دکتر اسماعیلی، منتقد و کارشناس سینما، در گفت‌وگو با موسسه رسانه‌ای فکرت به بررسی تحولات جشنواره فیلم فجر و سینمای دفاع مقدس پس از انقلاب پرداخت. و به تغییرات محتوایی و فرم جشنواره در دهه‌های مختلف اشاره کرد و تأثیر سیاست‌گذاری‌های دولتی بر سینما را مهم دانست. و همچنین به نقد فیلم‌های اخیر مانند «خدای جنگ» و «قهرمان» پرداخت و از دستکاری‌های تاریخی در برخی آثار ابراز نگرانی کرد. با این حال روند مثبت سینمای دفاع مقدس و تلاش برای روایت ابعاد جدید تاریخ ایران را تحسین کرد.

 

تحلیل تغییرات جشنواره فجر؛ از آرمان‌های انقلاب تا تأثیر سیاست‌های دولتی

 

ما تقریباً سال‌های ۹۱، ۹۲ و ۹۳ می‌رفتیم و می‌دیدیم که همه فیلم‌ها در مورد خیانت و ناامیدی و سیاه‌نمایی بودند. الان که به‌خاطر فضای سینمایی و تحلیل می‌رویم، فارغ از هر چیز دیگری که خودمان می‌گیریم، می‌خواستیم ببینیم اوضاع چه‌طور است، چه تغییراتی پیدا کرده است. اما شاید از سال‌های ۹۲، ۹۶ و ۹۷ دیگر اصلاً نرفتم، چون حقیقتاً انگیزه‌ای برای جشنواره نداشتم.اگر بخواهم یک تحلیل کلی از جشنواره بدهم، باید بگویم که از بعد از انقلاب، به‌نظر من، جشنواره فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته است. از دهه ۶۰ که این جشنواره شروع شد، ۴-۵ سال بعد از انقلاب، فکر می‌کنم این جشنواره آغاز شد و در طول این سال‌ها فراز و نشیب‌های زیادی داشت. هدف اصلی جشنواره، به‌ویژه در دهه فجر، این بود که آرمان‌های انقلاب اسلامی در سینما به نمایش گذاشته شوند و بگوییم اگر آرمان‌هایی داریم، سینما باید این‌ها را بازنمایی کند و نشان دهد.

 

اما از همان ابتدا، با توجه به این‌که جریان روشنفکری از قبل از انقلاب در سینما حضور پررنگی داشت، این جشنواره گاهی به سمت‌وسوی درستی نرفت. یکی از مسائل مهم این بود که شهید آوینی در نقدهای خود به جشنواره اشاره می‌کرد و در همان دهه اول جشنواره، خیلی به این بحث می‌پرداخت که هویت ما چیست؟ هویت ایرانی اسلامی ما کجاست؟ هویت انقلابی ما کجاست؟ او در جشنواره‌ها پیوسته به این مباحث می‌پرداخت و به‌نظر من درست هم صحبت می‌کرد.به‌ویژه در آن زمان، سینما و جشنواره‌ها شاید از نظر فرم و تکنیک و امکانات کمی عقب‌تر بودند، اما از نظر محتوایی، به‌نظر می‌رسید که در آن زمان‌ها، وضعیت سینما بهتر از دهه‌های ۸۰ و ۹۰ بود. یکی دیگر از عواملی که به‌شدت بر جشنواره‌ها تأثیر می‌گذارد، گفتمان‌های دولت‌هاست. سیاست‌گذاری‌های دولتی به شدت تأثیرگذار است. به‌طوری‌که در هر دوره، جشنواره رنگ و بوی خاص خود را پیدا می‌کند. شما می‌بینید که در یک سال، یک فیلم جایزه می‌گیرد و سال بعد همین فیلم ممکن است دیگر هیچ‌گونه جوایزی نگیرد. این نشان‌دهنده‌ی تأثیر مستقیم سیاست‌های دولت‌ها است، زیرا غالباً داوران جشنواره توسط دولت‌ها تعیین می‌شوند.سیاست‌گذاری‌های دولت‌ها کاملاً متفاوت است. یک فیلم ممکن است یک سال جایزه بگیرد، مثلاً استاده در غوار، ولی سال بعد فیلمی کاملاً متفاوت، حتی شاید در ژانر دیگری، جایزه بگیرد. این تغییرات در جوایز، یک فضای خاصی به جشنواره می‌دهد. در یک سال ممکن است جشنواره فضا و حال خوبی ایجاد کند و به مردم احساس مثبتی بدهد، ولی جوایزی که به فیلم‌ها داده می‌شود، لزوماً همان حس خوب را منتقل نمی‌کند. سیاست‌گذاری‌ها به‌نظر من تأثیر زیادی در این تغییرات دارند. برای همین هم جشنواره‌ها همیشه در یک فضای تغییر قرار دارند.اگر بخواهیم به وضعیت جشنواره‌ها در سال‌های اخیر نگاه کنیم، باید بگویم که سینمای ما همیشه دولتی بوده و تأثیر دولت‌ها بر آن هم انکارناپذیر است. حتی تا امروز هم که دولت‌ها کمتر دخالت مستقیم دارند، تأثیر آنها همچنان وجود دارد.

 

جشنواره فجر امسال: تنوع فیلم‌ها و نقدهای متفاوت در سینمای دفاع مقدس

 

حالا اگر بخواهم در مورد جشنواره امسال صحبت کنم، باید بگویم که کلیت جشنواره حس خوبی به من داد. به‌خصوص این‌که فیلم‌ها بسیار متنوع بودند و توانستم فیلم‌های خوبی را انتخاب کنم. من فکر می‌کنم که حدود ۲۵ تا ۳۰ فیلم را دیدم و به‌نظر من، جشنواره امسال، به‌ویژه در سینمای دفاع مقدس، شاید یکی از سال‌های خوب بود. البته این را هم باید در نظر گرفت که انتظارات از سینمای دفاع مقدس به دلیل شرایط سال‌های اخیر پایین آمده است، بنابراین وقتی ۳ یا ۴ فیلم خوب می‌بینی، این به نظر خیلی رضایت‌بخش می‌آید.حتی اگر از ۴۰ فیلم، ۵ یا ۱۰ فیلم خوب باشد، به‌نوعی فکر می‌کنیم جشنواره خوبی بوده است. این نشان‌دهنده این است که انتظارات از سینما کاهش یافته و همین باعث می‌شود که فیلم‌های باکیفیت نسبت به قبل کم‌تر دیده شوند. وقتی فیلم‌های پرفروش و معروف را می‌بینید و در کنار آنها، فیلم‌هایی را می‌بینید که اصلاً ارزش دیدن ندارند، ممکن است از فیلم‌هایی که ممکن است ضعیف باشند، ولی در عین حال اتفاقات خوبی از تاریخ ایران را به نمایش می‌گذارند، خوش‌تان بیاید. حتی اگر فرم فیلم ضعیف باشد، ممکن است بگویید: دست‌تان درد نکند که این بخش از تاریخ ایران را بازنمایی کردید.

 

من همیشه کارگردان‌ها را با هم مقایسه نمی‌کنم؛ چون مقایسه کار سختی است. من بیشتر در ذهنم، سطح فیلم‌ها را تقسیم می‌کنم: خوب، متوسط و ضعیف. حتی در فیلم‌های ضعیف هم اگر نکته‌ای مثبت پیدا کنم، از آن تقدیر می‌کنم. به‌ویژه در مورد کارگردان‌های جوان، که به‌خاطر همین، جایزه می‌دهند تا انگیزه‌اش بیشتر شود و در سال‌های آینده پیشرفت کند.

 

در سینمای دفاع مقدس، اگر بخواهم نظرم را بگویم، باید بگویم که می‌توانم نقدهایی متفاوت بر فیلم‌ها داشته باشم. مثلاً من خدای جنگ را یک فیلم خوب می‌بینم، اما نقد من به این فیلم این است که این فیلم صداقت لازم را با مخاطب خود ندارد. وقتی شما می‌خواهید یک شخصیت خاص را به تصویر بکشید، باید شهامت این را داشته باشید که تمام واقعیت‌ها را نشان دهید. در خدای جنگ، بخش‌هایی از واقعیت گفته می‌شود، ولی نه تمام آنچه که باید گفته می‌شد. شاید مشکلات و دلایلی برای این انتخاب‌ها وجود داشته باشد، اما به‌هرحال از نظر من، صداقت بیشتری با مخاطب می‌توانست برقرار شود.

 

نقد سینمای دفاع مقدس: واقعیت‌های تاریخی و معنویت نادیده گرفته‌شده

 

در قهرمان وقتی می‌خواهی یک قهرمان را به تصویر بکشی، قهرمانی که فکر می‌کنی پایه‌گذار تاریخ بوده و مخاطب او را می‌شناسد، به نظرم باید شجاعت داشته باشی و تمام واقعیت‌ها را بگویی. وقتی بخشی از داستان را دستکاری می‌کنی، مخصوصاً در مورد خانواده یک شخصیت، این بخش باید دقیقاً با واقعیت هم‌خوانی داشته باشد. اگر این بخش اشتباه باشد، مخاطب این تصور را پیدا می‌کند که اگر آن قسمت را دستکاری کرده‌ای، پس شاید قسمت‌های دیگر هم تغییر کرده باشند. مثلاً در مورد بخش‌هایی که به موشک‌ها و قدرت‌های کشور اشاره دارد، مخاطب ممکن است به اشتباه فکر کند که این‌ها هم دستکاری شده‌اند.این نوع دستکاری‌ها، حتی اگر ناخواسته هم باشد، می‌تواند حس بدی به مخاطب بدهد. ممکن است این احساس ایجاد شود که فیلم در حال گمراه کردن مخاطب است. حتی اگر هدف فیلم خیلی خوب باشد و اتفاقات مثبت زیادی را به‌دنبال داشته باشد، اما اگر جزئیات تاریخی دقیق نباشند، می‌تواند باعث ایجاد شبهه شود. خود ما هم که کتاب‌های تاریخی را می‌خوانیم یا کمتر شنیده‌ایم، به این ناگفته‌ها و جزئیات تاریخی توجه می‌کنیم که می‌تواند بر دیدگاه‌مان تأثیر بگذارد.

 

فیلم خوبی بود، اما نقد من به این فیلم این است که نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم، فقط کلیت را می‌خواهم بیان کنم. کلیت مشکل سینمای دفاع مقدس این است که معنویت در آن به‌درستی به تصویر کشیده نمی‌شود. بیشتر تمرکز فیلم‌ها بر روی رابطه فرمانده و سرباز است، اما شما نمی‌بینید که این افراد در راستای یک فضای دینی یا مذهبی در حال انجام کاری برای خداوند هستند. سینمای دفاع مقدس ما نتواسته آن‌طور که باید این بخش را منتقل کند.

 

سینمای جنگ ما توانست سیستم‌های سینمای جنگ جهانی را تغییر دهد و یک ژانر خاص به‌وجود بیاورد. شما در دهه ۸۰ فیلم‌هایی مثل دیدبان، کرخه تا راین، مهاجر و دیگر فیلم‌ها را می‌بینید که فضای کاملاً متفاوتی را نسبت به سینمای جنگ در دیگر کشورها به نمایش می‌گذارند. این‌ها فیلم‌هایی بودند که برای مخاطبان خارجی بسیار عجیب و جدید بودند و حتی در کشورها و دانشگاه‌های مختلف، رساله‌های دکتری، پایان‌نامه‌ها و کتاب‌هایی در مورد سینمای دفاع مقدس نوشته شده است.آنچه برای من جالب است، این است که این تفاوت در سینمای ما برای بسیاری از محققان و نویسندگان غربی نیز مورد توجه قرار گرفته است. چیزی که من متوجه شدم، این است که آن‌ها به دنبال این هستند که بفهمند این تفاوت چیست که سینمای دفاع مقدس ما را از سینمای جنگ دیگر کشورها متمایز می‌کند. به‌طور کلی، سینمای دفاع مقدس یکی از بومی‌ترین ژانرهای سینمای ایران است.

 

تحول سینمای دفاع مقدس: بازگشت به تاریخ و ارتباط با نسل جدید

 

حالا سوال من این است که شما در اینجا چه چیزی می‌بینید؟ مثلاً امسال در فیلم‌ها این را دیدم که اگر بخواهی اولین قدم را برداری، ابتدا باید دشمن را بشناسی و سپس در نفس خودت. این قبلاً شعاری بود، اما امسال به نظرم کمی بهتر شده بود. این احساس ملموس‌تر بود. در سینمای دفاع مقدس، دقیقاً در دهه ۷۰ و ۸۰ فضا بیشتر به سمت جنگ می‌رفت و بیشتر به فضای نقشه‌کشی و چگونگی دور زدن دشمن تمرکز داشت. فیلم‌ها بیشتر به دنبال این بودند که جنگ را از این منظر نشان دهند. این گونه بود که فیلم‌های تولید شده در آن دوره تعداد کمی داشتند و در دهه ۷۰، کمترین فیلم‌های دفاع مقدس را داشتیم.اما به نظرم در دهه ۸۰، به‌ویژه بعد از اخراجی‌ها، فضای سینمای دفاع مقدس به فضای خوبی برگشت. مردم دیگر فکر نمی‌کردند که جنگ فقط قتل و کشتار است و همه‌چیز حول تانک‌ها می‌چرخد. جنگ فضاهای متفاوتی دارد. فیلم‌هایی مثل شیار ۱۴۳ و دیگر فیلم‌ها به جنبه‌های مختلف دفاع مقدس پرداخته‌اند و نسل جدید را دوباره به دهه ۶۰ و آن چیزهایی که در تاریخ جنگ بوده، متصل کرده‌اند.

 

در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ کم‌کم این فضا فراموش می‌شد. این‌طور بود که برخی فکر می‌کردند جنگ تمام شده است و نباید درباره آن صحبت کرد. اما خوشبختانه فیلم‌های مدرن دفاع مقدس این فضا را احیا کردند. مردم دوباره از فیلم‌های دفاع مقدس حس خوبی می‌گیرند و حتی اگر نقدهایی به فیلم‌ها وارد باشد، باز هم در پایان فیلم‌ها احساس مثبتی دارند. به‌ویژه در فیلم‌هایی مثل خدای جنگ که با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، در نهایت مردم احساس می‌کنند که قهرمانانشان تاریخشان را ساخته‌اند.این حس خوب حتی در فیلم‌هایی مثل اسمند و پیشمرگ نیز به وضوح قابل مشاهده است. مردم به نوعی با قهرمانان فیلم‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و این حس خوب را دریافت می‌کنند، حتی اگر نمایش تاریخ کاملاً دقیق نباشد.

 

در مورد دولت و تاثیر آن در جشنواره هم باید بگویم که این بحث اصلاً مهم نیست. اگر فیلم خوب باشد، مهم نیست که تحت کدام دولت ساخته شده، باید از آن تقدیر کرد. اگر بد باشد، باید نقد شود و بهتر شود. به طور کلی، وقتی دولتی تازه به کار می‌آید، در ابتدای کار معمولاً بیشتر ادامه‌دهنده سیاست‌های دولت قبلی است. در مورد این دوره، فیلم‌ها بیشتر تحت تاثیر گفتمان و فضای فکری دولت قبلی قرار داشتند. امسال فیلم‌هایی که در فضای روشن‌فکری و التقاطی قرار داشتند، به مراتب کمتر از سال‌های گذشته بودند. در این دولت، فضای فکری و گفتمانی سخت‌تری وجود داشت، اما امسال این فضا کمی بازتر شد.

 

درست است که شاید این تأکید بر ساخت فیلم‌های دفاع مقدس به‌طور کلی بر کل فضای فیلم‌ها حاکم نبوده باشد، ولی به‌نظر من، تأکید روی ساخت فیلم‌های خوب دفاع مقدس از پیش برنامه‌ریزی شده بود. به تعداد زیادی مجوز داده شد، نهادهای مختلف نیز به‌نوعی پای کار آمدند تا این نوع فیلم‌ها ساخته شوند. فیلم‌های دفاع مقدس خوبی که در این راستا تولید شدند، برای من مهم بودند. در مورد سینمای دفاع مقدس به‌صورت کلی هم باید بگویم که امسال و در جریان جشنواره امسال، ما تغییراتی را مشاهده کردیم. مهم‌ترین نکته این است که نمایندگان جریان‌های مختلف سینمایی امسال چه کسانی بودند و چطور توانستند خودشان را نشان دهند. آیا ما در جایی خلأ داشتیم یا نه؟ این سوال خیلی مهم است که چه چیزی باید می‌داشتیم که امسال نداشتیم.

 

چالش‌ها و پیشرفت سینمای دفاع مقدس: از روایت تاریخ تا مسائل روز

 

برای مثال، در مورد فیلم‌هایی مانند «قلاده‌های طلا» که بعد از بحران سال‌های 80-90 ساخته شد، این فیلم‌ها هنوز به‌نوعی شناسنامه سینمای دفاع مقدس به‌حساب می‌آیند. بعد از سال 1401 و با اتفاقات اخیر، ما باید در این زمینه‌ها فیلم‌های بهتری می‌ساختیم. چرا در زمینه‌هایی مانند «زن، زندگی، آزادی» که به یک مسئله جهانی تبدیل شده است، هیچ فیلم خوبی در ایران نداشتیم؟ آیا ترسی در ساخت این‌گونه فیلم‌ها وجود دارد؟ چرا سینماگران ما به این موضوع نپرداختند؟این سؤالاتی است که باید به آن‌ها پاسخ داده شود. ما در زمینه‌های دیگری هم می‌بینیم که خلا‌هایی وجود دارد، مثلاً در بحث‌های منطقه‌ای. برخی نشریات خارجی جهان را به‌قبل از «طوفان الاقصی» و بعد از آن تقسیم کرده‌اند و حتی برخی تاریخ اسرائیل را به‌قبل و بعد از «طوفان الاقصی» تقسیم می‌کنند. آیا ما به‌عنوان ایران و جمهوری اسلامی نمی‌توانستیم در این فضا نقش پررنگ‌تری ایفا کنیم؟

 

سینمای ایران می‌توانست نقش مؤثری در روایت این وقایع و تحولات ایفا کند و پرسش‌های بزرگ‌تری را مطرح کند. امیدوارم در سال‌های آینده این فضا برای تولید آثار سینمایی بزرگ‌تر و پرمعناتر فراهم شود.

 

در بخش تاریخ مقدس هم، اگر بخواهیم وارد جزئیات شویم، باید گفت که سینمای دفاع مقدس ایران در حال حاضر به‌طور قابل توجهی در حال پیشرفت است. واقعاً سینمای دفاع مقدس ایران از نظر موضوعات و شیوه‌های روایت به‌گونه‌ای به‌چالش کشیده شده که باید به آن پرداخته شود. در حال حاضر، فیلم‌هایی مانند «پیشمرگ»، «اسفند»، و «هور» در این زمینه اهمیت خاصی دارند، و به‌طور کلی، به‌نظر من، سینمای دفاع مقدس به‌ویژه در این سال‌ها روند خوبی را طی کرده است.

 

همه فیلم‌ها را نمی‌توان در یک فرصت محدود مورد بررسی قرار داد، اما از نگاه جریانی می‌توان گفت که این سینما در مسیر خوبی حرکت کرده است. بله، برخی فیلم‌ها از لحاظ کیفیت متوسط یا ضعیف هستند، ولی در مجموع، روند تولید فیلم‌های دفاع مقدس در ایران در حال پیشرفت است. اگر این روند ادامه پیدا کند، قطعاً می‌تواند آثار مهمی را به‌دنبال داشته باشد.

 

فیلم‌هایی که در حال حاضر ساخته می‌شوند، نه‌تنها تاریخ دفاع مقدس را روایت می‌کنند، بلکه به قهرمانان ما نیز پرداخته و بخش‌هایی از تاریخ ایران را به‌تصویر می‌کشند. همین که فیلم‌های دفاع مقدس زیادی ساخته می‌شود، آدم را به‌تفکر وادار می‌کند که چرا این موضوعات همچنان ادامه دارند و چرا ایده‌ها و سوژه‌ها در حال تکرار هستند. آیا این نشان‌دهنده این است که ما هنوز در حال کشف ابعاد جدیدی از تاریخ دفاع مقدس هستیم؟ واقعاً تعداد زیادی از این فیلم‌ها موضوعات جدیدی دارند که ممکن است حتی خیلی از ما آنها را نشنیده باشیم، اما در نهایت فیلم‌ها به‌خوبی این موضوعات را به‌تصویر می‌کشند.من شخصاً در بسیاری از موارد خوشحال می‌شوم که می‌بینم ایده‌هایی در فیلم‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند که حتی ممکن است در کتاب‌ها هم به آن‌ها پرداخته نشده باشد. فیلم‌سازان توانسته‌اند موضوعات جدیدی را کشف کرده و آن‌ها را به‌خوبی و با کیفیت بالا به‌تصویر بکشند. این نشان‌دهنده پیشرفت در این عرصه است.

 

چالش‌های ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی: از شخصیت‌های واقعی تا روایت‌های تحریف‌شده جهانی

 

همچنین باید از افرادی که در این عرصه زحمت می‌کشند و به‌ویژه سوژه‌هایی را انتخاب می‌کنند که غالباً با چالش‌های زیادی همراه است، تشکر کنیم. این فیلم‌ها نیاز به بودجه بیشتری دارند، زیرا ساخت یک فیلم دفاع مقدس نیازمند تجهیزات، مجوزهای متعدد و تأسیس همکاری با نهادهای مختلف است. به‌ویژه اگر بخواهید در مورد شهیدان و شخصیت‌های واقعی فیلم بسازید، این موضوع پیچیده‌تر می‌شود. شخصیت‌های واقعی باید نظرات خود را بدهند و از تحریف شدن جلوگیری شود، و این خود چالش‌های زیادی را به‌دنبال دارد. فیلم‌سازان باید بسیاری از مسائل را حل کنند تا فیلمی دقیق و معتبر تولید شود.

 

در مورد فیلم «موسی»، به‌نظر من جای صحبت زیادی دارد. این فیلم نشان‌دهنده آغاز تحولی بزرگ در سینمای مذهبی است که به‌ویژه در روایت شخصیت‌های تاریخی مذهبی مانند موسی علیه‌السلام از زاویه نگاه شیعی صورت گرفته است. در سینماهای غربی، اغلب روایت‌ها تحریف‌شده و التقاطی هستند، ولی در فیلم «موسی»، معنویت درست و الهی به‌خوبی به‌تصویر کشیده شده است. این یک سینمای استراتژیک برای ما است و باید در آن سرمایه‌گذاری بیشتری صورت گیرد.

 

بسیار حیف است که همچنان منتظر هستیم تا فیلم‌هایی مانند «موسی» ساخته شود. این‌ها نه تنها برای کشور ما ارزش دارند، بلکه به‌لحاظ گفتمانی و تمدنی هم اهمیت ویژه‌ای دارند. به‌ویژه وقتی صحبت از پیغمبران و شخصیت‌های بزرگ مذهبی می‌شود، این آثار به ما کمک می‌کنند تا در برابر گفتمان‌های تحریف‌شده جهانی، روایت‌های درست خود را ارائه دهیم. ما باید این سیاست‌ها و استراتژی‌ها را با دقت بیشتری دنبال کنیم و در تولید این نوع فیلم‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهیم.

 

این نوع سینما نه تنها برای ما اهمیت دارد بلکه غرب از آن نگران است. چون این سینما بر پایه فطرت انسان است و می‌تواند مخاطبان جهانی را جذب کند. فیلم‌هایی مانند «موسی» و «عیسی» توانسته‌اند مباحث اساسی انسان‌شناسی، ظلم‌ستیزی و مبارزه با طاغوت‌ها را به‌خوبی به‌تصویر بکشند و این چیزی است که باعث می‌شود غرب علاقه‌ای به ساخت چنین فیلم‌هایی نداشته باشد. چراکه این نوع سینما به‌طور مستقیم با فطرت انسان‌ها در ارتباط است.در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که اگر در عرصه سینما به‌درستی به این موضوعات پرداخته شود، می‌توانیم آثار مهمی بسازیم که نه تنها برای ما بلکه برای تمامی انسان‌ها الهام‌بخش خواهد بود.

 

تحلیل فیلم‌های اجتماعی: از دیوانگی تا مسئولیت اجتماعی

 

فیلم «زیباستدایی» به‌نظرم یکی از فیلم‌هایی است که به‌خوبی موضوعات اجتماعی و سیاسی را مطرح می‌کند. در این فیلم، شخصیت اصلی که نامش خسرو است، از یک آسایشگاه روانی بیرون می‌آید. فیلم تلاش می‌کند نشان دهد که او دیوانه نیست، بلکه از بسیاری از افراد جامعه آگاه‌تر است. این فرد که در ابتدا به‌عنوان یک بیمار روانی شناخته می‌شود، در واقع برای مقابله با ساختار گفتمانی حاکم بر جامعه می‌آید.در این فیلم، وقتی خسرو می‌بیند که فردی در حال ظلم به دیگران است، تصمیم می‌گیرد که از او کمک کند. مثلاً یک جایی که فردی به دختران ظلم می‌کند، خسرو از او پول می‌گیرد و به دختران کمک می‌کند. همچنین در سکانسی دیگر، او موتور را از یک فرد می‌دزدد چون معتقد است که حق اوست که آن را داشته باشد. این نشان‌دهنده تقابل فردی است که به‌طور رسمی در آسایشگاه روانی به‌سر می‌برد، اما در واقع بسیار بیشتر از دیگران از وضعیت اجتماعی آگاه است.فیلم با تکیه بر این ایده که جامعه به‌ویژه از نظر گفتمانی و ساختاری دچار مشکلاتی است، تلاش می‌کند نشان دهد که فردی که به‌عنوان دیوانه شناخته می‌شود، در حقیقت می‌تواند از درک عمیق‌تری نسبت به وضعیت جامعه برخوردار باشد. او در فیلم نشان می‌دهد که افرادی که بر اساس معیارهای جامعه به‌عنوان «مجنون» شناخته می‌شوند، ممکن است در واقع عقلانی‌تر از بسیاری از افراد جامعه باشند.

 

این فیلم همچنین با نمایش تضادهای اجتماعی و اخلاقی در جامعه به ما می‌گوید که بسیاری از افراد به‌خاطر شرایط اجتماعی خود به «مجنون» تبدیل می‌شوند، در حالی که این فقط نشان‌دهنده یک سیستم فاسد است. از طرفی، فیلم به‌طور غیرمستقیم اشاره می‌کند که شخصیت‌های اخلاق‌مدار نیز در چنین فضایی به‌دلیل فشارهای اجتماعی نمی‌توانند به‌درستی عمل کنند.در مقایسه با فیلم‌های دیگر، به‌ویژه فیلم «رها»، به‌نظر من این فیلم بیشتر به‌دنبال ارائه یک تصویر اشتباه از فضای اجتماعی و سیاسی است. «رها» فیلمی است که به‌طور خاص در مورد مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی صحبت می‌کند و من فکر می‌کنم این بخش از آن حتی بیشتر از فیلم «زیباستدایی» اهمیت دارد.

 

فیلم «رها» به‌نظر من یکی از آن فیلم‌هایی است که در روایت خود به‌شدت به اشتباه به فضای اجتماعی و سیاسی پرداخته است. این فیلم نشان می‌دهد که فردی به دلیل فشارهای اجتماعی، تضادها و نابرابری‌های حاکمیتی دست به کارهایی اعتراضی می‌زند که از خشونت گرفته تا رفتارهای نادرست با اطرافیانش را شامل می‌شود. شخصیت اصلی فیلم، یک پدر است که به‌خاطر فشارهای اجتماعی و اقتصادی خود، خانه‌اش را به آشغال‌دانی تبدیل کرده و تلاش می‌کند با دخترش ارتباط برقرار کند، اما در نهایت به‌دلیل مشکلات موجود در جامعه و فشارهای مختلف از جمله خودکشی دخترش، به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌تواند ادامه دهد.این فیلم به‌شدت بر مشکلات اجتماعی و نابرابری‌های حاکمیتی تأکید دارد. مردی که در فیلم مشاهده می‌کنیم، با ناتوانی در حل مشکلات درون خانواده‌اش و فشارهای اجتماعی، به‌تدریج از خشونت استفاده می‌کند. در یکی از سکانس‌ها او از دخترش می‌خواهد که به یک لپ‌تاپ جدید دست یابد و حتی می‌گوید که اگر کارهایش را ادامه دهد، حتماً از خطرات بیشتری مانند بازداشت یا خشونت‌های بیشتری رنج خواهد برد. این مسئله به‌نوعی نشان‌دهنده این است که این فرد، به‌خاطر فشارهای اجتماعی و فقر، حق خود را از جامعه می‌داند و در نهایت دست به کارهایی می‌زند که نه تنها در تضاد با اصول اخلاقی هستند، بلکه باعث برهم خوردن نظم اجتماعی نیز می‌شود.

 

تحلیل فیلم‌های اجتماعی: زنانگی، بحران‌ها و چالش‌های اجتماعی در سینما

 

یکی از نکات جالب در فیلم، پردازش شخصیت دختر است که نماد زنانگی و آزادی در فیلم است. دختر، به‌طور نمادین، موهایش را قیچی می‌کند و بافتن و قیچی کردن آن، به‌نوعی استعاره‌ای از مبارزه با فشارها و تقیدات اجتماعی است. فیلم در نهایت با نشان دادن این‌که این دختر در نهایت خود را در فضایی بسیار بحرانی قرار می‌دهد، به تبیین وضعیت بحرانی زنان و نیاز به اصلاحات اجتماعی و خانوادگی می‌پردازد.

 

در سکانس دیگری، دختر به‌دلیل مشکلات خانوادگی و اجتماعی در فضای خیابان دچار خشونت می‌شود که این نیز نماد دیگری از بحران‌های اجتماعی و پیامدهای نابرابری‌ها و فشارهای اقتصادی و اجتماعی است. این فیلم در تلاش است تا توجه‌ها را به مشکلات بنیادین جامعه معطوف کند و در عین حال نقدی جدی به نظام اجتماعی و حاکمیتی داشته باشد.در فیلم «رها» و به‌طور کلی در این‌گونه آثار، زنانگی به‌طور خاص و پررنگی مورد توجه قرار می‌گیرد. شاید این تحلیل‌ها در نگاه اول کمی شعاری به‌نظر بیاید، اما اگر به دقت به جزییات توجه کنیم، می‌بینیم که فیلم به‌نوعی تلاش دارد تا فضای اجتماعی را به چالش بکشد. مثلاً در سکانس‌هایی که یک دختر در خیابان چاقو خورده و به کما می‌رود، یا در مورد موقعیت‌های اجتماعی که دخترها و پدرها با آن‌ها مواجه هستند، می‌توانیم به وضوح فشارهای اجتماعی و خانوادگی را احساس کنیم. این فشارها نه تنها به شخصیت‌های فیلم، بلکه به فضای اجتماعی و تفکرات روشنفکری نیز گره خورده است.

 

این دو فیلم به‌ویژه به‌عنوان نمایندگان یک نگرش اجتماعی، می‌خواهند از طریق روایت‌های خود، فضای احترازی و رنج را در جامعه نشان دهند. از طرفی، حمایت‌هایی که از سوی نهادهایی همچون فارابی انجام می‌شود، به‌نوعی شائبه‌ای از جهت‌گیری‌های خاص در سینما ایجاد می‌کند که ممکن است در بعضی موارد پیام‌های خاصی را منتقل کند. نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است، این است که در این فیلم‌ها به نوعی شخصیت‌ها باید با یک فضای فکری خاص مواجه شوند و با چالش‌هایی روبه‌رو شوند که در نهایت به تغییرات اجتماعی منتهی می‌شود.

 

اما سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا ما نباید دقت بیشتری به مسائل اجتماعی خود داشته باشیم و در این زمینه بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم؟ چرا ما نباید این دغدغه‌ها را در سینما و آثار فرهنگی‌مان برجسته کنیم؟ درواقع، اگر به مسائل اجتماعی و مشکلات جامعه خود پایبند نباشیم، وقتی یک بحران یا حادثه بزرگ در جامعه رخ دهد، ممکن است هیچ دغدغه‌ای برای آن نداشته باشیم.به‌طور کلی، سیاستگذاران باید در این زمینه حمایت کنند، اما از سوی دیگر، این دغدغه باید از درون جامعه و سینماگران نیز برخیزد. باید یادآوری کنیم که سینما و هنر، به‌ویژه در جوامع مختلف، نقشی مهم در ایجاد تغییرات اجتماعی و فکری دارند و مسئولیت ماست که در این مسیر قدم برداریم.

تاریخ انتشار: 1403/12/07

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil