ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
اشاره: جنگ ما جنگ هستهای یا ایدئولوژیک نیست؛ بلکه جنگ فلسفهی تاریخ است. و به تبع این جنگ، جنگ فلسفهی تمدنی ایجاد میشود. فلسفهی تمدن یکی از کاربردی ترین مباحث است و ذهنی و انتزاعی نیست و میخواهد جایگاه تمدنی را تعریف کند تا به یک جایگاه تمدنی مطلوب برسد. اینجا عناصر متغیر مستقل را مطرح میکند که یکی از آنها بحث مردم، جایگاه مردم، مردمسالاری دینی و انتخابات است.
هانتینگتون که بحث نظم جهانی و برخورد تمدنها را مطرح کرد، گفت که آینده هویتها تمدنی است و در این هویتهای تمدنی، انقلاب اسلامی ایران دارای یک ظرفیت تمدنی است که تمدن غرب را به چالش جدی کشیده است.
متن کامل بخش اول گفتوگوی اختصاصی فکرت با حجتالاسلام دکتر امیر محسن عرفان، عضو هیأت علمی دانشگاه معارف اسلامی و دکتر سید ضیاءالدین میرمحمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه معارف اسلامی با « موضوع مردمسالاری دینی در بستر تمدنسازی اسلامی » تقدیم مخاطبان فکرت شد. با متن کامل بخش دوم این گفتگو در خدمت شما مخاطبان گرانقدر هستیم.
* در ادامه گفتوگو با دکتر میرمحمدی همراه هستیم. با توجه به اینکه بهتر است نگاهها با یک رویکرد کلان تمدنی دیده شود، شاید مقتضای این انتخابات است که ما در جمهوری اسلامی برگزار میکنیم. و مردمی که تصمیمگیران اقتصادی یا رئیس جمهور یا وکلای مجلس را انتخاب میکنند و از ایشان توقع دارند که بحث اقتصاد و معیشتشان روبه راه شود و اگر حاصل نشد رأی نمیدهند. البته که باید زاویه دید مردم، تمدنی باشد. حال با توجه به این شرایط مردم سالاری دینی بر اساس سخنان امام راحل، سه ویژگی دارد: نفی استبداد، دین محوری و عدالت طلبی. بر اساس آنچه دکتر عرفان گفتند که ما در یک ستیز تمدنی هستیم، کلیدواژهها یا اصول و محورهای مردمسالاری دینی را در این نبرد تمدنی چگونه میتوان جامه عمل پوشاند؟
در امتداد صحبتهای دکتر عرفان با رویکرد جدیدی وارد بحث میشوم. به نظرم میآید مقولهی انتخابات یا مسألهی مردمسالاری دینی، که تجلی بارز آن در انتخابات اتفاق میافتد، به لحاظ ادبیات دینی باید ارتقا پیدا کند. چون مخاطب ما نخبگانی است. در این مجال به چند سرفصل اشاره میکنم تا بدانیم که چگونه میشود مسألهی مردمسالاری دینی را و به طریق اولی، مسألهی انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران را، هم به لحاظ هستیشناختی و هم به لحاظ معرفتشناسی ارتقا بدهیم. ما با یک مسألهای به نام نظام اجتماعی یا هستی اجتماعی مواجه هستیم. انتخابات هم یک هویت اجتماعی دارد. در عین اینکه مردم در آن نقش دارند، هویت مستقلی به عنوان یک متغیر مستقل دارد که در نظام تمدنی و در نظام جمهوری اسلامی نقش ایفا میکند. اما در بحث مردمسالاری دینی که یکی از کانونهای محوری در بیانات مقام معظم رهبری هست که طرح کردند و در مقدمه هم اشاره شد. سه مسأله را باید به لحاظ مقدمه ببینیم و به سوال شما پاسخ بدهیم. نکته اول اینکه فلسفهی انقلاب اسلامی را بدانیم. نکته دوم اینکه جایگاه مردمسالاری دینی در فلسفهی انقلاب اسلامی را بیابیم که اگر فلسفهی انقلاب اسلامی خوب تبیین نشود، جایگاه مردمسالاری دینی هم که باید ارتقا معرفتی پیدا کند، روشن نخواهد شد.
چهل و پنج سال است که کل دنیا علیه نظام ما هستند. اگر بخواهیم همین را بر اساس فلسفهی نظریهی تمدنی تحلیل تمدنی کنیم، باید بگوییم که در سال 57 وقتی این نظام به پیروزی رسید و یک نظام حاکمیتی که یک نوع مدل حکمرانی بود که بخشی از آن هم سیاسی بود، یک تقابل تمدنی در دنیا ایجاد کرد. شما اگر همین برههی تاریخی را به لحاظ فلسفهی تمدن ببینید، و اینکه تمدن در حال حاضر در چه وضعیتی در دنیا قرار دارد و با چه وضعیتی به پایان خواهد رسید، میبینید در آن زمان دو مکتب حاکم بوده است، مکتب لیبرال که در واقع این را ترویج میکرد که ما به پایان تاریخ میرسیم و این پایان تاریخ با حاکمیت جهانی یک تمدن غیر دینی به پایان میرسد که این تمدن غیر دینی هم حاصل مکتب لیبرال بود و هم سکولار. لذا پایان تاریخ با یک تمدن منهای دین تعریف شد، که دین فقط در یک حوزهی فردی حضور دارد و بخش عظیمی از دنیای امروز با این تفکر فلسفهی تمدنی مهندسی و مدیریت هم شد. در تقابل با این مکتب، مکتب سوسیال به محوریت شوروی سابق، چین، کره شمالی و به خصوص شوروی سابق و چین به وجود آمد که گفتند اینطور نیست. پایان تاریخ با یک حاکمیت و جامعهی سوسیال منهای دین خواهد بود که حتی دین در حوزهی فردی هم نقشی نخواهد داشت. جهان به واسطهی این دو تفکر در حال برنامهریزی و مدیریت بود که در ادامه شوروی از صحنه حذف شد و چین با یک اصلاحاتی باقی ماند.
بنابراین امام خمینی(ره) وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد و فلسفهی مهدویت را مطرح کرد، در تقابل همین دو اندیشهی جهانی قرار گرفت و پایان تاریخ و تمدن را، یک تمدن دینی مطرح کرد. امام(ره) گفت: حاکمیت جهانی باید در یک مقیاس تمدنی و نقش دین در دنیا اتفاق بیفتد. از چهل و پنج سال پیش یک تقابل تمدنی در دنیا شکل گرفت و جنگ را همان جنگ فلسفهی تمدنی تعریف کرد. امام(ره) تمام هویت شرق و غرب را هدف قرار داد که این تضاد حق و باطل همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. هانتینگتون که بحث نظم جهانی و برخورد تمدنها را مطرح کرد، گفت که آینده هویتها تمدنی است و در این هویتهای تمدنی، انقلاب اسلامی ایران دارای یک ظرفیت تمدنی است و تمدن غرب را به چالش جدی کشیده است که یکی از کانونهای اصلی آن، بحث مردمسالاری دینی است. یک نظام با یک رویکرد تمدنی شکل میگیرد که پیوند میخورد با آخرت و پایان تاریخ با مقولهای به نام مهدویت شکل میگیرد که اصلا تاریخ باید با دین به پایان برسد؛ ولی این دین یک دین تمدنی است.
امام راحل وقتی انقلاب شکل گرفت، چهار مسأله را مطرح کرد: یک: ما تمدنی میخواهیم در تقابل با وابستهگرایی، این وابستهگرایی یعنی وابستگی از نظامهای سیاسی شرق و غرب از بین برود که باز محوریت آن مردم هستند، مردمسالاری دینی. دو: تمدنی میخواهیم در تقابل با فساد گرایی، سه: تمدنی میخواهیم در تقابل با تحجرگرایی، چهار: تمدنی میخواهیم در تقابل با مادیگرایی. در این تقابلها در حال شکلگیری یک هویت تمدنی هستیم که حداقل چهار تقابل را ایجاد کند و یک جهانبینی جدیدی هم در مقام عمل و اثبات تعریف کند. برای اینکه این تقابل چهارگانه شکل بگیرد، یک رکن اساسی ما مردمسالاری دینی است و مسیر و فرایند انتخابات است. در چهل و پنج سال گذشته به لحاظ کمّی و درصد مدلهایی داریم که شما اگر با هم مقایسه کنید، انتخابات ما بینظیر است. نگاه ما به مسألهی انتخابات نباید کمّی باشد. باید به مشارکت کیفی بیاندیشیم و اگر درصد این مشارکت هم بالا برود، انتخابات مطلوبتری خواهیم داشت. بنابراین علت پرداختن ما به مردمسالاری دینی همان فلسفهی انقلاب اسلامی است.
نکتهی دیگر اینکه جنگ ما جنگ هستهای یا ایدئولوژیک نیست؛ بلکه جنگ فلسفهی تاریخ است. و به تبع این جنگ، جنگ فلسفهی تمدنی ایجاد میشود. فلسفهی تمدن یکی از کاربردی ترین مباحث است و ذهنی و انتزاعی نیست و میخواهد جایگاه تمدنی را تعریف کند تا به یک جایگاه تمدنی مطلوب برسد. اینجا عناصر متغیر مستقل را مطرح میکند که یکی از آنها بحث مردم، جایگاه مردم، مردمسالاری دینی و انتخابات است.
مراحل پنجگانهای که رهبر معظم انقلاب در بحث زنجیرهی تمدنی مطرح میکند این است که انقلاب اسلامی میشود، پس باید تبدیل به یک نظام اسلامی شود، بعد تبدیل به یک دولت اسلامی و دولت اسلامی باید ما را به یک جامعه اسلامی برساند و در نهایت به یک تمدن نوین که باید در مقیاس ملی و منطقهای و جهانی باشد. یکی از زنجیرههایی که ما در آن به شدت به مردم نیاز داریم همین جا است. این پنج مرحله به لحاظ ثبوت تمدنی بنابر فرمایشات مقام معظم رهبری برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ضروری است.
انتخابات در کشور باید به صورت فرایندی دیده شود. انتخابات مجموعهای از عناصر به هم مرتبط شبکهای است که ما هنوز نتوانستیم آن را به این صورت رقم بزنیم. یعنی مردم وقتی پا به انتخابات میگذارند، در همهی ساحتهای انتخابات چه مجلس، چه خبرگان، چه ریاست جمهوری به رشد و آگاهی رسیده باشند به نحوی که انتخابات ما را از یک مرحلهی تمدنی به یک مرحلهی تمدنی دیگر رهنمون سازد. اینکه چه نیروی انسانی در اینجا انتخاب شود مهم است، یعنی انسانهایی که قدرت کنش تمدنی داشته باشند تا به مجلس فرستاده شوند؛ اما میبینیم روی این مسأله کار نمیشود. در حال حاضر فضای انتخابها اینگونه نیست و حتی با چهل سال قبل تغییر آنچنانی نداریم. به همین دلیل مسألهی مردمسالاری دینی و مسألهی انتخابات به لحاظ هستی و معرفتی مسأله قابل ارتقا است. اینجا باید احزاب، جناحها، دانشگاهها و حوزهها کار کنند. تحلیل تمدنی مردمسالاری دینی و تحلیل تمدنی انتخابات به دلیل وجود همین ظرفیتها است. انتخابات باید در یک وضعیت تمدنی اتفاق بیفتد. یعنی مجلس علاوه بر اینکه یک هویت فردی دارد، یک هویت جمعی هم دارد که این هویت جمعی اصطلاحا هستی اجتماعی است که کارکردهای گوناگونی دارد. لذا انسانی که قدرت کنشگری تمدنی دینی دارد باید همان کارگزاری باشد که در نظام جمهوری اسلامی تربیت شده است. این کنش دینی همان کنش تمدنی دینی است. اینجاست که مردمسالاری دینی اتفاق میافتد.
ما در بحث انتخابات باید به علم دینی و اجتماعی ورود کنیم. اما هنوز نخبگان ما در فضای سیاسی اجتماعی با این مباحث فاصله دارند.
انتخابات باید در یک فرایندی، انسان تمدن دینی را وارد عرصهی انتخابات و مجلس کند. خیلی از مباحث مطرح شده در مقام ثبوت است و با مقام اثبات فاصله زیاد است. انتخابات باید یک انسان تمدنی و دینی و کنشگر را وارد مجلس کند. بنابراین وقتی میگوییم تحلیل تمدنی کنیم یعنی انتخابات خودش قدرت کنشگری ایجاد کند.
باید رسانهها درگیر بررسی اندیشههای تمدنی مقام معظم رهبری برای رهیافت انسان تمدن اسلامی باشند.
* در ادامه، سوالم این است که حالا با توجه به اینکه یک گسستی بین زمامداران ما اتفاق افتاده است حال اینکه در این زمینه امام خمینی میفرمایند: در نظام صدر اسلام دموکراسی بوده، اینگونه که میان حاکم جامعه و رعیت هیچ تبعیضی در استفاده از امکانات وجود نداشته است. مقام معظم رهبری هم در جای دیگری اشاره کردند که از مظاهر مردمسالاری دینی انتخابات است. باید اشاره کنیم به اینکه یکی از وجوه افتراق دینی ما با مردمسالاری غربی این است که آنها معتقد هستند به پولاریزم دینی و تکثرگرایی ولی در مردمسالاری دینی این تکثر نیست. اندیشمندان غربی خودشان هم در حال اعتراف هستند که این تکثر شکست خورده است و عملا زیر پنجاه درصد در انتخاباتشان شرکت میکنند. آن هم رای دادن به حزبی است که در انتخابات شرکت میکنند. اینکه عرض کردیم این روش انتخابات وام گرفته از دنیای غرب است، و ما هم پا جای آنها میگذاریم. اینکه مسئولین ما اشرافی شدند گویا که آسیب طبیعی انتخابات ما است. مثلا میگوید من نماینده مجلس هستم باید ماشینم اینگونه باشد و حقوقم فلان باشد و این را طبیعت ماجرای نمایندگی میداند و این مسأله بین آن مسئول یا مدیر با مردم شکاف ایجاد میکند. برای اینکه جلوی این آسیب را بگیریم ، چه راهکاری داریم؟
سوالی که اینجا مطرح است این است که چرا ما در اوایل دههی انقلاب، دههی شصت و حتی اوایل دههی هفتاد مشارکت حداکثری داشتیم و الان به مشارکت چهل و خوردهای رسیدیم. مردم همان مردم هستند و باید یک تعامل طرفینی شکل بگیرد. یکی از اشکالات عمدهای که ما با آن مواجه هستیم فهم و عملکرد سیاسی فرهنگی حاکمیت است. حاکمیت همه را شامل میشود، از وزیر تا مسئول تا امام جمعه و حتی صدا و سیما.
* شما اشاره کردید به دههی شصت که مردم پای کار نظام بودهاند، دلیل این بوده که مردم مسئولین را از خودشان میدانستند. در زمان احمدینژاد مردم احساس کردند که مسئول از خودشان است.
انتخابات این ظرفیت را ایجاد میکند که در یک بخشی مردم میآیند پای کار و بخش دیگرش مشارکت مسئولین است . انقلاب اسلامی ایران یک برد تمدنی و منطقهای و جهانی ایجاد کرده است. این آسیبها برای این است که وضعیت معیشتی مردم در مسیری هست که تفکر را از انسان میگیرد.
باید توجه کنیم نظام ولایت فقیه یک الگوی مبتنی بر دین اسلام است ولی در مقام اثبات جدید است و تجربه نشده است. علوم انسانیاش برای غرب است. رأس هرم ولی فقیه است اما در لایهی پایین آن، که شامل نظامهای سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی است به دنیال رفع نیاز خردهنظامهای خود نیستند. در پاسخ به این نیازها مجلس یا وزرا یا خبرگان و ... هرکدام جایگاهی دارند.
علت اصلی این آسیبها این است که ما نتوانستیم یک علوم انسانی اجتماعی متناسب با ولایت فقیه داشته باشیم تا یک انسان تراز انقلاب اسلامی تربیت کنیم. در حال حاضر انسانی که در جایگاه سیاسی مجلس است یک انسان تراز اسلامی نیست، انسانی که در جایگاه اقتصادی مجلس است یک انسان تراز اسلامی نیست. بخشی از این به خاطر آسیبهای انتخابات است. لذا این انسان سیاسی، این انسان اقتصادی، این انسان فرهنگی برای اینکه در مجلس سیاستگذاری کند بر اساس رانت این اتفاق را رقم میزند.
دو مشکل عمده در مدیریت کشور داریم که مقام معظم رهبری بارها گفتهاند: اینکه کشور را نمیشود با اصولگرایی یا اصلاح طلبی اداره کرد و نتیجهاش این میشود. منظور ما به شکل جریانهای سیاسی است وگرنه اصل اصلاحطلبی یا اصولگرایی خوب است. منشأ رانتهای موجود در کشور به خاطر جریانهای اصلاحطلبی و اصولگرایی است. حتی رانتی که اصولگرایی ایجاد میکند از اصلاحطلبی بیشتر است. وقتی رانت وسط میآید فاصله و شکاف بین حاکمیت و مردم اتفاق میافتد و اگر حل نشود این فاصله بیشتر و مشارکت پایینتر خواهد بود. در کشور ما نماینده به مجلس فرستاده میشود و دیگر نقش مردم تمام میشود. در صورتی که نمایندهای باید در این نظام بیاید که قدرت مهندسی داشته باشد و علوم اجتماعی و انسانی ایجاد کند.
نماینده ما باید طبق فرموده امام علی(ع ) مجالست العلماء و مدارست الحکماء باشد. انتخابات ما باید یک فرایندی ایجاد کند که مجلس و دولت ما در مدار مجالست العماء و مدارست الحکماء قرار بگیرند. نظام مستشاری در کشور ما وجود ندارد در صورتی که کشور باید حول شوراهای علمی اداره شود که همان مجالست علمی و مدارست حکمایی است.
انقلاب اسلامی آمده بود که با فساد مقابله کند اما خیلی جاها فساد تولید کرد و در اینجاست که هوشمندی مورد غفلت قرار گرفته است. آن تقابل فساد گرایی و وابسته گرایی که باید اتفاق میافتاد، نیست. در بعضی از دولتهای ما رسما وابستگی به غرب اتفاق افتاد و سوال این است که چرا در انتخابات مواجه میشویم با شخصی که هشت سال خودش را وابسته به غرب نشان میداد. چه کسی مقصر است؟
این نظام سه مسأله را باید حل کند: مسکن، اشتغال و ازدواج جوانان.
همین مسائل آسیب جدی برای نظام ما دارد. لذا مسألهی جوان مسألهی کل هویت نظام ما است. باید روند نمایندگی از رانت و سلطهطلبی حزبی در بیاید.
انتخاب غلط از طرف مردم و عدم تزریق هوشمندی از طرف حاکمیت در انتخابات و مشارکت مردم موثر است. مشکل ما این است که نتوانستیم اصل انتخابات را فرایندی کنیم.مسألهی مردمسالاری دینی و مسألهی انتخابات را یک: با الگوهای مطالعاتی گونان مورد مطالعه قرار دهیم. انتخابات و مردمسالاری دینی را میتوان تحلیل جامعه شناختی کرد، تحلیل روانشناختی کرد، تحلیل سیاسی و اقتصادی کرد. یعنی از منظر علوم اجتماعی، سیاسی، روانشناختی قابل تحلیل و بررسی است. دو: با رویکردهای ترکیبی و حتی با علوم فرا رشتهای میتوان مورد مطالعه قرار داد. تنوع مطالعاتی مورد نیاز انتخابات و مردمسالاری دینی است و میتواند ارتقاء هستی شناختی و معرفت شناختی انتخابات و وضعیت آن باشد.
انتخابات به تحلیل تمدنی نیاز دارد پس باید انتخابات را در وضعیت تمدنی قرار بدهیم. اگر در این وضعیت قرار بگیرد انتخابات خودش یک کنش تمدنی ایجاد میکند.دیگر اینکه مناسبات تمدنی و ارتباطات تمدنی در سطح جهانی باید اتفاق بیفتد. دنیای امروز دنیای تمدنها است. نظام اجتماعی وقتی به عالیترین سطح میرسد نظام تمدنی شکل میگیرد. این نظام اجتماعی اگر بخواهد یک مناسبات درست سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد، بخشی از آن باز به مقولهی انتخابات و مردمسالاری دینی برمیگردد.
انتخابات را باید یک فرایندی ببینیم که یک نوع زیست تمدنی برایمان ایجاد کند یا ارتقا بدهد. نوع همبستگی موجود در انتخابات باید ارگانیکی و فرا ارگانیکی باشد، در صورتی که نوع همبستگی موجود در انتخابات مکانیکی است. همین است که میگوییم انتخابات میتواند ساخت اجتماعی داشته باشد. حال باید دید که با کدام انتخابات و مردم میتوان به این ساخت و همبستگی رسید. نوع همبستگی در حکومت معاویه یک همبستگی مکانیکی بود اما امام علی(ع) در حکومت کوتاهش یک همبستگی ارگانیکی ایجاد کرد.
در فرایند انتخابات به دنبال همبستگی ارگانیکی باشیم و به الگوریتم تمدنی توجه کنیم و انتخابات را هم به شکل الگوریتمی حل کنیم. باید در شبکهی انسانی باشیم و انسان تشکیلاتی ایجاد کنیم. انتخابات باید به مسألههای اساسی گره بخورد.
گزارشگر: مهتا صانعی
تاریخ انتشار: 1402/11/25
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.