ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
دکتر حمید عباسزاده در گفتوگو با موسسه رسانهای فکرت ابراز داشت:
«ادبیات همزاد انسان است و از آغاز پیدایش بشر، انسان را بهعنوان یک ادیب و روایتگر میبینیم. واقعیتهایی که پیرامون ما اتفاق میافتد، وقتی از زبان یک راوی مطرح میشود، بهگونهای دیگر نمایان میشود. آنچه در میدان واقعیت اتفاق میافتد یک چیز است، از نظر ترتیب و وقوع رخدادها. اما در روایت، راویان با تصرفی که در نقل این رخدادها و واقعیتها دارند، میتوانند تفسیر و فهم دیگری از ماجرا ارائه دهند. به این ترتیب، گریزی به ادبیات میزنیم. ادبیات، بیان صرف واقعیتها نیست؛ بلکه بیان آن چیزی است که باید باشد.
مقاومت، که در فطرت و نهاد انسان قرار دارد، بهطور طبیعی توسط خداوند در ما آفریده شده است. وقتی به نبی اکرم (ص) میفرماید: «فاستقم کما أمرت»، یا میفرماید: «إنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»، این سخنان اشاره به حفظ تمام داشتهها و آنچه خداوند به انسان داده، دارد. نیروهای اهریمنی از بیرون و درون، همواره در تلاشاند تا این داشتهها را از انسان بگیرند.
بنابراین، ادبیات مقاومت با ثبت و ضبط رخدادها و روایتهایی که باید بهگونهای خاص باشد، به انسان کمک میکند که در برابر این تهدیدها باقی بماند و هویت و خویشتن خویش را در مصاف با بدخواهان، زورگویان و شیطانصفتان حفظ کند. این مقاومت گاهی درونی است و با نفس اماره درگیر میشود، ادامه مییابد تا به مرحله اطمینان برسد و نفس مطمئنه شود. گاهی نیز مقاومت در برابر نیروهای بیرونی است. لذا، ادبیات مقاومت بهعنوان ابزاری برای بودن، ماندن و شدن در نظر گرفته میشود.
جناب آقای مرتضوی نیز بهدرستی اشاره کردند که در دلالتهای واژه «مقاومت»، حرکت و پویایی نهفته است. ادبیات مقاومت از انسان، انسانی کمالگرا و استعلایی میسازد. مقام رهبری نیز تعبیری دارند که میفرمایند: «ادبیات مقاومت، ادبیات بشارتی است». به این معنا که این ادبیات، نور امید را در دل انسانها زنده میکند و به حرکت آنها ادامه میدهد. وقتی انسانها امید خود را از دست دهند، از حرکت باز میایستند.
این ادبیات، با کارکردی که دارد، در درجه اول یک کارکرد معرفتی است. ادبیات مقاومت تفسیری از واقعیتها و رخدادها ارائه میدهد که انسان را بهسوی کمال، آینده روشن و آنچه که باید بشود، هدایت میکند.
در این ظرف زمانی که در آن قرار داریم، مقولهها و پدیدههای فراوانی پیرامون ماست. باید بررسی کنیم که ادبیات مقاومت چه تأثیری میتواند بر انسان بگذارد.
اگر به تاریخچه ادبیات مقاومت نگاه کنیم، ابتدا مرزهای محدودی داشت و در دورانی، تنها به مرزهای قومی، ملی و میهنی تعلق داشت. اما در دوره جدید، با طرح مقوله جهانیسازی و جهانیشدن که هدف آن تنوع فرهنگی و هویتی است، این تفاوتها و تمایزها در حال تبدیل به یک تحول جهانی هستند. در چنین شرایطی، ادبیات مقاومت وارد میدان شده تا جلوی این سیل خانمانبرانداز را بگیرد و هویتها، فرهنگها و تنوعهای فرهنگی را حفظ کند.
ادبیات مقاومت، بهعنوان یک بیان هنری، سنخیتی با «هنر برای هنر» ندارد. این نوع ادبیات، متعهد است و از مرزهای فکری، هویت فردی و جمعی صیانت میکند.»
در سایه گفتمان جهانیسازی که در آن باید یک فرهنگ، یک زبان و یک ادبیات حاکم باشد، ادبیات مقاومت قد علم کرده و توانسته است در برابر این جریان جهانیسازی که سعی در یکسانسازی فرهنگها دارد، ایستادگی کند. با جابجایی و تغییر برخی مفاهیم، مقولهای به نام «هویت» را در مقابل آن جریان ویرانگر معرفی کرده و از آن دفاع کرده است.
اگر به جغرافیای فرهنگی مقاومت نگاه کنیم، روزگاری ادبیات مقاومت به فلسطین محدود بود. پس از آن لبنان نیز وارد این عرصه شد. از نظر تاریخی، در فرهنگ و ادب عربی، مقاومت بیشتر به الجزایر و ملتهایی که در سطح منطقه مقاومت کرده بودند، مربوط میشد. سپس این گفتمان به فلسطین و لبنان رسید و بعد به سوریه و یمن کشیده شد.
ایران نیز با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری ادبیات دفاع مقدس (که برخی آن را ادبیات جنگ مینامند، هرچند تعبیر دقیقی نیست) وارد این عرصه شد. اکنون یک گستره جغرافیایی وسیع از مقاومت شکل گرفته است که با وجود تنوع فرهنگی، قومی، ملی و مذهبی، یک هویت مشترک در این منطقه بهوجود آمده است. بهعنوان مثال، کتابی مانند «خاکهای نرم کوشک» به زبان عربی چاپ شده است و با استقبال گستردهای روبهرو شده است.
این کتاب نهتنها در ایران، بلکه در کشورهای عربی نیز بهخوبی مورد توجه قرار گرفته است. ده سال پیش، زمانی که با نویسنده این کتاب صحبت میکردم، او خاطرات جالبی از این کتاب تعریف میکرد. او به من گفت که یک بار به لبنان سفر کرده بود و وقتی از او پرسیدم که شمارگان کتاب چقدر است، من عددی مشابه به شمارگان کتابهای چاپ شده در ایران ذکر کردم. او با تعجب گفت که در لبنان یک میلیون نسخه از این کتاب چاپ شده است!
این کتاب در لبنان مورد توجه طیفهای مختلفی از مردم قرار گرفته بود: مسیحیها، دروزیها، سنیها و شیعیان. کتاب در سراسر کشورهای منطقه پخش شده و توانسته است مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را در هم بشکند.
مرزها جابجا شدهاند و مرزهای جدیدی تعریف شده است. این تحولات بهکمک گفتمان مقاومت و سخنگویی ادبیات به وقوع پیوسته است. همچنین، تعریف ما از «دیگری» نیز تغییر کرده است. در ادبیات تطبیقی، چون همیشه در مقام مقایسه هستیم، یک «خود» داریم و یک «دیگری» که باید او را بشناسیم. چرا باید دیگری را بشناسیم؟ چون با شناخت دیگری، خودمان را بهتر میشناسیم. اگر «دیگری» را بشناسیم، امتیازات خود را درک میکنیم و متوجه ویژگیهای خاص خود میشویم.
در مطالعات غربی، بهویژه در زمینه ادبیات تطبیقی، آنها به این حوزه اهمیت زیادی میدهند. رویکرد غربیها این بوده است که با شناخت فرهنگها و جهانبینی ملتها و اقوام، بتوانند سیطره سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را تثبیت کنند. اما ادبیات مقاومت، کارکرد جدیدی از تعریف «دیگری» ارائه میدهد. در این رویکرد، «من» و «دیگری» بهطور همزمان وجود دارند: با حفظ تفاوتها و احترام به استقلال، هویت فرهنگی، فردی و اجتماعی «دیگری»، مرزهای خود را داریم، اما در عین حال «دیگری» به معنای مألوف و آشنا در ادبیات تطبیقی، بیگانه نیست. «دیگری» هویت و استقلال فرهنگی خود را دارد، اما در عین حال، با «من» یکی است، چراکه آرمانها و اهداف ما یکی است.
مسئله هویت یکی از مباحث اصلی در اینجا است. درواقع، آنچه در این گفتوگو مطرح میشود، ارتباط «من» و «دیگری» است، و چگونه این دو با هم میتوانند در مسیر آرمانهای مشترک پیش بروند. این مباحث بسیار گسترده هستند و من مطالب زیادی برای طرح داشتم، شواهد و نمونههایی از ادبیات که میتوانستم در اینجا ارائه دهم، اما بهدلیل تغییرات در برنامهها، مجبور شدم تنها به طرح موضوع بسنده کنم.
از اینجا، لازم است از معاونت پژوهشی دانشگاه تشکر کنم. به آقای دکتر قائمی پیشنهاد کردم که همکارانشان اینجا حضور داشته باشند و یادآوری کنند که در حوزه علوم انسانی و بررسی مقوله مقاومت، سلسله نشستهایی برگزار شود. پیشنهاد من این است که هر ماه یک نشست درباره ادبیات داشته باشیم، یک نشست درباره اقتصاد، و نشستهایی در زمینههای دیگر که امروز اساتید محترم مطرح میکنند. قطعاً در این چند دقیقه نمیتوان این بحث را بهطور کامل به سرانجام رساند. امروز همچنین روز پایانی کلاس است و باید به آن بپردازیم.
فقط در این فرصت کوتاه خواستم مسئلهای را مطرح کنم که گفتمان مقاومت چگونه در انسان و جغرافیای فرهنگی ما تأثیر گذاشته است. انشاءالله در جلسات آینده و با حضور اساتید و فرهیختگان دیگر، شاهد رونق بیشتر این مباحث خواهیم بود و با همافزایی در علوم انسانی، بتوانیم چشمانداز روشنی از مقوله مقاومت و انسان مقاوم ارائه دهیم و گامی کوچک در راستای تعمیق مفهوم مقاومت برداریم.
تاریخ انتشار: 1403/11/16
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.