weblog_showcase

یادداشت؛

مأموریت تاریخیِ انقلاب اسلامی در تحقق «قیام قائم»

توصیفاتی که در روایات از دوران ظهور حضرت حجّت(عج) شده، نشان می‌دهد که در این دوران، عالَمیّتِ عالَم ارتقا پیدا می‌کند و عالَم در مرتبه وجودیِ برتری قرار می‌گیرد و یک گام در قوس صعود به جلو می‌روَد. انقلاب اسلامی این مأموریت بزرگ تاریخی را بر دوش دارد؛ بنابراین «ظهور موعود» هم جز از این مسیر امکان تحقّق ندارد. رازبودگیِ زمان قیام قائم نیز چه‌بسا به همین حقیقت بازگردد.

رسانه فکرت | علیرضا ملااحمدی

 

با انقلاب اسلامی، عالَمیّتِ عالَم ارتقا پیدا می‌کند و جهان انسانی در مرتبه وجودیِ برتری قرار می‌گیرد و یک گام در قوس صعود به جلو می‌روَد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه امکان ندارد «امر ظهور» به‌صورت ناگهانی و بدون تحقّق واسطه و بدون امکان استعدادی محقّق شود؛ لذا تاریخ بشر نیازمندِ آن است که شیعیان جوهرِ عالَم انسانی را یک گام به صیرورتِ جهان موعود نزدیک‌تر کنند. انقلاب اسلامی (در سطح تمدّنی؛ نه فقط در جغرافیای ایران) این مأموریت بزرگ تاریخی را بر دوش دارد.

 

برای فهم درستِ نسبت انقلاب اسلامی با مسأله «انتظار فرج»، لازم است کمی به عقب برگردیم و سخن را با این پرسش آغاز کنیم: چه چیزی باعث شد که غیبت امام عصر أرواحنافداه تا امروز ادامه یابد و این امر تا چه زمان قرار است طول بکشد؟ سریع‌ترین پاسخ برای فرهیختگانی که با احادیث مهدویّت انس داشته‌اند این است که «ما نمی‌دانیم و پاسخ این سؤال، از اسرار الهی است». این پاسخ نه‌اینکه اشتباه باشد، اما حاوی هیچ معرفتِ پویایی نیست که بتوان از آن «وظیفه عملی» استخراج کرد. تأکید بر وظیفه عملی به این دلیل است که در معروف‌ترین حدیثی که درباره دوران غیبت می‌شناسیم، «انتظار فرج» اساساً بر «عمل» عنوان شده است «أفضل الأعمالِ إنتظارُ الفَرَج» و خب پرواضح است که «صرفِ دانستن» هیچ‌گاه نمی‌تواند یک عمل باشد و در آیات و روایات نیز هیچ‌گاه عمل به «آگاهیِ صرف» اطلاق نشده است. پس برای فهم درست و دقیق این حدیث شریف (و امثالش که فراوان است) لازم است تغییری در فهم از صورت‌مسأله ایجاد شود.

 

تغییر افق از غیب به شهود

 

تغییر صورت‌مسأله به این صورت است که در عین محفوظ داشتنِ افق «ایمان به غیب» و توجه به وجهِ سرّ بودگیِ مسأله غیبت، لازم است موضوع با رویکرد «تکلیف‌محورانه» نیز بررسی شده و افق نگاه از غیب به شهود تغییر کند تا نقش مسلمانِ امروز، به عنوان امّت آخرالزمانیِ رسول الله (ص) در این امر درست شناخته شود. لذا از این منظر پرسش بالا را می‌توان تکرار کرد: امام عصر (عج) برای چه غایب شدند؟ و چرا پس از 1200 سال تا امروز، هنوز ظهور نکرده‌اند؟ و این امر قرار است چند سال دیگر طول بکشد؟ مسلّماً در این گفتار، مجالِ مرورِ مجموعه ادلّه و احادیث و سخنان علمای شیعه نیست؛ بنابراین به نقل سخن یکی از برجسته‌ترین عالمان تاریخ شیعه که تقریباً همه بزرگانِ پس از ایشان تا امروز نیز سخن‌شان را تأیید کرده‌اند اکتفا می‌شود:

 

خواجه نصیرالدین طوسی، متکلّم بزرگ شیعه، در عبارت معروفی، تمام فلسفه غیبت که در روایات و معارف ناب شیعه آمده است را دو کلمه خلاصه کرده: «وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخَرُ وَ عَدَمُهُ مِنّا» وجود امام عصر علیه‌السلام در عالَم دنیا، لطفی از سوی خداوند [به کائنات و بویژه انسان‌ها] است، و تصرّف او [در امور عالَم] هم لطفی دیگر است؛ اما اینکه در حال حاضر غایب است (و در امور دین و دنیای بشر بطور مستقیم ایفای‌نقش نمی‌کند)، به دلیل وجود مانع از سوی ما شیعیان / انسان‌ها است. شاگرد ایشان علامه حلّی در شرح عبارت «عَدَمُهُ مِنّا» می‌فرماید «وظایفی بر مردم واجب بوده که در انجام آنها کوتاهی کردند و این، موجب غیبت ایشان شد».

 

این وظایف چیست؟ همان وظایفی که کوتاهی در آنها باعث شد حضرت غایب شوند. و همان وظایفی که کوتاهی در آنها باعث شد که 1200 سال از غیبت بگذرد و حضرت ظهور نکنند. راستی 1200 سال تجربه تلخ و پرمشقّت کافی نیست برای یقین به اینکه «مُنتظِر بودن به شیوه گذشته» نمی‌تواند «امکانِ ظهور» را فراهم کند؟ آیا وقت آن نرسیده تا ارتقائی در «شیوه مُنتظربودن» صورت گیرد تا بستر و شرایط ظهور حضرتش فراهم شود؟

 

اشتباه تاریخیِ شیعه موجب تأخیر در «این امر»

 

آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در تحلیل حرکت تاریخیِ ائمه هدی و شرح موقعیّت حسّاسِ دوران امام باقر (ع) به بشارت‌های ایشان نسبت به قریب‌الوقوع بودنِ «قیامِ قائم» اشاره کرده و تحلیلی فقه‌الحدیثی از معنای «قائم» ارائه می‌دهد که فهمِ ما نسبت به مسأله غیبت را ارتقاء می‌دهد: «منظور از قیام‌کننده چیست‌؟... قیام در عرف ائمّه و شیعه، دارای همان مفهومی است که امروز از این کلمه فهمیده می‌شود: قیام‌کننده کسی است که بر ضدّ قدرت مسلّط، قدرتمندانه کمر می‌بندد و به‌پا می‌خیزد.... این مفهوم نمایشگر یک تعرّض و هجوم است؛ نمایشگر اقدام به کاری سنگین و خطیر است؛ در زمینه فعّالیّت‌های فکری، یا سازندگی افراد، یا ایجاد تشکّل و تَحَزُّب و رهبری یک نهضت پنهانی، ولی به‌هرصورت آمیخته با قهر و تعرّض.»(1)

 

و سپس به کمک سخنان رازآلودی که امام باقر (ع) درباره امام صادق (ع) بیان فرموده‌اند، نتیجه می‌گیرد «طبق گفته امام باقر (ع)، در اینکه فرزندش جعفر بن محمّد قیام خواهد کرد، بحثی نیست. بی‌گمان وی می‌باید حرکت تعرّض‌آمیز خود را آغاز کند؛ گرچه این موضوع که آیا حرکت و قیام او به مرحله نهایی یعنی اقدام نظامی و سرانجام، پیروزی و به دست آوردن قدرت فائقه خواهد انجامید یا نه، چیزی است که تعیین آن با حوادث آینده و چگونگی پیشرفت امور است... »(2) همچنانکه استنباط ایشان درباره تعبیر «هذا الأمر = این امر» که در احادیث مربوط به حضرت حجّت صلوات‌الله‌علیه بسیار تکرار شده و قبل از ایشان درباره امام صادق (ع) نیز تکرار شده بود، این است که «تعبیر این امر، در عرف شیعه و ائمّه تعبیر کنایه‌آمیزی است از آینده‌ موعود تشیّع؛ یعنی کسب قدرت سیاسی و یا اقدام به مقدّمات نزدیک آن مانند تعرّض نظامی و «قائم» کسی است که این تعرّض را فرماندهی و رهبری می‌کند.»(3)

 

با توجّه به این نکته، معنای آن حدیث رازآلودی که «موعدِ تشکیل حکومت علوی» را به تاریخ دقیق ذکر کرد، قدری روشن می‌شود: «ابوحمزه ثمالی گوید: از ابی‌جعفر (امام محمدباقر علیه‌السلام) شنیدم که می‌گفت: خدا برای این کار (تشکیل حکومت علوی) سال 70 را معیّن کرده بود. چون حسین کشته شد، خدا بر خاکیان خشم گرفت؛ پس آن را تا سال 140 به تأخیر افکند... ما این موعد را برای شما (دوستان نزدیک) گفتیم و شما آن را افشا کردید و پرده استتارِ این راز را گشودید؛ پس از آن، خدا دیگر وقتی و موعدی را نزد ما معیّن نساخت. و خدا هرچه را بخواهد، محو می‌کند و هرچه را بخواهد، ثبت می‌فرماید. ابوحمزه گوید: این سخن را به ابی‌عبدالله (امام جعفرصادق علیه‌السلام) گفتم، فرمود: آری، این‌چنین بود....»(4)  

 

مأموریت تاریخیِ شیعه در «قیام قائم»

 

ویژگی برجسته سخن نورانی امام باقر (ع) در حدیث بالا این است که بین غیب و شهود جمع کرده است؛ هم وجه غیبی و رازبودگیِ غیبت را حفظ کرده است و هم با اشاره به علّت تأخیر در «این امر»، نقش تعیین‌کننده شیعیان در این موضوع را بیان کرده است. طبق این حدیث، اگر در ماجرای عاشورا شیعیان طبق وظیفه درست‌شان عمل می‌کردند و فاجعه کربلا رقم نمی‌خورد، مسلّماً دیگر «خدا بر خاکیان خشم نمی‌گرفت» و از سال 61 که اباعبدالله (ع) قیام کردند تا سال 70 مراحلِ گام‌به‌گامِ استقرار حکومت علوی طی می‌شد و در سال 70 حکومت علوی در سرتاسرِ سرزمین‌های اسلامی مستقرّ می‌شد. و باز اگر شیعیان در دوران امام باقر (ع) در انجام وظیفه‌شان کوتاهی نمی‌کردند، در سال 140 «این امر» توسط امام صادق (ع) محقّق می‌شد و آرزوی تاریخیِ انبیاء به وقوع می‌پیوست. اما هر دو موعد به تأخیر افتادند به دلیل «کوتاهیِ شیعیان در انجام وظایف‌شان»!

 

اکنون می‌توان به پرسشی که قبلاً مطرح شد پاسخ داد: آن وظایفی که کوتاهی در آنها توسّط شیعیان باعث شد امام عصر (ع) غیبت کنند و این غیبت تا امروز طول بکشد، مسلّماً از سنخ واجبات و محرّماتِ فردی (که در رساله‌های عملیه عموماً به آنها توجّه شده) نیستند؛ چرا که اگر چنین بود، بی‌تردید غیبت تا امروز طول نمی‌کشید؛ چه که تقیّد به واجبات و محرّمات فردی توسط شیعیان، نه شرطِ قیام قائم بلکه شرط بقاء اصلِ اسلام و مذهب تشیّع بوده و پرواضح است که اگر رعایت نشده بود، امروز اثری از مذهب تشیّع و رساله عملیه باقی نمانده بود تا سخن از وظایف‌شان نسبت به انتظار فرَج باشد.

 

بنابراین باید از وظایفی جستجو کنیم که «از سنخی دیگر» هستند؛ وظایفی که تناسبِ معناداری با «انتظار فرج» و «قیام قائم» داشته باشند. وظیفه‌ای بیش از واجبات و محرّمات فردی و معمولی، که کوتاهی در آنها موجب غیبت قائم و تأخیر ظهورش تا امروز شده است.

 

انقلاب اسلامی به‌مثابه «تغییر در شیوه انتظار»

 

«انقلاب اسلامی ایران» دقیقاً برای همین رخ داد. حضرت خمینیِ بزرگ (رضوان‌الهی‌براو) با تکّیه بر میراث معارفیِ شیعه، توانست با این انقلاب، بستر و امکانی متفاوت برای «شیوه مُنتظربودن» را طراحی و به شیعیان و بلکه عالَمیان پیشنهاد دهد. انقلاب اسلامی در واقع مهم‌ترین «اقدامِ تشکیلاتیِ کلان» برای زمینه‌سازیِ ظهور بود که در کلّ دوران غیبت سابقه نداشته است. در فضای انقلاب اسلامی، بستر برای دو امرِ مهمّ که زمینه‌سازِ ظهور هستند، فراهم است:

 

اوّل، امکان ظهور انسان‌های موحّد و به‌غایت مؤمن فراهم شد. نمونه‌های اولیه‌اش را در شهدای عارفِ دفاع‌مقدّس که یک‌شبه رهِ صدساله را طی کردند و در جوانی به مقامات عالیه توحیدی رسیدند؛ و نمونه‌های اخیرش را در شهدای مدافع حرم و در رأس همه، سیّدالشهدای مقاومت «حاج‌قاسم سلیمانی» می‌توان مشاهده کرد. «تربیتِ انسان منتظر در ابعاد گسترده» و «آماده‌سازیِ جامعه برای ظهور» در دوران انقلاب اسلامی است که امکان‌پذیر است؛ نه قبل از آن.

 

دوّم و مهم‌تر، در سطح کلانِ تمدّنی، امکان شکل‌گیریِ تدریجیِ یک «جامعه مهدوی» براساس ارزش‌ها و آرمان‌های ناب الهی فراهم است؛ و این دقیقاً همان چیزی است که برای «ظهور» لازم است. چرا که تا جامعه‌ای به‌مثابه «امّت» نباشد که ظرفیّت و قابلیّت تحمّل بار سنگینِ «ولایت» را نداشته باشد، معنا ندارد که «امام» آن جامعه ظهور کند و بخواهد ولایت را در متن و بطن جامعه جریان بدهد. پس این دقیقاً همان چیزی که طی 12 قرن دوران غیبت، شیعیان هیچ‌گاه نتوانستند آن را محقّق کنند و حالا در بسترِ انقلاب اسلامی، «امکان» تحقّق آن فراهم شده است.

 

ارتقای وجودیِ عالَم با انقلاب اسلامی

 

توصیفاتی که در روایات از دوران ظهور حضرت حجّت صلوات‌الله‌علیه شده، نشان می‌دهد که در این دوران، عالَمیّتِ عالَم ارتقاء پیدا می‌کند و عالَم در مرتبه وجودیِ برتری قرار می‌گیرد و یک گام در قوس صعود به جلو می‌روَد. اما همچنان‌که در حکمت متعالیه تبیین شده، تمام مراتب هستی، چه در قوس نزول و چه قوس صعود، مشکّک است و از لحاظ فلسفی نیز «طفره» محال است. بنابراین امکان ندارد «این امر» به‌صورت ناگهانی و بدون تحقّق واسطه و بدون امکان استعدادی محقّق شود؛ لذا تاریخ بشر نیازمندِ آن است که شیعیان جوهرِ عالَم انسانی را یک گام به صیرورتِ جهان موعود نزدیک‌تر کنند. انقلاب اسلامی (در سطح تمدّنی؛ نه فقط در جغرافیای ایران) این مأموریت بزرگ تاریخی را بر دوش دارد؛ مأموریتی که عمل به آن در هیچ بستر تاریخی و تمدّنی دیگری جز انقلاب اسلامی امکانپذیر نیست. بنابراین «ظهور موعود» هم جز از این مسیر امکان تحقّق ندارد. رازبودگیِ زمان قیام قائم نیز چه‌بسا به همین حقیقت بازگردد.

 

منابع
1. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)؛ پیشوای صادق؛ صفحه 59
2. همان؛ صفحه 60
3. همان؛ صفحه 61
4. کافی، ج 1، ص 368 (ترجمه از کتاب پیشوای صادق؛ صفحه 50)

 

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٢/٠٤

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.