ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
اشاره: متأسفانه پژوهشگران ما، بهمعنای حقیقی کلمه عرصه پژوهش را نشناختهاند. امروز وقتی به آنها میگوییم پژوهش، میگویند ما میخواهیم در یک آیه قرآنی، در یک روایتی و... یک فهمی بهدست بیاوریم و تمام. در حالی که غافل از این هستند که پژوهش یک عرصه بسیار گسترده و وسیع است و اگر ما از آن غافل بشویم، راه خودمان را گم میکنیم.
به مناسبت روز پژوهش حجت الاسلام والمسلمین علی نجار حیدری، استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگویی با رسانهی فکرت به تبیین مولفههای زیست پژوهانه پرداخت.
آنچه پیش رو دارید محصول این گفتوگوی پژوهشی است تقدیم مخاطبان محترم فکرت میشود.
*با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی و تشکر اینکه قبول زحمت کردید، همان طور که مستحضر هستید عرصه پژوهش و پژوهشگری در دورهای که عصر انفجار اطلاعات و شبکههای اجتماعی و اطلاع رسانی هستیم از اهمیت به سزایی برخوردار شده، لطفاً در مورد اهیمت پژوهشگری در این زمان توضیحاتی بفرمایید.
سلام و احترام خدمت بزرگواران و عزیزان، هفته پژوهش را خدمت شما عزیزان و پژوهشگران محترم تبریک عرض میکنم و امیدوارم که همه بتوانیم به سطح پژوهشگری تراز و نمونه دست پیدا کنیم.
بحث کوتاهی که با هم داریم، در مورد بایستههای زیست پژوهانه در دوره پسامدرن است. اگر ما ندانیم که در چه زمانی قرار گرفتیم و در چه زمانی زیست میکنیم، آن روحیههایی که باید در ما شکل بگیرد که یک پژوهشگر درجه یک و ناب بشویم، آنها برای ما ایجاد نمیشود و متأسفانه ما دچار یک سری از آسیبهای روحی و فکری در این دوره خواهیم شد. چون اساساً جایگاه پژوهشگری خود را نمیدانیم. بنده اگر بخواهم قبل از اینکه وارد بایستهها بشوم و یک تصویر درستی را در این زمینه به شما بدهم؛ توجه به این نکته را برای خودم لازم و ضروری میدانم که پژوهشگر دینی، یکی از آن ساحتهای پژوهشی است که خود خدا در قرآن به آن تشخّص داده است. تنها سنخ و قشری که خدا در قرآن به آن تشخّص داده و از آن بهصورت مشخص و دقیق صحبت کرده است، در سوره توبه آیه 122 است که میفرماید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون» این آیه بسیار جالب است. خداوند متعال یک عده را امر میکند و میگوید که شما بروید و نفر فرهنگی کنید، شما بروید پژوهشگر دینی شوید و خداوند این را مقابل نفر نظامی نشان میدهد. به یک عده میگوید که بروند و از امنیّت دفاع کنند. امّا این دسته دوم را خداوند متعال یک توجه ویژه میکند.
علامه جوادی حفظهالله، در تفسیر تسنیم، یک عبارت بسیار زیبا دارند و میفرمایند: «إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ جَمَعَ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَلنَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ اَلْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشهدا» خداوند در اینجا، خون شهدا را با مداد علما وزن میکند. و در ادامه روایت میفرمایند که ارزش و عظمت مداد علما، بر خون شهدا غلبه میکند. این نشانمیدهد که یک پژوهشگر دینی چه عظمت و جایگاهی دارد. ابتدا باید جایگاه آن را از جهت از جهت وجودی بفهمیم. اگر جایگاه آن را بفهمیم، بهتر و دقیقتر میتوانیم به بایستههای آن در زمانه خودمان، توجه کنیم. ما باید بایستههایی را که دشمن آن را هدفگیری کرده است را در دوره پسامدرن ببینیم. صحبتهای ما باید در برابر دشمن باشد؛ وگرنه فقط یکسری حرف قشنگ زدهایم؛ غافل از اینکه دشمن امروز، در جریانهای پژوهشی چه چیزی را هدف گرفته است.
*به نکته مهمی اشاره کردید، اینکه دشمن در این عرصه هم وجود دارد و در حال برنامهریزی علیه ما است؛ لطفاً در خصوص اینکه برنامه دشمن در این صحنه چیست و اینکه چه کاری از دست پژوهشگر ما بر میآید هم نکاتی را بفرمایید.
بهصورت کلی دشمن، عقلانیّت وحیانی را هدف گرفته است. ما اگر از بایستهها و ملازماتی که در عرصه پژوهش هست غفلت کنیم، در عرصه عقلانیّت وحیانی، در این کارزاری که دشمن راه انداخته است، قطعاً جا میمانیم و نمیتوانیم مسیر درست را پیدا کنیم. به تعبیر رهبری، علوم انسانی ذاتاً مسموم را به خورد دانشجوها و حتی طلبههای ما میدهند، غافل از اینکه پژوهش باید مبتنی بر جریان توحیدی باشد. بایستههای ما اگر مبتنی بر جریان توحیدی شکل نگیرد، دشمن بهراحتی معنویت و معنا گرایی اصیل را از سر راه خودش بر میدارد. همان طور که امروز میبینید، متأسفانه پژوهشهای اصیل، پژوهشهای دینی و اساساً نگاه خاص و ویژه به جایگاه پژوهشگر دینی توسط دشمن مورد هجمه قرار گرفته است.
ما در اینجا نیاز داریم به یک کار و توجه متفاوت. به جایگاهی که لِیَتَفَقَهُوا فِی الدّین بشویم. یک پژوهشگر ناب بشویم. پژوهشگری که یک فهم عمیق و ابعاد دارد. پژوهشگری که برای اینکه بخوهد مسیر خود را پیدا کند، بهراحتی از این جریان ناب و اصیل عبور نمیکند.
نکتهی دیگری که در اینجا بسیار لازم و ضروری است، این مسأله است که اگر ما پژوهش را کنار بگذاریم، طبیعتاً حس و حالی که باید در دانش داشتهباشیم را از دست میدهیم. وقتی این حس و حال از دست رفت، دیگر نمیتوانیم آن کاری که باید را انجام بدهیم. پس پژوهش یک پلی است که ما را به مطلوب میرساند و به آن نزدیک میکند.
متأسفانه پژوهشگران ما، بهمعنای حقیقی کلمه عرصه پژوهش را نشناختهاند. امروز وقتی به آنها میگوییم پژوهش، میگویند ما میخواهیم در یک آیه قرآنی، در یک روایتی و... یک فهمی بهدست بیاوریم و تمام. در حالی که غافل از این هستند که پژوهش یک عرصه بسیار گسترده و وسیع است و اگر ما از آن غافل بشویم، راه خودمان را گم میکنیم.
کار پژوهشگر دینی این است که بتواند به لایههای عمیق دین دست پیدا کند، تا بتواند راه مردم را، زندگی مردم را، لایفاستایلها و فرمولایفهایی که امروز هالیوود و دشمنان دارند در شبکههای اجتماعی، برای جوانان، خانواده و جامعه ما درست میکنند را هدف بگیرند.
*ضمن تشکر از مطلب مفیدی که مطرح کردید لطفاً در مورد بایستههای پژوهشگری در دوران پسامدرن هم نکات خودتان را بفرمایید.
یافتن مأموریت پژوهشی
یک پژوهشگر ناب و اصیل باید تلاش کند که مأموریت پژوهشی خود را پیدا کند. یکی از بایستههای مهم در دوره پسامدرن همین است. دورهای که اصالت اُمانیسم یا انسانگرایی (Humanistic)، محور هستی و محور جهان شدهاست. اصالت فرد (Individualism)، محور رفتارها و پژوهشها شدهاست. اگر ما نتوانیم مأموریت خود را پیدا کنیم، قطعاً دچار آسیب میشویم.
مقام معظم رهبری حفظهالله، در بیانیه گام دوم انقلاب خود، فضایی را ترسیم میکنند که بسیار مهم است. میفرمایند: «ما نیاز داریم به یک کاری که، منضبط، صریح و محسوس باشد» برای اینکه بخواهد این اتّفاق بیفتد، حضرت آقا میفرمایند که باید چند تا کار را انجام دهید. یکی بحث شناخت صحنه است.
جهتگیری درست پژوهشی
بعد از آنکه جریان تمدّنها و جنگ تمدّنها را در جهان شناختیم و به جایگاه خودمان پی بردیم. بحث جهتگیری درست پیش میآید. یک پژوهشگر بهعلاوه اینکه صحنه را میشناسد و در نسبت آن حرکت میکند، باید جهتگیری درستی هم داشتهباشد. جهتگیری او باید بهطرف جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی باشد.
امید آفرینی برای خود پژوهشگر
عنصر سوّم، امید آفرینی است. باید حواسمان باشد که اگر امید از دلمان رخت بر ببندد، قطعاً نمیتوانیم آن کاری که باید را انجام بدهیم.
داشتن راهکار عملیاتی
بایستهی بعدی راهکار عملیاتی است. این راهکار عملیاتی منوط به این است که ما حتماً باید تمرکز داشتهباشیم، حتماً باید ارائه راهکار و برنامهریزی برای آن داشتهباشیم، تا بتوانیم به آن مطلوب نزدیک شویم. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوّم بهطور خاص، یکی از عرصههای بسیار مهم که عرصه اول در گفتوگوی ایشان است، عرصه علم و پژوهش است. حضرت آقا تأکید میکنند و میفرمایند: «آشکارترین وسیله عزّت و قدرت یک کشور، علم و پژوهش است» ایشان میفرمایند: «این 40 سال اوّل، با تمام اهمیّتی که داشته است، ولی فقط یک آغاز بوده است، نه بیشتر، ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقب هستیم و باید به قلّهها دست پیدا کنیم. ما باید از صفر شروع کنیم و شروع کردیم».
حضرت آقا مأموریت ما را در اینجا مشخص کردهاند، بهعنوان یک پژوهشگر باید تلاش کنیم که سنگ بنای یک انقلاب علمی را در کشور بگذاریم. این انقلاب هم شهدایی از قبیل شهدای هستهای داده است. دشمن تمام تلاش خود را کرده است با کینهتوزی، که بخواهد این جریان پذیرش ناب وحیانی را در ایران منقطع کند. در نهایت آقا میفرمایند که: «برای اینکه ما بخواهیم به مطلوب برسیم، مأموریت ما پژوهشگران این است. ما به یک جهادی از جنس علمی نیاز داریم». انشاءالله که در این جهاد موفق باشیم.
* خوشحال میشویم در خصوص چالشهایی که پیش روی پژوهشگران در عصر پسامدرن وجود دارد هم از محضرتون استفاده کنیم.
چالش فرم گرایی
اولین چالشی را میتوانیم از این تعبیر را مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اصطیاد کنیم ایشان میفرمایند: «ما در یک عصر جدیدی قرار گرفتهایم». این عصر جدید در برابر آن عصر روشنگری است که غرب کلید آن را زد. در آن فضا و آن عرصه، ما میبینیم که توجه به توحید بهعنوان یک امر سنّتی و کلاسیک کنار گذاشته میشود. تا جایی که امثال نیچه، مرگ خدا را اعلام میکنند. در چنین فضایی، در برابر عصر روشنگری، امام را حل کلید یک عصر جدیدی را میزنند. اگر ما پژوهشگران، مأموریت پژوهشی خود را در سایه این نگاه نبینیم، قطعاً از عرصههایی که باید در آن وارد بشویم، جا میمانیم و دچار یکسری آسیب میشویم. امروز میخواهیم در مورد چند آسیب با هم صحبت کنیم.
اوّلین آسیبی که امروز ما دچار آن شدهایم، پژوهشهای حوزه و دانشگاه و پژوهشگران دینی ما دچار آن شدهاند، مسأله فرم گرایی است. مسئلهی بسیار بحرانی و جدی هم هست. مسألهای که شخص از روز اول علم آموزی بهدنبال این است که چند مقاله در رزومه خود ثبت کند. آسیب بزرگی که این فضا برای یک پژوهشگر دارد این است که، او را از محتوا دور میکند. یک بزرگواری بودند که نه ذهن توانمند و تحلیلگری داشتند و نه ذهن نقّادی داشتند، بعد از یک مدتی دیدیم که پنجاه تا کتاب نوشتهاند. متوجه شدیم که ایشان کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب را خلاصه و چاپ کرده است. بعد هم بهواسطه همین کتابها مدارک خاصی را گرفته و اکنون استاد معروفی هم شده. وقتی به سراغ این شخص میرویم میبینیم که هیچ بهرهای از علم ندارد. هیچ بهرهای از محتوای عمیق و دقیق ندارد. آن محتوای عمیق و دقیقی که علما و بزرگان ما، سالیان سال زحمت میکشیدند تا یک نوشته را تولید کنند و به آن دست پیدا کنند. این شخص خیلی راحت و سهل، بهواسطه این فرم گرایی به آن رسیده است. فرم گرایی چاهی است که در پسامدرن برای ما کنده شده است و باید مواظب باشیم در آن نیفتیم.
توجه به محتوای وحیانی-توحیدی
یکی از بایستههای مهم در این دوره که در آن قرار گرفتهایم، توجه به محتوا است. امروز میبینیم که یک پژوهشگر دینی، یک کتاب روایی را از اول تا آخر نخوانده است. یک پژوهشگر دینی، متأسفانه تسلط به قرآن ندارد. یکی از بایستههای اولیهی پژوهشگری دینی بودن این است که، شما به منابع اولیهی آن دسترسی و احاطه داشتهباشید. ولی متأسفانه فرم گرایی که امروز بر جامعه علمی ما غالب شدهاست، این آسیب را ایجاد کرده است. در پی این فرم گرایی و این قالبهای جذاب، ادبیات علمی ما از ادبیات وحیانی فاصله گرفته است. پژوهشگر ما، آن ادبیات اصیل و عمیق دینی را رها میکند و با یک ادبیات غربی اُنس میگیرد. ادبیاتی که وقتی شما کُنه او را پیگیری میکنید، انتهای مسأله او خاصتاً خود خداوند متعال است و خدا را در ابتدا در ادبیات خود کنار میگذارد و حذف میکند. در چنین فضایی، این ادبیات به ادبیات پژوهشی ما غالب میشود و میبینیم پژوهشگران دینی، همین کتابها، همین گزارهها و همین الگوها را ارائه میکنند و با آنها ارتباط میگیرند.
باید تلاش کنیم که در این عصر جدید، یک تحولی را رقم بزنیم. یکی از بایستههای این تحول این است که ادبیات وحیانی را زنده کنیم و بتوانیم یک رابطه عمیقی را با وحدت، در فضای وحدت حوزه و دانشگاه ایجاد کنیم. ما امروز در عرصههای پژوهشهای دینی نتوانستیم با پژوهشگرانی که در حوزه مطالعات غرب هستند ارتباط بگیریم. پس ما نیاز داریم، ضمن مراقبت از اختلاط این ادبیاتها، یک فضای گفتمانی را ایجاد کنیم.
یکی از بایستههای مهم در عرصه پژوهش این است. بتوانیم فضایی را آماده کنیم که گفتمان بین دو تمدّن رخ بدهد و ما بتوانیم انتقال تمدّن را داشتهباشیم. تا زمانی که درون حوزوی، درون دینی و همچنین در مقابل آن گفتمان شکل بگیرید، هیچ گاه انتقال تمدّن رخ نمیدهد و ما نمیتوانیم معارف عمیق اهل بیت را منتقل کنیم. در آن روایت شریف در اصول کافی که خیلی روایت عجیبی است. میفرماید یک عدّه هستند که تشنهاند. به سراغ رودخانه میروند. بهجای اینکه بروند و از آب رودخانه استفادهکنند «یَصومونَ اَلثِّمَادَ وَ یَدَعُونَ الن هر اَلْعَظِیم» اینها سنگ ریزههای دور رودخانه را بر میدارند و میمکند تا سیراب شوند. غافل از اینکه رودخانه عظیم معارف اهل بیت جلوی آنها است ولی آن را ترک میکنند.
لذا یکی دیگر از بایستههایی که ما دائماً نیاز داریم به آن توجه شود، این مسأله انتقال ادبیات گفتمانی بین تمدّنها است. تا زمانی که ما یک خواستگاه مشخص در پژوهش و پژوهشگری خودمان نداشته باشیم، در مسائل پژوهشی غرق میشویم.
مأموریت ما این است که گام جدیدی را در 40 سال دوم انقلاب برداریم. حل مسئلهای را داشتهباشیم در نسبت جامعه دینی برای خودسازی، برای جامعهپردازی، برای تمدّن سازی. این سه گام مهمی که ما دائماً به آنها نیاز داریم. هر پژوهشگر باید نسبت خود را با این سه گام پیدا کند. در نهایت هدف گیری کلان ما باید به طرح آن غایتی باشد که طرح تمام انسان 250 ساله در عرصه حضور اهل بیت (ع) و در زمان غیاب آنها، تمام طرح اهل بیت (ع) این بود که فضایی را آماده کنند که ما به طرف ظهور امام زمان (عج) حرکت کنیم و بتوانیم به جریان پژوهش توسعه بدهیم. این حاصل نمیشود، مگر اینکه ما توجه کنیم که در چه عرصهای قرار گرفتهایم. ما تنها با یک جهاد علمی است که میتوانیم یک تحول را ایجاد کنیم.
برخی به اشتباه فکر میکنند که جهاد علمی یعنی فقط تلاش علمی؛ خیر اینطور نیست. مقام معظم رهبری میفرمایند: «هر تلاشی جهاد نیست. تلاشی جهاد است که در مقابل خصم باشد». در یک جبههگیری مقابل دشمن باشد. اگر دشمن را نشناسیم. هدف دشمن را نشناسیم. حرکت دشمن را نشناسیم، پژوهش ما هم به هیچ دردی نمیخورد. جهتگیری پژوهشهای ما به سر مقصد مطلوب خود نمیرسد.
مأموریت زدگی
گاهی اوقات ما دچار مأموریت زدگی میشویم. آنقدر مأموریتهای مختلف و متفاوت دور خود جمع میکنیم، که یادمان میرود هدف اصیل ما چه بود. یادمان میرود که اصلاً چرا وارد فضای علم شدهایم. گاهی اوقات آنقدر وارد فضای لذّتهای علمی میشویم که یادمان میرود پژوهش و علم از هم جدا نیستند. اگر اهل مطالعه باشید، اهل لذّت علم جویی باشید ولی اهل پژوهش نباشید، این علم شما به ثمر نمیرسد و راه حقیقت را به شما نشان نمیدهد.
چالش کمال گرایی
اگر دنبال استراتژی کمال میگردید، اولین و مهمترین نکته این است که باید اهل فهم عمیق نسبت به دین باشید. پژوهشگری که در عرصههای دین نتواند راه و مسیر را پیدا کند و نتواند کار راهگشایی کند، راه را گم کرده است. این در تاریکی آخرالزمان، خودش و مسیرش را گم میکند. این مسیر نیاز دارد به یک ابزارهای متفاوت. یک پژوهشگر خوب و ناب باید تلاش بکند. این تلاش، تلاشی است که باید مستمر، دائمی و همراه با پیگیری باشد. اگر در مسیر خودمان یک نقشه درست نکشیده باشیم، راه را گم میکنیم. باید حواسمان باشد، گاهی اوقات بعضی از ما هستیم که آنقدر در عرصه پژوهش میافتیم دنبال اینکه، من کجا هستم و به کجا باید به رسم؟ یک موقع میبینید که شخص چشم خود را میبندد و باز میکند میبیند که 10 سال از عمر خود را فقط داشته است به این موضوع فکر میکرده. نکند این وسواس و این کمال گراییهای منفی را داشتهباشیم.
*تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار مدرسه فکرت قرار دادید.
گزارشگر؛ محمد جواد رحمانی
تاریخ انتشار: 1402/09/24
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.