علی عسگری، پژوهشگر و فعال رسانه‌ای

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های زیست اسلامی در ساحت اجتماعی، بی‌اعتنا نبودن انسان‌ها در برخورد با رفتارها و کنش‌های هم‌نوعان است. رفتارهای اجتماعی تأثیر و تأثرات گوناگونی را در پی دارند که یک نتیجه جبری را برای دیگران رقم می‌زنند؛ برای ‌مثال سیگار کشیدن اختیاری یک نفر در اتوبوس، اثر جبری دارد بر دود دادن به دستگاه تنفسی دیگران. اسلام در الگوی زیستی خود برای اینکه از پیامدهای جبری رفتار‌های مخرب جلوگیری کند و کنش‌های مثبت را ترویج دهد بر «امربه‌معروف و نهی‎ازمنکر» تأکید دارد. این مفهوم بر محور بی‌اعتنا نبودن و قبول مسئولیت اجتماعی در برابر کنش‌های جمعی می‎چرخد.

 

شهید مطهری در جلد اول کتاب اسلام و نیازهای زمان ذیل آیه عرض امانت (احزاب،72) عبارت «فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا» را در قالب پذیرفتن مسئولیت اجتماعی چنین تحلیل کرده است: «آن امانت چیست؟ گفتند: تکلیف و وظیفه و قانون؛ یعنی اینکه زندگی انسان زندگی‌ای باشد که او باید در پرتو تکلیف و وظیفه آن را صورت بدهد؛ یعنی برای او وظیفه معین کنند و او هم بار تکلیف، بار قانون، بار مسئولیت را به دوش بگیرد و این همان چیزی است که در غیر انسان وجود ندارد؛ یعنی غیر انسان، همه مخلوقات و موجودات وظایفی را که انجام می‌دهند بدون تحمل مسئولیت است، روی اجبار و الزام است. تنها انسان است که می‌شود برای او قانون طرح کرد و او را مختار و آزاد گذاشت و به او گفت، اگر راه سعادت را می‌خواهی طی کنی باید از اینجا بروی و اگر راه بدبختی را می‌خواهی بروی از این‌طرف و درهرحال اختیار با خودت است، حالا این تو هستی و این راه».

 

زین رو مسئولیت‌پذیری در ساحت جامعه مهم‌ترین ویژگی انسان‌ها است. امروزه بیش از هر زمان دیگری به گفتمانی اجتماعی در چنین قالبی نیاز داریم. غربی‌شدن سبک زندگی و رنگ‎پذیری فرهنگ عمومی از سیاق غربی زندگی، این نقطه قوت و قدرت را به نقطه ضعف تبدیل خواهد کرد؛ زیرا عناصر تمدن فردگرایانه در پی برانگیختن حس راحت‌طلبی بدون پذیرفتن مسئولیت اجتماعی انسان‌ در برابر کنش‌های اجتماعی خود است؛ این یعنی در کشاکش غریزه و فطرت، تدارکات به سنگر غریزه برسانیم. غلبه غرایز بر فطرت پیشرفت انسانی را از مدار و مسیر خود خارج می‎کند. دیگر انسان به دنبال تأمین منافع جمعی نخواهد رفت و رشد فرهنگی نیز اتفاق نخواهد افتاد. بدون کنش جمعی هدفمند روابط و ضوابط جامعه صورت‌بندی نمی‎شود. با شدت یافتن اراده‌های آزاد، عقلانیت اجتماعی رو به ‌زوال می‌رود.

 

علی‌رغم اینکه انسان هم‌زمان در خیابان‌ها قدم می‌زند، در فردیت محض خود فرومی‎رود و بی‎توجه و گوشه چشم به کنش‌های دیگران، بر تأمین امیال شخصی پای می‎فشارد. با حاکمیت فردگرایی، فضیلت و رذیلت از معانی حقیقی خود دور می‎افتند و در پی آن، رشد عقلانیت اجتماعی و انسانی، متوقف می‌گردد. این همان تفاوت انسان در نگاه اسلام است که او را مسئول رفتارهای خود می‌داند و عنصر مؤثر و کارآمدی را با عنوان امربه‎معروف و نهی‎ازمنکر برای توبیخ و تشویق اجتماعی قرار داده است؛ اما غرب با نظریه «اراده آزاد انسان» و سلب مسئولیت‌پذیری از او، رشد عقلانی و اجتماعی انسان را به نیستی و پوچ‌گرای می‎کشاند.

پایان

تاریخ انتشار: 1402/08/25

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil