همراه فکرت باشید.
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | مجید رنگی، پژوهشگر هنر
اگر چندین کار را با هم انجام نمیداد، اصلا قادر نبود کاری انجام دهد. تا دو ساعت به داستان میپرداخت داغان میشد. او میگفت: «مغزم از کار میافتد. نبوغ و استعداد ذاتی نویسندگی ندارم. ابدا ابدا. وقتی مغز کوچکم از کار میافتد میروم سراغ خطاطی و...»
نادر ابراهیمی داستان نویس، شاعر، ترانه سرا و فیلمسازی که متولد طبیعت بود. بهار. فصل شکوفایی و لبخند گلها. سال 1315 ، فردای سیزده به در، در تهران چشم باز کرد.
در سالهای پرکار و بی کار یا زمانی که در زندان رژیم شاهنشاهی به سر میبرد، نوشتن را که از 15 سالگی، آغاز کرده بود کنار نگذاشت. در سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» به چاپ رساند
داستان «دشنام» در آن، با استقبالی چشمگیر مواجه شد.
نادر ابراهیمی برای وقت و زمان ارزش زیادی قائل بود.
«من طی سالیان سال، تجربه کردهام، محاسبه کردهام، و در نهایت علیرغم کاهلی خود، دریافتهام که زمان برای رسیدن به هر قله ای و بسیار قلهها، بیش از حد کفایت در اختیار انسان است. بیش و بیش... خواب تان کم است؟ حرف زدنهای بیهوده چطور؟ آن را هم ندارید؟ ساعتها از وقت شریفتان را مانند روشنفکران! صرف بحث کردن، کلنجار رفتن و منم زدن، نمیکنید؟»
نادر از اتلاف وقت بیزار بود. مردی که بارها به این نکته اشاره داشت:«اگر واقعا از تمامی وقتتان، با برنامههای دقیق و تدوین شده سود میبری، شما، مطمئنا، همان نابغهای هستید که من، در به در دنبالش میگردم! اما از مزاح که بگذریم، این عین واقعیت است که ما عمده وقتمان را باطل میکنیم، تفاله میکنیم، میگندانیم و دور میریزیم.»
از نگاه نادر ابراهیمی نویسنده، سالکی است که در مسیر پر پیچ وخم زندگی به مرشد نیاز دارد و آه دل سوختهاش را دراین بیان به صراحت بازگو میکند. «در ابتدای نوجوانی بد وغلط خواندم. بیمرشد و بیراهنما و مشاور. هر چیز که به دستم رسید خواندم. بخش عمدهای از عمرم را تلف کردم.»
نادر جسور و بلند پرواز بود. جسارت تجربههای جدید و لذت کشف دنیاهای ناشناخته او را به سمتی برد که «ابن مشغله» شود. اما بیش از همه نادر ابراهیمی، که هر کاری که فکرش را بکنید کرده است، یک نویسنده بود. شاید اسم نادر ابراهیمی را بیشتر بخاطر داستانهای بزرگسال و عاشقانهاش شنیده باشیم اما بسیاری از آثار او برای کودک و نوجوان نوشته شده است.
ابراهیمی از زندگی جسورانهاش لذت میبرد. او کارهای سخت و دشواری مانند کارگری در چاپخانه، کشاورزی و همچنین کارهای فرهنگی چون مترجمی و ویراستاری را تجربه کرد.
کتاب «ابن مشغله» نادر، روایتی است ساده از تلاشهای مردی که به دنبال روزی حلال است و میخواهد سربلند و با عزت زندگی کند.
در بخش ابتدایی کتاب «ابن مشغله» آمده است؛ «آن روزها که پدر میگفت: «میخواهیم آب حوض را بکشیم. آب حوضی سه تومان میگیرد. تو همان سه تومان را میگیری بکشی؟» و من، بلافاصله لخت میشدم و سطل کهنهی پر از سوراخ را میگرفتم دستم و میپریدم توی حوض و آن آب را که رنگ سبز تیره داشت، میریختم توی باغچه یا آب رُوِ باریک کنار حوض، مراقب ماهیهای سرخ و خاکستری هم بودم.»
نادر در سال 1345 با یار زندگیاش «فرزانه منصوری» ازدواج کرد فرزانه نیز مثل نادر مترجم و نویسنده بود و از این منظر با هم خوب کنار میآمدند. حاصل این ازدواج سه دختر با نامهای هلیا، الیکا و رایکاست.
نادر کتاب «یک عاشقانه آرام» را با الهام از این زندگی هنری و عاشقانه نوشت. البته فرزانه منصوری اعتقاد دارد که او الهام بخش تمام شخصیتهای زن داستانهای همسرش نیست و تنها در کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» مخاطب اصلی نادر ابراهیمی بوده است.
فرزانه قلب نادر ابراهیمی بود. او همیشه بهمعنای واقعی در کنار نادر ماند. حتی در مجموعه تلویزیونی «آتش بدون دود» که نادر فیلمنامهاش را نوشته بود نیز به ایفای نقش پرداخت. (فرزانه نادری همان مارال آتش بدون دود است) او وقتی علاقه همسرش را به کار برای کودکان و نوجوانان دید، کمکش کرد تا به آرزویش برسد.
نادر ابراهیمی در سه قلمرو «نهادسازی، نظریهپردازی و کار خلاقه» در زمینه ادبیات کودک و نوجوان پیشرو بوده است. او علاوه بر انتشار داستان کودک و نوجوان، به پژوهش در این زمینه پرداخته و با راه اندازی «بنیاد توسعه» سهم مهمی در نهادسازی در زمینه کودک و نوجوان داشته است.
اولین کتاب نادر ابراهیمی که «دور از خانه» نام داشت، در سال 1347 منتشر شد. این داستان درباره دختری بازیگوش است به نام «هلی» که مادرش تصمیم میگیرد او را برای مدتی دور از خانه بفرستد. در این کتاب ابراهیمی تلاش کرده تا موضوع و نثر را با هم هماهنگ کرده و از جملات ساده و کوتاه بهره بگیرد. روشی که در کتاب معروفش «فن فارسی نویسی» به همه نویسندگان، توصیه میکند.
نادر ابراهیمی عاشق کودکان بود و علاوه بر کتابهایی که درباره کودکان یا برای آنها نوشته است، مقالات متعددی نیز در دفاع از حقوق کودکان منتشر کرده که معروفترین آنها مقاله «رابطه حکومت با کودکان و نوجوانان و ادبیات آنها» است.
«عاشق بچهها و دنیای پاکشان هستم و هیچ چیز خارج از محدوده بچهها برایم معنی ندارد. ولی نمیدانم چرا گاهی ما بزرگ ترها همیشه با کارهایمان به بچهها ضرر میزنیم و تخیل پاکشان را زخمی میکنیم.»
عشق، اگر نگوییم اصلیترین اما یکی از درون مایههای اصلی آثار ابراهیمی است. نادر ابراهیمی سهگانهای عاشقانه و معروفی دارد که خواندنش باعث میشود خدای عشق به قلبتان یک تیر طلایی شلیک کند.
«یک عاشقانه آرام»، «بار دیگر شهری که دوست میدارم» و «چهل نامه کوتاه به همسرم» این سهگانه عاشقانه است.
«یک عاشقانه آرام»: «عاشق تکدی نمیکند. عاشق حقارت روح را تقبل نمیکند. عاشق تن به اعتیاد نمیدهد. عاشق نق نمیزند. عاشق سرشار از سلامت روح، و ایمان است. عاشق زمزمه میکند فریاد نمیزند.»
یکی از مهمترین ویژگیهای نثر نادر، بومی بودن آن است. او ایرانی است و این ایرانی بودن از تمام زوایای کتابهایش پیداست. او دغدغهمند است و این دغدغهها که اکثرا با عشقی عجیب به وطنش پیوند میخورند به زیبایی در آثارش نمود پیدا کرده است. او ادبیات داستانی ایران را از بزرگترین افتخارهای ایران میدانست و معتقد بود که ایرانیها بر سر بزرگترین گنجینه ادبیات داستانی جهان نشستهاند.
و سر انجام در بهاری دیگر به سال 1387 خورشیدی، نادر ابراهیمی، چشمهای جستجوگرش را فرو بست. اما هرگز گرمی شعلههای اندیشه، آثار و قلم این نویسنده بزرگ، خاموش نخواهد شد. میتوان ادعا کرد هر ورقی از دفتر نادر، پنجرهای است رو به آفتاب.
تاریخ انتشار: 1403/01/16
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.