ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | عبدالرضا محمودی، دانشجوی دکترای دینپژوهی
پلورالیسم یا کثرتگرایی بیشتر در مباحث دینی مطرح میشود. این نوشتار درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا اسلام هم زیستی مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان آسمانی و همچنین پیروان مکاتب بشری و یا مذاهب اسلامی را تأیید میکند؟ یا اینکه در نظام اسلامی دگراندیشان (کسانی که اندیشه و مرامی دیگر، متفاوت با اسلام دارند) را بهدست کشیدن از آیین خود وامیدارد؟
پلورالیسم دینی یکی از مسائل نوظهور عرصه کلام جدید است که در بستر تاریخ یهودی مسیحی محرف و نحیف پدید آمده و در همان فضا قابل طرح و فهم است. ظهور این مکتب بستر تاریخی درازنایی از آرا و عقاید گوناگون در جهان غرب دارد که بهرغم تکثر، بهدلیل نبود زیرساختهای معرفتی وحیانی، نتیجهای جز رو بر گرفتن انسان از آسمان و دل بستن به زمین نداشته، و حیرت مذموم و شک ویرانگر آدمی را دامن زدهاست.
چندی است ادعاهای پلورالیستها بیهیچ نقد و بررسی و بدون تطبیق آن آموزهها و حتی بسط و گسترش آن عقاید در فضای شریعت تام و تمام اسلام، تکرار میشود؛ از این رو در میان انواع و اقسام پلورالیسمها مسأله پلورالیسم اجتماعی دارای اهمیت است که بهمعنای عام شامل پلورالیسم دینی هم میشود که جا دارد پلورالیسم اجتماعی از دیدگاه آموزههای قرآنی مورد بررسی و تبیین شود.
در جهانی که سرشار از گونهگونی است، باورهای دینی انسانها نیز از این فرآیند برکنار نماندهاست. آدمیان در سرزمینهای گوناگون به ادیان گوناگون الهی و غیر الهی مانند: اسلام، مسیحیت، یهود، زرتشتی، بودایی، هندو، ویشنو و... معتقد و مؤمناند. با وجود ویژگیهای مشترک میان آنها، آنچه مایهی اختلاف پیروان این ادیان میشود، این است که آنان، دین خود را بر حق، تعالی آفرین و رهاییبخش میدانند و ادیان دیگر را باطل و مایهی گمراهی و هلاکت میپندارند.
در زمینهی حقانیت و نجاتبخشی ادیان، دیدگاههای گوناگونی به چشم میخورد. گروهی، دین خود را حق و نجاتبخش و دیگر ادیان را باطل میدانند. باور چنین گروهی را «انحصارگرایی دینی» مینامند. در مقابل، گروهی از جنبهی حق و باطل تنها یک دین را حق میدانند، ولی از جنبههای نجات و رستگاری، دیدگاهی گستردهتر دارند. آنان پیروان صادق و صالح ادیان دیگر را نیز اهل نجات میدانند؛ زیرا پیروی آنان آگاهانه و رسمی نیست؛ اما در حقیقت، پیروان دین حق هستند. باور این گروه را «شمولگرایی دینی» مینامند.
افزون بر این دو دیدگاه، باور سومی مطرح است که همهی ادیان را بر حق و نجاتبخش میداند که عقیدهی هواداران این نظریه را «پلورالیسم دینی» گویند. «کثرتگرایی دینی» جستاری است از نظریهای معرفتشناسانه و دینشناسانه که به حقّانیت همهی ادیان نقب میزند. حقّانیت را بهطور نسبی برای همهی ادیان اثبات میکند و آموزههای آنها را مایه رستگاری پیروانشان برمیشمارد. زین رو پلورالیسم دینی را میتوان در سه زیر شاخهی پلورالیسم حقّانیت، پلورالیسم نجات، و پلورالیسم اجتماعی تفسیر و تحلیل کرد.
پلورالیسم اجتماعی بهمعنای زندگی مسالمتآمیز انسانها با یکدیگر در عین داشتن عقاید گوناگون و روشها و منشهای مختلف است.
دین از دیرینترین مقولههای فکری و فرهنگی بشر است و گفتوگو دربارهی نسبت ادیان با یکدیگر نیز پیوسته برپا بوده است.
با این حال، بحث پلورالیسم برای نخستینبار هنگامی در جهان مسیحیت به میان آمد که فرقههای گوناگون مسیحیان با مهاجرانی روبهرو شدند که پس از جنگ جهانی دوم و در نیمهی دوم قرن بیستم به اروپا آمدهبودند و به پذیرش مسیحیت، گردن نمینهادند. این موضوع، متکلّمان مسیحی را به چالش کشاند؛ زیرا آنان قرنها بود که شعار «بیرون از کلیسا هیچ نجاتی وجود ندارد» را سر میدادند و بر این باور بود که غیر مسیحیان، اهل جهنماند. در حالی که در میان پیروان ادیان دیگر انسانهای صالحی را میدیدند. از این رو، به این آموزهی کلیسا بدگمان شدند و تلاشهایی را برای کنارگذاشتن این شعار آغاز کردند. (کتاب پلورالیسم دینی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزههای علمیه)
نیکولاس سوسایی در قرن پانزدهم میلادی در رسالهای به نام صلح میان گونههای گوناگون ایمان، گفتوگویی خیالی میان نمایندگان ادیان بزرگ را تصویر میکند و چنین میآورد: «در میان کسانی که مطابق با اصول عقل میزیند، تنها یک دین و شریعت وجود دارد که زیربنای شعایر دینی متفاوت را تشکیل میدهد. پس در بهشت عقل، هم آهنگی میان ادیان برقرار است. (صراط های مستقیم، ص 213، مقالهی «نردبانهای آسمان»)
گفتنی است، در آن زمان، بیشتر مسیحیان، باورهایی انحصارگرایانه داشتند و چنین نظریهای را هیچ گاه نمیپذیرفتند. با این وجود، کارل رانر؛ متکلم کاتولیک، در دوران جنگ جهانی دوم، این نظریه را مطرح کرد که مسیحیان میتوانند بپذیرند کسی بهطور رسمی مسیحی نباشد، ولی خداوند بهدلیل شیوهی زندگی و اخلاقش، او را در شمار مسیحیان بیاورد. به نظر رانر، کسانی که زندگی و اخلاق خوبی داشتهباشند، در حقیقت مسیحیاند، هرچند در ظاهر مسیحی نباشند. او، چنین کسانی را مسیحیان بی نام نامید. (کتاب عقل و اعتقاد دینی، ص 417.) با ارائهی این نظریهی شمول گرایانه، راه برای پیدایش پلورالیسم باز شد.
باید دانست جان هیک و ویلفردکنت ول اسمیت در دهههای اخیر هم زمان با هم، دیدگاه پلورالیستی را اختیار کردند، ولی جان هیک در راه گسترش این باور بسیار کوشید. به همین دلیل، او را بنیانگذار دیدگاه پلورالیستی در جهان مسیحیت میدانند.
استاد شهید مطهری، به رسوخ چنین اندیشهای در میان برخی اندیشمندان مسیحی مانند: جرج جرداق و جبران خلیل جبران اشاره میکند. این دسته از مسیحیان، به پیامبر اسلام و حضرت علی (ع) علاقهی ویژهای داشتند و با پذیرش رسالت حضرت محمد (ع) ایشان را در ردیف حضرت مسیح (ع) میشمردند؛ ولی هم چنان به کیش خویش، پایبند بودند. شهید مطهری در این باره مینویسد:
این افراد عقیده دارند که انسان به دین خاصی ملزم نیست و هر دینی داشتهباشد، کافی است. بنابراین در عین مسیحی بودن خود را دوست دار و مقرب نزد علی علیه السلام میدانند و حتی معتقدند که آن حضرت نیز همین ایدهی آنان را داشته است. جرج جرداق میگوید: علی بن ابی طالب ابا دارد از اینکه بر مردم لازم کند که حتماً دین خاصی را بپذیرند.
ادامه دارد...
تاریخ انتشار: 1402/09/21
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.