ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، در اولین برنامه رسمی انجمن بینالمللی علوم اجتماعی، دکتر علی انتظاری، استاد دانشکده علوم اجتماعی، ضمن تقدیر از برگزارکنندگان این نشست اظهار داشت: موضوعاتی مهمی همچون مقاومت، با وجود اهمیت تاریخی و نظری، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، در حالی که رخدادهای جهانی پس از رویدادهای ۷ اکتبر و تحولات موسوم به طوفانالاقصی، ظرفیتهای اجتماعی و ژئوپولیتیکی تازهای برای تحلیل پدیده مقاومت ایجاد کرده است.
وی با اشاره به این که پیکربندی اجتماعی جهان بهشدت در حال تغییر است، هشدار داد که تداوم تحلیلهای مبتنی بر چارچوبهای صرفاً ملی، دیگر پاسخگوی فهم تحولات امروز نیست.
ماهیت فراملی بسیاری از مباحث امروز
وی همچنین یادآور شد: علیرغم تغییرات اساسی، هنوز با همان متغیرهای ملیِ دهههای پیش تحلیل میکنیم؛ در حالی که بسیاری از نهادها، کنشگران و حتی روشنفکری امروز ماهیت فراملی پیدا کردهاند.
این استاد دانشگاه مدعی شد: بی شک نادیدهگرفتن این تحولات سبب میشود جامعهشناسان خود دچار همان کاستیای شوند که معمولاً به آن دیگر نهادهای رسمی انتقاد میشود.
انتظاری در بخش دیگری از سخنان خود، به مثالهایی از رویدادهای عظیم اما کمتحلیلشده از جمله حضور میلیونی افراد در راهپیمایی اربعین اشاره کرد و گفت: بیست میلیون نفر در یک مراسم شرکت میکنند، اما این پدیده با چنین مقیاسی کمتر در تحلیلهای علوم اجتماعی جدی گرفته شده است.
لزوم بازآرایی نظام آموزشی متناسب با تحولات عصر دیجیتال
وی همچنین از «عقبماندگی نسلهای دانشگاهی» نیز بهعنوان یکی از موانع علوم اجتماعی نام برد و بر لزوم بازآرایی نظام آموزشی و پژوهشی متناسب با تحولات عصر دیجیتال تأکید کرد و در ادامه گفت: دیپلماسی فرهنگی، تعامل فعال با انجمنهای بینالمللی و ارتباط سازمانیافته با دانشگاههای جهان از جمله نیازهای اساسی امروز علوم اجتماعی کشور به شمار میرود.
انتظاری ضمن تشریح چرایی تأسیس این انجمن گفت: ضرورت توجه به نگاه فراملی و خلاصی از محدودیت نگاه صرفاً ملی، مهمترین دلیل انتخاب عنوان بینالمللی برای انجمن بود.بنیانگذاران انجمن قصد «دیگریسازی» نسبت به انجمنها و تشکلهای موجود علوم اجتماعی را ندارند و این انجمن با رویکرد تکمیلی و همدلانه فعالیت خواهد کرد.
وی افزود: هدف ما نقد مخرب یا متهمکردن جامعهشناسی موجود نیست. گرایشهای گوناگون علوم اجتماعی همه لازم و ضروریاند؛ اما باید بتوانند به مسائل نوظهور و ظرفیتهای عظیم اجتماعی با نگاهی امیدبخش و مسئلهمحور پاسخ دهند.
سابقه غنی نظریه پردازی در حوزه مقاومت
وی با اشاره به انتخاب «مقاومت» بهعنوان نخستین محور کاری انجمن، آن را یکی از مهمترین موضوعات ریشهدار علوم اجتماعی در ایران دانست و توضیح داد که با وجود سابقه غنی نظریهپردازی درباره مقاومت، این موضوع کمتر در چارچوبهای جامعهشناختی جدید مورد توجه قرار گرفته است.
وی همچنین نسبت به جریانهایی که با برچسبزنیهای تند، علوم اجتماعی را به حاشیه راندهاند، انتقاد کرد و افزود: متهمکردن علوم اجتماعی به غربزدگی نهتنها جایگزینی علمی ایجاد نکرده، بلکه موجب شده برخی نهادها بهجای بهرهگیری از دانش تخصصی، به روشهای غیرکارشناسی روی آورند.
نظریههای رایج علوم اجتماعی قادر به توضیح پدیده مقاومت نیستند
دکتر حسین کچویان، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در ادامه نشست درباره ضرورت بازنگری در رویکردهای نظری به پدیده مقاومت، تأکید کرد که امروز نیاز به «یک نظریه ایجابی» درباره مقاومت بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. به گفته او، آنچه اکنون در منطقه جریان دارد صرفاً یک رخداد مقطعی نیست، بلکه «اتفاقی بزرگ» با پیامدهای تاریخی است که باید از منظر نظریهپردازی به آن پرداخته شود.
وی افزود: انتظار این است که تحلیلگران بتوانند مسیرهای مبارزه، امکانهای پیشرو و ظرفیتهای تداوم مقاومت را توضیح دهند تا «کنشگران فعال در میدان» قادر باشند مسیر آینده را بهتر بشناسند. او تأکید کرد که پرداختن به مقاومت نه فقط از منظر توصیف وقایع، بلکه به عنوان امکانی برای اصلاح، راهگشایی و طراحی مسیرهای آتی ضروری است.پرسش اصلی این است که آیا علوم اجتماعی متعارف قادر است نظریهای ارائه کند که این تحولات را توضیح دهد و به پیشبرد آن کمک کند؟
نقد بنیادین به علوم اجتماعی موجود
استاد دانشگاه تهران با نقد ساختارهای نظری رایج خاطرنشان کرد: علوم اجتماعی در شکل کنونی خود نهتنها کمکی به درک پدیده مقاومت نمیکند، بلکه «در بسیاری از موارد تخریبکننده امور» است.
وی افزود: از آغاز شکلگیری علوم اجتماعی جدید در غرب تا امروز، کارکرد اصلی آن «اداره جهان غیرغربی» و بازتولید مناسبات سلطه بوده است.
تضعیف هویت جامعه ایرانی؛ ثمره نظریههای توسعه
کچویان با اشاره به نظریههای توسعه گفت: این نظریهها در کشورهای غیرغربی، از جمله ایران، نه تنها به بهبود وضعیت منجر نشدند، بلکه موجب تخریب ساختارهای اجتماعی و تضعیف هویت جامعه ایرانی شدند.بهکارگیری این نظریهها بخشهایی از جهان را ویران کرده و نشان داده که اساساً برای شرایط کشورهای ما طراحی نشدهاند.
استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران با اشاره به ماهیت تحولی نظریههای غربی گفت: رسالت اصلی آنها از ابتدا «سازگار کردن ذهن انسان و زندگی اجتماعی» با جهان مدرن بوده است؛ از الگوهای مصرف و سبک زندگی گرفته تا شکل مسکن، پوشش، مبلمان و حتی روابط خانوادگی.این نظریهها هرجا وارد شدند، ساختارهای موجود را تخریب کردند تا انسان فقط در چارچوب الگوی مدرن امکان زیست داشته باشد.
وی همچنین بیان داشت: برای فهم و پیشبرد مقاومت، باید نظریههایی برخاسته از تجربه تاریخی و زمینههای بومی تولید شود؛ نظریههایی که بتوانند واقعیتهای منطقه و تحولات امروز جهان را توضیح دهند، نه اینکه آنها را در قالب الگوهای قدیمی و ناکارآمد غربی فرو بکاهند.
تاریخ انتشار: 1404/09/01
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.