ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | احمد اولیایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
هیچکس نمیتواند تأکید مردمسالاری دینی را بر مردم انکار کند. قسمت بحثهای سیاسی مردمسالاری مثل حق انتخاب، چگونگی حضور مردم، تفکیک قوا و اینها محل بحث نیست؛ اما بخش مردم آن محل تأمل این یادداشت است. آنجا که یک اراده عمومی را از مردم معرفی میکند یعنی مردم وقتی به درد مردمسالاری دینی میخورند که هم یک اراده عمومی را در سیستم و نظریه وارد کنند و هم اینکه یک امکان کنش جمعی داشته باشند.
مردم بهمثابه آحاد به درد نظریه مردمسالاری دینی نمیخورند. مردمی که در نظام مردمسالاری دینی کنشگری داشته و مهماند، مردمی هستند که یک هویت جمعی برایش قائل شویم. آیات قرآن هم مثل آیه بیستوپنجم سوره حدید «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یا آیه یازدهم سوره رعد «لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهمْ» این را تأیید میکند. قرآن کریم از «قوم» یا «ناس» استفاده میکند و هویت جمعی برایش موضوعیت دارد. انقلاب اسلامی ایران نیز دقیقاً مردم با آن هویت جمعیاش را فعال و به یک معنا، معنای مردم را در همان سالهای مبارزاتی قبل از انقلاب اسلامی احیا کرده است.
مشارکت مردم اگر بخواهد نظریه مردمسالاری دینی را همراهی و پشتیبانی کند، لازم است پویا و دائمی باشد؛ چون نظام سیاسی، نظام پویایی است و همواره پدیدهها و وقایع و اتفاقات درون آن پدید میآیند. پویایی مردم نیز به ارتباطات اجتماعیشان است. اکنون ارتباطات اجتماعی میان مردم وضعیت مطلوبی ندارد. ما در شرایطی به سر میبریم که ارتباطات اجتماعی در بدترین وضعیت خودش قرار گرفته است. این حاصل عوامل متعددی است که یکی از بزرگترین عوامل آن پدیدههای تاریخی مدرنیته و صنعتیشدن است که باعث شده بسیاری از اندیشمندان به تقابل دو نوع جامعهای که قبل از مدرنیته و قبل از صنعتیشدن و بعد از آن پدید آمده است از حیث ارتباطات اجتماعی بپردازند.
فردیناند تونیس (Ferdinand Tönnies) معتقد است که ما پس از صنعتی شدن یک تغییری داشتیم که کامیونیتیها (community) یا اجتماعات یا جماعت به جامعه (society) تبدیل شد. تفاوت در چیست؟
یک ارادهای در جمعشدن افراد در هر دوی اینها وجود دارد؛ ولی ارادهای که در اجتماع وجود داشت یک اراده ارگانیک و طبیعی بود که خودِ ارتباطات اجتماعی موضوعیت داشت؛ ولی این اراده در جوامع صنعتی که جامعه شدند یک اراده عقلانی است که عمدتاً از بیرون به جامعه فشار میآورد که تونیس، تعبیر به Arbitrary Will میکند؛ یعنی این، اراده خودکامه است و این اراده حاصل همان مدرنیته، صنعتیشدن و عقلانیت ابزاری است که میگوید ارتباطات اجتماعی شما باید به سبب منافعی شکل بگیرد نه بر پایه ذات ارتباطات شکل بگیرد. اینجا نقطه عزیمت جامعه از کامیونیتی به سوسایتی است. آنوقت چه اتفاقی میافتد؟
در اجتماعات سابق، رابطهها تعدد زیادی نداشت؛ اما عمق بسیاری داشت. همبستگی بهشدت بالا و روابط طبیعی بود. هر حرکتی در خدمت جمع بود؛ نه در خدمت فرد؛ ولی این اتفاق در جامعه متفاوت میشود. نظم قانونی، تقسیمکار، مالکیت، گستره ارتباطات بسیار زیاد از نظر کمیت ولی عمق بسیار کم. اکنون در فضای مجازی هم میشود آن را لمس کرد؛ دهها یا صدها نفر روزانه در فضای مجازی به همدیگر سلام میکنند و رفیق دارند؛ اما عمق ندارد و درد دل نمیشود کرد، ولی در اجتماعات سابق، خودِ ارتباطات موضوعیت داشت.
نوشتار حاضر در حال تصویر وضعیت ارتباطات اجتماعی است و این که وضعیت فعلی ارتباطات اجتماعی در ایرانِ امروز یارای پشتیبانی نظام مردمسالاری را ندارد.
راه حل چیست؟ باید به سمت احیای ارتباطات اجتماعی رفت. چیزی که در دغدغه اندیشمندی کمتر یافت میشو در حالی که یک استاد علوم سیاسی، یک متفکرِ عرصه مدیریت یا مانند اینها باید دغدغهاش احیای ارتباطات اجتماعی باشد. ببیند چگونه میتوان کامیونیتی را حفظ کرد و آن شرایطی که در زمان تولد انقلاب بود. آن ارتباطات ارگانیکی که میان مردم وجود داشت و مبنایش حرکت برای جمع بود نه حرکت برای فرد، آن جنس ارتباط را باید حفظ کرد.
راه حل، احیای ارتباطات اجتماعی و تغییر جامعه به اجتماع است. درباره اینکه عملیات این راهحل چگونه میتواند باشد، هنوز ابتدای فکرکردن در این مسیر هستیم؛ ولی به نظرم میرسد که یکی از راهحلها و فنهایش این است که ما رویکرد انتقالی به بحث ارتباطات نداشته باشیم و رویکرد آیینی را انتخاب کنیم.
تفاوت رویکرد انتقالی و رویکرد آیینی به ارتباطات اجتماعی این است که در رویکرد انتقالی ما فقط به دنبال انتقال مکانیکی پیام هستیم؛ مانند حملونقل کامیون که بار را میبرد و میآورد؛ یعنی مفهوم اطلاعرسانی، رساندن پیام، مخاطب دانستن مردم بهویژه مخاطب منفعل نه مخاطب فعال و مکانیکی کردن و مکانیکی نگاه کردن به ارتباطات ذیل رویکرد انتقالی است.
اما رویکرد آیینی به ارتباطات چه میگوید؟ رویکرد آیینی به ارتباطات میگوید مردم اُبژه تو نیستند که تو بخواهی پیام را دائماً برای آنها ارسال کنی. مردم سوژه یا فاعل شناسا هستند؛ یعنی خودشان باید بیایند در یک تجلی مشترک با تو تولید معنا کنند. در رویکرد آیینی به ارتباطات مردم میشوند فرستنده یا بازتولیدگرِ پیام و در کنار فرستنده اصلی، پیام را با همدیگر تولید میکنند.
برای تقریب یک مثال در باب ارتباطات آیینی را مرور میکنیم: هیأت، هیأت عزاداری بر سیدالشهدا(ع)، آن بخش از هیأت که منبری خطابه میکند، ارتباطات انتقالی است؛ منبری خطابهاش را میخواند و میرود. آن قسمتش که همه دارند برای یک امر مقدس در کنار هم اشک میریزند میشود نگاه آیینی؛ از این رو شما میبینید یک روحانی در کنار فردی که مثلاً تتو کرده با هم برای حسین(ع) اشک میریزد؛ یعنی تجلی مشترکات. ما به چنین نظام ارتباطات اجتماعی برای پشتیبانی از مردمسالاری دینی نیاز داریم.
راهحل دومی که به نظر میرسد بحث دولتسازی است که رهبر انقلاب هم روی آن تأکید دارند که مقداری مهجور مانده است. اکنون پس از انقلاب اسلامی، در مقوله دولت (بهمعنای State نه Government) تفاوتی با دولتهای مدرن دنیا نداریم؛ یعنی سیستم آموزشوپرورش یکی است، بروکراسی اداری یکی است، بانک، پاساژ، مال، گیم نت، کافینت، زیست شبانه، نوع معماری، نمای رومی و همهچیز، تقریباً تفاوت نداریم با دولتهای مدرن دنیا. گفتیم که در دولتهای مدرن یک اراده خودکامه از بیرون وارد مردم میشود؛ یعنی مردم گرفتار تأمین منافع و منفعتگرایی میشوند که نمیتوانند نظام ارتباطاتیشان را برای اصل ارتباط بچینند؛ از این رو مجبورند دائماً به دنبال بایدها و نبایدهایی بدوند که نظام مدرن برایشان به ارمغان میآورد تا بتوانند به آن برسند؛ برای همین، مردم آنجا فاعلیتی ندارند؛ ولی در دولتسازی، ما باید به دنبال فاعلیت مردم باشیم نه فاعلیت برای مردم؛ یعنی خود مردم میآیند جزو حاکمیت قرار بگیرند. تصور من این است که این دولتسازی هم میتواند در کنار آن احیای ارتباطات اجتماعی به آن نظام اجتماعی کمک کند.
تاریخ انتشار: 1402/12/08
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.