ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش رسانهی فکرت، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه به بیان پنجگانه معنویت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) پرداخت که در ذیل تقدیم مخاطبان محترم میشود.
مهمترین رکن انسانیت
تعبیر عمیق و دقیق علامه بیانگر نکتهای نغز و پرمغز درخصوص رکن انسانیت است، همانگونه که فرمود:”مهمترین رکن انسانیت معنویت است» (طباطبائی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص ۱۷۱). یا فرمود: یکی از مسائل مهم زندگی انسان حرکت کمالگرایانه به سوی حقتعالی است که انسان را در بعد معنوی و روحانی پرورش داده و از گرداب ظلمتها و حجابهای ظلمانی رهانیده و به منزلهای امن قرب الهی وارد میکند. چیزی که در این حرکت معنوی برای سالکان همچون اکسیر است، حب الهی است که میتواند یکباره خرمن هستیها و نیتها و غصه ها و مشکلات را بسوزاند و از ریشه و بن قطع کند و اثرى از آن در وجود سالک باقى نگذارد (ر.ک: حسینی تهرانی، ۱۴۲۶ق، ص ۱۲۵).
سلوک معنوی
از آنجا که سلوک امری وجودی و جوهری است که با سیر انفسی و صیرورت یا شدن اشتدادی تحقق پیدا میکند؛ یعنی سلوک زمانی در متن وجودی سالک تحقق پیدا میکند تا سالک را به لحاظ جوهری متحول سازد. تحول جوهری اشتدادی معلول معرفت صائب، محبت صادق و عمل صالح است. بنابراین کسانی که شیفته محبت الهی میگردند، به تدریج از کثرات و از دنیا و امور دنیوی جدا میشوند و به سوی وحدت و کمال مطلق سیر میکنند. به این حرکت قلبی و معنوی «سیر و سلوک» میگویند.
علامه میفرماید: مسافر این راه کسى است که از اصل و ابتدا و انتهاى خود آگاه شود و در فکر رها کردن بدىها و نقصان خود باشد، و چون آتشى که از دود صافى مىگردد، عشق و محبتش به یک جانب (که ابتدا و انتهایش یکى است) متوجه گردد و از ظلمتها و دودهاى تعلقات و قاذورات تعینات پاکیزه شود و همچون آتشى سرخ در محبت و عشق محبوب گردد، و خود و آثار خود را از دست بدهد و از آنها تجافى حاصل نماید… سلوک و سیر این سفر همان سیر کشفى است که براى سالک پیش مىآید و نفى تعلقات امکانى مىنماید و مىبیند که یک مؤثر در عالم بیش نیست. تمام اعمال و کردار نیز براى حفظ این معناست و در واقع، اعمال، حافظ حقیقتاند (سعادتپرور، ۱۳۸۴، ص ۳۸و۱۵۹).
علامه طباطبائی در تبیین ماهیت معنوی، حیات معنوی و کمالات باطنی که سیر و سلوک راه نیل به آن حقایق ماورایی است، بر چهار نکته نغز و زیرساختی تأکید دارد که عبارتند از: ۱. موطن معنویت (عالم باطن)؛ ۲. معنویت حقیقی و حیات واقعی؛ ۳. معنویت متذکرانه (یاد دائمی خدا)؛ ۴. راه شناخت نفس خود.
معنویت و حیات
ایشان معتقد است: الف) روش این سیر باطنی و حیات معنوی روی این اساس استوار است که کمالات باطنی و مقامات معنوی انسان به یک رشته واقعیتهای حقیقی بیرون از واقعیت طبیعت و جهان ماده است و «عالم باطن» که موطن حیات معنوی است، جهانی است بسیار اصیلتر و واقعیتدارتر و پهناورتر از جهان «ماده و حس» (طباطبائی، ۱۳۸۵، ص ۶۳).
وراى عالم ماده و طبیعت و پسپرده غیب، حقایق اصیلى است که انسان دیر یا زود و بالاخره در دم مرگ و روز رستاخیز، به آنها اطلاع یافته، برایش مشهود و مکشوف خواهد افتاد (طباطبائی، ۱۳۸۷، ص ۱۰۳).
ب) این معنویت، مخصوصاً در لسان قرآن «حیات» نامیده شده و حقیقتاً یک واقعیت زندهاى بوده و از قبیل مقامات و موقعیتهاى پندارى و قراردادى اجتماعى، مانند ریاست و مالکیت و فرمانفرمایى و نظایر آنها نیست (طباطبائی، ۱۳۸۹، ص ۱۶۲).
به هر حال، تنها راه محبت و مهر است که نفس محب را به واسطه انجذابی که به سوی محبوب پیدا میکند، مجذوب وی نموده و همه چیز، حتی خود را از لوح دل خویش محو کرده و شعور و ادراکش را تنها و تنها به محبوب اختصاص میدهد. از اینجا روشن است که معرفت حقیقی حق ـ سبحانه ـ جز از راه حب صورت نمیگیرد… (طباطبایی، ۱۳۸۷، ص ۱۶۴ـ۱۶۵).
ج) (اهل محبت) آنان هستند که خود را از همه کنار کشیده و همه چیز را فراموش کردهاند و در اثر اخلاص و بندگى، همه قواى خود را متوجه عالم بالا ساخته، دیده به نور پروردگار پاک، روشن ساختهاند و با چشم واقعبین، حقایق اشیا و ملکوت آسمان و زمین را دیدهاند؛ زیرا در اثر اخلاص و بندگى به یقین رسیدهاند و در اثر یقین، ملکوت آسمان و زمین و زندگى جاودانى جهان ابدیت برایشان مکشوف شده است (طباطبائی، ۱۳۹۱ق، ج ۵، ص ۱۵۸).
د) این راهرو که هیچ همتى جز یاد و فراموش کردن همهچیز ندارد…، همه راهها را پشت سر انداخته، راه نفس خود را پیش میگیرد و به خداى خود از دریچه نفس خود نگاه میکند تا مطلوب واقعى خود را دریابد… (طباطبائی، ۱۳۶۲، ص ۹۸).
امکان جمع معنویت و مادیت
یکی از مسائل و یا چالشهای ساحت معنویت در عرصه عمل این است که آیا معنویت با مادیت و حیات معنوی با زندگی در عالمِ ماده و دنیا سازگار و قابل جمع هستند یا نه؟ پاسخ به این مسئله از منظر علامه مثبت است.
امت اسلام به تحقیق بین این دو کمال و سعادت را جمع نمودهاند و مادیت و معنویت را در حد اعتدال برگزیدهاند. پس اسلام امتى متعادل و میانه است که هر دو طرف با آن سنجیده مىشوند. لذا این امت شهید و گواه است بر سایر امم (طباطبائی، ۱۳۸۳، ج ۱۲، ص ۲۹۴ـ۳۰۱).
امروز مادیات معنویات را تحتالشعاع قرار داده و جلب شدن حواس به سوى مادیت پرده ضخیمى بر روى روحانیت و معنویت دینى زده است. کمترین مراجعه به تاریخ ادیان و مذاهب و اوضاع دینى مردم در ادوار گذشته و مقایسه اجمالى آنها با اوضاع دینى این زمان، این مطلب را آفتابى مىکند و همچنین نمىشود تردید داشت که پیوسته زیادهروى در مادیت و انحراف از اعتدال در زندگى، از روح معنویت کاسته و خاطرههاى دینى را از یاد مىبرد (طباطبائی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص ۲۴۱).
پایه و اساس جامعه متمدن امروز ماده و زندگى مادى و پیشرفت مادى و علم و صنعت و کمالات مادى است، ولى پایه زندگى جامعه اسلامى با دارا بودن همه مزایاى مادى، ایمان به خدا، فضیلت، معنویت و پیمودن مدارج عالى انسانیت است (طباطبائی، ۱۳۸۲، ص ۳۸).
لزوم استاد معنوی
علامه طباطبائی لزوم استاد معنوی و سلوکی را که به مقام تجلی ذاتی رسیده، برای تبعیت از او لازم میداند. تجلّى ذاتى آن است که ذات مقدس حضرت بارى تعالى در سالک تجلى نماید، و آن وقتى حاصل مىشود که سالک از اسم و رسم گذشته باشد، و به عبارت دیگر بکلى خود را گم کرده و اثرى در عالم وجود از خود نیابد (طباطبائی، ۱۳۸۹، ص ۱۳۸).
با عنایت به لزوم استاد عام و آنگاه استاد خاص در تربیت معنوی، علامه طباطبائی که خود تحت تربیت سلوکی و معنوی آیتالله میرزا علیآقا قاضی بوده، معتقد است: هادی و راهبر انسان به موطن حیات معنوی هر آینه «امام» است که انسان کامل الهی است؛ چنانکه نوشتهاند:
کسی که حامل درجات قرب و امیر قافله اهل ولایت بوده و رابطه انسانیت را با این واقعیت حفظ میکند در لسان قرآن «امام» نامیده میشود (سجده: ۲۴؛ انبیاء: ۲۳).
خداوند ـ عزّ اسمه ـ در هر عصرى یک فرد از افراد انسان را با یک تأیید مخصوصى برمىگزیند و بر این مقام که مقام کمال انسانى است، هدایت فرموده، به واسطه وى دیگران را به درجات مختلف این مقام راهبرى مىنماید. امام است که حقیقت پس پرده غیب براى وى بلاواسطه و تنها با تأیید الهى مکشوف است و درجات قرب و ولایت را خود سیر نموده و دیگران را با استعدادات مختلفى که اکتساباً بهدست آوردهاند، به مقامات مختلف کمالى خود هدایت مىکند (طباطبائی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص ۱۷۱).
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
تاریخ انتشار: 1402/08/24
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.