خلاصه گفتگو:

منتقد سینما، محمد قربانی، وضعیت سینمای ایران را گرفتار دوگانه‌ای کاذب میان فیلم‌های دولتی و خصوصی دانست که هیچ‌کدام موفقیت اقتصادی یا هنری ندارند. و تأکید کرد که فیلم‌های ارگانی، علی‌رغم سرمایه‌گذاری کلان، در گیشه شکست می‌خورند و سینمای مستقل نیز، با وجود ادعای اعتراض، فاقد کیفیت است. در این میان، تنها فیلم‌های کمدی توانسته‌اند مخاطب جذب کنند، هرچند اغلب سطحی و کلیشه‌ای هستند.

وی به رشد سینمای زیرزمینی اشاره کرد اما کیفیت آن را پایین دانست. و همچنین انیمیشن و سینمای کودک را نقاط امیدبخش سینمای ایران معرفی کرد و بر ضرورت تغییر سیاست‌گذاری‌ها تأکید داشت. و خاطرنشان کرد: سینمای امیدبخش باید ناظر به واقعیت‌های جامعه باشد و از تقسیم‌بندی‌های سیاسی فراتر رود تا بتواند آینده‌ای روشن رقم بزند.

 


مشروح گفتگو:

به گزارش مؤسسه رسانه‌ای فکرت، آقا محمد قربانی، مدرس و منتقد سینما، در گفت‌وگویی اختصاصی به بررسی وضعیت کنونی سینمای ایران پرداخت و با اشاره به ترکیب فیلم‌های پرفروش سال، اظهار داشت: در میان ده فیلم پرفروش سال، نُه فیلم در ژانر کمدی بودند و تنها فیلم غیرکمدی، ‘مست عشق’، به دلیل اقتباس از رمان پرفروش ‘ملت عشق’، توانست در این فهرست قرار گیرد.

قربانی در ادامه به فیلم‌های ارگانی پرداخت؛ آثاری که توسط نهادهای خاص حمایت می‌شوند، اما در گیشه موفقیت چندانی ندارند.

وی با اشاره به یکی از این فیلم‌ها گفت:فیلم ‘آبی روشن’ که با حمایت سازمان سینمایی اوج ساخته شد، کمتر از یک میلیارد تومان فروخت؛ مبلغی که حتی هزینه غذای عوامل را هم پوشش نمی‌دهد. این فیلم‌ها اغلب با این توجیه ساخته می‌شوند که مأموریت فرهنگی دارند، اما در نهایت، نه از لحاظ فروش موفق‌اند و نه تأثیرگذاری اجتماعی مطلوبی دارند.

 

سینمای زیرزمینی؛ آزادی عمل بدون کیفیت؟

 

این منتقد سینما همچنین به رشد سینمای زیرزمینی اشاره کرد و افزود:عده‌ای معتقدند که فیلم‌سازان معترض در فضای سینمای رسمی امکان فعالیت ندارند، اما بررسی آثار زیرزمینی نشان می‌دهد که این فیلم‌ها نیز از کیفیت قابل قبولی برخوردار نیستند. حتی در جذب مخاطب هم چندان موفق عمل نکرده‌اند.

قربانی وضعیت سینمای ایران را به دوگانه‌ای متضاد تشبیه کرد و اظهار داشت: در یک‌سو، فیلم‌های کمدی با استقبال گسترده مواجه می‌شوند و در سوی دیگر، فیلم‌های ارگانی و مستقل، که با شعارهای فرهنگی و اجتماعی ساخته می‌شوند، نه در گیشه موفق‌اند و نه در جلب مخاطب.

وی ادامه داد: سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ همچنان درگیر دوگانه‌ای است که از یک سو، فیلم‌های دولتی با سرمایه‌گذاری‌های کلان اما بدون بازدهی قرار دارند و از سوی دیگر، فیلم‌های خصوصی که یا به سینمای معترض و اپوزیسیون گره خورده‌اند یا به سمت آثار تجاری و کمدی سوق یافته‌اند. این شرایط باعث شده که بخش قابل‌توجهی از آثار تولیدشده، از نظر مخاطبان جذابیت چندانی نداشته باشند.

 

فیلم‌های دولتی؛ سرمایه‌گذاری‌های بی‌حاصل؟

 

 قربانی به تحلیل وضعیت سینمای ایران پرداخت و اظهار داشت: در سینمای ایران، فیلم‌سازانی داریم که سال‌هاست جز شکست اقتصادی، چیزی برای سینما به ارمغان نیاورده‌اند، اما همچنان به ساخت فیلم ادامه می‌دهند. این در حالی است که در هالیوود، اکثر فیلم‌سازان ایرانی اگر فیلم اولشان موفق نبود، هرگز به فیلم دوم نمی‌رسیدند!

وی با اشاره به دو نمونه از فیلم‌های مطرح سال ۱۴۰۳ که با شکست تجاری روبه‌رو شدند، گفت: فیلم‌های ‘مصائب شیرین’ ساخته داوود نژاد و ‘خائن‌کشی’ مسعود کیمیایی، هر دو زیر یک میلیارد تومان فروش داشتند. این میزان فروش نشان‌دهنده عدم ارتباط فیلم‌سازان با سلیقه مخاطب و ضعف در جذب بیننده است.

در نقطه مقابل، سینمای مستقل و اپوزیسیون قرار دارد؛ فیلم‌هایی که به لحاظ محتوایی در نقطه‌ای متضاد با فیلم‌های دولتی هستند اما از نظر کیفیت، تفاوتی با آن‌ها ندارند. قربانی در این زمینه افزود: این دوگانه به‌نوعی وابسته به یکدیگرند و بدون وجود دیگری، قادر به ادامه حیات نیستند. در نتیجه، بخشی از مردم به سینمای کمدی روی آورده‌اند که گرچه از نظر محتوایی سطحی و گاه مبتذل است، اما حداقل نیاز مخاطب به سرگرمی را برآورده می‌کند.

وی با بیان امید به آینده؛ انیمیشن و سینمای کودک ابراز داشت: با وجود این شرایط، برخی ژانرها امید تازه‌ای برای سینمای ایران ایجاد کرده‌اند. به گفته قربانی، انیمیشن و فیلم‌های کودک و نوجوان، ظرفیت‌های بالقوه‌ای دارند که می‌توانند مسیر سینمای ایران را تغییر دهند.

این منتقد سینما تصریح کرد: بخش انیمیشن در سال‌های اخیر پیشرفت قابل‌توجهی داشته و فیلم‌سازان این حوزه، با انگیزه و پشتکار در حال تولید آثار ارزشمندی هستند. همچنین فیلم‌هایی مانند ‘باغ کیانوش’ که در سال ۱۴۰۳ به نمایش درآمد، توانستند با جذب مخاطب، موفقیت نسبی کسب کنند.

وی همچنین به فیلم «علت مرگ: نامعلوم» اشاره کرد و گفت: این فیلم به لحاظ سینمایی، اثری قابل‌قبول است اما درگیر حواشی سیاسی و اجتماعی شده که تأثیر منفی بر فروش آن گذاشته است. برخی می‌گویند فیلم توقیف شده و برخی دیگر معتقدند تهیه‌کننده، آن را به دلیل مسائل سال ۱۴۰۱ از اکران نگه داشته است. در نتیجه، اثری که می‌توانست برای سازنده‌اش سکوی پرتاب باشد، به فیلمی کم‌فروش و مهجور تبدیل شد.

قربانی ادامه داد: در نهایت، به نظر می‌رسد سینمای ایران همچنان درگیر دوگانه فیلم‌های دولتی و خصوصی است که هر دو در جذب مخاطب با چالش مواجه‌اند. اما در میان این آشفتگی، ژانر انیمیشن و سینمای کودک، ظرفیت‌هایی برای ایجاد تحولی مثبت دارند.

وی گفت: اگر سیاست‌گذاران فرهنگی و فیلم‌سازان، به نیازهای واقعی مخاطبان توجه کنند، می‌توان به آینده‌ای امیدوار بود که سینمای ایران نه درگیر تولیدات سفارشی و نه اسیر سینمای معترض بی‌اثر باشد، بلکه در مسیری نوین، به سمت مخاطب‌محوری و تولیدات باکیفیت حرکت کند.

 

سینمای ایران گرفتار دوگانه کاذب فیلم دولتی و خصوصی است

 

منتقد و مدرس سینما، قربانی، در تحلیل وضعیت سینمای ایران، دوگانه «فیلم دولتی» و «فیلم خصوصی» را یک تقسیم‌بندی کاذب دانست و تأکید کرد که هیچ‌کدام از این دو جریان، حرف سینمایی قابل‌اعتنایی ندارند.

قربانی با اشاره به شکست اقتصادی برخی فیلم‌سازان، گفت: در هالیوود، اگر فیلم‌سازهای ایرانی فعالیت می‌کردند، بالای ۹۰ درصدشان هرگز به فیلم دوم نمی‌رسیدند. اما در ایران، فیلم‌سازانی داریم که علیرغم شکست‌های پیاپی، همچنان فیلم می‌سازند. برای مثال، در سالی که گذشت، دو فیلم "مصائب شیرین" از داوودنژاد و "خائن‌کشی" از کیمیایی، کمتر از یک میلیارد تومان فروش داشتند.

وی در ادامه، سینمای معترض و موسوم به «اپوزیسیون» را نیز فاقد کیفیت سینمایی دانست و تصریح کرد: این دوگانه کاذب، وابسته به یکدیگر است و بدون وجود دیگری، نمی‌تواند ادامه یابد. در این میان، مردم به سمت کمدی‌هایی می‌روند که یا بی‌مسئله و نوستالژیک‌اند یا مبتذل.

 

امید به سینمای انیمیشن و فیلم‌های کودک

 

قربانی، سینمای انیمیشن را از معدود نقاط امیدبخش سینمای ایران معرفی کرد و اظهار داشت: ما در حوزه انیمیشن پیشرفت داشته‌ایم و بسیاری از فعالان این حوزه، باانگیزه و پرتلاش هستند. نمونه‌هایی مانند "باغ کیانوش" نشان می‌دهد که سینمای کودک و نوجوان نیز می‌تواند مخاطب داشته باشد، برخلاف برخی فیلم‌هایی که صرفاً برای حضور در ویترین مدیران یا جشنواره‌های خارجی ساخته می‌شوند.

او در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع «امید در سینما» پرداخت و فیلم «در آغوش درخت» را مثال زد: «کارگردان این فیلم با سختی‌های فراوان آن را ساخته و سرمایه شخصی خود را هم درگیر کرده است. اما شرایط سینمای ایران، او را مجبور کرده که برای ادامه فعالیت، پروژه‌ای سفارشی مثل "آبی روشن" را با یک نهاد خاص کار کند؛ نتیجه هم، فیلمی شده که یک‌ششم "در آغوش درخت" فروش داشته است!»

قربانی تأکید کرد که امید اجتماعی از انسان امیدوار برمی‌آید و ادامه داد: وقتی دانشجویان و فیلم‌سازان آینده، جایگاهی برای خود در سینما قائل نباشند، یا از این فضا فاصله می‌گیرند، یا مجبور می‌شوند در یکی از دوگانه‌های موجود قرار بگیرند.

 

ضرورت تغییر رویکرد در سیاست‌های سینمایی

 

وی به نبود سیاست‌گذاری واحد در سینمای سفارشی ایران اشاره کرد و افزود: ما با جزایری مواجه هستیم که هرکدام سیاست خود را در سفارش فیلم دارند. مثلاً "آسمان غرب" به سفارش یک مسئول ساخته شده و "احمد"، که درباره شهید احمد کاظمی است، بیشتر شبیه تسویه‌حساب یک جناح سیاسی با جناح دیگر است.

قربانی در پایان گفت: اگر قرار بر نظارت یا سانسور باشد، باید بر اساس منافع ملی باشد، نه سلیقه‌های شخصی. برای مثال، کسی با سانسور یک فیلم خشونت‌آمیز که مخاطب کودک دارد مخالفتی ندارد، اما وقتی فیلمی که زاویه سیاسی دارد توقیف می‌شود، این مسئله‌ساز می‌شود. سینمای ایران نیازمند شفافیت و سیاست‌گذاری دقیق است تا فیلم‌سازان بتوانند با امید به آینده فعالیت کنند.

 

سینمای امیدبخش باید ناظر به جامعه و آینده‌نگر باشد

 

منتقد و مدرس سینما، قربانی، در تحلیل وضعیت سینمای ایران، تأکید کرد که سینمای امیدبخش تنها زمانی می‌تواند شکل بگیرد که ناظر به وضعیت جامعه باشد و مسائل روز را منعکس کند. و در این زمینه گفت: یکی از معضلات اساسی ما این است که جامعه‌ای چندپاره هستیم و منافع ملی مشخصی نداریم. در آمریکا، منافع ملی کاملاً تعریف شده است، هرچند روش‌های رسیدن به آن متفاوت است؛ اما در ایران، چنین انسجامی وجود ندارد. اگر قرار بر سانسور یا نظارت باشد، باید بر اساس منافع ملی باشد، نه سلایق شخصی. سینمایی می‌تواند امیدبخش باشد که همگام با جامعه حرکت کند، مسائل روز را منعکس کند و به آینده نگاه داشته باشد.

قربانی با اشاره به ارتباط امید و هنر، اظهار داشت:امید با هنر نسبت دارد، زیرا هر دو به فراتر از محدودیت‌ها نگاه می‌کنند. هنر، حقیقت را از دل واقعیت بیرون می‌کشد و امید نیز نگاهی رو به آینده دارد. به همین دلیل، سینمایی که بتواند واقعیت جامعه را بازتاب دهد، می‌تواند امید را نیز در مخاطبانش زنده کند.

وی در نقد برخی فیلم‌های تولیدشده در واکنش به وقایع اخیر، از جمله «دانه انجیر معابد» و «پروین»، گفت: این دو فیلم که مستقیماً یا تلویحاً به اعتراضات ۱۴۰۱ پرداخته‌اند، نمونه‌هایی از آثاری هستند که به‌شدت از لحاظ فیلمنامه و کارگردانی ضعیف‌اند. برای مثال، در فیلم "دانه انجیر معابد"، پدر که قرار است نماینده جمهوری اسلامی باشد، از مادر سمپاتیک‌تر است! یعنی فیلم‌ساز حتی به مرحله‌ای نمی‌رسد که بتوان درباره دیگر جنبه‌های اثر بحث کرد.

وی همچنین به فیلم «پروین» اشاره کرد و گفت: این فیلم درباره پروین اعتصامی ساخته شده است تا بگوید که در دوره پهلوی هم زنان شرایط خوبی نداشتند. اما چنین رویکردی واپس‌گرا است و نگاه به آینده ندارد. حتی در این روند، شخصیت پروین نیز تحریف می‌شود. ما پنج عکس معروف از پروین اعتصامی داریم که تنها در یکی از آن‌ها او باحجاب است، درحالی‌که اشعار او حاوی انتقاداتی نسبت به حجاب است. اما در فیلم، تصویری متفاوت از او ارائه می‌شود.

 

بحران نقد در سینمای ایران

 

قربانی، وضعیت نقد فیلم در ایران را نیز دچار تنگنا دانست و اظهار داشت: منتقدان در سینمای ایران دیگر به‌راحتی نمی‌توانند فیلمی را نقد کنند. اگر از "دانه انجیر معابد" انتقاد کنی، مزدور محسوب می‌شوی؛ اگر از آن دفاع نکنی، تو را متعلق به جریان روشنفکری می‌دانند. چنین شرایطی باعث شده است که بسیاری از منتقدان نقد سینمای ایران را کنار بگذارند، زیرا فیلم‌ها در هاله‌ای از پیش‌فرض‌های سیاسی و اجتماعی قرار گرفته‌اند و امکان مواجهه سینمایی با آن‌ها از بین رفته است.

وی در پایان راه‌حل سینمای ایران را چنین بیان کرد: راه برون‌رفت از این وضعیت، بازگشت به یک سینمای سالم است که به جامعه متصل باشد. سینمایی که در آن تخصص حرف اول را بزند، مسائل واقعی جامعه در آن بازتاب پیدا کند و فیلم‌ها فارغ از هویت سیاسی‌شان، مورد نقد و بررسی قرار گیرند. تنها چنین سینمایی می‌تواند به آینده امیدوار باشد.

تاریخ انتشار: 1403/11/12

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil