نگاه ناقص و گزینشی و ابتر به وقایع تاریخی شاید کورسویی به ماجرایی باشد اما معمولاً ما را به حقیقتی رهنمون نمی‌کند و مایۀ عبرتی نمی‌شود. ممکن است در تاریخ با مخالفت مجاهد شهید آیت‌الله مدرس با جمهوری‌خواهی مواجه شویم و آن را با حکومت پیشنهادی امام خمینی یعنی جمهوری اسلامی متفاوت و حتی متناقض بیابیم، اما این همه ماجرا نیست و وقتی بدانیم که این جمهوری‌خواهی از سوی رضاخان و با اهداف مشخص و دیکته‌شدۀ خارجی بوده و زیرکی و کیاست مدرس مانع به کرسی نشستن آن عملیات شده، نه‌تنها آیت‌الله را نکوهش نمی‌کنیم که به تحسین هوشمندی او هم می‌نشینیم.

 

روشنفکران زیادی به موضوع کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه المله» آیت‌الله نائینی ورود کرده‌اند و کوشیده‌اند با پررنگ کردن بخش توجه به رأی ملت و تشکیل مجلس آن، از آن دستاویزی برای توجیه ناموجه مشروطه سکولار و انگلیس‌پسند بسازند. در حالی که غفلت عمدی یا جاهلانه آنان هم از دیگر مضامین این کتاب گرانسنگ و هم حاشیه‌ها و ماجراهای قابل تأمل بعدی مربوط به آن، کلاً ورق را برمی‌گرداند به طوری که دیگر چیزی در کاسۀ آنان باقی نمی‌ماند.

 

بخشی از این نکات در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت علامه نائینی دیده شد. ایشان علاوه بر تمجید از برخی ویژگی‌های منحصربه‌فرد علامه نائینی از جمله «شاکله‌سازی» در علم تخصصی او یعنی فقه و اصول و نوآوری‌های فوق‌العادۀ  ایشان در این علوم و نیز «تربیت شاگردان برجسته»، به موضوع «اندیشه سیاسی» داشتن علامه نائینی اشاره و تأکید می‌کنند که این اندیشه سیاسی داشتن با ورود به سیاست متفاوت است. بسیاری از علما و مجتهدان در سیاست ورود پیدا کردند و موضع می‌گرفتند، اما اینکه کسی خود به مبانی اندیشه سیاسی هم مسلط باشد چیزی است که در صاحب «تنبیه‌المله و تنزیه‌المله» دیده می‌شود.

 

آیت‌الله خامنه‌ای سپس به خود همین کتاب می‌پردازند و با توجه به مضامین بدیع آن یادآور می‌شوند که علامه نائینی به «حکومت اسلامی» معتقد بوده و بر لزوم «حاکمیت دین» و «حکومت ولایتیه» تأکید کرده است و در عین حال بر نقش مهم «مردم» و نیز نظارت علما بر مصوباتِ «مجلس مبعوثان» که همان «شورای نگهبان» امروزی ماست، مهر تأیید گذاشته است. در حقیقت همان کاری که در «جمهوری  اسلامی» اتفاق افتاده اما نه با آن دقت و ظرافت و شباهت کامل.

 

حال روشنفکران چه کار کرده‌اند؟ آنان فقط نوآوری میرزای نائینی در لزوم «مجلس» و «نظارت ملی» در اندیشه‌های این «فقیه ممتاز» را پررنگ کرده‌اند، اما از کنار «حکومت ولاییه» و «نظارت علما بر مصوبات مجلس مبعوثان» گذشته‌اند. همچنین مورخان از اتفاق مهم و بسیار بامعنای جمع‌آوری تمام نسخه‌های کتاب از سوی میرزا و حتی خرید و بازپس‌گرفتن آن از کسانی که آن را تهیه کرده بودند، با سکوت رد می‌شود. چرا میرزا این کار را کرده است؟ چون دیده است اندیشه‌های مطرح‌شده در کتاب عمیق او، هم ناقص منتقل می‌شده و همان ناقص هم دستاویز مشروطۀ انگلیس‌پسندی شده که مخالف حاکمیت دین و ولایت بر جامعه مسلمانان و نظارت علما بر مصوبات مجلس بوده است. در نتیجه این نقل ناقص و تحریف‌شده، مطالعه‌کنندگان و پژوهشگران سطحی را به کنه ماجراها و «هدف الهی» نویسنده کتاب رهنمون نمی‌کند.

 

اینجاست که جای آنها که می‌توانستند و وظیفه داشتند که تبیین‌گر حقیقت باشند و زاویه‌های پنهان این رویداد و حاشیه‌های بامعنای آن را روشن و آشکار و پررنگ کنند تا واقعیت با همه جوانب آن به مخاطب و به نسل‌های بعد منتقل شود، خالی است. این سکوت و این بی‌تحرکی و این تلاش‌نکردن برای تبیین حقیقت باعث شده است که مشروطه با مدل انگلیسی و غیرالهی و سکولار آن مورد تأیید علما قرار بگیرد یا قلمداد بشود. اگر این سکوت نبود، درست چهار ماه بعد از نگارش این کتاب، کسانی چون شیخ فضل‌الله نوری که شعار «مشروطه مشروعه» می‌دادند، به بالای دار نمی‌رفتند و یپرم خان ارمنی قصد سوزاندن جنازه مطهر شیخ شهید را نمی‌کرد و یکی از سران مجاهدین بالای سر جنازه نمی‌آمد و دگمه‌های شلوارش را باز نمی‌کرد و بر پیکر مطهر آیت‌الله شهید وقیحانه جسارت نمی‌کرد.

 

این وظیفه روشنگران حقیقت و تبیین‌گران وقایع و علما و آگاهان جامعه است که در هر نسلی و هر عصری به وظیفه خود عمل کنند، از محافظه‌کاری و تن‌پروری فکری دست بردارند و جلو بیفتند و وظیفه مهم خودشان را در دادن آگاهی و بیدارسازی جامعه و بخصوص نسل جوان و جدید جامعه ایفا کنند و از حوادث تلخی که بر اثر جهل و نادانی و بی‌اطلاعی بر سر فرد و جامعه می‌آید، مانع شوند.

خداوندا! ما را به وظایف خود آشنا کن و از غافلان و محافظه‌کاران قرار مده. آمین.

تاریخ انتشار: 1404/09/02

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil