ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
آرش فهیم، منتقد سینما، در این گفتگو با موسسه رسانهای فکرت به بررسی بحران امید در سینمای ایران پرداخته است. و معتقد است که سینمای کشور از هویت تاریخی و فرهنگی خود فاصله گرفته و این امر باعث بروز یأس و ناامیدی در بسیاری از آثار سینمایی شده است. و بر این باور است که سینما باید بازگشتی به هویت ملی و معنوی داشته باشد تا پیامهای امید و مبارزه برای آیندهای روشن را منتقل کند.
وی همچنین اشاره کرد: سینما باید از تفکر و باورهای درونی فیلمساز نشأت گیرد، نه از دستورهای بیرونی. در نهایت، به اهمیت سینمای مبارزه و بازگشت به این نوع سینما برای ترویج امید در جامعه تأکید کرد.
فهیم با اشاره به نگرش فکری و اعتقادی خود نسبت به جامعه و فرهنگ ایران، افزود: این سوال برای من همیشه مطرح بوده که چرا سینما به نقطهای رسیده که اینگونه از مفهوم امید فاصله گرفته است؟ چرا بخشی از فیلمها بهجای امید، یأس و ناامیدی را به نمایش میگذارند؟
این منتقد سینما بر این باور است که روند کنونی سینمای ایران با هویت تاریخی و اجتماعی کشور تضاد دارد. و با ارجاع به اشعار هوشنگ ابتهاج، بهویژه سرود معروف «ایران سرای امید»، گفت: تاریخ و هویت ایران بر پایه امید، حماسه و ایمان شکل گرفته است. اگر کسی ایران را بهطور واقعی بشناسد، هرگز به فضای یأس و ناامیدی وارد نخواهد شد.
فهیم همچنین به سینمای دفاع مقدس اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: حتی در فیلمهایی که موضوعات تلخ و سختی چون جنگ و بحرانهای اجتماعی را روایت میکنند، همچنان امید و حماسه بهطور ضمنی به مخاطب منتقل میشود. فیلمهایی مانند «آژانس شیشهای» و «بچههای آسمان»، با وجود برخورد با مسائل اجتماعی و جنگ، پیامی از امید و قدرت انسان را به نمایش میگذارند.
وی افزود: سینمای جنگ، بهرغم نمایش تلخیهای جنگ و آثار آن، همواره در دل خود پیامهای حماسی و امیدوارکنندهای دارد که از روحیه مقاومت و پایداری سرچشمه میگیرد.
این منتقد سینما بر این نکته تأکید کرد که چالش اصلی سینمای ایران در دوری از منابع فکری و فرهنگی ملی و معنوی کشور نهفته است. و گفت: سینمای ایران باید بر اساس هویت ملی و تفکر اسلامی و ایرانی ساخته شود تا در دل هر موضوع تلخی، همچنان امید و تلاش برای بهبود شرایط و دستیابی به آیندهای روشن بهطور طبیعی به مخاطب منتقل شود.
آرش فهیم در نهایت اشاره کرد که امید نباید موضوعی تحمیلشده یا دستوری از سوی ارگانها و نهادهای خارجی باشد. و گفت: امید باید از درون آثار سینمایی و از تفکر عمیق فیلمسازان پدید آید. فیلمساز باید خود به این باور برسد که حتی در تلخترین شرایط نیز امید به آینده و مبارزه برای دستیابی به آن باید منعکس شود.
فهیم ابراز داشت: ایدئولوژی در آثار سینمایی از آنجایی که به نوع نگاه و باورهای فیلمساز وابسته است، میتواند در زیرلایههای مختلف فیلم ظهور پیدا کند. و امید چیزی است که فیلمساز حتی اگر به موضوعات تلخی همچون فقر مطلق یا جنگهای سخت بپردازد، اگر به منابع معنوی و اعتقادی خود مسلح باشد، در نهایت برآیند کارش امید خواهد بود.
وی در ادامه گفت: این نگاه مثبت به زندگی و جهان، از اعتقادات و باورهای درونی فیلمساز سرچشمه میگیرد و نه از یک برنامهریزی ایدئولوژیک از پیش تعیینشده.
فهیم بهعنوان مثال، مصاحبهای با هادی محمدی، کارگردان انیمیشن «بچه زرنگ»، اشاره کرد. محمدی در پاسخ به سوالی دربارهی چگونگی جاری ساختن نگاه اعتقادی در آثارش، گفت: من اصلاً به این منظور به ساخت فیلم نمیروم که بخواهم یک پیام ایدئولوژیک خاص را به مخاطب منتقل کنم. من انیمیشن میسازم چون این کار به من لذت میدهد و من از انجام آن خوشحال میشوم. اگر نگاه اعتقادی در اثر من مشاهده میشود، این از ناخودآگاه من است که در روند خلق اثر منتقل میشود.
آرش فهیم در بخش دیگری از صحبتهای خود، به تأثیر فضای آموزشی و اجتماعی بر نگرش دانشجویان سینما اشاره کرد. و بیان کرد: گاهی اوقات برخی از آثار سینمایی که یأس را به مخاطب منتقل میکنند، ناشی از ناخودآگاه فیلمساز است و تحت تأثیر تربیت و محیطی که در آن رشد کرده است، قرار دارد.» به گفته فهیم، بسیاری از دانشجویان سینما قبل از ورود به دانشگاه، نگاه پرنشاطتری به زندگی دارند، اما پس از ورود به فضای دانشگاههای هنری، بهویژه در دانشکدههای سینمایی، دیدگاهشان نسبت به دنیا و زندگی دگرگون میشود و یأس جای امید را میگیرد.
فهیم بر این نکته تأکید دارد که این نگاه ناامیدانه ریشه در فضای روشنفکری و فرهنگی جامعه دارد که از منابع فکری و معنوی بومی خود فاصله گرفته و بیشتر به آرمانها و آمال غربی روی آورده است. و گفت: این نگاه مادیگرایانه و سکولاریستی در ذات خود افسردگی و پوچی را به همراه دارد و این روند حتی بعد از انقلاب نیز در برخی از محیطهای دانشگاهی ادامه پیدا کرده است.
آرش فهیم در تحلیل خود از وضعیت سینمای ایران، به نظام آموزشی و دانشگاهی کشور اشاره کرد و گفت: نظام آموزشی ما بهطورکلی، بهویژه در رشتههای فرهنگی، هنری و رسانهای، هنوز به جایگاه مطلوبی نرسیده است. سینمای ایران نیز از این شرایط تأثیر پذیرفته و بیشتر تحت تأثیر سفارشات و معیارهای خارجی، بهویژه جشنوارههای بینالمللی، قرار دارد.
فهیم بهویژه به جشنوارههای خارجی مانند جشنواره کن و برلین اشاره کرد و افزود: دانشجویان سینما اغلب نگاه مثبتی به این جشنوارهها دارند و آنها را معیاری برای موفقیت میدانند. آثار برخی فیلمسازان ایرانی که به جشنوارههایی مانند کن یا اسکار راه مییابند، ممکن است از نظر محتوای فنی ضعیفتر از فیلمهای ایرانی روی پرده باشند، اما این فیلمها بهدلیل نگاه ضد ملی و ضد هویتی خود بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
فهیم ادامه داد: این واقعیت که برای برخی از فیلمسازان ایرانی صندلیهای خالی در این جشنوارهها تعیین میشود یا مورد تجلیل قرار میگیرند، تأثیر زیادی بر سینماگران جوان میگذارد. برای بسیاری از فیلمسازان، راه به موفقیت و شهرت، جشنوارههای خارجی است که متأسفانه آثار ضعیفتر و حتی مبتذلتر را بیشتر به رسمیت میشناسند.
در ادامه صحبتهای خود، فهیم به اهمیت توجه به موضوع امید در سینما اشاره کرد و گفت: ما باید امید را از دو جنبه پیگیری کنیم: اول، هنرمندان و فیلمسازان که با آثار خود میتوانند امید را در جامعه ایجاد کنند و دوم، مسئولین و سیاستگذاران که باید شرایط لازم را برای تولید آثار امیدبخش فراهم کنند.
فهیم اضافه کرد: امید اجتماعی در سینما فراتر از سیاهنمایی و سفیدنمایی است. سینما نباید در دام سفارشات جشنوارهای یا سینمای شبه روشنفکری بیفتد. سینمای امید باید از عمق فطرت انسان و زندگی واقعی نشأت بگیرد. حتی اگر به مسائل تلخ و دشوار پرداخته شود، باید در نهایت پیام امید را منتقل کند.
وی همچنین به تجربیات شخصی خود اشاره کرد و گفت: زندگی انسان همیشه پر از سایهروشن است؛ از مشکلات روزمره مانند ترافیک گرفته تا لحظات شاد و خوشایند. این تجربه همیشگی سایهروشن باید در سینما نیز منعکس شود تا ارتباط عمیقتری با مخاطب برقرار شود.
فهیم بیان کرد: سینمای امید اجتماعی، نه سینمای سفارشی است، نه سینمای شعارزده و ایدئولوژیک. باید از فضایی فراتر از سیاهنمایی و سفیدنمایی و جشنوارهگرایی برای خلق آثار امیدبخش استفاده کرد. این سینما میتواند بر روی جامعه تأثیر مثبت بگذارد و امید را در دل مردم زنده نگه دارد.
آرش فهیم در ادامه صحبتهای خود به دیدگاه شهید سید مرتضی آوینی در مورد سینمای مبارزه اشاره کرد و گفت: آن چیزی که میتواند سینمای امید را در کشور ما تجلی بخشد، بازگشت به سینمای مبارزه است که شهید آوینی از آن سخن گفتهاند. ایشان تأکید داشتند که سینماگران اگر بخواهند به هویت ایرانی خود بازگردند، آن چیزی که در آثارشان تجلی مییابد، در نهایت سینمای مبارزه است.
فهیم افزود: یکی از اشتباهات در سیاستگذاریهای سینمایی ما این بود که سینمای مبارزه را که نمونههای برجستهای از آن داریم و بسیاری از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای پس از انقلاب، جزو این دسته قرار میگیرند، بهجای آن که تقویت کنیم، تحت عنوان سینمای اجتماعی جایگزین کردیم. سینمای مبارزه، سینمایی است که بر اساس یک فرم فطری و انسانی شکل میگیرد و در آن توجه به سایهروشن زندگی و تقابل فرد با موانعی که در مسیرش قرار میگیرد، برجسته است. فیلمهایی چون «دونده»، «بچههای آسمان»، «آژانس شیشهای» و بسیاری دیگر از آثار برجسته دهههای شصت و هفتاد نمونههای خوبی از سینمای مبارزه هستند.
وی توضیح داد: اما از اواسط دهه هفتاد بهواسطه سیاستگذاریهای غلط، سینمای مبارزه در سینمای ما کمرنگ شد و به جای آن سینمای اجتماعی مطرح شد که اغلب فیلمهایی هستند که بهظاهر انتقادی و مستقل به نظر میرسند، اما در واقع بیشتر با حمایتهای دولتی یا از طریق سفارتخانهها و جشنوارههای خارجی ساخته میشوند.
فهیم در ادامه اظهار کرد: در دو یا سه سال اخیر، سینمای ما در حال پوستاندازی است. اگرچه هنوز این تغییرات ضعیف و کمرنگ است و نتایج آن بهطور کامل مشاهده نمیشود، اما شاهد بازگشت یک نسل جدید از سینماگران هستیم که آثارشان گرایش به سینمای مبارزه دارد. این نسل جدید، در حالی که نگاه انتقادی و واقعگرایانهای به زندگی انسان دارد، اما همچنان به مبارزه و چالشهای انسان در مسیر زندگی توجه دارند.
وی افزود: امید در سینما، بهویژه از این زاویه، میتواند از همین بازگشت به سینمای مبارزه شکل بگیرد. سینمایی که در عین انتقاد از شرایط اجتماعی و فردی، به هویت و ارزشهای انسانی، فرهنگی و ملی خود پایبند است و در نهایت امید را در دل مخاطب بیدار میکند.
آرش فهیم در ادامه صحبتهای خود به گرایش جهانی سینما به شخصیتهای واقعی و داستانهای زندگی واقعی اشاره کرد و گفت: یکی از عواملی که این گرایش را تقویت کرده است، توجه به قهرمانان واقعی و داستانهای زندگیشان است. این اتفاق در سینمای هند نیز به وضوح دیده میشود، جایی که فیلمها به سراغ شخصیتها و حوادث واقعی میروند.
وی افزود: برای مثال، فیلم «شکست دوازدهم» که در سال ۲۰۲۳ در سینمای هند ساخته شده است، بر اساس یک ماجرای واقعی است. فیلم داستان یک شخصیت واقعی را روایت میکند که در شرایطی بسیار دشوار از نظر مالی قرار دارد، اما با مبارزه با موانع و تنگناهای زندگی، نه تنها خود را به موفقیت میرساند، بلکه به عنوان یک افسر پلیس به جامعه کمک میکند.
فهیم همچنین به فیلم «پرویزخان» اشاره کرد و ادامه داد: این فیلم نیز بر اساس زندگی واقعی ساخته شده و یکی از نمونههای سینمای مبارزه است. در این فیلم، شخصیت اصلی با چالشها و شکستهایی مواجه است، اما به دلیل پایداری و مبارزهاش، در نهایت به پیروزی میرسد.
فهیم همچنین از وضعیت امیدوارکننده سینمای مستند و انیمیشن در ایران یاد کرد و گفت: در مستند هم شاهد تولید آثار امیدوارکنندهای بودهایم. یکی از این آثار مستند «قویدل» است که در جشنواره سینمای حقیقت جوایز متعددی را کسب کرد و همچنین در جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بهترین مستند را دریافت کرد.
وی ادامه داد: این مستند درباره انتشار خونهای آلوده در جامعه است و شخصیت اصلی آن، آقای احمد قویدل، که فرزندش یکی از قربانیان این فاجعه است، برای تغییر شرایط و مبارزه با فساد وارد عمل میشود. این مستند نیز همانند بسیاری از آثار سینمای مبارزه، با پرداختن به یک موضوع تلخ و تیره، در کنار آن لحظات امید، مبارزه و حتی موقعیتهای کمدی را به نمایش میگذارد که در نهایت احساس امید را در مخاطب برمیانگیزد.
فهیم اضافه کرد: سینما در این آثار بهطور مؤثر از دوگانه «بیم و امید» بهره میبرد و میتواند مخاطب را با داستانهای واقعی و انسانی خود به چالش بکشد، اما در نهایت، پیامی از امید و مبارزه به نمایش میگذارد.
آرش فهیم در ادامه به این نکته اشاره کرد که ارگانها و نهادهای سینمایی باید مسیر جدیدی را برای حمایت از آثار سینمایی و مستند دنبال کنند. وی گفت: مدیران سینمایی و ارگانها باید توجه کنند که آثار سینمایی موفق، چه در زمینه مستند و چه انیمیشن، بیشتر از آن که تحت تأثیر سیاستگذاری، پولپاشی یا نظارتهای محدودکننده باشند، باید تحت تأثیر فرآیند پرورش قرار گیرند.
فهیم افزود: منظور من از پرورش این است که انسانهایی که استعداد و علاقه به ساخت آثار دارند، بدون آن که دخالتهای زیاد و تحمیل سلیقههای خارجی صورت گیرد، خودشان راه خود را پیدا کرده و آثار ارزشمند و مؤثری را تولید میکنند.
وی ادامه داد: نهادهایی مثل سازمان اوج، بنیاد فارابی و سایر ارگانهای حمایتی باید بهجای سفارش مداوم آثار، به دنبال کشف استعدادهای جدید باشند. این افراد میتوانند افرادی باشند که توانایی تولید آثار برجسته و تأثیرگذار را دارند. بهعنوان مثال، کارگردان مستند «قویدل» یا کارگردانان انیمیشنهای باکیفیتی که اشاره شد، نمونههایی از افرادی هستند که اگر روی آنها سرمایهگذاری شود، میتوانند آثار بهتری بسازند.
فهیم همچنین به موضوع سانسور و نظارت در سینما اشاره کرد و گفت: با اینکه بسیاری از این آثار ایدئولوژیک نیستند، گاهی به دلیل افراط در جنبههای سیاسی، با محدودیتها و سانسورهایی مواجه میشوند. بهطور مثال، در مستند «قویدل»، برخی شخصیتهای سیاسی بهطور محرمانه از فیلم حذف شدند، چرا که ممکن بود برخی از سرمایهگذاران یا نهادهای سینمایی با نمایش آن شخصیتها مخالف باشند.
وی در پایان گفت: مستند «قویدل» نمونهای از این سانسورها است که در آن شخصیتهایی چون آقای حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، که در برخی صحنهها حضور دارند، به دستور مرکز گسترش سینمای مستند و تجربه از فیلم حذف شدند تا فیلم کمتر جنبه جناحی پیدا کند.
تاریخ انتشار: 1403/11/12
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.