مرد مدرن غربی پس از عصر روشنگری وارد مرحلۀ پیچیدۀ تمدنی خود شد و در اثر این پیچیده‌شدگی تبعاً ‌مکانیزم‌های سیاسی و فرهنگی و مهم‌تر اخلاق و الهیات او نیز پیچیده شد. از آغاز قرن 19 به این سو تا ‌حد فاصل جنگ جهانی اول و دوم مرد مدرن دریافت که می‌تواند به‌جای سلطۀ مستقیم، آشکار و ‌تحکم‌آمیز با زنان شیوه‌ای دیگر در پیش بگیرد. این ایده احتمالاً در یک فرایند بازاندیشانه ناشی از پی ‌بردن به ظرفیت‌هایی از زنان بود که تازه داشت برای مرد مدرن روشن می‌شد. اگر بخواهیم یک استعارۀ ‌گوش‌آشنای امروزی برای صورت‌بندی این بازاندیشی مرد مدرن کلاسیک از زن پیدا کنیم، شاید استعارۀ ‌‌«زیبا‌تر کردن شهر» گزینۀ مناسبی باشد. اما زیبا‌تر کردن شهر را تنها نباید به ابعاد فضایی، قلمرویی و نمادین ‌تقلیل داد. استفاده از زنان در جلوی صحنه هم ابعاد کلان‌تری داشت و هم عمیق‌تر. در یک کلام تمنای ‌بهشت روی زمین برای مرد غربی در حقیقت تمنای رنگ و لعاب،‌ زیبایی و دلخوشی ناشی از سرمستی و ‌خودفریبی نیاز به خروج و آشکارگی زنان از اندرونی‌های پدرسالار به قلمروهای عیان مردسالار بود چرا که ‌مادی‌گرایی پیچیده و قطع اتصال با آسمان، او را در سردی و ظلماتی مفرط می‌انداخت و این تمدن سرد جز ‌با به‌کارگیری و مصرف نیروی گرم و زندگی‌نمای زن قابل تحمل و ترویج نمی‌شد.‌

 

مرد مدرن غربی به جای اینکه نیروی خود را در تقابل با زنان خرج کند، زنان را اتفاقاً جلو انداخت و پشت ‌آنان پنهان شد و به خود قیافۀ زندگی گرفت. این پنهان‌شدگی از سوی زنان ظاهری گرم، زیبا، چشم‌نواز و ‌خیره‌کننده برای تمدن مدرن فراهم می‌کرد و از سوی مردان با مکارگی گفتمانی و تغییر لحن مزورانه نسبت به ‌زنان مقارن بود. مردان خود را حامی زنان نشان می‌دادند و زنان که آزادی مصنوعی را تجربه می‌کردند چهرۀ ‌خشن و سرد جهان اجتماعی مرد غربی را تزئین می‌کردند. چیزی در سلطه‌گری مرد غربی تغییر نکرده بود تنها ‌تفاوت باجی بود که زنان در ازای عاملیت نمایشی و لحن شبه‌محترمانه فریبکارانۀ پرداخت می‌کردند.‌

 

در مورد خیلی از قضایای ما هم از زن‌، زندگی، آزادی تا ماراتن کیش ماجرا از همین قرار است. آنچه که ‌حاشیه و فرعی است دقیقاً چیزی است که به عنوان اصل معرفی می‌شود. هم در زن‌، زندگی‌، آزادی، زن ‌فرعی بود و اصلی نمایانده می‌شد و هم در ماراتن کیش امسال ورزش در حاشیه بود و آن را به‌عنوان یک ‌رویداد ورزشی جا می‌زدند. حالا در این پدیدۀ شاهد ویترینی کردن هم‌زمان زنان و ورزش هستیم. برخی ‌می‌گویند در ماراتن کیش درگیر حواشی نشوید درحالیکه تنها چیزی که در این رویداد حاشیه بود ورزش با ‌مشتقاتش بود. در طراحی برگزار‌کننده نه قهرمانی به مثابه مسابقه اصالت داشت و نه ضرورتاً سلامتی و ‌تندرستی کانون معنایی و شعار مرکزی این رویداد بود. برگزار‌کننده تعمد داشت ورزش را دستمایه قرار بدهد ‌و از ماراتن یک اجتماع طبقه‌متوسطی جسورانه و پرسروصدا بسازد که با تکیه بر «بدن زنان» بتواند با ‌استراتژی تبلیغ داوطلبانه هم به توان بازاری و اقتصادی خود بیفزاید و هم پروژۀ امنیتی ضدفرهنگی خود را با ‌شاخ‌وشانه‌کشیدن از حواشی کشور به متن شهرهای بزرگ بکشاند.

 

باید به ماراتن کیش سخت گرفت. ‌برگزارکننده می‌توانست یک رویداد ورزشی جدی، سالم، قانونی و با انواع تدابیر فرهنگی را تدارک ببیند که ‌حتماً شایسته تقدیر بود اما او ائتلافی از پروژۀ‌ امنیتی مشکوک، اقتصاد بخش خصوصی، نمایش و تبلیغات ‌کثیف، پوشش نابهنجار رسمی و تجویزی، شکستن حریم زنان با مدیریت نکردن اختلاط، رشوه به توریسم ‌و... را گرد هم آورد و این ائتلاف را با زنان بزک کرد. ما سال‌های گذشته از این ماراتن خبری نداشتیم اما ‌کمپین مشکوک برگزارکننده هم به خوبی سروصدا کرده و هم جمعیت توریست-شرکت‌کننده را نسبت به ‌سال‌های قبل دوبرابر کرده است. دستگاه‌های امنیتی باید قبل از این برای شاخ‌وشانه‌کشیدن اقدام کنند تا ‌دیگر کسی پس از کیش به مات فکر نکند.‌

تاریخ انتشار: 1404/09/18

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil