واکنش نشان داده و از آن خسته شده است.

روحانی در ادامه به بازخوردهای منفی مخاطبان نسبت به برخی فیلم‌های اخیر اشاره کرد و گفت: خود شرکت‌های تولیدکننده هم به این موضوع واقف‌اند و پیشنهاد می‌دهند که سینما به‌سمت ژانرهای خانوادگی و ملودرام حرکت کند. برخی آثار اخیر با واکنش‌های منفی بسیاری روبه‌رو شدند و نشان دادند که جامعه از این سبک فیلم‌ها زده شده است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تفاوت نگاه به سینما در کشورهای مختلف گفت: در برخی کشورها، سینما رسانه نیست، بلکه یک هنر مستقل محسوب می‌شود؛ مانند آثار برگمان در سوئد یا آنتونیونی در ایتالیا که امید خاصی در جامعه‌شان ایجاد نکرده‌اند، اما جزو مفاخر هنری آن کشورها هستند. در مقابل، وقتی سینما به‌عنوان یک رسانه مطرح می‌شود، تأثیرگذاری اجتماعی پیدا می‌کند. اگر محتوای نادرستی ارائه دهید، اثرات منفی آن در جامعه نمود پیدا خواهد کرد.

روحانی در پایان، بر ضرورت قهرمان‌سازی و ایجاد روایت‌های امیدبخش در سینمای ایران تأکید کرد و گفت:  سینما باید قهرمانی را معرفی کند که برای حل موانعش تلاش کند و عمل‌گرا باشد. منطق عمل‌گرایی، پیروزی است. کسی که طرفدار یک تیم است، اگر تیمش هر هفته ببازد، آن را کنار می‌گذارد. طبیعت انسان به‌دنبال پیروزی است و ما باید این را در روایت‌هایمان لحاظ کنیم.

تاریخ انتشار: 1403/11/11

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil