ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | فاطمه رایگانی، پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی
انقلابهایی منهای زنان
«سافروجتها» گروهی از زنان فمنیست آمریکایی بودند که در قرن نوزدهم میلادی در اعتراض به حقوق سیاسی نابرابر زنان به هم پیوستند و خواستار حق رأی زنان در ایالات متحده شدند. چراکه حق رأی مقدمه هرگونه مشارکت سیاسی بود. این گروه حدود 60 سال پس از انقلاب آمریکا، در سال ۱۸۴۸ شکل گرفت و پس از حدود 70 سال مبارزه در سال 1920، موفق به کسب حق رأی زنان آمریکا شد. در حالی که توماس پین، فیلسوف انگلیسی، دلیل این انقلاب را نبرد برای حفظ آمریکا بهعنوان پناهگاه آزادی میدانست. اما گویا این پناهگاه جایی برای زنان نداشت.
انقلاب فرانسه هم از سال ۱۷۸۹ با شعار آزادی شروع شد و پس از جنگ و خونریزی فراوان نظام سلطنتی را به جمهوری دموکراتیک تبدیل کرد. اما بهرغم شعارها، پس از انقلاب حق رأی به زنان فرانسه داده نشد. شارل دوگل، حدود یک و نیم قرن بعد از انقلاب، در سال ۱۹۴۴ برای نخستین بار حق رأی زنان در فرانسه را به رسمیت شناخت.
انقلاب 1688 انگلستان نیز با شعار آزادی محقق شد اما به زنان سهمی نداد. بیش از یک و نیم قرن بعد، در سال در سال ۱۸۶۶، زنان بریتانیا از مجلس خواستند حق رأی آنان را به رسمیت بشناسد. اما با اعتراض شدید مخالفینی مواجه شدند که حق رأی زنان را برای انگلستان خطری بزرگ میدانستند. پارلمان بریتانیا عقیده داشت که دخالت زنان در سیاست زندگی سیاسی را مبتذل می کند. از سال 1867 سافروجتها در این کشور فعال شده و در نهایت با همافزایی سافروجتهای انگلیسی و آمریکایی، پس از سالها آشوب و اعتراض و اعتصاب در سال 1918 حق رای به زنان داده شد.
در مقابل این روایتها از جنبشهای خواهان حق مشارکت سیاسی زنان در کشورهای پساانقلابی یا پسااصلاحی، ایران از معدود کشورهایی است که در تاریخ پساانقلاب خودش نمونهای از آن ندارد زیرا از همان ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی حق رأی زنان به رسمیت شناخته شد.
کدام اندیشه در غرب راه زنان را سد کرد؟
کمتر انقلابی در غرب به اندازه انقلاب فرانسه رنگ و بوی آزادیطلبی داشته است. اما این شعار هرگز برای زنان ثمری نداشت. مولر آکین، تئورسین سیاسی فمنیست، به نقش حاشیهای زن در تاریخ سیاست غرب پرداخته و این تناقض انقلاب فرانسه را در اندیشه فیلسوفان از جمله روسو بررسی میکند. روسو فیلسوف عصر روشنگری و الهامبخش انقلاب فرانسه است که در اندیشهاش برابری و آزادی را پیگیری میکند اما او این دو ویژگی ارزشمند برای مردان ضروری دانسته و زنان را بهطور طبیعی در وضع نابرابر با مردان میبیند. زیرا مردان بنا به طبیعتشان سالارند و زنان بنا بر طبیعتشان مطیع.[طبیعت هم چیزی نیست که به اراده انسانها تغییر کند. پس هیچ راهی برای تغییر وضع زنان باز نیست. بر اساس همین دیدگاه او صراحتا میگوید زنان به جز در موارد لزوم باید در خانه باشند و مردان آزادانه به دور از وراجی زنان زندگی کنند! نتیجة این نگاه انسداد محض است و هر اتفاق سیاسیای که از دل این اندیشه بیرون بیاید نمیتواند برای زنان ارمغانی داشته باشد. فلسفه و فرهنگ مدرنیته در این زمینه محل اتهام است.
انقلاب اسلامی و حیات سیاسی زنان
زن ایرانی یکی از مهمترین ضربهها را به داعیههای غربی وارد کرده است غربیها با انکار گذشته سیاه خود، همواره مدعی شدند که زن نمیتواند با حفظ قیود دینی در جامعه پیشرفت سیاسی و اجتماعی و علمی و ... داشته باشد. در حالیکه تجربه جمهوری اسلامی از مشارکت سیاسی زنان اعم از مشارکت در اصل انقلاب، حضور از در مناصب سیاسی، مشارکت در صحنههای دفاع مقدس این ادعا را رد میکند.
پس از پیروزی انقلاب مشروطه در ایران برای اولین بار مردم حق مشارکت سیاسی یافتند اما این حق شامل زنان نمیشد. در مرحله شکلگیری انقلاب اسلامی بود زنان در خیابانها و تظاهراتها نقش فعال و به رسمیت شناخته شده داشتند و رهبران انقلاب، زنان را پیشروان این نهضت دانستند که اگر نبودند انقلاب پیروز نمیشد. پس از پیروزی انقلاب از همان انتخابات اول زنان با حق رأی یکسان با مردان پای صندوق آمدند و در انتخاب نظام سیاسی سهیم شدند. در حالی که از ابتدای حرکت انقلاب اسلامی، خیلیها انقلابیهای مسلمان را به عقبماندگی متهم میکردند و بعد از انقلاب نیز نظر خود را عوض نکردند و این حرکت امام خمینی(ره) را یک چرخش سیاسی و منفعتطلبانه دانستند که با تمایلات قلبی او در تعارض است. این افراد مخالفت امام خمینی(ره) با حق رأی زنان در جریان تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس موافقت ایشان با مشارکت سیاسی و حق رأی زنان را حاوی نوعی تناقض معرفی میکنند.
درحالی که امام(ره) در همان سالهای اعتراضش اعلام کرد هرگز با اصل حق رأی زنان مشکلی ندارد بلکه با سیاستهای محمدرضا پهلوی که آنان را به فساد میکشاند مخالفت دارد. نگاه شاه به زن ابزاری است و آنها را عروسک میخواهد. مذهب با این فجایع و دردها مخالف است، نه با آزادی زن. اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنان نبودهاست، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کردهاست و شرافت و حیثیت او را به وی باز دادهاست. امام(ره) درواقع آنچه در این لایحه آمده را تأمینکننده آزادی زن نمیداند و معتقد است انقلاب اسلامی باید این بستر را برای زنان فراهم آورد تا آزادانه برای بنای جامعۀ اسلامی مشارکت فعال داشته باشد. در نظام اسلامى، زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأى دادن، حق رأى گرفتن. در تمام جهاتى که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانى شان محفوظ باشد و زن ملعبه دست مرد نباشد.
نظام اسلامی نظامی انسانی است که فراتر از جنسیت با مشارکت یکسان زن و مرد شکل گرفته و بقای آن هم در گروی این همافزایی است تاجایی که رهبر انقلاب بهصراحت تأکید میکند: «امام (رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفهی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند، که خب خود این یک فصل طولانیای دنبالش دارد؛ یعنی در این زمینهها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.»
منبع: فارس
تاریخ انتشار: 1402/10/15
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.