به گزارش فکرت، اولین جلسه فصل برکت با حضور چهار تن از اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد، در این جلسه دکتر محمدرضا قائمی‌نیک، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی به موضوع «روش‌شناسی مطالعات اجتماعی دین» پرداخت.

 

دکتر قائمی‌نیک درباره نحوه مواجهه پژوهشگر دینی با پدیده‌های دینی گفت: در مباحث روش‌شناسی، مسأله‌ای که با آن مواجهیم این است که پژوهشگر دینی چگونه می‌تواند با یک پدیده دینی مواجه شود که در مطالعات دینی خود به کامل‌ترین شکل ممکن، آن پدیده اجتماعی به‌معنای عام و پدیده اجتماعی دینی به‌معنای خاصش در این موضوع برای او قابل‌فهم شود؟ در روش‌های پوزیتیویستی یک ابژکتیویتی و عینیتی مفروض گرفته می‌شود که این امر مفروض متکی بر یک فرض خاصی از علم است که بر اساس آن، علم یک ابژکتیویته و عینیتی در خود دارد و پدیده‌های اجتماعی انسانی در این تلقی، مانند پدیده‌های طبیعی در نظر گرفته می‌شود. 

 

وی ادامه داد: با این حال در همین گام اول، امری که در پژوهش‌های کمّی و پوزیتیویستی کمتر به آن توجه می‌شود، تفاوت خاص پدیده طبیعی در دنیای مدرن با پدیده طبیعی در جهان قبل از مدرن است. معمولأ در توضیح روش‌های پوزیتیویستی گفته می‌شود که قوانین و قواعد علوم طبیعی به قواعد علوم اجتماعی و انسانی تسری پیدا کرده است و ما در علوم انسانی و اجتماعی به همان شکلی که قواعد علوم طبیعی اقتضا می‌کند در صدد هستیم که احتمالا با محاسبات ریاضی و مشاهدات تجربی به یک ابژکتیویته‌ای در فهم پدیده اجتماعی برسیم.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی متذکر شد: نکته‌ای که معمولاً فراموش می‌شود این است که علم طبیعی مدرن و به‌تبع آن علوم انسانی پوزیتیویستی متأثر از قواعد علوم طبیعی اساساً با معنای سنتی از طبیعت دو معنای متمایز هستند؛ طبیعت و علوم طبیعی در دنیای مدرن در واقع هیچ انفکاک و گسستی از ذهن انسان مدرن ندارد و به‌تعبیری دیگر در اینجا ما با یک امر طبیعی فارغ از انسان که به‌صورت نفس‌الامری وجود داشته باشد سروکار نداریم؛ در جهان قبل مدرن، امر طبیعی امری است که بود و نبود انسان تأثیری روی آن ندارد، طبیعت ازجمله طبیعت حیوانات، طبیعت جمادات و طبیعت گیاهان و... اموری غیرمخلوق انسانی بودند و با رفت‌وآمد انسان‌ها احتمالاً تأثیر چندانی روی آن‌ها نبوده است. بسط آن نگاه طبیعی به جهان انسانی با بسط علم طبیعی مدرن به جهان انسانی و علوم انسانی متفاوت است. به‌همین جهت این امر دقیق و این تأمل باعث شد که جریان نقد پوزیتویست از اینجا شروع شود که ما بپذیریم که چون امر طبیعی در علوم انسانی و علوم اجتماعی در رویکرد پوزیتویستی، امری انسان‌بنیاد است و وابسته به سوژه انسانی است، پس امکان تفسیر امر طبیعی وجود دارد.

 

وی در ادامه گفت: نکته دوم از جایی آغاز می‌شود که به‌تبع تحولات مخصوصاً قرن نوزدهم در ادبیات علوم اجتماعی و مطالعات اجتماعی، خود جهان غرب به این درک رسید که پدیده‌های اجتماعی تفسیربردار هستند؛ یعنی ارزش‌های انسانی در مطالعه پدیده اجتماعی دخالت دارد، پژوهشگر و ارزش‌های او در فهم پدیده اجتماعی تأثیر دارد؛ و این امر آشکار شد که خود علوم طبیعی هم علوم بی‌طرفی نیستند.پس در رویکردهای کمّی و مطالعات پدیده‌های اجتماعی در روش‌شناسی‌های بعد از ماجرای پوزیتویست، با این ایده روبه‌رو هستیم که پژوهشگر می‌تواند تفسیرهای خود را در پدیده اجتماعی دخالت بدهد و پدیده اجتماعی با تأثیر از ارزش‌های پژوهشگر رقم خوره است. طبیعیتاً وقتی یک پژوهشگر دینی می‌خواهد سراغ یک پدیده اجتماعی ازجمله زیارت و هیأت عزاداری برود، می‌تواند تفیسرهای شخصی خود را دخالت دهد و البته باید در فرایند دخالت دادن، ارزش‌های خود را ذکر کند؛ یعنی در ابتدای روش‌تحقیق در آن بخش‌های مختلف پژوهش بگوید که من از این زاویه با این روش، با این نگاه با این اقتضائات، این موضوع را تفسیر و توضیح و ارائه می‌دهم. این شکل رایج و مرسوم تحقیقات و مطالعات اجتماعی در ماجرای مطالعات دینی است.

 

عضو هیأت تحریریه مجله علوم انسانی اسلامی صدرا افزود: اما مسأله اساسی این است که چه در روش‌های پوزیتویستی و چه در روش‌های تفسیری، مسأله‌ای معمولاً موردغفلت قرار می‌گیرد آن هم این است که آن روش‌ها در مطالعه پدیده اجتماعی نسبت یکسانی به پدیده دینی و غیردینی دارد. پدیده اجتماعی دینی یک موجود صامت غیرگویای بدون نطق و معنا است و معنا از سوی پژوهشگر به آن پدیده اطلاق می‌شود. این نقصانی که در حین این مطالعه پیش می‌آید و متضمن یک بحران معرفتی و مشهور به نسبی‌گرایی است، برخی را به این تأمل واداشته است که گویا باید فکر کنیم که خود پدیده اجتماعی دینی، ذات و حقیقتی دارد و پژوهشگر باید از رویکرد برساختی خارج شود و به سمت کشف آن حقیقت دینی در پدیده اجتماعی برود. این رویکرد که دیگر جامعه‌شناسی دینی نیست؛ بلکه نوعی الهیات اجتماعی است و پژوهشگر دینی باید بتواند توضیح بدهد که چگونه یک امر مابعدالطبیعی در جامعه و در آحاد جامعه و واقعیت مستقل جامعه شکل گرفته و صورت اجتماعی یافته است.

 

وی در ادامه گفت: در حال حاضر، بسیاری از پدیده‌های اجتماعی در جهان خارج، برای ما روشن نیست که تا چه حد این پدیده اجتماعی برساختی شکل گرفته است و تا چه اندازه از واقعیت نفس‌الامری دین سامان یافته است. به‌عنوان مثال، پدیده‌ای داریم به‌نام پیاده‌روی اربعین که یک پدیده اجتماعی دینی محسوب می‌شود یا پدیده زیارت مشهد در آخر ماه صفر و پدیده‌ای به‌نام هیأت عزاداری! جامعه‌شناسی دین یعنی دو رویکرد نخستی که در ابتدا عرض کردم، با یک نگاه برساخت‌گرایانه یا کمّی یا تفسیری یا کیفی، درکش از پدیده اجتماعی این است که این پدیده اجتماعی در خارج هم کاملاً برساخته شکل گرفته است.

 

استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی ابراز داشت: رسانه، قدرت سیاسی یا هر امر دیگری به‌تبع نیازهایی که به این پدیده اجتماعی دارد، آن را شکل می‌دهد. همچنانکه بسیاری از جامعه‌شناسان معاصر درباره پدیده‌های اجتماعی قائلند که نهاد قدرت به‌دلیل نیازی که برای توجیه ایدئولوژی خود دارد، مناسکی را به‌نام هیئات عزاداری یا زیارات را شکل و سامان داده است! البته به‌دلیل تأثیر بسیار زیاد این مناسک ما از جمله زیارت اربعین و هیئات عزاداری ازجمله  تاثیر از تکنولوژی و ساختارهای قدرت و نظایر آن، به‌نظر می‌رسد وجوهی از ماجرا متأثر از این رویکرد برساخت‌گرایانه است و این نگاه به‌شکل غالبی، در دستور کار پژوهشگران حوزه جامعه‌شناسی قرار دارد.


دکتر قائمی‌نیک بیان کرد: آن نکته‌ای که در پس این ماجرا وجود دارد این است که اگر بخواهیم با رویکرد الهیات اجتماعی، سراغ این مسأله برویم که امر اجتماعی دینی همچون زیارت، هیأت را متأثر از یک حقیقت قدسی ماوراءالطبیعی بدانیم که صورت اجتماعی پیدا کرده است، اینجا در فضای فعلی پژوهش‌های ما زبان ما تاحد زیادی الکن است که توضیح بدهیم که چرا در این موقعیت تاریخی یا در آن مکان و زمان یا آن فضا، آن امر قدسی و ماوراءالطبیعی به چه شکلی تجلی پیدا کرده است که به‌عنوان مثال زیارت اربعین در این موقعیت تاریخی مثلاً سال‌های اخیر، گسترش پیدا کرده است.

 

وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: اگر بخواهیم از رویکردهای برساخت‌گرایانه تا حد زیادی جدا شویم و بگوییم یک حقیقت قدسی و یک مشیت الهی وجود دارد که این حقیقت قدسی و مشیت الهی اقتضای این را دارد که در این برهه تاریخی در اینجا، این پدیده خاصی که داریم به‌نام اربعین در به این صورت گسترش پیدا کند و فراگیر شود و کارکردهای اجتماعی هم داشته باشد، به‌نظر می‌رسد تا حد زیادی زبان ما الکن است از توضیح پدیده‌های اجتماعی خاص؛ چون همان‌گونه که توضیح داده شد در علوم اجتماعی علیرغم اینکه درصدد توضیح منطق عام پدیده‌ها هستیم، باید موقعیت‌مندی آن‌ها را هم در زمان و مکان خاص توضیح بدهیم؛ یعنی باید توضیح بدهیم که چرا انقلاب اسلامی در این سده، در این شرایط در ایران اتفاق افتاده است و البته وجه کلی و قدسی و جهان‌شمولی هم دارد.

تاریخ انتشار: 1403/01/18

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil