weblog_showcase

با حضور استاد برجسته عرصه مهدویت بررسی شد؛

پاسخ به شبهه «حرمت قیام قبل از ظهور امام زمان»

آیت الله طبسی گفت: اولا که روایات حرمت قیام ضعیف السند هستند و در ثانی در آن روایات ائمه تکلیف خود را مشخص کرده‌اند و وظیفه بقیه را نفرموده‌اند و دیگر اینکه روایات حرمت قیام به سیف موافق احادیث عامه است و ما در موارد تعارض روایات مخالف آن را ترجیح می‌دهیم.

به گزارش فکرت، به همت نشر جمکران و رسانه فکرت، اولین نشست از سلسله نشست‌های فلسفه تاریخ و مهدویت با حضور آیت الله نجم‌الدین طبسی برگزار شد. موضوع این نشست «شبهات حرمت قیام قبل از ظهور امام زمان» بود.


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن بیان اهمیت چنین نشست‌هایی گفت: یکی از بحث‌های جنجالی که در حوزه‌های مقدسه هم مطرح می‌شود و بعضی‌ها از آن سوءاستفاده می‌کنند، مسأله شبهه حرمت قیام‌ قبل از ظهور امام عصر(ع) است. تفصیل آن در کتاب «بحوث علمیة في القضیة المهدویة» آمده است. چاپ عتبه حسینیه است. دو جلد است و همه مباحث شبهات مهدوی را آورده است؛ و چاپ جدید کتاب «تا ظهور» این کتاب مفصّل به این بحث پرداخته است.


مدیر مؤسسه ولاء ادامه داد: کسانی که این شبهات را مطرح می‌کنند مدعی هستند که قیام‌ قبل از ظهور حرام است. مستنداتی هم می‌آورند. «کُلُّ رایَة تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ اِلاِمامِ الزَمان فَصاحِبُها طاغُوت». یک برچسب طاغوتی هم می‌زنند به آن. اما همین مشککین در زمان حکومت طاغوت ساکت بودند و هیچ نمی‌گفتند، حالا که شهدا خون دادند و مردم مقاومت کردند، جهاد کردند. در رأس این حرکت ولی‌فقیه بود، علما و بزرگان بودند. همه همدست شدند تا طاغوت را سرنگون کردند و یک حکومتی راه انداختند. حالا این نهضت و جریان را طاغوت می‌گویند و برخود واجب می‌دانند که در برابر آن موضع بگیرند و قیام کنند.


مدرس سطوح عالی حوزه گفت: جالب این است که بعضی از صحبت‌ها به شبکات خارجی رفته است. آنهایی که همیشه به فکر توطئه علیه ما بودند، اینها یاد روایات وسائل الشیعه افتاده‌اند و روایات وسائل را برای مردم بازگو می‌کنند. می‌گویند مردم قیام، طاغوت است، این جایز نیست، این هم استنادات آن، این هم روایات آن. شبکه‌های آمریکا، شبکه‌های لندنی، شبکه‌های عماراتی، یهودی، سعودی و همه همدست شدند و یاد روایات «کُلُّ رایَة تَرْفَعُ قَبْلَ ظُهورِ اِلاِمامِ زَمان» افتادند.


در ادامه آیت الله طبسی در تشریح شبهه حرمت قیام قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) گفت: این روایت معروف است که امام می‌فرماید: «وَ اللَّهِ لا یَخرُجُ واحدٌ منّا قَبلَ خُروجِ مَهدِی مِنّا مَثَلَهُ مَثَلُ فَرخٍ طارَ مِن وَکرِهِ قَبلَ أن یَستَویَ جَناحاهُ» یعنی هر قیامی که قبل از قیام امام زمان باشد مانند یک جوجه کبوتر و جوجه پرنده می‌ماند. یَستَویَ جَناحاه. یعنی قبل از اینکه استقامت، توان و قدرتی در پرهای آن پرنده ایجاد بشود، می‌افتد. وقتی که افتاد، أَخَذَهُ الصِّبیانُ. یعنی بازیچه بچه‌ها می‌شود. فَعَبثوا بِه. بازیچه بچه‌ها قرار می‌گیرد. اینها عمده مستندات آنها است. مدام هم به کتاب شریف وسائل تمسک می‌کنند. بله. در وسائل جلد 15، همه اینها آمده است.


عضو هیأت علمی و شورای علمی مراکز تخصصی مهدویت در مقام پاسخ به شبهه حرمت قیام قبل از ظهور امام عصر (عج) بیان کرد: می‌گویند روال وسائل، روال اخباری‌گری است. ولی من این را قبول ندارم. باشد، اخباری. ولی روش وسائل از اول تا آخر نگاه کنید. خود صاحب وسائل هم تصریح می‌کند. می‌گوید: «عناوین باب، فتوای من است». مثلاً وقتی که می‌گوید: بابُ وجوب، مثلاً صلاة الجمعة. بابُ حرُمة النّظر الی اَلاجنَبیّة. بابُ کِراهَةِ الشُرب... بابُ اِستِحباب اَلقیام عِندَ.... اینها می‌شود فتوا. وقتی که به مسأله خروج بسیف می‌رسد چه می‌گوید؟ می‌گوید بابُ حُکم... یعنی نظر ندارم. اینجا که می‌رسد نظر ندارد. مدام شما به وسائل استناد کنید. وسائل به اینجا که می‌رسد اصلاً نظر نمی‌دهد. خودش هم در آن مانده است. لذا نمی‌گوید: بابُ وُجوب. نمی‌گوید: بابُ کراهة. نمی‌گوید: بابُ حرمة. فقط روایاتی را نقل می‌کند.


وی ادامه داد: بنده روایت را بررسی کردم. یک دانه روایت صحیح السند در این باب نداریم. بنده تمام روایات را در این باب از کتاب وسائل بررسی سندی کردم، بررسی متنی کردم، بررسی دلالی کردم، اینکه این روایت از چه کسی نقل شده. اساس این روایت از امام زین‌العابدین (ع) نقل شده است. بگذریم جَوّ دوران امام سجاد روحی‌فداه را و جوّ حاکم بر آن زمان را. که امام جرأت نمی‌کردند قضیه مختار صراحتا تایید کنند. ایشان یک کلمه راجع به قیام مدینه صحبت نکردند. راجع به قیام توّابین یک کلمه صحبت نکردند. آنها دنبال همین بودند. از همه اینها بگذریم. این روایت برای امام زین‌العابدین است: «عَن رَبعی رَفَعَهُ» که حدیث مَرفوعَه است. مَرفوعه از اقسام روایات ضعیف است. این روایت به طریق دیگر هم از امام باقر (ع) نقل شده است.


مدرس خارج فقه مهدویت گفت: یک روایت از امام باقر (ع) هم نقل شده است و در سند آن باز هم افراد بین مُحمَلٍ وَ مَجهِولٍ وَ ضَعیف هستند. این روایت جدا از اشکال سندی، بحث دلالی هم دارد. دقت کنید. امام زین‌العابدین (ع) چه می‌فرماید؟ می‌فرماید: «لا یَخرُجُ واحِدٍ مِنّا». یعنی وظیفه خود ماست. ما تکلیف نداریم. ما وظیفه نداریم. یعنی شما تکلیف دیگری دارید. این جواب درخواست‌های مکرری بوده است که از ائمه می‌خواستند قیام  کنند. به ائمه فشار می‌آوردند و مدعی بودند نصف دنیا با شما است. چرا قیام نمی‌کنید؟ مثل قضیه سدیر صیرفی یا قضیه مأمون رقّی که امام به او می‌فرمایند؛ «اَما اِنّا لا نَخرُج فِی زَمانِه فیهِ خَمسِ مُعاضدینَ لَنا؟» خیال می‌کنید که قیام نمی‌کنیم در زمانی که 5 تا مانند این داشته باشیم؟ یعنی اگر 5 تا داشته باشیم قیام می‌کنیم. 5 تا هم نداریم. «اِنّا أعلَمُ نَحنُ أعلام بِالوَقت». فضولی موقوف!  «نحنُ أعلَم بِالوَقت». ما بهتر می‌دانیم که بالاخره باید چکار کرد. اوضاع دست خودشان بود و می‌دانستند.


وی ادامه داد: ائمه واقعیت را می‌دیدند. اینکه اینها با یک ضربه و یک شلاق فرار می‌کنند. خدا آیت الله العظمی حکیم را رحمت کند. شما وضعیت ایران را نبینید، آیت الله العظمی حکیم نصف روز تعطیلی خواست و به خاطر حرف ایشان بازار قم یکسال برای انقلاب تعطیل بود. آقای حکیم از تجار نجف خواست که نصف روز تعطیل کند و گفت من رژیم بعث را سرنگون می‌کنم. ولی آنها زیر بار نرفتند و ترسیدند. همان‌ها که شعار می‌دادند: «سید محسن قاعدنا و النجف عاصمتنا». شعارشان این بود. من یادم است کوچک بودم روی سقف ماشین‌ها این شعار را می‌دادند. «پایتخت نجف است، نه بغداد. رهبر سید محسن است، حکیم، نه کس دیگری». همین‌ها نصف روز حاضر نشدند تعطیل کنند. مسأله فشار بر امام بود و تکلیف امام این نبود که قیام کند. اما تکلیف شما غیر از تکلیف امام است. او رهبر است و یک وظیفه دیگری دارد.


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه گفت: ائمه می‌دانستند بعد از شهادت امیرالمؤمنین و خسارت حزب‌الله و فقدان آن حکومت، حاکمیت دیگر دست اهل بیت نخواهد بود تا مهدی آل محمد. امیرالمومنین مقداری در جمل مماشات کرد. دندان به جگر گذاشت و آنهایی که فتنه و مفسد بودند و کمترین حقشان اعدام و گوشمالی بود، به آنها گفت: بگو استغفرُالله و برو. بعد آنها را آزاد کرد. آزادشان کرد. چرا؟ خَوفً لِلعاقِبَة. حق داشت که تمام مجروحین را اعدام کند. حق داشت فراری‌ها را تعقیب کند. حق داشت اموال را تقسیم کند. اینها علیه امام زمان قیام کرده بودند. ابن‌ابی‌الحدید می‌گوید: «اگر این کاری که آن زن با علی ابن ابیطالب کرد با عُمَر کرده بود، لَقَتَلَها وَ قَطَّعَها اِرباً اِربا. آنها را تکه تکه می‌کرد». اما امیرالمؤمنین آنها را تحمل کرد. چرا؟ خَوفً لِلعاقِبَة. دیگر حکومت دست ما نیست. اگر علی اینکار را می‌کرد، حکومت‌ها با شیعه‌ها همین برخورد را می‌کردند و به فعل علی‌ابن‌ابیطالب استناد می‌کردند.


وی ادامه داد: متأسفانه بعضی‌ها در حوزه قم در دفاع از منصور دوانیقی کتاب می‌نویسند و به زید شهید حمله می‌کنند. تا کی بی اطلاعی؟! تاریخ طبری را نگاه کنید. منصور دوانیقی می‌خواست با اهل بیت کنار بیاید، دوست داشت. اما بعد از قیام آن دو نفر منصرف شد. منصور دوانیقی از اساس عفریت و جلاد بود. از اساس نسبت به اهل‌بیت مشکل داشت. کتب طبری را در بخش مربوط به مهدی عباسی نگاه کنید. مهدی عباسی مسافرت بود. به مکه رفته بود. منصور به عروس او که زن مهدی عباسی باشد می‌گوید: «در اتاق را می‌بینی بسته است. این کلید آن است. این اسرار من است. تا وقتی که من زنده هستم در را باز نکنید. وقتی که مُردم در را باز کنید ببینید چه در آن است» وقتی که خبر مرگ منصور آمد و به جهنم رسید. رفتیم دو نفری در را باز کردیم، دیدیم که پر از سر است. رئوس الطالبیّین همه بچه‌های علی‌ابن‌ابیطالب بودند. وَ فیهِم اَطفال. یعنی چه علما؟ بچه. 7، 8 هزار کودک را در غزه کشتند. خدا لعنتشان کند. خدا ریشه آنها را بکَند. ولی مسلمین چیزی نگفتند. آنها کشتند و اینها نظاره‌گر بودند. به خاطر اینکه حکومت‌های اسلامی قبلاً این کار را کرده‌اند. می‌گوید: وَ فیهِم أطفال. روی گوششان آویزه‌هایی بود که نوشته بود فلانی پسر فلانی، مِن آلِ‌اَبیطالب. فقط اُمویّین 120 هزار سید را کشته‌اند. عباسیّین هزاران سید را کشته‌اند. اما ائمه قیام نکردند و گاهی اظهار بیزاری می‌جستند و باز هم این برخورد را با حزب الله داشتند. اگر امام یک کلمه حرف می‌زد، دیگر چیزی نمی‌گذاشتند. کجا زمینه برای ایران امروز فراهم می‌شد؟ کی زمینه برای 20 میلیون پیاده روی  نجف و کربلا  فراهم می‌شد؟ همه اینها نتیجه سیاست حساب شده آل محمد است.


مدیر مؤسسه ولاء گفت: درست است که ائمه قیام نکردند و آن را وظیفه خود نمی‌داسنتند اما روایاتی داریم که امام می‌فرماید: «ساپورت مالی کسی که قیام کند با ما است» این را نقل می‌کند. «ذُکِرَ بَینَ یَدی اَبی عَبداَلله. مَن خَرَجَ مِن آلِ مُحَمَّد» صحبت قیام‌ها در خدمت امام صادق (ع) شد که در زمان ایشان قیام زیاد بود. امام فرمودند: «لا أزالُ أنا وَ شیعةِ بِخیر. ما خَرَجَ الخارِجی مِن أل مُحَمّد». ما در سایه این قیام‌ها، به این شمشیرها زنده هستیم و تا زمانی که این قیام‌ها است، ما در خیر و خوبی به سر می‌بریم. به این عبارت دقت کنید: «وَ لَوَدَةُ أنَّ الخارِجیّهَ مِن آلِ مُحمّد خَرَجَ وَ عَلیَّ نَفَقَةُ عَیالِه». یعنی حمایت مالی با من. اگر قیام‌ها طاغوت است، آیا امام استغفرالله طاغوت را حمایت مالی می‌کند؟!  آیا اعانه ظلم می‌کند؟ اگر بگویند سند این ضعیف است. می‌گوییم مگر سند آنها قوی است؟


وی ادامه داد: امام زین‌العابدین (ع) نسبت به مختار شهید به اصطلاح امروز چراغ سبز دادند. می‌فرمایند: «لو أنّ عبدا زنجیا تعصّب لنا أهل البیت لوجب علی الناس معاونته». اگر یک سیاه چرده‌ای از آن‌طرف دنیا، پیشانی‌بندی برای دفاع از ما به پیشانی خود بست، بر همه شما واجب است که دفاع کنید. این جواب کسانی بود که از کوفه به نزد مختار آمده بودند و می‌گفتند ما چکار کنیم. مرحوم آقای خوئی به همین استناد می‌کند. می‌گوید: «مختار به استناد به همین فرمایش مأذون بوده است». پس شما می‌گویید هر قیامی طاغوت است، پس مختار طاغوت است! پس زید (استغفرالله) طاغوت است! ببینید که چقدر از زید در روایات ما دفاع شده است. پس این هم طاغوت است. یا قیام‌هایی که قبل از ظهور آقا امام زمان است. می‌فرماید: «قتلاهُم شُهداء» غیبت نعمانی می‌گوید: «کَأَنّی بِقَومٍ قَد خَرَجوا بِالمَشرِقِ یَطلُبونَ الحَقَّ فَلا یُعطَونَهُ، ثُمَّ یَطلُبونَهُ فَلا یُعطَونَه» دوبار قیام می‌کنند، درخواست می‌کنند و آنها را محل نمی‌گذارند. «فَإِذا رَأَوا ذلِک» دیدند که نه سمج است. حکومت‌ها سمج هستند. «وَضَعوا سُیوفَهُم عَلی عَواتِقِهِم». سلاح می‌کشند. شمشیر می‌کشند. «فَیُعطَون» حکومت‌ها می‌ترسند و می‌گویند ما آماده و تسلیم هستیم. ولی اینها قبول نمی‌کنند. «حَتّی یَقوموا» قیام می‌کنند. «ولا یَدفَعونَها إلاّ إلی صاحِبِکُم. قَتلاهُم شُهَداء». این برای چه موقع است؟ برای دوران غیبت است. کسانی که روایات حرمت قیام رو می‌بییند این روایات را هم لازم است ببینند.


نکته پایانی که آیت الله طبسی در پاسخ به این شبهه بیان کرد این بود که؛ یک نکته‌ای که کمتر از آن بحث شده،  مسأله موافقت این ادبیات از روایات با روایات عامه است. اگر دو دسته از روایات با هم تعارض کردند. یکی از مرجحات در تعارض مخالف با عامه است. آن روایتی که مخالف با عامه است را مقدم می‌داریم. در اینجا دو دسته روایات داریم. یک دسته می‌گوید قیام نکنید. یک روایت هم می‌گوید: «مَن رَأی سُلطاناً جائِرأ» قیام کنید. امر به‌معروف داریم، نهی از منکر داریم؛ این دو دسته با هم تعارض کردند. این روایتی که می‌فرماید قیام نکنید، با روایت عامه مطابقت دارد. بنده روایت عامه را جمع کردم. مثل این روایت که می‌گوید؛ «مَنْ أَهانَ سُلْطانَ اللّهِ فِی الأَرْض» یزید سلطان خدا است، معاویه سلطان خدا است. اگر به اینها توهین کنید به خدا توهین کرده‌اید! «إنکم سترون بعدی أثرة» «فَأصبروا» دست به سلاح نبرید. تا چه موقع؟ تا قیامت. «سترون بعدی أمورا تنکرونها» کارهای عجیب و غریبی است. چکار کنیم یا رسول الله؟ «إصبروا أدوا إلیهم حقهم» حق حکومت را بدهید. حق خودتان را از خدا بخواهید. یعنی آمپول‌های تخدیر می‌زنند. «فاکسروا قسیّکم و قطعوا أوتارکم و اضربوا بسیوفکم الحجارة، فإن دخل علی أحدکم بیته» اسلحه را کنار بگذارید. چکار دارید که حکومت چکار می‌کند اگر علیه حکومت‌ها قیام کردید، بچه آدم نیستید. چه موقع بچه آدم هستید؟ وقتی که هیچ چیزی نگویید چه آدم هستید. «اِسْمَعُوا أطیعُوا، فإنَّما علیهما». خودشان می‌دانند و روز قیامتشان «وَ علیکم ما حُمِّلْتُم» این روایت عجیب است در سنن ترمذی آمده، «کنت مع ابی بکرتحت منبر ابن عامر» ابوبکر برادر مادری زیاد است. «و َهو یخطب». استاندار. مشغول خطبه جمعه است. و پیراهن‌های بدن نما پوشیده، ابوذر گفت: «انظر الی امیرنا». این استاندار است و خطبه جمعه می‌خواند. «یلبسوا ثیاب الفساق» ابوبکر گفت: «اسکت، فانَّ رسول الله یقول: من اهان سلطان الله فی الارض، اهان الله» این فاسق سلطان خدا است. نباید به این توهین کنید.
 

گزارشگر: محمدجواد رحمانی

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٢/٢٤

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.