ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
آنچه در ادامه ملاحظه میکنید، تلخیص جذابی از سخنان اساتید حاضر در نشست تخصصی" مقاومت به مثابه امر اجتماعی" است که چندی پیش به همت انجمن بین المللی علوم اجتماعی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
صابر جعفری استاد جامعه شناسی
مفهوم سرمایه اجتماعی، هرچند یک «ابرمفهوم» دشوار است، اما تنها زمانی ارزش تحلیلی دارد که به شاخصهای روشن تبدیل شود و بتوان آن را در پیمایشهای میدانی سنجید.
سطح آگاهی عمومی درباره جزئیات مقاومت و گروههای فلسطینی بسیار پایین است؛ چنانکه سهچهارم مردم حتی اخبار سیاسی داخلی را دنبال نمیکنند و حدود هفتاد درصد نیز پیگیری منظمی از اخبار فلسطین ندارند.
کارکردهای گفتمان مقاومت اشاره کرد و گفت: این گفتمان در سه عرصه موفق بوده است: نخست در بازتعریف مفهوم دشمن، دوم در برانگیختن احساسات همدلانه ملی، و سوم در تثبیت این تصور که برای فلسطینیها هیچ گزینهای جز مقاومت وجود ندارد. جعفری این مؤلفهها را از عناصر کلیدی شکلگیری و ماندگاری گفتمان مقاومت در ایران دانست.
در میان جامعه ایرانی، گفتمان «قدرت» همچنان جایگاه محوری دارد و جنگ اخیر این محوریت را پررنگتر کرده است. به باور جعفری، مردم در ارزیابی مسائل حیاتی کشور، بهویژه موضوعات دفاعی و توانمندیهای بازدارنده، اولویت را به حفظ و تقویت قدرت میدهند و آن را لازمه امنیت و پیشرفت میدانند. این رویکرد باعث شده تمایل عمومی به مصالحههای پرهزینه یا مذاکره بر سر توان دفاعی چندان افزایش نیابد.
تحولات پس از جنگ نشان میدهد افکار عمومی ایران در مدت کوتاهی دست به بازآرایی زده و به سمت روایتی حرکت کرده است که در آن قدرت، استقلال و مقاومت بیش از گذشته معنا پیدا کردهاند و اعتماد به نقشآفرینی مثبت آمریکا در سرنوشت ایران به حداقل رسیده است.
میثم مهدیار استاد جامعه شناسی دانشگاه
جامعهشناسیِ مسلط در ایران در بستر یک گفتمان استعماری شکل گرفته و بدون نقد تاریخی این گفتمان، نمیتوان به مسأله «مقاومت» در ساحت علوم اجتماعی پرداخت. او تأکید کرد که خروج از این وضعیت، تنها از مسیر «تحلیل انتقادی تاریخی» و بازنگری در روایتهایی ممکن است که طی دههها مبنای آموزش و پژوهش جامعهشناختی قرار گرفتهاند.
ساختار رشته جامعهشناسی در ایران، تا امروز نیز تحت تأثیر همین روایت شکل گرفته است؛ به گونهای که دانشجویان در طول دوره کارشناسی تا دکتری، جز چند واحد محدود، با تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران مواجه نمیشوند و دانشی درباره میراث ادبی، هنری و فکری ایران پیش از قاجار ندارند. او تأکید کرد که این وضعیت ناشی از تلقی رایجی است که کل تاریخ ایران را یک «دوره طولانی انحطاط» میبیند و نیازی به بازخوانی آن حس نمیکند.
تنها از مسیر دیرینهشناسی و نقد گفتمان مسلط است که میتوان فهمید چگونه علوم اجتماعی در ایران از ریشههای تاریخی خود جدا شده و چگونه میتوان بهسوی صورتبندیهای بدیل و بومی حرکت کرد. او افزود آنچه امروز در برنامه آموزشی و پژوهشی علوم اجتماعی دیده میشود، نتیجه لحظههایی است که در تاریخ این علم در ایران شکل گرفته و باید با نقد تاریخی به آن بازگشت و آن را بازسازی کرد.
سعید زاهد زاهدانی، استاد دانشکده علوم اجتماعی شیراز
جنبشهای مقاومت ایران همیشه در برابر استکبار جهانی شکل گرفتهاند و این مقاومت صرفاً محدود به انقلاب اسلامی نیست. نقطه تقابل جنبشهای مقاومت، استکبار جهانی است و نه صرفاً مسائل داخلی یا استبداد داخلی، اگرچه این دو با هم مرتبط بودهاند.
جامعهشناسی توسعه تلاش داشت سنت و فرهنگ کشورهای جهان سوم را از بین ببرد و مدرنیته را به سبک غربی تحمیل کند، اما انقلاب اسلامی ایران معادلات آنها را برهم زد و بحران جدی برای تحلیلگران غربی ایجاد کرد.
انقلاب اسلامی، با ایجاد یک حکومت بومی و مقاومتی، نشان داد که کشورهای جهان سوم میتوانند با حفظ هویت خود، مسیر توسعه و مدرن شدن را به شکل مستقل طی کنند.
فهم نقش جامعهشناسی در استعمار و مقاومت، نیازمند بازخوانی تاریخی و تحلیل دقیق فرآیندهای آموزشی و پژوهشی در ایران است تا بتوان از ظرفیتهای بومی و مستقل بهره گرفت.
ما با نظریههایی مانند توسعه پایدار فریب میخوریم؛ این نظریهها تصور میدهند که کشورهای جهان سوم میتوانند خودشان را جمع و جور کنند، اما هدف واقعی، تثبیت منافع غرب و کنترل منابع ماست.
جامعهشناسی باید ابزاری برای تحلیل و حل مسائل داخلی و اسلامی باشد و نه برای تقویت سلطه اقتصادی و فرهنگی کشورهای غربی. ما به جامعهشناسی نیاز داریم تا مسیر پیشرفت اسلامی را روشن کند و نه اینکه مسائل آمریکا یا جهان غرب را مدیریت کند.
سهیلا صادقی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران
دانش اجتماعی و نظریههای موجود، از بدو پیدایش دارای لنز محدب بودهاند. این لنزها به ما امکان نگاه کردن به واقعیتهای اجتماعی را میدهند اما در عین حال سلطه خود را بر فهم ما تحمیل میکنند.
بسیاری از نظریهها برای جوامع غربی طراحی شده و در واقع کنشها و تجربیات اجتماعی ما در ایران و خاورمیانه کوچک دیده میشوند. به همین دلیل ما هنوز نتوانستهایم نظریهپردازی مستقل داشته باشیم و ناچار به استفاده از نظریههای دیگران هستیم.
بسیاری از رویدادهای ما استثنایی تلقی میشوند و نمیتوانند به یک نظریه گسترده تبدیل شوند. حتی مقاومتها و کنشهای اجتماعی ما اغلب هیجانی و احساسی شمرده میشوند و امر قدسی که میتواند بستر کنشهای اجتماعی باشد، نادیده گرفته میشود. نتیجه این است که جای نظریهپردازی در ایران کوچک شمرده میشود و نظریهها عمدتاً از خارج میآیند.
راه حل این است که لنز نگاه خود را تغییر دهیم. وقتی از دریچه لنز محدب نگاه کنیم، تجربیات ما بزرگ میشوند و قابلیت تبدیل به نظریه پیدا میکنند. در این شرایط، مقاومت صرفاً یک کنش سیاسی نیست، بلکه به یک ظرفیت تمدنی تبدیل میشود.
در جهانی که قدرتهای بزرگ صدای واحد خود را روایت میکنند و یک نسخه نظری و فرهنگی واحد را به کل جهان تحمیل میکنند، انجمن بینالمللی علوم اجتماعی نقش حیاتی دارد. صدای مردم آسیا، آمریکای لاتین و سایر کشورهای جهان سوم سالها نادیده گرفته شده است و چنین انجمنی امکان شنیده شدن این صداها را فراهم میکند.
مقاومت به معنای ایستادگی برای حفظ حق روایت، مشارکت در تولید دانش اجتماعی و ایجاد افق تازهای برای فهم دنیا است. این استفاده از ظرفیتهای تاریخی و تمدنی کشورهاست.برای فهم مقاومت باید به ظرفیت تمدنی کشورها نگاه کنیم؛ تمدنهایی که حافظه تاریخی، اخلاق جمعی و جهانبینی معنایی دارند و قدرت مقاومت در سیاست، هنر، علم و هویت را به طور طبیعی دارا هستند.
تاریخ انتشار: 1404/09/02
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.