ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
در تازهترین نشست اندیشهای فکرت که با حضور دکتر فؤاد ایزدی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران برگزار شد، این رابطه از منظر تاریخی، سیاسی و راهبردی بررسی و آسیبشناسی شد.
در این گفتوگو، دکتر ایزدی تلاش کرد تصویری واقعگرایانه از گذشته و آیندهی روابط ایران و آمریکا را ارائه دهد؛ تصویری که مبتنی بر اسناد تاریخی است و از زاویهی نقد سیاست خارجی ایران معنا پیدا میکند. در ادامه به مهمترین بخشهای گفتوگوی روابط ایران و آمریکا خواهیم پرداخت؛
ریشههای تاریخی تقابل ایران و آمریکا
روابط ایران و آمریکا از آغاز قرن بیستم مسیری پرپیچوخم را طی کرده است. نخستین نشانههای خصومت ساختاری آمریکا با ایران، به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازمیگردد؛ زمانی که سازمان سیا با همکاری سرویس اطلاعاتی بریتانیا، دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرد. به گفتهی فؤاد ایزدی، همین واقعه نقطهی آغاز بدبینی عمیق مردم ایران نسبت به سیاست آمریکا است. اسناد منتشر شده نشان دادهاند که واشنگتن نهتنها هیچگاه به دنبال استقلال و ثبات در ایران نبوده است، بلکه در پی تسلط بر منابع و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران است.
دکتر ایزدی در این باره به سندی اشاره میکند که در سال ۱۹۷۵ در پنتاگون مطرح شده بود؛ نقشهای که برای تجزیهی ایران به شش کشور کوچکتر طراحی شده بود. این سند نشان میدهد که دشمنی آمریکا با ایران محدود به انقلاب اسلامی یا مسئله هستهای نیست، بلکه بخشی از راهبرد دیرینهی آمریکا برای کنترل منطقهی خاورمیانه محسوب میشود.
انقلاب اسلامی و تغییر معادله قدرت
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، معادلهی روابط ایران و آمریکا را به طور کامل تغییر داد. آمریکا که تا پیش از آن شریک استراتژیک حکومت پهلوی بود، پس از انقلاب با نظامی مواجه شد که شعار اصلیاش «استقلال، آزادی» و نفی سلطهی بیگانه بود. به باور دکتر فؤاد ایزدی، از همان روزهای نخست، هدف راهبردی آمریکا سرنگونی نظام جدید ایران بوده است و تمام رخدادهای پس از انقلاب - از تحریمها تا جنگ عراق علیه ایران - در همین چارچوب قابل تحلیلاند. دکتر ایزدی در این باره تأکید میکند که حتی جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، تلاشی بود برای تجزیه کشور و تضعیف ساختار جمهوری اسلامی؛ پروژهای که به دلیل مقاومت مردمی و فرماندهی نیروهای انقلابی ناکام ماند.
سیاست خارجی ایران در آینهی دولتها
جناحهای مختلف سیاسی در سالهای پس از انقلاب اسلامی بر سرکار آمدهاند و روشهای مختلفی را برای روابط ایران و آمریکا پیش بردهاند. یکی از مهمترین بخشهای تحلیل فؤاد ایزدی، مرور تلاشهای دولتهای مختلف برای بهبود روابط ایران و آمریکا است.
دولت هاشمی رفسنجانی که با هدف جذب سرمایه و فناوری بر سرکار آمد، در دههی ۷۰ شمسی درهای کشور را به روی شرکتهای نفتی آمریکایی گشود، اما با تصویب «قانون داماتو» این پروژه شکست خورد.
دولت سید محمد خاتمی در سال 1376 با شعار گفتوگوی تمدنها مشغول کار شد و در جریان حمله آمریکا به افغانستان، به واشنگتن کمکهای اطلاعاتی و لجستیکی داد. اما نتیجه آن بود که بوشِ پسر ایران را در محور شرارت قرار داد.
دولت احمدینژاد در سال 1384 بر روی کار آمد و مذاکرات محرمانهی مسقط را آغاز کرد؛ اما طرف آمریکایی ترجیح داد منتظر دولت بعدی بماند تا امتیازات بیشتری بگیرد.
دولت بعدی دولت حسن روحانی بود که با امضای برجام سیاست خارجه ایران را وارد مرحلهای تازهای کرد؛ توافقی که فؤاد ایزدی آن را «میوهی تلخ» سیاست تعامل عنوان میکند، چرا که نه تحریمهای ظالمانه برداشته شد و نه منافع اقتصادی وعدهدادهشده محقق گردید.
در دولتهای بعدی که دولتهای رئیسی و دکتر پزشکیان بودند، مسیر مذاکره ادامه پیدا کرد اما آمریکا اساساً تمایلی به توافق نداشت و سیاستش بر «عملیات فریب» استوار بوده است. اینچنین شد که درست در میانهی مذاکرات آمریکا جنگ 12 روزه را آغاز کرد.
جمعبندی از تاریخچه روابط ایران و آمریکا
باتوجهبه فرجام روابط ایران و آمریکا در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، میتوان نتیجه گرفت که تا زمانی که واشنگتن هدف نهایی خود را تجزیه و تضعیف ایران بداند، هیچ مذاکرهای به نتیجهای پایدار نمیرسد. دکتر فؤاد ایزدی در این باره گفته است که: «مسئلهی ایران و آمریکا حلشدنی نیست، چون مسئلهی ما با سیاست استعماری آنهاست، نه با یک دولت موقت.»
از برجام تا مکانیسم ماشه
اگرچه اروپاییان مدعی فعالسازی مکانیسم ماشه هستند، اما دکتر ایزدی معتقد است که انگلیس و فرانسه حق فعالسازی مکانیسم ماشه را ندارند؛ چون این کشورها عملاً از برجام خارج شدهاند و نمیتوانند از مفاد توافقی که خود نقض کردهاند، استفاده کنند. او به استدلال حقوقی سادهای اشاره میکند که: «مستأجری که اجاره پرداخت نمیکند، چگونه میتواند از صاحبخانه درخواست کند که کولر را تعمیر کند!»
در مقابل ادعای اروپاییان، چین و روسیه و چند کشور دیگر، ادعای غرب را مبنی بر فعالسازی مکانیسم ماشه رد کردهاند. نکتهی مهمی که اینجا لازم است به آن پرداخته شود، نوع گفتمان رسانهای است. رسانههای داخلی باید دقت کنند و نگویند که «مکانیسم ماشه فعال شد» بلکه باید بگویند «غرب ادعا کرده مکانیسم ماشه فعال شده است». تحلیلگران معتقدند که ابعاد این جنگ بیشتر روانی است تا حقوقی و هدفش، ایجاد التهاب اقتصادی و سیاسی در داخل کشور است.
فریب یا فرصت در روابط ایران و امریکا
از منظر تحلیلگران، برجام نهتنها به کاهش فشار اقتصادی منجر نشد، بلکه برای امریکا فضای تنفسی فراهم کرد تا تحریمهای هوشمندانهتری علیه ایران اعمال کند. برایناساس، دولت بایدن هیچگاه قصد بازگشت به برجام را نداشت و حتی اگر ترامپ دوباره به قدرت برسد، مذاکرهی احتمالی او نیز در راستای فریب خواهد بود. در نتیجه، تکیه بر برجام یا انتظار برای توافق جدید، یک اشتباه استراتژیک است که کشور را معطل دشمن میکند. چالش بسیار مهمی که امروز در حوزهی سیاست خارجی با آن مواجه هستیم، حاصل عدم آگاهی از یکی از اصول ساده در سیاست خارجی است.
دکتر فؤاد ایزدی در بخشی از سخنان خود به سوءتفاهمی اشاره کرد که امروز در میان نیروهای انقلابی رخداده است. بسیاری از افراد بر این باورند که اگر تصمیم اشتباهی در حوزهی سیاست اخراجی گرفته میشود، مسئول مستقیم آن شخص رهبر است. حالآنکه، سیاستهای کلان بینالمللی نه صرفاً توسط رهبری، بلکه در شورایعالی امنیت ملی با حضور ده عضو اصلی (رئیسجمهور، چند وزیر، رئیس مجلس، فرماندهان و دبیر شورا) تصویب میشود و اگر تصمیمی درست یا اشتباه گرفته شود، حاصل یک نظر جمعی بوده است نه فردی.
تأثیر روابط ایران و آمریکا بر مشکلات داخلی
اگرچه امروزه مطرح میشود که تحریمها مهمترین عامل مشکلات ایران هستند، اما دکتر ایزدی معتقد است که بسیاری از مشکلات کشور هیچ ربطی به آمریکا ندارند. مثلا: «اگر کارمندی اختلاس میکند یا مدیری تصمیم غلط میگیرد، این تقصیر واشنگتن است؟» تحلیلگران معتقدند تا زمانی که ساختار بوروکراتیک و فساد داخلی اصلاح نشود، هیچ توافق خارجی نمیتواند گرهگشا باشد. به همین دلیل پیشنهاد میدهند که سیاست خارجی ایران باید بر همکاری با کشورهایی مایل به همکاری واقعی (چین، روسیه و کشورهای منطقه) تمرکز کند، نه بر راضیکردن غرب.
آیندهی روابط ایران و آمریکا
در ادامه روابط ایران و آمریکا از چند جهت مورد بررسی قرار میگیرند؛
ایران باید درک کند که هدف اصلی آمریکا، تجزیه و تضعیف ساختار ملی است، نه صرفاً تغییر رفتار؛
تا زمانی که فساد و ناکارآمدی در سیستم اداری وجود دارد، تحریمها تنها بخشی از مشکلاند نه ریشهای اصلی آن؛
ایران باید روابط راهبردی با کشورهای شرقی را تقویت کند تا موازنه قدرت در برابر غرب حفظ شود.
هیچ مذاکرهای نباید به بهای وابستگی یا توقف پیشرفت داخلی تمام شود.
جنگ رسانهای غرب در روابط ایران و آمریکا
یکی از مهمترین مواردی که نتیجهی تعاملات ایران و آمریکا را رقم میزند، فعالیتهای روانی و رسانهای است. کارشناسان معتقدند که امریکا از طریق رسانههای فارسیزبان و شبکههای اجتماعی، سعی دارد ذهن مردم را نسبت به آیندهی خود سیاه کند و نارضایتیها را تشدید کند. نمونهای که امروز با آن مواجه هستیم، افزایش نرخ دلار است که پس از شایعهی فعالشدن مکانیسم ماشه اتفاق افتاد. دکتر ایزدی معتقد است که مقابله با این فضا، نیازمند رسانههای دقیق، صادق و حرفهای است که بتوانند افکار عمومی را با تحلیل درست همراه کنند.
راهبرد پیشنهادی برای رابطه ایران با آمریکا
در ادامه به مهمترین مواردی خواهیم پرداخت که میتوانند بر سرانجام رابطهی امریکا با ایران اثرگذار باشند.
درک دقیق از ماهیت سیاست آمریکا و پرهیز از خوشبینی سادهلوحانه نسبت به مذاکره؛
اصلاح ساختار داخلی کشور و مبارزه با فساد و ناکارآمدی به عنوان شرط اصلی مقاومت ملی؛
تعامل فعال با شرق و کشورهای همسو بدون انتظار از غرب؛
تکیه بر ظرفیتهای مردمی و روحیه ملی برای مقابله با فشارها؛
مدیریت دقیق رسانهای و مقابله با جنگشناختی دشمن
کارشناسان ارشد سیاسی بر این باورند تا زمانی که سیاست ایران بر محور استقلال و عزت باشد، فشارها نمیتواند به فروپاشی نظام منجر شود.
در نهایت نیز باید گفت روابط ایران و آمریکا در نگاه دکتر فؤاد ایزدی، نه نزاعی گذرا، بلکه نبردی تمدنی است. ایالات متحده نمیخواهد ایرانی مستقل و قدرتمند در منطقه ببیند، چون چنین ایرانی رقیب منافع واشنگتن است. در مقابل، جمهوری اسلامی نیز بر حفظ استقلال، مقاومت و تکیه بر مردم تأکید دارد. در این میان، مسیر آینده نه از مسیر تسلیم و امتیازدهی، بلکه از راه خودکفایی، همگرایی منطقهای و واقعگرایی سیاسی میگذرد.
تاریخ انتشار: 1404/08/06
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.