ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
در مواجهه با این تیتر، شاید این پرسش به ذهن برسد که مگر سعدی درباره مسائل روز نیز سخن گفته است؟ اما اگر با پرسش به متون حکمی و ادبی خود رجوع کنیم، میتوانیم پاسخهایی روشن برای امروز بیابیم.
در حکایت ششم از باب اول گلستان، در «سیرت پادشاهان»، سعدی حکایت یکی از ملوک را میآورد که مردم را میآزارد. مردم از او به ستوه آمدند و دیار را ترک کردند. با کاهش جمعیت، درآمد مالیاتی نیز کاسته شد، خزانه تهی گشت و دشمنان فرصت هجوم یافتند.
سعدی میگوید روزی در دربار آن پادشاه شاهنامه میخواندند و داستان ضحاک و فریدون را بازمیگفتند. شاه از وزیر خود پرسید: فریدون، که نه مال و منالی داشت، نه زمین و زر، نه از اشراف بود و نه «آقازاده»، چگونه بر مسند قدرت نشست؟
وزیر پاسخ داد: همانگونه که شنیدی، مردم گرد او آمدند و او را به پادشاهی رساندند. سپس به شاه گفت:
گفت: ای مَلِک! چو گرد آمدنِ خلقی موجبِ پادشاهی است،
تو مَر خلق را پریشان برای چه میکنی؟
مگر سرِ پادشاهی کردن نداری؟
همان به که لشکر به جانپروری
که سلطان به لشکر کند سروری
شاه پرسید: چه چیز سبب میشود که مردم در کنار ما بمانند و پشتیبان ما باشند؟ وزیر پاسخ داد: پادشه را کَرَم باید تا بر او گرد آیند، و رحمت، تا در پناه دولتش ایمن نشینند؛ و تو را این هر دو نیست.
نکند جورپیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرحِ ظلم افکند
پایِ دیوارِ مُلکِ خویش بکند
سخن وزیر به مذاق شاه خوش نیامد. او وزیر را به زندان افکند. با از دست رفتن حمایت مردمی، جایگاه وزیر نیز در دربار فرو ریخت، خویشان شاه به توطئه پرداختند، دشمن حمله کرد و دولت او به پایان رسید.
امروز نیز شاید این سخنان به مذاق رئیسجمهور و دولتیها خوش نیاید. دولت هر روز بیش از پیش بازار آزاد را در آغوش میکشد و همهچیز را به آن واگذار کرده است. قیمتها سرسامآور شده و خبرها حکایت از آن دارد که این، تازه آغاز موج گرانیهاست و «سونامیها» در پیشاند.
در چنین شرایطی، وزیر جهاد کشاورزی از مغازهداران میخواهد که برای شب یلدا «انصاف» داشته باشند، و همزمان گفته میشود که حقوق کارگران و کارکنان در سال آینده تنها بیست درصد افزایش خواهد یافت. مجموعه این تصمیمها و اظهارنظرها به نارضایتی عمومی دامن میزند و حمایت مردمی را میکاهد.
وقتی مردم میبینند مسئولی که با رأی آنان بر سر کار آمده، در آنتن زنده میگوید: «مردم تا کی میخواهید نگران بالا رفتن قیمت دلار باشید»، و در یک سال گذشته قیمت دلار با شتابی بیسابقه افزایش یافته است، این همه چیزی جز آزار و فرسودگی روانی ملت نیست؛ آن هم در زمانی که دولت بیش از هر چیز به حمایت مردمی نیاز دارد.
ما در شرایطی بهسر میبریم که واقعاً میتوان آن را شرایط جنگی دانست؛ هر لحظه امکان آغاز حملهای تازه از سوی اسرائیل وجود دارد. در چنین وضعی، دست در «دستِ پنهانِ بازارِ» آدام اسمیت نهادن، به جای دست دادن به مردم، خطاترین انتخاب ممکن است. مردمی که با امید به بهبود وضعیت اقتصادی، دست شما را گرفتند و شما را به قدرت رساندند. در این شرایط خطیر کشور که چند ماه از تعرض دشمن نگذشته است و کشور در شرایط آماده باش است این سیاست ها باعث تضعیف هر چه بیشتر سرمایه اجتماعی خواهد شد و دولتمردان به این سرمایه اجتماعی در روزهای پربحران آینده بیش از هر زمان دیگر نیاز خواهیم داشت. در پایان، این یادداشت را با همان دو بیتی از سعدی به پایان میبرم که در آغاز حکایت مورد اشاره آورده است:
هر که فریادرسِ روزِ مصیبت خواهد
گو در ایّامِ سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقهبهگوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف، که بیگانه شود حلقهبهگوش
تاریخ انتشار: 1404/10/01
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.