ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
آنچه در ادامه ملاحظه می کنید، مشروح سخنان دکتر علی اکبر صالحیان در نشست "نقش امنیت نظامی در توسعه کشورها" است که اخیراً به همت رسانه فکرت برگزار شده است؛
فكر میکنم اگر بخواهيم به مسئله خلع سلاح بپردازيم باید به نكات اصلیتر آن يعني به امنيت بپردازیم و بايد يك فهم مشتركي را اولاً ايجاد كنيم كه ببينيم اساساً فهم ما از امنيت چيست؟ وثانیا در قرن 21 به چه شكلي جلو رفته است.
از ديرباز يكي از نيازهاي ابتدائي انسان براي اينكه بيايد جمع بشود و جوامع داشته باشد و به سمت ساختن سلاح و دستيابي سلاح برود حفظ امنيتش يا به تعبير پایهایتر آن بقاست.
در اين موضوع به نظر من دو تا موضوع خيلي مهم است. اينكه امنيت چه كسي را میخواهید تأمين كنيد در تعابير كلاسيك میگویند مرجع امنيت كيست. فرد است؟ حاكميت است؟ نهاد است؟ من میخواهم امنيت چه كسي را تأمين كنم؟
کدام تهدیدات با چه رویکردی؟!
مسئله ديگر اينكه در قبال چه تهديدي من میخواهم اين امنيت را ايجاد كنم؟ يعني چه تهديداتي میتواند متوجه يك جامعه باشد؟ متوجه يك فرد باشد؟ متوجه يك نهاد يا يك حاكميت باشد كه حسب آن به يكسري از ابزاري به صورت مادي يا غیرمادی براي آن تأمين امنيت نياز پيدا میکنم.
ما زماني كه سير روند بشر را در تاريخ بشر دنبال میکنیم مشخصاً ابتداییترین تهديدات تهديداتِ فيزيكي بوده لذا سلاح هم كه ابزاري براي تأمين امنيت در مقابل اين نوع طيف تهديدات بوده است میبینیم اساساً ابزارهاي فيزيكي بوده است. حالا با رشد تكنولوژي، با توسعه تكنولوژي اين ابزار هم توسعه پيدا كرده است.
اين فرايند اين ذهنيت به همين شكل بوده است تا يك بازههایی مشخصاً شايد ابتداي قرن بيستم يك برشي از آن يعني مثلاً شايد در كنفرانس لاهه ما يك شمهای از كنترل تسليحات تازه نه خلع سلاح، وجود داشت كه بياييم بعضي از سلاحها را عليه همديگر استفاده نكنيم مثلاً بعضي از سلاحهای ميكروبي يا سلاحهای شيميايي را به دليل آسيب غیرقابل تميزي نسبت به سرباز يا غير سرباز كه میدهند از آثار شديد اجتماعي كه ايجاد میکنند کشورها يك مفاهمهای را آمدند انجام دادهاند كه مثلاً بياييم اين را كمتر ايجاد كنيم.
آغاز خلع سلاح
مشخصاً حالا فكر میکنم بناي اين جلسه و موضوع جلسه بيشتر به آن ایدهای برمیگردد كه شايد بعد از 1945 و اينكه آمد يك نظم ليبرالي كه حالا اين بروندادهایی داشت مثلاً سازمان ملل يكي از آنها بود، منشور حقوق بینالملل، منشور حقوق بشر، اینها همه بروندادهایی بود كه از آن ذهنيت ايجاد میشد و يكي از پایههای اساسي آن اين بود كه جهان ديگر جهان جنگل نيست. ما توانستهایم، ما برندگان جنگ جهاني اول توانستهایم يك ward Rules based را ايجاد كنيم كه يك قواعدي را دارد. در اين قواعد لزوماً كشوري كه قویتر باشد حق را نمیگوید. نه من میتوانم سازوکار حقوق بینالملل براي آن ايجاد میکنم. دادگاه بینالمللي كيفري براي آن ايجاد میکنم براي اينكه بتوانم افراد را پيگيري بكنم. برخي از اقدامات را بتوانم پيگيري كنم.
پس من آمدم يك سازوکاري را ايجاد كردم كه میتوانم براي جوامع بشري، براي حاکمیتها يك تأمين امنيتي را انجام بدهم بدون اينكه نياز باشد شما سلاح به دستتان بگيريد. من میتوانم حق شما را تأمين كنم يعني اينكه شما ديگر هيچ احتياجي نداريد به اينكه لزوماً سلاح داشته باشيد. من میتوانم با سازوکارهاي متفاوتي مثل شوراي امنيت كه وظيفه اساسي و اصلي آن تأمين امنيت بوده است، حفظ صلح و ثبات بینالمللی بوده است بيايم بدون اينكه شما نيازي به سلاح داشته باشيد بتوانم با ابزارهاي جايگزين مثل سازمانهای بینالمللی، مثل حقوق بینالملل آن بقاي شما را تأمين كنم. حتي يك گام جلوتر از بقا شايد بتوانم منافع شما را هم تأمين كنم.
رقابت شرق و غرب در مسیر تسلیح
اين ذهنيت كلي بود كه واضعين و طراحان خلع سلاح مشخصاً اين باز خيلي پررنگ بوده است در چه بازهای؟ هیچکدام از اینها از بستر تاريخي جدا نيست. در حوزه جنگ سرد خيلي معمولاً معنا میگیرد؛ يعني يك رقابت بين دو قطب غرب و شرق براي تسليح، براي گسترش سلاحها. اینها گفتند تا یکجایی بياييم ـ حالا من نمیخواهم وارد مباحث تخصصي آن بشوم شايد آقاي دكتر آن برش آن را بيشتر بتوانند تأمين بكنند يا آن موضوعات را بروند. ـ قراردادهايي مثل استارت ۱ و ۲ كه حالا بعد بيايند دو تا قطب غرب و شرق، تا يك سري از حدودي بيايند سلاح خودشان را براي اينكه اين تهدید آفرین بوده، براي اينكه اين ذهنيت تا حدودي بيايد تغيير كند و امكان يك سري از طراحیهای ديگر به وجود بيايد به سمت خلع سلاح برويم.
منطق بینالمللی خلع سلاح
منطقي كه ما داريم میبینیم به نظرم در عرصه بینالملل و تقريباً غيرقابل كتمان است اين ايده خودياري است. ايده خودياري ابزاري را دارد كه دارد در همه جوامع بشري افزايش پيدا میکند. همه دولتها دارند به سمت آن میروند. ابزار اين ايده خودياري مشخصاً زماني كه تو با تهديد نظامي مواجه هستي مسئلهای به غير از سلاح نيست.
اين سلاح نظامي تا الآن بيشتر به دليل هزینههایی كه شايد سلاح نامتعارف داشته است كشورها سعي میکنند گزينه ابتدايي آنها اين نباشد؛ اما مشخصاً سلاحهای متعارف به هر شكل آن حتماً به نظر من، كما اينكه تا الآن شما اگر روند ده سال اخير را بخواهيد ببينيد، پنج سال اخير را ببينيد و برش بزنيد حتماً كشورها بيشتر به سمت اين رفتهاند كه بتوانند آن تأمين بقاي خودشان را، آن تأمين امنيت خودشان را با ابزاري تحت عنوان سلاح ناظر به تهديدات نظامي كه شما میبینید جهان گويا ـ حالا تفاسير اين را باز متعددتر میشود بيان كرد حالا اگر فرصت شد در فرصتهای بعدي عرض میکنم. ـ در جهاني كه قاعده ندارد! در جهان كه انگار قاعده آن قاعده جنگل است كه انگار دارد به آن تعابير رئاليستي انسان گرگ انسان است و اين طيف دارد نزديك میشود انگار چارهای براي تأمين امنيت به غير از تأمين سلاح وجود ندارد.
لذا ايده خلع سلاح كه يك زماني میخواست بيايند با سازوکارهاي بینالمللي، با حقوق بینالملل آن نياز را تأمين امنيت ابتدايي را با ابزارهاي جايگزين آن جايگزين بكند اين به نظر میرسد كه از كارآمدي خودش افتاده است و جوامع بشري به دنبال جايگزين اصلي آن يا بهعنوان بديل اصلي آن تأمين امنيت آن هستند كه سلاح بود.
من يك تكميل را، يا حالا اين دوگانهای كه جناب آقاي رجبي فرمودند از اين شروع میکنم تا به آن سؤال شما برسم.
چرا اقتصاد حائز اهمیت است؟!
در ادبیاتهای به ويژه توسعه، ادبيات اقتصاد و اینها بههرحال اين يك سؤال مهمي است ابتدا بايد اقتصاد تأمين بشود كه در پس آن امنيت داشته باشم؟ به چه معنا؟ به معناي اينكه من مثلاً فقر نداشته باشم خب بزه اجتماعي هم ندارد. دزدي كمتر میشود. مثلاً فساد كمتر است. همه يك سطحي از رفاه را دارند. نيازي ندارد بخواهد با ابزارهاي ديگر [رفاه خود را تأمين كند.] يك منطق اين است.
يك منطق ديگر آن هم يعني آن بديل ديگر آن اين است كه نه ابتدائاً من بايد امنيت را بياورم كه بتواند يك کارخانهای بياورد ايجاد كند.
امنیت، بقا و خلع سلاح
به نظر من در اين فضا، در اين دوگانه چه در حوزه نظري آن و چه در ادامه آن در حوزه سياسي به معناي واقعي ما خيلي دنباله دارد! آقا تا چه زماني میخواهی بجنگيد؟! تا چه زماني میخواهید مدام با همه دنیا بجنگید؟! برويد به اقتصاد خودتان برسيد. ديگر كسي هم نه با شما جنگ میکند. ما دنبالههای اين منطق را در عطاریها در رتوريك فضاي سياسي اجتماعي خودمان را میبینیم.
فهم من اين است كشورها تا زماني كه بقاي خودشان را تضمين نكرده باشند، بقا، امنيت باز يك مقدار مفهوم موسعتری است يا يك گستره بيشتري است، تا زماني كه بقاي خودشان را تضمين نكرده باشند نمیتواند حوصله يا اين فرصت را داشته باشد كه به مباحث اقتصادي آن بهعنوان اولويت يك فكر كند. ترجمان آن بهویژه در منطقه ما تحت عنوان غرب آسيا چه میشود؟
ما غرب آسيا در يك فضايي آمدهایم ـ باز جناب رجبي فرمودند ـ در يك بحران دائمي حداقل بعد از سايكس ـ پيكو وجود دارد. يك نظم مستقري وجود ندارد. كشورها، ملتها، قبیلههای متفاوت يعني مدام دچار distraction شده است! مدام دچار نفوذ شده است! مدام دچار حضور قدرتهای خارجي شده است! آن نظمي كه يك زماني خودش داشته كامل از بين رفته است! يك تنش دائمي را ما داريم میبینیم. اين اصلاً به يك بيماري مزمن در منطقه تبديل شده است!
در اين فضا تا آن زماني كه شما بقاي خودت را، بقاي حاكميت خودت را نتواني به يك نقطهای برساني كه غیرقابل خدشه باشد احتمالاً به توسعه هم نخواهي رسيد؛ يعني ما مصاديقي كه مثلاً داريم میبینیم در حوزههای متفاوت، اگر تركيه را داريد میبینید به نظرم Case study هاي خوبي است حتي میشود مطالعه موردي بشود چقدر تأثير بر آن گذاشته است [كه ذيل ناتو رفته است؟] حالا حتماً اين يك هزينه فایدهای داشته است كه ذيل ناتو رفته است؛ ولي آن ماده ۵ تضمين امنيتي و چتر امنيتي چقدر كمك كرده است كه من تصمیمساز تصمیمگیری كه در آنكارا، در استانبول نشستهام ديگر دغدغه اين را ندارم كه مسئله امنيتي كشور همسايه من، بهویژه من موقعي كه میخواهم به كشور خودمان بيايم اين موضوع را ببينيم حداقل در صدسال اخير، شما كودتا داشتهاید! جنگ خارجي داشتهاید! هشت سال با شما جنگیدهاند! در سال اخير دوازده روز با تو جنگیدهاند! يعني آن تهديد يك تهديد بعيدي نيست.
يك مثالي را كه گاهاً در پژوهشها و اینها هم سعي کردهام اين را بولد كنم ما يك سري تهديدات داريم تهديدات حالا به تعبير من تهديدات فرا دولتي يا فرا مرزي Transnational threats ترجمان اين نوع تهديدات مثلاً كرونا میشود كه ما در طول جنگ هشتساله آمار متفاوت، ما ميانگين بخواهيم بگوييم دويست و پنجاههزار تا شهيد داشتيم. در زمان كرونا ما يك چيزي حدود صد و چهلویک هزار نفر فوتي داشتهاید! من میخواهم بگويم يك فاكتور كوچك در دو سال، يا در دو سال و خوردهای اين عدد اتفاق افتاده است!
پس من بايد دقت داشته باشم اولاً همه تهديدات من نظامي نيست. پس من بايد مادامیکه تهديد بيولوژيكي دارم، تهديد زيستي دارم، تهديد اقتصادي دارم، تهديد شناختي دارم بايد سعي كنم ابزار متنابه آن را هم بروم ايجاد كنم كه ديگر لزوماً شايد سلاح نباشد. توپ و تانك نباشد. يك سري موارد ديگري باشد.
بايد دقت نظر داشته باشم چون يك مسئلهای را ما داريم میبینیم گاهاً در ايران خيلي، گاهي هم بعضیها را دیدهاید كاملاً از آن طرف بام افتادهاند همه موضوعات نظامي و امنيتي! بله حتماً به نظر من در اين جغرافيا جبر زمانه است، جبر جغرافيايي است كه شما در اين منطقه احتياج به سلاح داريد يا اولويت يك شماست؛ چون برجستهترین تهديد ناظر به بقاي تو تهديد نظامي است، تهديد خارجي است من بايد براي آن ابزار داشته باشم كه سلاح میشود؛ اما نبايد محتوم كند يا ساير حوزهها را به كنار بزند چون ما يك سري واقعي در اين عرصه داريم.
همزمان كه ما يك سري از مواردي را به نظرم میشود نسبت به اين ایدهها فكر كرد نسبت به اين ایدهها میشود نگاه كرد چینیها مثلاً مشخصاً روي بعضي از استانهای خودشان مثل سينكيانگ كه با ديد دولت مركزي آنجا تروريست خيز است، گروه افراطي خيز است [...] من الآن نمیخواهم اصلاً موضوع ارزشگذاری وارد بشوم ببينم اين حرف درست هست يا نه؟ اتفاقاً اين نسخه را مثلاً شايد براي افغانستان و پاكستان را هم من دیدهام در مقالات علمي خودشان كار میکنند. ميگويند اين ايده را بيايد اينجا تست بزنيد صلح از طريق توسعه يعني آن تعبير خيلي شعاري آن اینطوری میشود من از آن تروریست كلاش بگيرم و به او بيل بدهم. به او كلنگ براي ساختوساز بدهم و او ديگر دليلي ندارد بخواهد ضد امنيتي و اینجور انجام بدهد.
امنیت و دستیابی به سلاح
بحث دستيابي به سلاح، دستيابي به ابزار نظامي به نظر من اصلاً غیرقابل كتمان است. شما اگر میخواهید در اين جغرافيا زيست كنيد حداقل به ويژه ببينيد همين امروز ترامپ در اين سفر اخيرش كه به ژاپن داشت و در يكي از پایگاههای آمريكا سخنراني كرد نكته خيلي نكته جالبي بود من يادداشت كردم شايد قرابت موضوعي هم با اين جلسه داشت. گفت ديگر در جنگها هيچ ملاحظهای نخواهيم داشت به معناي اينكه چه ابزاري را بخواهيم استفاده بكنيم! تا چه حد بخواهيم سبوعيت به خرج بدهيم! مشخصاً باز میگویم غزه در پيش چشم همه هست!
در عين منطقي كه دشمن نه خط قرمزي، نه قاعده بینالمللی، نه اينكه شما ذيل فصل ۷ رفتهاید يا نرفتهاید، مكانيسم ماشه شده است يا نشده است، قبل از همه اینها به شما حمله كرده است! زیرساخت زده است! زيرساخت مدني زده است! مردم عادي را زده است! زندان زا زده است! در اين فضا به نظر من اين حتي در سطح اجتماعي، حتي در سطح منطقه به نظرم الآن خيلي مقبوليت عادي دارد كه پس من به سلاح نياز دارم. گريزي وجود ندارد براي اينكه بتوانم براي تأمين امنيت خودم، براي تأمين بقاي خودم به اين سمت بروم كه هر سلاحي ـ من اين را هم باز مطلقاً عرض میکنم. ـ هر سلاحي كه میتواند تأمين امنيت من را بكند و در مقابل آن تهديد تا حدودي پاسخ بدهد.
من خاطرم هست با بعضي از مردم در حين جنگ دوازدهروزه صحبت میکردیم آقا فرق بين اينكه اينجا الآن تهران است بيرون نشده است ضاحيه نشده است غزه نشده است چيزي غير از قدرت نظامي ما بوده؟ قدرت مردم و پشتيباني مردم و اینها همه بوده. من اصلاً نمیخواهم اين را كتمان كنم. يا اصلاً دوگانهای را مثل بعضي از گروههای سياسي به وجود بياورم كه میگویند موشك مهم است اما...! من اصلاً اين را نمیگویم. میگویم هم موشک مهم است و هم مردم مهم هستند. جايگاهش ناظر به آن تقسیمبندی كه گفتم. موشك يك تهديدي را پاسخ میدهد. نيروي اجتماعي پشتوانه اجتماعي شما يك تهديد ديگر را [پاسخ میدهد.] اینها مكمل همديگر هستند و اصلاً رقيب همديگر نيستند. هر دو هم بايد در اين عرصه ديد.
اما در آن روز صفر آن عرصه عمليات، آن عرصه تاكتيك، چيزي كه میتواند باعث اين شود كه محاسبات طرف مقابل تغيير كند، بيايد درخواست آتشبس بدهد حتماً داشتن ابزار است. ابزار هم در اينجا هم چون تهديد نظامي است ابزار نظامي است. به نظرم اين چيزي است كه ما گريزي از اين نداريم و سطح اجتماعي هم پشتيباني نسبت به اين دارد.
به نظر من تفسيري كه من میفهمم با فهم دانشجوي خودم عرض میکنم حتماً نياز دارد كه شجاع باشد؛ يعني از بعضي از اقدامات، از كنش يك مسئلهای كه ما شايد در سطح كلان حاكميتمان با آن مواجه هستيم، اساساً تصمیمگیری انجام نمیشود! هر تصميمي! شما هر تصميمي در حوزههای داخلي، من تعمد دارم اسم نبرم ولي شما يك مقدار موضوعات اجتماعي اقتصادي را ببينيد میبینید دو، سه تا گرههای جدي داريم درنهایت هیچکس تصميم نمیگیرد! قبول دارم موضوعات موضوعات سختي است؛ اما نهايتاً اين هزينه فایدهها است يك نفر بايد بيايد ناظر به اين موضوعات تصميم بگيرد. لزوم اين شجاعت است. لزوم اين فعاليت است يعني من با اينكه بيايم در دفتر خودم بنشينم حالا اميدوار باشم اين روندها به شكلي برود كه گردي به دامن ما نگيرد! به اين شكل نخواهد بود. شما بدانيد يك طرف دعوا هستيد. يكي از دوستان میگفت آقا اصلاً شما جنگيدن داري يا نداري؟! حالا جنگيدن آن معناي تاپ مثلاً، اصلاً حال فعاليت كردن، حال كنش، حال اينكه بخواهي بروي را داري يا نداري؟! اين خودش به نظر من موضوعيت است.
در حوزه سياست خارجي آن شايد يك مقدار دانشجويي آن را انجام دادهام متوجه میشوم سرعت تحولات، ديگر شما میبینید سوريه يعني چيزي كه حضرت آقا هم در فرمايشاتشان فرمودند سوريه از زماني كه فرايند شروع شد تا پايانش چيزي حدود دوازده روز طول كشيد! اين چيزي كه ما ديگر حداقل يكي از آسیبشناسیهای بديهي سوريه كه به نظرم اين هم يكي از دستور كارهايي است كه حتماً بايد در فضاي انديشكدهها، فضاي متفكرين و نخبگان كار شود در دوازده روز ما هنوز به نظر میرسد اين چيزي كه خروجي آن بود حضرت آقا در فرمايشاتشان فرمودند كه ما ـ اینقدر كه حالا دوستان تصحيح كنند. چيزي كه در ذهن من است چنين چيزي است. ـ كه بايد سریعتر اين تصمیمگیریها انجام میشد يا چنين كندي وجود داشت!
نكته من اين است كه پس ما به نظرمان حتماً يك تمركزي براي تصميم سازي، تصمیمگیری در عرصه سياست خارجي وجود دارد و الآن فرصتهایی هم وجود دارد. من اين از باب شعار يا تكرار فرمايش حاج قاسم نمیگویم كه آقا در دل بحرانها فرصت وجود دارد. اصلاً باز من مكانيكي بخواهم عرض كنم زماني كه اين تغييرات دارد اتفاق میافتد بهترين فرصت است يا بيشترين امكان تغيير سطح قدرت هم چه به سطح بالاتر و چه به سطح پایینتر وجود دارد؛ يعني فرصتي كه الآن ما در بعضي از همكاري با بعضي از كشورها داريم.
منطقي كه ما سالها بهعنوان جمهوري اسلامي میدادیم و به نظرم الآن مسموع است، الآن میشود بعضي از كشورهاي منطقه را، بعضي از افراد متفكر منطقه را كه حداقل كشورهاي خودشان تا حدودي براي آنها مهم هستند يا حداقل منافعشان براي آنها منطقي دارد همراه كرد كه آقا آن منطقی كه ما سالها میگفتیم منطقه بايد منطقه قویای باشد و روي پاي خودش بايد بايستد و به قدرت خارجي نياز ندارد. ما با همديگر سالها در اين منطقه زندگي کردهایم و میتوانیم الآن از پس همديگر بربياييم، میتوانیم با همديگر يك زيست مستقلي از هرگونه قدرت خارجي داشته باشيم. به نظرم اين فرصت وجود دارد. حتماً فرصت با بعضي از كشورهايي كه حالا در تعابيرش متفاوت از جنوب جهاني میآیند میگویند تا Emerging Power يا قدرتهای در حال خيزش، ما حتماً يك ظرفيتي داريم يعني به ويژه با بعضي از اقطاب اين حوزهها يك هم سويي را داريم. حداقل تهديدهاي مشتركي را داريم.
اما نکتهای كه من باز اینقدر در حوزه انديشكدهاي كار کردهایم يا داريم كار میکنیم گير سمت ماست! ما بايد آن سرعت تحولات، سرعت تصميم، تمركز تصميم را داشته باشيم كه بتوانيم از اين فرصت استفاده كنيم. نباشد آن وجه تهديد اين دوران گذار بيشتر بر ما تأثير میگذارد. جمله آخرم باشد معمولاً اساتيد میگویند كه هر زمان نظم تغيير میکرد ايران متضرر شده است! يعني جنگ جهاني دوم بوده ما متضرر شديم! كشورمان اشغال شده است! جنگ جهاني اول بوده به همين شكل! فروپاشي شوروي بوده به همين شكل! بعد از انقلاب آمديم مثلاً پايان جنگ سرد بوده به همين شكل!
من نکتهای كه شايد به ذهنم میرسد اين قاعدهاش كه ما مدام متضرر بوديم تازه اگر بپذيريم به اين دليل بوده كه ما منفعل بوديم! ما گاهاً ـ غيرش را نمیخواهم از واژه ديگر استفاده كنم. ـ در بعضي از حوزههای تصمیمگیری غير شجاع بوديم!
اين نكته را بگويم كه 8 اكتبر در تلاويو چطوري تصمیمگیری كردند كه وضعيتشان اين طور شد؟! در 8 اكتبر تمام فاكتورهاي متفاوت سياست داخلي دوستان خاطرشان باشد روزها بود تظاهرات و اینها اتفاق میافتاد، بزرگترین Security breach يا اين شكاف امنيتي كه مثلاً رژيم در سالهای اخير پيدا كرده بود اتفاق افتاد. همه اینها اتفاق افتاده بود 8 اكتبر به نظر من بايد از نقاط مثبت دشمن حتماً استفاده كنيم. 8 اكتبر به چه شكلي تصمیمگیری كرد؟ تصميم سازي كرد؟ برنامهریزی كرد؟ ما حتماً الآن در وضعيت 8 اكتبر به نظرم نيستيم. 8 اكتبر مثالي اين براي جمهوري اسلامي ايران دارم عرض میکنم. حتماً ظرفیتهایی داريم به ويژه بعد از جنگ دوازدهروزه توفيقاتي داشتيم كه به نظرم غيرقابل كتمان است. حتماً بديهي است؛ اما نكته من اين است آن شجاعت، آن عقلانيت و آن فعاليت را ما نياز داريم.
تاریخ انتشار: 1404/08/12
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.