به گزارش فکرت، دومین برنامه عصر پرسش با حضور دکتر حامد نیکونهاد؛ عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

 

در این برنامه با توجه به اعتراضات جامعه دانشگاهی آمریکا و اروپا به جنایات صهیونیسم و خشونت عریان پلیس علیه آنها به موضوع آزادی بیان در جوامع غربی پرداخته شد که مکتوب آن تقدیم نگاه شما فرهیختگان گرامی می‌شود.


*به نظر می‌رسد که بعد از هفت اکتبر، شاهد تغییرات شگرفی در نظم جهانی هستیم. این اتفاق موجب شده است که ساختار نظم جهانی تغییرات سریع و شگرفی را شاهد باشد و بعد از این ماجرا تحولات مهمی در سراسر جهان اتفاق افتاد. چندی پیش اما اعتراضات دانشجویی که در آمریکا و اروپا شکل گرفت که باعث سرکوب پلیس آمریکا از این اتفاق شد؛ این در واقع می‌تواند نقطه عطف جدیدی باشد. جنس مسأله مقاومت مردم فلسطین، موجب شده است که یک هم‌زیستی و یک هویت‌بخشی در جهان ایجاد شود. اما مسأله اینجا است که این هویت‌بخشی به‌سمت جامعه نخبگانی و الیگارشی در واقع فکری و حتی آکادمیک رسیده است و این پدیده اعتراضات و تحصن‌هایی که در جنبش دانشجویی شکل گرفته است یک نقطه عطفی در ادامه این روند بعد از هفت اکتبر باشد. 


سال‌ها بود که نظام سرمایه‌داری و جریان استکبار، جریان علم را یک جریان بی‌طرف اعلام‌کردند. و هرگونه ایراد و مداخله امر سیاسی را در اینجا محاکمه می‌کردند. و با شعار آزادی بیان سایر کشورهای مختلف را به محاکمه می‌کشاندند اما این اتفاقی که در اعتراضات دانشجویی رقم می‌خورد به نظر می‌آید که یک ورق دیگری از مسأله ایدئولوژیک بودن کشور خصوص آمریکا را نشان داد. در باب این مسأله و آزادی بیان، در خدمت استاد نیکو نهاد هستیم تا پرسش‌هایی را در خصوص این پدیده از ایشان بپرسیم. 


به عنوان اولین سؤال این اتفاق و این مسأله اعتراضات دانشجویی را چطور باید تحلیل کرد و اینکه سال‌ها بود که جریانات مختلف از بی‌طرفی علم سخن می‌گفتند و مدافع آزادی بیان بودند. این جنس از اتفاقات شاید وجه دیگری از این تناقض‌نمایی رفتاری جریانات سلطه را نشان می‌داد. نظر شما در این باره چیست؟ 


حامد نیکو نهاد: واقعیت این است که این اتفاقی که شاهد آن هستیم، جدید نیست. و جدید دارد دیده‌می‌شود. این به نظر من مهم‌ترین نکته‌ای است که باید به آن توجه بشود که آن اتفاقی که الان در دانشگاه‌های ایالات متحده و همین طور در برخی از کشورهای اروپایی در حال گسترده‌تر شدن هست، یک اتفاقی است که از سال‌ها پیش شروع شده‌است و الان دامنه‌اش گسترده‌تر شده‌است و به‌مدد شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های گروهی غیرمتمرکز، غیردولتی به‌اصطلاح، این مجال را پیدا کرده است که مخاطبان بیشتری را درگیر کند. اگرچه که هم‌چنان سانسور رسانه‌ای شدید حکم‌فرما بر رسانه‌های آزاد و فضای مجازی امروز ولی به هر حال از آن هیمنه کاسته شده‌است و اسارت جوانان و دانشجویان اروپایی و آمریکایی در چنبره رسانه‌های جریان سلطه مقداری از آن کاسته شده‌است و توانسته‌اند با استفاده از فضاهای رسانه‌ای قدری صدای‌شان را به دولتمردان و سایر نقاط دنیا برسانند. این اتفاق جدیدی است که افتاده‌است. 


اما اصل کنشگری و اصل اینکه اعتراض وجود داشته‌باشد به‌مناسبات گرگ و میش در دنیا، این چیز جدیدی نیست. این اعتراضات چیز جدیدی نیست و الان نمایان شده‌است و مقداری عریان شده‌است و آن هم به مدد جریان رسانه‌ای است که با پایمردی جریان مقاومت و همین‌طور در واقع فضای رسانه‌ای که این بار متفاوت‌تر عمل کرد بعد از قضایای طوفان‌الاقصی در سال گذشته، یک جریان رسانه‌ای جدیدی ایجاد شد. 


یعنی همیشه خوب ظلم اسرائیل وجود داشت و همیشه غارت وجود داشت. اشغالگری و جنایت و نسل‌کشی، چیزهای جدیدی نبودند اما انعکاس این موضوع به دنیا وجه ممیزه این جریان جدید است. و وجدآنهای بیدار دنیا و جوانانی که محروم شده‌بودند از آگاهی نسبت به این جنایات به مدد جریان رسانه‌ای قدری مطلع شدند و خشونت عریان صهیونیسم بین‌الملل را دیدند و البته ادامه این خشونت سازمان‌یافته جریان صهیونیستی را در تار و پود نظام سیاسی حاکم بر ایالات متحده را امروز دارند می‌بینند که جلوه‌اش رفتارهای خشونت‌آمیز تعجب‌آور شده‌است البته برای کسانی که مطلع نبودند رفتاری که پلیس آمریکا دارد.


شما ببینید که در سال 2011، آشوب‌هایی که در بریتانیا بعد از قتل آن جوان سیاه‌پوست، پلیس با چه خشونت وحشتناکی با جریانات اعتراضی مواجه شد. قبل از این در چند سال پیش در فرانسه، قضیه مشابه این بود. متعدد اتفاق می‌افتد. اما این عریان بودن خشونت پلیس در مواجهه با جریان دانشجویی که اتفاقاً اصلاً شعارهای ساختارشکنانه نمی‌دهند و شعارهای مقاومت اسلامی و جمهوری اسلامی را نمی‌دهند. خواسته‌شان نابودی اسرائیل نیست. به پلیس حمله نمی‌کنند. اصلاً این فضاها مطرح نیست. اما یک خشونت غیرقابل‌انتظار به دیدگاه خودشان دارند می‌بینند. یعنی انتظار نداشتند که تجمع کنند و کمپ بزنند و چادر بزنند در محیط دانشگاه و به همین جهت فکر می‌کردند که راهپیمایی سکوت و گرفتن چند پلاکارد باشد. اما این‌طور متفاوت شد و فراتر از انتظار شد. چطور ممکن است که با ادبیات حقوق بشری مسلط در دنیا این قابل جمع باشد. 


شاید در ذهن جوان آمریکایی یا کسانی که در آن دانشگاه‌ها تدریس و تحقیق می‌کنند این خیلی شوکه‌کننده و عجیب و غریب باشد. اما اگر کسی به ماهیت حقوق بشر مدرن احاطه و اشراف داشته‌باشد و بداند که این ادبیات براساس چه مبنایی شکل گرفت و آن مبانی نظری توجیه‌کننده تمدن نوین غربی در قرون چه بوده‌است از این موارد تعجب نمی‌کند. درست است‌که جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان در غرب هست اما برای چه چیزی و تا کجا؟ همه نکته در این است. حرف بزنید. مقاله بنویسید. سمینار بگذارید. اما تا کی و تا کجا؟ تا جایی که اساس این نظم بین‌الملل موجود به‌هم نریزد. همه نکته در اینجا است. 


برای حفظ این نظم حقوق بشر موجود چه باید کرد؟ باید کار رسانه‌ای کرد و کار علمی کرد و اگر لازم شد از خشونت عریان هم باید استفاده کرد. شما در جریان رسانه‌ای، اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی و مقاومت‌هراسی ایجاد کن. در جریان علمی شبه روشنفکرانی را بساز و تربیت کن و صادر کن به ممالک‌ی که در آنجا ادبیات شما را تزریق کنند. اگر لازم شد از خشونت‌های پنهان و نیمه پنهان و عریان استفاده کن. حسب مورد. ولی نظم مستقر باقی بماند. 


* سابق بر این ما شاهد این خشونت عریان از پلیس و ارگآنهای نظامی در آمریکا به‌مناسبت‌های مختلف بوده‌ایم. اما این نوع مواجهه با جریان دانشجویی و از طرفی هم می‌بینیم که کسانی که در کشور یک ژست آزادی بیان گرفته‌اند و این مسأله را همیشه با خودشان یدک می‌کشیدند در برابر این اتفاق ساکت‌اند و برای آنها تعجب‌آمیز شده‌است. 


حامد نیکو نهاد: بله حالا من به نوع واکنش جریان دانشجویی و دانشگاهی خودمان هم خواهم پرداخت. اما نکته‌ای که در ابتدای فرمایش شما بود بخواهم عرض کنم این است که این اتفاق در مواجهه با جریان دانشجویی و دانشگاهی آمریکا اتفاق می‌افتد می‌خواهم بگویم که چیز جدیدی نیست. نوع مواجهه به چه ترتیبی بوده‌است؟ من یکی دو مثال عینی عرض می‌کنم. موج اخراج و تحت فشار قرار دادن اساتید آزاده‌ای که خیلی نرم و غیرمستقیم نسبت به اسرائیل یا خیلی از رفتارهای نژاد پرستانه موجود در جامعه آمریکا اعتراض می‌کردند را ببییند! این اصلاً چیز جدیدی نیست. اما رسانه نمی‌گذارد که اینها به‌گوش مخاطب برسد. نکته اینجا است. این چیز جدیدی نیست. این یک مصداق و یک مصداق دیگری که اتفاقاً برای خود ما هم تجربه شد و به‌نوعی در جریان آن بودیم و خیلی شاید جذاب باشد برای مخاطبان شما این است که چندی پیش یکی از مراکز علمی معتبر ما در حوزه حقوق و قانون اساسی کار می‌کند، یک نشست مجازی می‌خواستند ترتیب دهند با یکی از اساتید حقوق شناخته شده رنگین پوست ایالت تگزاس آمریکا. که الان هم در دانشگاه تگزاس درگیر این اعتراضات هست. صاحب تألیف است و اتفاقاً یکی از کتاب‌هایش هم به فارسی ترجمه شده است و الان در بازار کتاب ما هم هست و در دسترس است. یک نشست مجازی بود در رابطه با یک موضوعی در رابطه با قانون اساسی. یک بحث آکادمیک بود. هیچ سویه سیاسی نداشت.

 
این بنده‌خدا می‌خواست مجازی در این جلسه شرکت کند. احتمالاً هم مخاطبان این نشست مجازی، چهل-پنجاه نفر می‌شدند. ایشان یک روز، همه هماهنگی‌ها انجام شد و قرار و تاریخ و پوستر و انتشار و اطلاع‌رسانی انجام شد. روز قبل از برگزاری ایمیل زد که من عذرخواهی می‌کنم، کسی که قرار است میزبان در این نشست مجازی باشد، همان کسی نیست که در یک رسانه‌ای قبلاً علیه اسرائیل موضع گرفته است و یک اظهار نظری کرده‌است؟ این ایمیل را زد. اگر ایشان است لطفاً عوض کنید. این میزبان را عوض کنید.

 
هنوز پاسخ این ایمیل به ایشان داده نشده بود ایشان ایمیل بعدی را زدند و گفتند که ببخشید من نباید می‌گفتم که می‌زبانتان را عوض کنید. هرطور خودتان صلاح می‌دانید. اما من نمی‌توانم در این گفت‌وگو شرکت کنم. شما یهودستیز هستید و من نمی‌توانم با کسی که سابقه یهودستیزی دارد بنشینم و صحبت کنم. ببینید! خفقان حاکم بر جریان دانشگاهی چقدر زیاد است که چنین استادی این‌قدر واهمه دارد که می‌خواهد یک نشست علمی، مجازی و آن سر دنیا، چهل-پنجاه نفر بشنوند و صحبت کند در مورد یکی از کتاب‌های خودش و این‌قدر نگرانی دارد که امنیت شغلی او به خطر بیفتد و انصراف می‌دهد. این خفقان‌ی است که موجود است. کسانی که با بدنه دانشگاهی در ارتباط باشند این دست مصادیق را دیده‌اند. فقط دو مصداق را خواستم اشاره کنم. 


* آقای دکتر شما چون حوزه کاری‌تان در مسأله حقوق است، یک سؤالی که ایجاد می‌شود و گاه شنیده می‌شود این است که چطور می‌شود یک نظام سیاسی در آمریکا می‌تواند اعمال خشونت کند و شاهد مشروعیت این خشونت در نظام‌های ساختاری آمریکا و کشورهای اروپایی هستیم اما در تقابل با سایر کشورها، این اعمال خشونت به هرگونه‌ای طرد می‌شود و نفی می‌شود؟ چرا آنجا مشروعیت پیدا می‌کند؟

 
حامد نیکو نهاد
: این همان تبعات واردات نصفه و نیمه و ناقص ادبیات حقوقی مغرب زمین در جامعه دانشگاهی ما است که بسیاری از دانشجویان جوان ما فکر می‌کنند که آنجا آزادی بیانی اتوپیایی عجیب و غریبی هست و پلیس آنجا حامی این‌است که کسی مانع آزادی بیان شما نشود. اما پلیس و نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی در همه جای دنیا در خدمت نظام سیاسی موجود است. اصلاً موجودیت آن برای حفظ نظم است. و در یک نظم سلسله مراتبی شدید، حافظ منافع آن نظام مستقر است. و به محض اینکه به هر تلقی‌ای که آن جامعه و آن نظام سیاسی از نظم دارد، خدشه‌ای وارد بشود، با سخت‌ترین ابزار، با آن مواجه می‌شود. 


من در قسمت ابتدای عرایضم عرض کردم که شما جریان آشوب‌های 2011 بریتانیا را ببینید در لندن. من خاطرم هست که خودم پخش مستقیم داشتم می‌دیدم و یکی از شبکه‌های فارسی زبان بیگانه داشت جلسه پارلمان بریتانیا را با حضور نخست وزیر پخش می‌کرد. به نظرم زمان دیوید کمرون بود که نخست وزیر بود. خیلی صریح بدون کمترین لکنت، در پخش زنده در میان نمایندگان پارلمان این عبارت را گفت که اگر لازم باشد من ارتش را در لندن مستقر می‌کنم. شبکه‌های اجتماعی را مسدود می‌کنم. اما توجیه‌شان این است که از ارزش‌های جامعه ما باید صیانت بشود و ما دفاع می‌کنیم و ملاحظه نمی‌کنیم. اینها اهرم فشاری هستند برای تحت فشار قراردادن جریانات غیرهمسو در جوامع دیگری که تضاد منافع با این جریانات لیبرال دموکراسی دارند. این خیلی طبیعی و بدیهی است. 


الان چند ده هزار نفر در غزه مظلوم دارند مظلومانه شهید می‌شوند و نهادهای حقوق بشری، اعم از منطقه‌ای و بین‌المللی، رسمی و غیررسمی، ابراز نگرانی، ابراز همدردی و انگار به‌دنبال واژه می‌گردند که با واژه دیروزشان فرق بکند و هیچ اقدام عملی نمی‌توانند بکنند اما در کشور دیگری که هم‌سو نباشد انواع و اقسام فشارها را می‌آورند و از یک حادثه مشکوک یک غوغایی به‌پا می‌کنند و از جنایت علیه بشریت صحبت می‌کنند. این استانداردهای دوگانه‌ای است که عموم دانشگاهیان به آن اشراف یافته‌اند.


* آقای دکتر اگر بخواهیم به‌وضعیت داخلی اشاره بکنیم، مواجه هستیم که یک جریان روشنفکری و یک بخشی از بدنه آکادمیک ما همیشه نسبت به هر مسأله‌ای که در داخل اتفاق می‌افتاد، مواضع شدید و انتقادی داشتند. اما نسبت به این اتفاق تقریباً دارند منفعلانه عمل می‌کنند. این چطور تحلیل می‌شود؟

 
حامد نیکو نهاد
: در ابتدا لازم است عرض کنم که توده‌ای عظیم از دانشگاهیان ما اعظم از اساتید و دانشجویان و کارمندان، واکنش مناسب و به‌موقع‌ی در همراهی با جریان اعتراضی دانشجویان در آمریکا نشان دادند و این نباید نادیده گرفته‌شود اگرچه کافی نیست و باید گسترده‌تر باشد و این اعلام همبستگی باید توسعه پیدا کند و در فضاهای علمی و آکادمیک، به جد به این پرداخته بشود و در این تردیدی نیست. اما بخش عظیمی از جامعه دانشگاهی ما بسیار هوشمندانه و دغدغه‌مندانه واکنش نشان دادند و همراهی‌کردند. اما آن جریانی که شما در واقع اشاره می‌نمایید و البته وجود دارد و من آن را جریان شبه روشنفکری در نهاد علم می‌دانم؛ اعم از حوزه و دانشگاه و البته بیشتر در دانشگاه، به‌نظر می‌رسد این طیف شوکه شده‌اند. من یک سرگردانی ناشی از شوکه‌شدن می‌بینم. باتوجه به ارتباطی که دارم در فضاهای دانشگاهی، خب می‌بینند آموزه‌های حقوق‌بشری که سال‌ها تدریس می‌کردند و تحقیق می‌کردند و پایان‌نامه راهنمایی می‌کردند، قلم می‌زدند و سمینار داخلی و خارجی و به‌ویژه در همین سال 1401 که ما یک ادبیات واقعاً عجیب و غریبی نسبت به آزادی اجتماعات و آزادی بیان می‌دیدیم که مطرح می‌شد و حالا می‌بینند که این الگویی که برای دانشجویان ترسیم می‌شد، فروریخته است. و علی‌رغم سانسوری که دارد انجام‌می‌شود اما در فضاهای اجتماعی دیده‌می‌شود این فاصله‌ای که بین آنچه گفته می‌شد و آنچه امروز عمل می‌شود. لذا دچار یک شوکی شدند و توانایی مقابله با این فضا را ندارند.

 
نکته بعد که شاید برای شما جالب و عجیب باشد این است که بخشی از دانشجویان ما از وقایع اخیر مطلع نیستند. اگرچه در واقع فضاهای مجازی غیررسمی هم هستند اما به‌واسطه همین سانسوری که وجود دارد و به‌خاطر همین کتمانی که بعضاً در برخی از محافل صورت‌می‌گیرد، واقعاً برخی از دانشجویان مطلع نشدند و برخی از تصاویر که در دانشگاه و این‌طرف و آن‌طرف می‌بینند برایشان عجیب است که این برای کجاست. ما فکر نکنیم که کاملاً همه ایرانیان از این مطلع هستند. این‌طور نیست. 


نکته بعدی این است که جریان شبه روشنفکری به‌صورت گزینشی و متأسفانه خوش‌بینانه به ادبیات حقوق‌بشر غربی نگاه می‌کرد، برخی از آنها دچار عافیت‌طلبی هستند و بخشی هم نگران تفتیش عقایدی هستند که مشابه آنچه که برای آن استاد آمریکایی اتفاق‌افتاد و من مثال زدم اما از سوی چه کسانی نگران تفتیش عقایدند؟ از سوی جریان مسلطی که نمایندگی می‌کند فکر لیبرال دموکراسی را در کشور ما. بالأخره در محافلی مورد سؤال قرار می‌گیرند که چرا موضع گرفتی و حرف زدی. 


بخشی هم متأسفانه من دیدم که در فضاهای مجازی و این‌طرف و آن‌طرف، غیرمستقیم و یا طوری حرف می‌زنند یکی به میخ و یکی به نعل، این شکلی، صحبت کردن؛ متأسفانه به نظر من دغدغه‌مندی و حق‌طلبی مستقل و آزادگی خودشان را زیر سؤال بردند و نوعی وابستگی خودشان را به فضای سیاسی بخشی از بدنه شبه روشنفکر نشان دادند.


من دیدم که برخی دارند مشروط می‌کنند اعلام موضعشان را؟ یعنی اگر این‌طور بشود ما موضع می‌گیریم. اگر این‌طور نشود ما موضع نمی‌گیریم. چرا فلان جا که این طوری شد؟ این خیلی برای جریان دانشگاهی خطرناک است. این یعنی من استقلال نظر ندارم و خودم دارم آزادگی خودم را زیر سؤال می‌برم و قطب‌نمایم با حقیقت‌محوری تنظیم نیست. یعنی من اول نگاه می‌کنم که خوش آمد این و آن چیست و بعد موضع می‌گیرم. خب! چگونه چنین تفکری منادی آزادی خواه‌ی می‌تواند باشد و پیش‌قراول جریان دانشجویی باشد. این خیلی نگران کننده است. 


راه‌حلش درگرفتن گفت‌وگوهای مستقل آزاد است که با همین جریان گفت‌وگو صورت بگیرد و مستمر باشد و نه احساسی و نه بزن و در رویی و باید مستقل شکل بگیرد و واقعاً تضارب در محافل علمی شکل بگیرد. باید دید که چه مشکلی وجود دارد که الان آن محافلی که شما سال‌ها برای آنها از آنها دم زده‌اید و آنها به خروش آمده‌اند و وجدان‌شان اجازه نمی‌دهد که جلوی جنایت عریان اسرائیل ساکت بمانند و اصلاً دنبال نابودی اسرائیل نیستند. اما این جریان و این افراد و این عده خیلی تردید می‌کنند، خیلی لکنت دارند در اینکه محکم به این جریان باطل بتازند و به‌صورت روشن و شفاف، طوری که نسل جدید و جوان ما این را دریابد که این هیچ قابل توجیه نیست. از این ابا دارند و این واقعاً جای نگرانی دارد. من فکر می‌کنم که راه‌حلش برگزاری گفت‌وگوهای مستمر است. 


* خیلی ممنون آقای دکتر. لطف کردید. 

 

گزارشگر: محمد رحمانی
 

تاریخ انتشار: 1403/02/26

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil