رسانه فکرت | حوریه بزرگی، مدرس سواد رسانه

 

ما وارد عصر شهرت شده‌ایم. این را می‌توان از شکل گرفتن دغدغه عمومی برای دیده شدن فهمید. دیده شدن و شهرت می‌تواند برای صاحبش قدرت و ثروت بیاورد، از همین رو امروزه بخش قابل توجهی از مردم به‌دنبال کشف راه‌هایی هستند که دیده شوند و بتوانند از رهگذر معروف شدن به نان و نوایی برسند.

 

در این میان شبکه‌های اجتماعی و فضای سایبر فرصت‌های ویژه‌ای برای همگان فراهم کرده است تا شانس دیده شدن خود را بیازمایند. از همین روست که ما از عصر ستاره‌های سینمایی عبور کرده‌ایم و با خرده سلبریتی‌های ده دقیقه‌ای روبه‌روییم. در عصر شهرت لازم نیست شما برای معروفیت شایستگی یا مهارت خاصی داشته‌باشید، بلکه می‌توانی با یک کلیپ ده دقیقه‌ای که برخوردار از «اصول دیده شدن رسانه‌ای» باشد به شهرت برسی.

 

ساختار شبکه‌های اجتماعی بر افشاگری و آشکارگی استوار است و مستوریت، حریم نگه‌داشتن و گمنامی مفاهیمی غریب و بی‌مشتری هستند. به میزانی که به قانون طلایی خود افشاگری همه‌جانبه وفادار باشی بیشتر می‌توانی توجه‌ها را به‌سوی خود جلب کنی. زنان سلبریتی در سر این طیف قرار دارند، چرا که امر جنسی همواره با سطحی از مستوریت و نهفتگی همراه است و چون آشکار شود بیشترین توجه‌ها را به‌دنبال خواهد داشت، این موضوع در کشورهایی که بافت فرهنگی دینی دارند، از شدت بیشتری برخوردار است.

 

زن در فرهنگ اسلامی ایرانی با حیا، عفت و پوشش گره خورده‌است و زنان سلبریتی به‌عنوان وفادارترین‌ها به فرهنگ شهرت، در طی این سال‌ها بیشترین تأثیر را در تغییر مرزهای کنش‌گری جنسی زنان ایرانی داشته‌اند. ارائه خودِ عاطفی در قالب روابط صمیمی و آزاد با همکاران و طرفداران‌شان مرحله نخست خود افشاگری بوده است. سلبریتی به حکم سلبریتی بودنش اجازه دارد با همگان ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کند و این رفتارش به سبب آنکه در بستر فرهنگ شهرت و با پوششی جذاب اتفاق می‌افتد، کمتر معنای قبیح از آن دریافت می‌شود و می‌تواند با ایجاد هژمونی لذت، تلخی بر هم زدن امر خصوصی و عمومی را به شیرینی بدل کند. در گام‌های بعدی ارائه خودِ جنسی به‌کمک خودِ عاطفی می‌آید.

 

خود افشاگری جنسی در تاریخ شهرت از اهرم‌های پرقدرت دیده شدن بوده و همچنان است. در عصر رسانه‌های مدرن، مدونا آغازگر این مسیر بوده است. پیشتر از او برای اولین بار زنان ایتالیایی در قرن چهاردهم در بداهه نمایش‌ها که نوعی تئاتر خیابانی بود، به انجام حرکات اروتیک پرداختند و قبح این‌گونه اعمال و اختصاصی بودنش برای روسپی‌ها و کنیزان را به مدح و عملی هنرمندانه بدل کردند. فرهنگ شهرت، در ایران نیز فرهنگی زنده و پویاست و آنچه تاکنون گفته شد، در دوره‌های مختلف حضور ستارگان سینمایی از دهه ۷۰ تا بلاگرها و خرده سلبریتی‌های اینترنتی در سال‌های اخیر قابل پیگیری و تطبیق است.

 

حال این سؤال مهم مطرح می‌شود که فرهنگی که با خود افشاگری و محو مرز میان زندگی شخصی و حضور عمومی گره خورده‌است، مواجهه‌اش با حجاب چگونه است؟ ما از یک‌سو با اصول دینی و فلسفه حجاب روبه‌روییم که از عدم جذابیت و خود جلوه‌گری می‌گوید و از سوی دیگر با عصر شبکه‌های اجتماعی و شهرت که همگان را به خود برندسازی و دیده شدن فرامی‌خواند.

 

بررسی نوع کنشگری زنان سلبریتی اعم از سلبریتی‌های سنتی که غالباً زنان بازیگر سینمایی هستند و سلبریتی‌های اینترنتی اعم از حجاب استایل‌ها و اینفلوئنسرها تا واینرها (بلاگر طنز) حاکی از آن است که خودآگاه یا ناخودآگاه اینان وفادار به اصول دیده شدن رسانه‌ای هستند؛ اصولی که در فرایندی نرم و کاملاً ذهنی و شناختی کنشگر فعال و هوادارانش را به‌سمت سبک خاصی از نگرش، گرایش و کنش سوق می‌دهد، باورمندان و علاقه‌مندان به این سبک زندگی در فرایندی تدریجی حساسیت ارزشی‌شان نسبت به مفاهیمی، چون حیا، خویشتن‌داری جنسی، پوشش، جلوه‌گری و... تغییر یافته و نظام معنایی جدیدی برساخت می‌شود.

 

در این نظام معنایی جدید، همان‌طور که در کنشگری سلبریتی‌ها بارها دیده‌ایم، امر دینی از جمله حجاب نیز به مسلخ نمایشی شدن و مصرف و در نهایت تقویت برند سلبریتی سوق داده‌می‌شود. سلبریتی‌ها کمتر پیش می‌آید که ادعای بی دینی کنند یا خدا را منکر شوند بلکه اتفاقاً با بیانی انسان‌دوستانه، خود را مدافع حقوق زنان و آزادی در انتخاب نوع پوشش معرفی می‌کنند، اما نکته ظریفی که کمتر به آن توجه می‌شود، تعهد ایدئولوژیک آنان به یک دین جدید و به‌تبع آن، سوق دادن پیروانشان به یک سبک خاص پوششی و کنشی است.

 

«پل هیلاس» و همکارش «لیندا وودهد»، این فرایند تسخیر و استحاله امر دینی در فرهنگ سلبریتی را نوعی جابه‌جایی در احساسات دینی به‌سمت «فردگرایی بیانی» و «چرخش سوژه‌ای» می‌نامند. در فرهنگ سلبریتی، سلبریتی در مقام سوژه، مختاری است که میان منابع دینی و غیردینی گزینه‌های خود را دارد و این منابع در فرهنگ حل‌شده‌اند. در این فرایند، سوژه احساس نمی‌کند با مرزهای سنت محدود می‌شود، بلکه او در راستای هدف و ساخت برند خود به هر چیزی که بخواهد اعم از امر دینی یا غیردینی متوسل می‌شود و در چنین شرایطی تمایز میان گفتمان‌های سکولار و دینی فرو می‌پاشد. در چرخش سوژه‌ای، مردم دیگر خود را در رابطه با فرمان‌های استعلایی نمی‌بینند بلکه آنچه مهم و استعلایی است خود فرد و اموری مانند «آگاهی، ذهن، خاطرات، عواطف، احساسات، شور و حال، تجربه‌های بدنی، رؤیاها، حس‌ها، وجدان درونی و گرایش‌ها هستند».

 

با استحاله امر دینی، سؤال «چگونه می‌توانم رستگار شوم» به سؤال «چطور می‌توانم حس خوبی در مورد خودم داشته باشم» بدل می‌شود؛ در این میان، سلبریتی‌ها به‌عنوان نمایندگی شایسته برای مشاهده و تجربه امکان‌های مختلف «انسان دارای حال خوب» پرستش می‌شوند، در واقع دنبال کردن و پرستش سلبریتی، پرستش خودِ نفسانی است که نیاز به دین و امر استعلایی را از طریق دنبال کردن و پرستش خدایگان و بت جدیدش (سلبریتی) تأمین می‌کند.

 

حال می‌توان کشف حجاب تعداد قابل توجهی از زنان سلبریتی و پیروانشان را از منظری جدید دید، اینان حس خوب و رستگاری را در وفاداری گزینشی به اصول سنت و مدرنیته می‌دانند. امر استعلایی و حکم دینی پوشش در این فضا معنادار نیست، چون خداوند و امر او تا جایی قابل پذیرش است که حال خود نفسانی را خوب کند و خود نفسانی در فرهنگ سلبریتی بر پایه اخلاق لذت و ارائه خودِ عاطفی و خودِ جنسی است، در چنین فضای اندیشه‌ای و کنشی، جایی برای سخن گفتن از ضرورت حجاب و مدح خویشتنداری و حیا نمی‌ماند و به‌بیان بهتر، این نظام واژگانی و معنایی مورد پذیرش و ادراک قرار نمی‌گیرد.

 

اما راه‌حل چیست؟ ما نیاز به گفتگو داریم؛ سلبریتی‌ها و قائلان به فرهنگ سلبریتی با حضور همه جایی رسانه‌ای‌شان پیوسته از خود، آرمان‌ها و جهان مطلوبشان سخن می‌گویند و بی توصیف چرخه خسته‌کننده و بی‌پایان «خرید، نمایش، مصرف»، اکنونِ لحظات پر زرق و برق زندگی‌شان را با همگان به اشتراک می‌گذارند و ما با توصیف پیاپی بایدها و نبایدها و لذت فردا، کمتر از چرخه پرنشاط اکنونِ «عفت، زندگی، آرامش» می‌گوییم و آن را به اشتراک می‌گذاریم. ما ضرورت دارد از جهان آرمانی‌مان و تجربه‌های منحصر به فردمان در قالب هنرمندانه بسیار سخن بگوییم که این نیاز جهان هنری امروز است، چرا که به‌قول مرحوم «علی صفایی حائری» (ره) «هنر برای ماندن ناچار است از سرگرمی و تفنن و لذت و تنوع به آگاهی و بیداری و تحرک و تعهد روی بیاورد که آینده هنر جز این نمی‌تواند باشد، که انسان فردا سرگرمی را همچون اشک خسته‌ای از گوشه چشمش به زمین می‌ریزد».

تاریخ انتشار: 1402/11/11

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil