ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
حجت السلام و المسلمین سید صادق موسوینژاد در گفتوگو با مؤسسه رسانهای فکرت تصریح کرد:
حقیقت این است که مقاومت، مسئلهای بسیط و تکبعدی نیست، بلکه مفهومی مرکب با پیچیدگیهای خاص خود است. همانطور که در ابتدای طرح بحث اقتصاد مقاومتی، تبیین و تفسیر این مفهوم ضروری به نظر میرسید، امروزه نیز بررسی ابعاد جدیدتری از مقاومت اجتنابناپذیر است. وقایع و تحولات اخیر، ضرورت پرداختن به زوایای مختلف مقاومت را بیش از پیش آشکار ساخته و ما را به بازنگری در مبانی و ریشههای این مفهوم واداشته است.
باید دید که در مبانی اعتقادی ما، مقاومت چگونه تبیین شده است. آیا صرفاً با واژه مقاومت و تفسیر لغوی و اصطلاحی آن، میتوان به درکی نظاممند از این مفهوم رسید؟ موضوعی که برای این نشست انتخاب شده، انسان مقاوم است. خداوند متعال در آیه ۸۵ سوره آلعمران، ویژگیهای انسان مقاوم را اینگونه توصیف میکند:
«هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا»
یعنی کسانی که مهاجرت کردند، در راه خدا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، جهاد کردند، جنگیدند و در نهایت به شهادت رسیدند. اما نکته مهم این است که صرف شهادت، ملاک انسان مقاوم نیست، بلکه مقاومت در نگاه قرآنی و مکتب اهلبیت، با تأثیرگذاری تعریف میشود.
نمونه بارز یک انسان مقاوم را میتوان در شخصیت شهید سلیمانی مشاهده کرد. همچنین افرادی همچون مرحوم سید حسن نصرالله و شهید یحیی سنوار، که فقدانشان واقعاً در محور مقاومت، خلأیی جبرانناپذیر ایجاد کرد. متأسفانه ما گاهی پس از شهادت بزرگان مقاومت، شعار میدهیم که همه ما سلیمانی هستیم و جای شهید خالی نمیماند، درحالیکه اگر تفکر ما سیستماتیک و عمیق در باب مقاومت بود، میدانستیم که سلیمانی شدن بهسادگی امکانپذیر نیست.
تنها حضور در دورههای نظامی، کسی را به سلیمانی تبدیل نمیکند؛ وگرنه ما در کشورمان فرماندهان نظامی بسیاری داریم. اینجا لازم است جملهای از امیرالمؤمنین علی (ع) را یادآور شوم. وقتی از ایشان پرسیدند که چگونه با آن وضعیت جسمانی و تغذیهای ساده، توانستند در قلعه خیبر را از جا بکنند، حضرت فرمودند:
«وَ اَللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جِسْمَانِيَّةٍ وَ لَكِنْ بِقُوَّةٍ رُوحَانِيَّةٍ»
یعنی به خدا سوگند، درِ خیبر را نه با قدرت جسمانی، بلکه با نیروی روحانی کندم.
در محور مقاومت، یک انسان صرفاً با مهارت نظامی، فرمانده و عنصر تأثیرگذار نمیشود. بلکه سالها ممارست، تهذیب نفس و خودسازی لازم است تا فردی بتواند در این مسیر نقشآفرین باشد. البته یادگیری فنون نظامی بخشی از این مسیر است، اما تنها عامل موفقیت نیست.
لذا نگاه ما به مسئله مقاومت باید نگاهی سیستماتیک و مبتنی بر سازوکارهای مشخص باشد. صرفاً اینکه انسان به فکر شهادت باشد، کافی نیست تا بتواند مفهوم انسان مقاوم را تبیین کند و به آن مرحله برسد. در اینجا مناسب است که اشارهای به مبانی و اندیشههای حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه در شکلدهی نظام اسلامی و انقلاب اسلامی داشته باشیم.
اساساً چه عواملی باعث میشود که یک مرجع تقلید و فقیه مبرز در جهان تشیع که در حال تدریس و تحقیق است، ناگهان رهبری انقلاب مردم ایران و رستاخیز عظیم مردم ایران را به عهده بگیرد؟ به طور طبیعی، باید احساس تکلیف خاصی وجود داشته باشد. حضرت امام به دنبال کسب قدرت نبودند، بلکه اندیشهای بوده که ایشان را به سمت این حرکت سوق داده است.
یادآور میشوم که امام (ره) در فرمایشی که هم در صحیفه نور آمده است و هم در قطعه تصویری که در صداوسیما پخش شده، به نکتهای اشاره کردهاند که قابل توجه است. در دیباچه صحیفه سجادیه احتمالاً روایاتی دیدهاید که نهی میکنند از قیام قبل از ظهور حضرت حجت (علیهالسلام). بسیاری از افراد برای شبههافکنی به همین روایات استناد میکنند. اما حضرت امام در فرمایشات خود، صراحتاً بیان میکنند که خیلیها به ما میگویند حرکت و قیام شما مخالف با روایات است. چرا چنین کاری انجام دادهاید؟ امام (ره) در پاسخ میفرمایند: در روایات آمده که کسی از خاندان ما به نام مهدی قیام کند، علم او منکوس است. اما ما این قیام را به نام حضرت مهدی (علیهالسلام) آغاز نکردیم و هیچ ادعای مهدویت نداشتیم. این صراحت کلام ایشان است.
پس این حرکت از کجا نشئت میگیرد؟ این سوالی است که ما در پژوهشها و گفتگوهای خود به آن پرداختهایم و به نتایجی دست یافتهایم که نیازمند تحقیق بیشتر است. در جلد ۲۱ جواهرالکلام به موضوعی اشاره شده که باید بیشتر به آن پرداخته شود. در یکی از ابواب آن، آمده است که "فِی عَنْدِ الدِّفَاعِ بَلِیْسُ جِهَادٌ"، یعنی دفاع اصلاً جهاد نیست. منظور از این عبارت این است که برای جهاد دفاعی نیازی به اذن امام معصوم یا نایب او نداریم. وقتی دشمن به کشور اسلامی حمله کرد، باید بدون انتظار برای اذن خاص، از سرحدات کشور دفاع کرد. این اذن قبلاً صادر شده است و عمومی است. به محض اینکه موضوع دفاع مطرح میشود، بر مؤمنان لازم است که از کشور اسلامی دفاع کنند.
در تاریخ شیعه، بهویژه در دورانهای مختلف، شاهد حملات گستردهای به محبین اهلبیت و شیعهکشیهای فراوان بودهایم. در تمام این دورانها، همیشه محبین اهلبیت (علیهمالسلام) به عنوان مرغ عزا و عروسی حکام جور شناخته میشدند.
بلاتشبیه، اگر صهیونیستها از یک هولوکاست موهوم برای توجیه موجودیت نامشروع خود استفاده میکنند و به آن استناد مینمایند، شیعیان در طول تاریخ بارها و بارها هولوکاستهای واقعی را تجربه کردهاند. از فاجعه کربلا آغاز کنید، که با تعریفی که امروز جامعه جهانی از آن پذیرفته است، بهعنوان نسلکشی و فاجعه بشری شناخته میشود. بیایید به دورانهای بعدی نگاه کنیم. از کشتاری که حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به شیعیان انجام داد، که در آن زمان خود را معرفی میکرد و میگفت که 120 هزار شیعه را سر بریده است—که با توجه به جمعیت آن زمان، رقم بزرگی محسوب میشود—تا زمان منصور دوانیقی که محبین اهلبیت و سادات را در دیوارهای بغداد دفن میکردند، دیوارهایی که آنها را زنده در درون خود محبوس میکرد. تاریخ تا امروز همچنان مملو از شیعهکشیها و قتلعامها است. از کشتارهایی که صدام حسین در عراق انجام داد، تا دیگر فجایعی که در نقاط مختلف جهان علیه شیعیان صورت گرفته است.
اگر بخواهیم در صفحات تاریخ جستوجو کنیم، خواهیم دید که تاریخ شیعه پر است از این نوع فجایع و بیرحمیها. حداقل نیاز محبین اهلبیت این است که بتوانند از خودشان دفاع کنند و از این طریق خود را حفظ کنند تا بتوانند در آینده به امام معصوم برسند. در این راستا، باید یک سازوکار دفاعی بهمنظور حفاظت از این محبین شکل بگیرد، تا حداقل از خود محافظت کنند و بتوانند در مراحل بعدی به امام معصوم برسند.
یکی از روایاتی که به این موضوع اشاره دارد، هنگامی است که نبی مکرم اسلام وفات یافتند. در آن زمان، اهلبیت خمسه طیبه بیدفاع و بیپناه بودند. در روایات آمده است که «کانه لا سماء تظلهم و لا ارض تقلهم»، یعنی انگار نه آسمانی بر سر آنها سایه میافکند و نه زمینی زیر پای آنها است. این عبارت کنایه از بیپناهی اهلبیت پیامبر است. در این زمان، یک هاتفی ندا میدهد: «یا اهلبیت النبوه»، و خداوند میفرماید: «خداوند شما را از پیغمبر خود بهعنوان ودیعه و امانت قبول کرده است و این امانت نزد اولیای مؤمنین در زمین است». این به این معنا است که مؤمنین هماکنون امانتدار اهلبیت پیامبر هستند.
یکی از فلسفههای غیبت امام زمان (علیهالسلام) این است که اگر حضرت امام دوازدهم، آخرین گوهر گرانبها، در میان مردم ظاهر شوند، مردم بهدلیل عدم آمادگی کافی نمیتوانند از ایشان محافظت کنند و قادر به امانتداری نخواهند بود. بنابراین یکی از علل مهم غیبت حضرت این است که تا زمانی که مؤمنین نتوانند سازوکار مناسبی برای حفاظت از امام ایجاد کنند، ظهور آن حضرت به تعویق خواهد افتاد. در واقع، اگر قرار بر معجزه بود، امام حسین (علیهالسلام) میتوانست این کار را انجام دهد، اما ایشان نیز همانند سایر امامان، بهدنبال ایجاد آمادگی و ظرفیت برای حفاظت از معصومین در بین مردم بودند.
از سوی دیگر، مؤمنین نیز نیازمند سازوکاری هستند که ابتدا از خودشان دفاع کنند. به همین دلیل، در جمهوری اسلامی ایران، یک ساختار دفاعی ایجاد شد که قادر به محافظت از سیستم و اندیشههای آن باشد، و این ساختار بهطور روزافزون تقویت گردید. همانطور که در اندیشههای امامین انقلاب آمده است، حفظ نظام از اوجب واجبات است. این ساختار باید به هر قیمت حفظ شود، چرا که چنین ساختاری در ذات خود مهم و مقدس است. منطق این سیستم نیز کاملاً دفاعی است. بهعنوان مثال، اصطلاحاتی چون دفاع مقدس و وزارت دفاع بهوضوح نشان میدهد که هیچگاه منطق تهاجمی نسبت به دیگران نداشتهایم.
این سیستم است که در آن افراد مؤثر پرورش مییابند. حاج قاسم سلیمانی نمونهای برجسته از این سیستم است، فردی که در این اندیشه و منهج، که امام راحل آن را پایهگذاری و به مرحله اجرا درآورد، رشد کرد و به منصه ظهور رسید. اساساً اندیشه مقاومت یک اندیشه سیستماتیک است که در قالب یک نظام شکل میگیرد و بروز و ظهور پیدا میکند. انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران واقعیت بیرونی جهان را تغییر داد. شیعه در لبنان، عراق، یمن و دیگر نقاط، شخصیت پیدا کرد و در برابر دشمنان ایستاد. همه اینها به پشتوانه نظام اسلامی و دژی بود که در جمهوری اسلامی بنا نهاده شده بود. این نظام و دیوار مستحکم پشتوانهای است که انسانهای مؤثر و توانمند را میسازد.
در اینجا مهمترین نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که اگر به دنبال انسان مقاوم هستیم، باید به این نکته توجه کنیم که انسان مقاوم، در حقیقت انسان مؤثر است. صرفاً تحمل کردن یا شکنجه شدن، انسان مقاوم نمیسازد. باید به مرحله مقاتله و جهاد رسید. حضور فردی باید بهقدری سنگین و تأثیرگذار باشد که جبهه دشمن و استکبار تصمیم بگیرند، علیرغم تمام هزینههایی که برایشان دارد، فرد را ترور و حذف کنند.
بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و فقدان مرحوم سید حسن نصرالله، احساس میکنیم که جای خالی آنان بهوضوح حس میشود. همانطور که در تاریخ اسلام، حضرت علی (علیهالسلام) به مردم کوفه پس از غیبت کوتاهمدتش فرمود: «ستعرفونی بعد خلو مکانی»، به این معنا که مردم در آینده، بهواسطه فقدان حضرت علی، حسرت خواهند خورد. در تاریخ نیز، با ترور شخصیتهایی چون مالک اشتر، محمد بن ابوبکر، و حجر بن عدی، دشمنان قصد داشتند استوانههای مقاومت را از میان بردارند. این افراد کسانی بودند که در سیستم تربیتی مقاومت رشد کرده و مسئولیتهایی را پذیرفته بودند.
در ادامه، دشمنان برنامهریزی میکنند تا این استوانهها را از میان بردارند. به همین دلیل، باید ما نیز برنامهای استراتژیک و سیستماتیک داشته باشیم و تنها به گذراندن روزمره امور اکتفا نکنیم. برای نمونه، در ماجرای انفجار پیجرها که بیش از 17 سال برنامهریزی برای آن صورت گرفت، ما نباید به صرف واکنشها و تصمیمات سریع بسنده کنیم. اگر به این نتیجه رسیدیم که حفظ نظام از اوجب واجبات است، باید برای حفظ این استوانهها از هیچ کوششی دریغ نکنیم. هرچند که طبق گفتههای امامان معصوم، قتلوا و شهادت در پایان مسیر خواهد بود، اما نباید این افراد را بهراحتی از دست بدهیم.
در خصوص اقتصاد مقاومتی نیز، در ابتدا برداشتهای عوامانهای وجود داشت که آن را به معنای تحمل گرسنگی و سختی میدانستند. اما حقیقت این است که هدف اصلی ایجاد سازوکاری است که کشور از وابستگی به منابع خارجی رها شود. اگر این سازوکارها بهطور صحیح پیادهسازی میشد، امروز به جای گفتمانهای بینتیجه، میتوانستیم برنامهای قوی و مستقل داشته باشیم.
در مسئله مقاومت نیز، بهجای تمرکز صرف بر جنبههای فیزیکی و نظامی، باید به فکر تدوین یک برنامه جامع و سیستماتیک باشیم که در آن ابعاد مختلف مقاومت، از حقوق بشر و معاهدات بینالمللی تا همکاریهای مشترک میان کشورهای محور مقاومت، دیده شده باشد. ما نیاز داریم که یک اتحادیه مشترک میان کشورهای محور مقاومت (یمن، عراق، ایران، لبنان) ایجاد کنیم تا در قالب آن، حقوق مردم خود را دفاع کنیم و در مجامع جهانی هم صدای واحدی داشته باشیم.
در نهایت، امید داریم که پس از این وقایع اخیر، حداقل در این نشستها، بتوانیم تئوریهای مقاومتی را تدوین کرده و بهطور سیستماتیک این سازوکار را در دستور کار قرار دهیم. هنوز تئوری منسجم و جامع برای مقاومت در اختیار نداریم. امیدوارم که این گامها آغازگر تحولی اساسی در نظام مقاومت باشد.
تاریخ انتشار: 1403/11/16
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.