گفت‌وگوی اخیر کاشانی و اردستانی، فارغ از محتوای آن، یک پیام روشن برای فضای عمومی ایران داشت: جامعه ایرانی همچنان تشنه گفتگوهای آزاد، رودررو و اندیشگی است. در شرایطی که بحران‌های اقتصادی و سیاسی سایه سنگینی بر زیست روزمره انداخته است، استقبال کم‌نظیر از چنین گفت‌وگوهایی نشان می‌دهد نیاز به «امر گفت‌وگو» به یک خواست اجتماعی تبدیل شده است و همچنان پررنگ است.

 

اما مسأله فقط عطش به گفتگو نیست؛ مسأله کیفیت و الگوی این گفتگوهاست. پرسش اساسی اینجاست: هر گفتگویی ارزش مناظره شدن دارد؟ هر فردی باید تریبون بگیرد؟ در ساختار فعلی، فضای مناظره‌های آزاد به دلیل فقدان معیارهای روشن، دچار نوعی بی‌سامانی شده است. نتیجه آنکه بسیاری از آنچه «مناظره» نامیده می‌شود، در واقع محل بروز شبهه‌پراکنی، طرح گزاره‌های غیرمستند، و بازتولید هیجان رسانه‌ای است. پرسش مهم این است که: آیا آزادی بیان الزاماً به این معناست که هر کسی هر شبهه‌ای به ذهنش رسید، باید تریبون عمومی و رسانه‌ای در اختیار بگیرد؟

 

این نگاه، نه تنها به ارتقای سطح گفت‌وگو کمکی نمی‌کند، بلکه کیفیت فضای عمومی را نیز فرسایش می‌دهد. . رسانه در ذات خود باید معیار، استاندارد دانشی داشته باشد؛ زیرا رسانه اگر هر سخنی را «قابل طرح» بداند، عملاً از نقش خود فاصله گرفته است.به ویژه آنکه شکل بروز آن در اکوسیستم دیجیتال ایران، با خطر تحریف، تقلیل و مصادره شدن همراه است. ما در دورانی زندگی می‌کنیم که کلیپ‌های تقطیع‌شده بیش از متن کامل گفتگو تعیین‌کننده افکار عمومی‌اند. نتیجه آنکه ممکن است بخش‌های جدلی، احساسی و جنجالی بر بخش‌های استدلالی و تحلیلی غلبه پیدا می‌کند.

 

این مشکل در فضای کنونی ایران به شکل بارزی دیده می‌شود. بسیاری از جریان‌های فکری جدی و ریشه‌دار، در حاشیه مانده‌اند؛ در مقابل، تریبون‌ها در اختیار برخی چهره‌های خوش‌سخن اما فاقد انسجام نظری یا فاقد صلاحیت علمی قرار گرفته است. نتیجه آنکه «مدرسه آزاد» امروز بیش از آنکه یک میدان آزادفکری باشد، به پلتفرمی برای جریان توسعه‌خواه نئولیبرال تبدیل شده است؛ فضایی که در آن چهره‌هایی مانند هاشم آقاجری، حاتم قادری یا مطهری‌نیا عملاً نقش تریبون‌دار را برعهده گرفته‌اند، بدون آنکه لزوماً نماینده طیف گسترده و متنوع اندیشه در ایران باشند.

 

این تمرکزِ بی‌قاعده تریبون‌ها، نوعی اختلال در نظام نمایندگی فکری ایجاد کرده است. به جای اینکه مناظره‌ها به میدان سنجش اندیشه‌های معتبر، متکثر و ریشه‌دار تبدیل شود، شاهد غلبه چهره‌هایی هستیم که بیش از آنکه حامل عمق فکری باشند، در منطق رسانه‌ای «بازدهی گفتاری» دارند. این وضعیت نه تنها به کاهش کیفیت مناظره‌ها منجر شده، بلکه موجب حذف صداهای مهم‌تر، جدی‌تر و علمی‌تر نیز می‌شود.

 

اکنون زمان آن رسیده است که میان آزادی بیان و مسئولیت رسانه‌ای پل بزنیم و به‌جای تریبون‌سازی بی‌قاعده، به معماری یک سنت واقعی مناظره فکر کنیم.

تاریخ انتشار: 1404/09/15

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil