به گزارش فکرت، انتشار تصویر شهیده قلعه‌وند بر جلد نشریه‌ای وابسته به دفتر رهبری، محل گفتگو و مناقشه بسیاری شد. جریان‌های مختلف بلافاصله این تصویر را به بُعد هویتی و فرهنگی تقلیل دادند: عده‌ای آن را نوعی عقب‌نشینی در حوزه حجاب خوانده و بیان‌داشتند که زنِ شهید را باید در چارچوب نمادهای متعارف مقاومت بازنمایی کرد؛ در مقابل، جریان نئولیبرال فرصت را مغتنم شمرد تا این رخداد را مدرکی برای «به رسمیت شناختن امر بی‌حجابی» معرفی کند و بر اساس منطق همیشگی خود، از یک استثنا قاعده بسازد.

در کنار این دو، گروه‌هایی نیز دعوا را به سطح دیگری کشاندند: این‌که آیا دفتر رهبری مشروعیت رسانه‌ای دارد یا خیر؛ اینکه آیا نفوذ تا بیت رهبری رسیده است یا نه؛ و این ادعا که «رسانه رهبری قرارگاه شناختی است و بنابراین از هر خطایی مصون است».

 

دکتر اقبالی: دیگری ما برهنگی است نه حجاب

به نظر می‌رسد آن‌گونه که دکتر ابوالفضل اقبالی اشاره کرده امروز برای نظام آن چه که ضرورت و اولویت دارد نه «حجاب» به معنای یک سبک پوشش، بلکه مقوله «برهنگی» و زمینه‌ها و بسترهای افزایش آن است. برهنگی، دیگریِ جامعه ایران است و لذا طرح دوگانه‌های کاذب و نامعتبر را نباید به رسمیت شناخت.

 

وی همچنین گفت: «من با این واکنش‌های دفعی و تند علیه این تصویر جلد مخالفم. نیلوفر قلعه‌وند یکی از شهروندان شهید این میهن است که از قضا تصویر او دلالت بر دشمنی رژیم صهیونی با عموم مردم ایران دارد. مردمانی که علیرغم تنوع در وضعیت‌های فرهنگی-سیاسی، به طور یکسان در تیررس جنگنده‌های رژیم قرار دارند و همین تصاویر بود که در جنگ اخیر ضامن امنیت کشور و نظام مقدس قرار گرفت.»

 

دکتر مهدی‌تکلو: خطر اصلی در «تسلیم‌شدن ذهنی» است

حاشیه‌های مربوط به تصویر شهیده قلعه‌وند همچنان در مرکز توجه افکار عمومی و تحلیل‌گران قرار دارد. این رخداد تبدیل به آینه‌ای شده که لایه‌های پنهانِ ذهنیت‌ها، گسست‌های اجتماعی، و ضعف یا قوت راهبردهای فرهنگی را در برابر ما می‌گذارد.

 

بر همین اساس مهدی‌تکلو در نقدِ یادداشت آقای اقبالی که «دیگریِ نظام» را نه «حجاب» بلکه «برهنگی» دانسته بود، یک هشدار مهم مطرح کرد: «جام زهر جدید، عدول از ایده‌ی حجاب و توافق با مردم بر سر نفی برهنگی است. مهم‌ترین دشمن ما در مسئله حجاب، ذهنیتبازنده است. ذهنیتی که ایده‌ی حجاب را راه شکست‌خورده و در بن‌بست صورت‌بندی می‌کند، حتی خطرناک‌تر از ایده‌ای که می‌گوید حجاب را به دست تقدیر بسپاریم و خود را از میدان آن خارج کنیم.» لذا به تعبیر تکلو، خطر اصلی در «تسلیم‌شدن ذهنی» است؛ ذهنیتی که شکست را پیش‌فرض می‌گیرد و میدان را واگذار می‌کند.

 

حجت‌الاسلام محسن قنبریان: توجه به شعور اجتماعی!

در سوی دیگر، حجت‌الاسلام محسن قنبریان با طرح سه رویکرد در مواجهه با چنین رخدادهایی، یک راهِ میانه‌ اما عمیق‌تر را پیشنهاد کرده است. رویکرد نخست، «تصحیح و تأویل» است؛ جریانی که برای حفظ شأن شهید، هر چیزی را که با ارزش‌های رسمی سازگار نیست پنهان یا تأویل می‌کند. این رویکرد شهادت را نقطه تثبیت می‌داند و از جامعه‌ای سخن می‌گوید که ظاهراً ظرفیت مواجهه صریح با واقعیت‌ها را ندارد.

 

رویکرد دوم، «تصویب و تأیید» است؛ جریانی پلورالیستی که بر تکثرها تکیه می‌کند و اساساً با قرائت‌های رسمی فاصله‌گذاری می‌سازد؛ گاهی تا حد تبدیل‌شدن به ضدروایت رسمی.

اما قنبریان راه سومی را ترجیح می‌دهد: «رویکرد تفصیلی» او پیشنهاد می‌کند که باید به‌جای تصحیحِ سابقه شهید و تأویل‌بردنِ پیشینه به دل‌خواهِ رسمی، یا تصویب و تأییدِ هرچه بوده، به شعور اجتماعی اعتماد کرد: «مثلاً عکسِ بی‌حجابِ آن شهیده را - وقتی محترمه و بخشیده شده است - علنی نمی‌کند، ولی تصویری که جامعه او را بدان شناخته هم روتوش نمی‌کند؛ به‌جایش خطای بی‌حجابی را در کنارِ صواب و ثوابِ شهادت روایت می‌کند تا ارزش‌ها تضعیف نشود.»

 

قنبریان تأکید می‌کند" نباید شهیدان را به «سطح قرائت رسمی اصول‌گرایی یا کلیشه‌های تلویزیونی یا حزب‌اللهی زمانه کنونی» تقلیل داد؛ بلکه باید «همان‌طور که بودند روایت‌شان کرد» و حتی «تفاوت رأی با ایشان را مؤدبانه طرح کرد» تا افکار عمومی رشد کند.

 

سحر دانشور: خطر اصحاب عملیات روانی!

در ادامه، خانم سحر دانشور در یادداشتی با عنوان «نُطق‌کشی از جامعه» نقطه کانونی خطا را متوجه گروهی می‌داند که او آن‌ها را «اصحاب عملیات‌روانی» می‌نامد؛ گروهی که با منتقدان حجاب تفاوت دارند. او می‌نویسد: «اصحابِ عملیات روانی توانِ درکِ پیچیدگی‌های اجتماع را ندارند. آن‌ها از جامعه، درکش از بی‌حجابی، نحوۀ انتخاب‌هایش، معنابخشی‌هایش به موقعیت‌های مختلف زندگی و انتخاب‌هایش فاصله‌ای جدی دارند... در فقدان توان گفت‌وگو و طرح ایدۀ منسجم، تنها راه باقی‌ماندنِ عملیات روانی مصرف همه چیز است. عملیات روانی همه چیز را مصرف می‌کند، حتی شهید را. البته که توان مصرف شهید را ندارد، پس به سراغ تصویرش می‌رود.»

 

به‌زعم دانشور، مسأله اصلی این گروه ناتوانی در اندیشیدن است:«مسئلۀ اساسی اصحاب عملیات روانی، با نفسِ نگرانی برای پدیدۀ بی‌حجابی است؟ یا با مدل عملیات و تفکر جریانِ نگران پدیده؟ و یا با شخصیت‌های میان‌داری که انتقاداتی جدی به نحوۀ تفکر و عمل‌شان وارد است؟ تمایز میان این سه مورد موضع دقیق ما را نشان می‌دهد.»

 

وی در نهایت معتقد است ما با لایه‌ای از فعالان رسانه‌ای و کنشگران فضای مجازی مواجهیم که به دلیل ناتوانی در فهم «واقعیت پیچیده جامعه ایران»، عملاً توان گفت‌وگو را از دست داده‌اند و به جای تعامل، به «نُطق‌کشی» از جامعه روی آورده‌اند: «این گروه با برچسب‌زنی، طرد متدینین، و حمله به اقشاری از جامعه، تلاش می‌کنند هر صدایی جز صدای خود را خاموش کنند. برای آنان حتی یک عکس، به ابزار تولید شکاف تبدیل می‌شود. آن‌ها با فریاد دائمی «دوقطبی‌سازی نکنید» در عمل بزرگ‌ترین تولیدکنندگان دوقطبی‌اند؛ گویی این شعار برایشان «پوششی نرم و زیبا»ست که می‌تواند چهره عملکرد واقعی‌شان را پنهان کند...این وضعیت تنها باعث بسته‌شدن راه‌های رشد توان جامعه برای حل مسائل خودش می‌شود.»

تاریخ انتشار: 1404/09/12

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil