ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
گفتوگو با اساتید و نخبگان فکری و فرهنگی جامعه در برخی رسانه های جمعی پس از گذشت حدود پنج ماه از جنگ دوازده روزه همچنان ادامه دارد و در همین راستا نیز اخیراً پایگاه اطلاع رسانی"سدید" مصاحبهای انجام داده با حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی و از اساتید شناخته شده فرهنگستان علوم اسلامی آن هم با محوریت جنگ با رژیم صهیونیستی و چشمانداز توسعه ایران که خود حاوی نکاتی خواندنی است.
دوگانههای واقعی یا ساختگی؟!
وی در این گفتوگو به عقبه و خاستگاه برخی دوگانهسازی ها در مواجهه با حقیقت انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: انقلاب اسلامی و جامعه ما از ابتدا با انتخابهای سخت و در عین تنوع، دارای یک محوریت مواجه بود: دوگانه پیشرفت و توسعه، دوگانه مقاومت یا تسلیم، دوگانه اتکا به توانمندیهای داخل در مسیر پیشرفت یا اتکا به تجربیات، دانش و سرمایه خارج، دوگانه رفاه با عزت و استقلال، دوگانه اسلامیت، ایرانیت و قومیت که با ایرانیت به هم پیوندخورده، دوگانه ولایتپذیری یا مردمسالاری، دوگانه انقلابیگری یا سازشگری، دوگانه اسلام سیاسی، اسلام اجتماعی و اسلام تمدنی با اسلام فردی، اسلام غیرسیاسی و اسلام مسجد و محراب. دوگانه اسلام رحمانی و اسلام مبارزه.
وی همچنین افزود: دوگانههایی که گفتم، بعضی از آنها واقعی و بعضی تصنعی است. مثلاً پیشرفت و توسعه، یک دوگانه واقعی است. ولی دوگانه رفاه یا استقلال، دوگانه ولایتپذیری یا مردمسالاری، دوگانه اسلام رحمانی و اسلام مبارزه، اینها دوگانههای ساختگی است. یعنی عدهای از خارج و یا از داخل، فهمیده یا نفهمیده، بر اساس یک تقریر غلط و تحلیل غلط، اینها را مقابل هم قرار میدهند و به جامعه مخاطبین خودشان چنین وانمود میکنند که باید یکی از این دو را انتخاب کنیم؛ هر دو با هم نمیشود. معیشت با استقلال با هم جمع نمیشود. اگر میخواهید معیشتتان تأمین باشد، خب باید از استقلالتان اندکی دست بکشید. با انقلابیگری نمیشود، با «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» گفتن نمیشود.
آبادی دنیای مردم با حفظ ارزشهای آرمانی انقلاب
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه صحبتهای خود در همین زمینه خاطرنشان کرد: جریان انقلابی که در مکتب امام و رهبری خود را تعریف کرده، گفته است من طرفدار پیشرفتم، طرفدار مردمم، اما طرفدار مردمسالاری دینیام که محوریت ولایت فقیه در آن موضوعیت دارد. طرفدار رفع مسائل معیشت مردم هستم، اما معیشت مردم باید قرین باشد با حفظ استقلال و عزت مردم؛ نه به قیمت فروختن عزت و استقلال مردم و کشور، نه به قیمت از دست رفتن ارزشهای آرمانی انقلاب که همین است: عدالت، عزت، استقلال، آزادی، دینمداری.
وی همچنین نقدی به گفتمان رایج در بین طیفی از نخبگان کشور پرداخت و افزود: در جامعه ما و آن گفتمان نخبگانی که در طول سالها شکل گرفته و بعد از جنگ تحمیلی دوازده روزه هم خود را بسیار سریع و صریح نشان داد، در مرحله «شاید» بود. یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر بشود، خوب است، ولی نمیشود. این حرف آرمانی که شما بهعنوان آرمان انقلاب و امام و رهبری مطرح میکنید که ما میآییم اسلاممدار عمل میکنیم، عزتمدار عمل میکنیم، مرزهای فرهنگی و سیاسی دنیای اسلام را گسترش میدهیم، در تغییر نظم جهانی حضور فعال داریم و میتوانیم داشته باشیم؛ این حرف، حرف خوبی است اگر بشود. از زاویه نگاه منتقدین عرض میکنم که تجربه چهلساله نشان داده که نشده است.
این تجربه کافی برای اینکه شما تصدیق بکنید که از این به بعد هم نمیشود. علاوهبر اینکه آنها (غرب) خلل شما را پیدا کردهاند، بیشتر چنگ میاندازند، بیشتر راهها را میبندند و جامعه و مردم را بیشتر در فشار قرار میدهند و شما نشان دادید که راهحلی ندارید پس «نشاید». یعنی عدهای در این مرحله ریزش میکنند. عدهای در همان مرحله اول ریزش میکنند.
انگی که جریان توسعهخواه به ما میزند
پیروزمند اضافه کرد: از سوی دیگر جریانی که می توانیم اسم آن را توسعهطلب یا توسعهخواه بگذاریم،دیدگاهش مبتنی بر یک برآورد میدانی این است و همواره این را به رخ طرف مقابل میکشیده که شما عینک بدبینی به چشمتان زدهاید، فکر میکنید همه دنیا شر است و شما خیر هستید. فکر میکنید که شما بهعبارتی قرار است منجی عالم باشید و بقیه مردم دنیا، دولتهای دنیا و نخبگان دنیا، فاسد هستند.البته برخی استدلال دیگری دارند، میگویند بر فرض که دنیا همه فاسد، چه کسی به شما این رسالت را داده که به جدال این مجموعه از فساد بروید؟...البته تکیه بحث فعلی در مقام «شاید» است، یعنی اینکه میگوید خب حالا مسئولیت هم داری، اصلاً امکانش را داری که بروی و با او درگیر شوی؟ همچنین میگوید که برآورد تو غلط است. اصلاً دنیا اینگونه که تو میگویی و میفهمی، نیست. غرب اینگونه که تو میفهمی، نیست. چگونه میفهمی؟ از زاویه غربگراها عرض میکنم که میگویند نه فساد هم در غرب هست، ولی یکسره تاریکی نیست.در یک مثنوی که بچینیم، ممکن است حتی انقلابیها هم از این گزاره استفاده کنند، ولی وقتی این گزاره در یک چهارچوب مفهومی دیگری استفاده میشود، در ترکیب، یک معنای دیگری پیدا میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی همچنین بیان داشت: نگاه غربگراها، بر اساس یک برآوردی از واقعیت میدانی بوده که اینها شرّ مطلق نیستند - البته ما هم میگوییم نیستند - این عینک بدبینی را کنار بگذارید، درهای کشور را باز کنید، تعاملات را تقویت کنید. اینها حاضرند سرمایهگذاری کنند، حاضرند علمشان را در اختیار قرار بدهند، حاضرند مشارکت بکنند. خب بگذار آنها سودشان را ببرند، شما هم سودتان را میبرید، مثل همه دنیا و نمونههایی که از کشورهای عربی و غیر عربی مثال میزنند.
جنگ 12 روزه و نادرستی برخی پیشفرضها
وی در بخش دیگری از سخنان خود ناظر به نتایج بهدست آمده در جنگ اخیر ما با رژیم صهیونیستی به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: این جنگ نشان داد که این پیشفرض، پیشفرض درستی نیست و در نتیجه، نتایج مترتب بر این پیشفرض هم نتایج درستی نیست. نشان داد که آنها نهتنها برای اسلام، بلکه برای ایران هم حریم قائل نیستند. نشان داد که اینها بهعبارتی، موجودیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را برنمیتابند. بله، یک جمهوری اسلامی مثل عربستان سعودی که پوستهای از اسلام داشته باشد ولی غلام زرخرید باشد و در جبهه سیاسی و امپریالیستی آنها قرار بگیرد، موی دماغشان به هیچ وجه نباشد، مقابله با اسرائیل را نخواهد، مقابله با نظام سلطه را نخواهد، شعار اسلام سیاسی، اسلام انقلابی و اسلام تمدنساز را ندهد. اگر این موارد و امثال اینها اتفاق بیفتد، همانطور که با عربستان و امارات و سایر کشورهای اسلامی کنار آمدهاند، در آن فرض، متصور است که با شما هم کنار بیایند، ولی اگر قرار باشد که ما عزت داشته باشیم، استقلال داشته باشیم، این را برنمیتابند و این جنگ نشان داد که آن برآورد، اشتباه است و این برآورد درست است که آنها با موجودیت ما مسئله دارند.
پیروزمند در عین حال یادآور شد: البته اینکه تصور من این باشد یا انتظارم این باشد که بر اساس این واقعیتی که اتفاق افتاد، کلاً جناح غربگرا عقبنشینی کند و بگوید: آقا ما دیگر فهمیدیم که چهره واقعی غرب چیست، دستمان بالاست، و از این به بعد دیگر با همان خط فرمانی که انقلاب پیش آمده جلو میرویم؛ نه، این اتفاق نمیافتد. چه اینکه وقتی مقداری از جنگ فاصله گرفتیم، بلافاصله این زمزمهها شروع شد...این جنگ، دستکم در مقطع خود، هر دو برآورد را بر هم زد؛ هم برآورد نسبت به اینکه او قدرتش به اندازهای است که میتواند خود را تحمیل کند و هم اینکه ما نمیتوانیم، حداقل در این بازه و در این میدان. او همه توان خود را به کار گرفت و با کریهترین و صریحترین چهره، خود را ظاهر کرد. یعنی تهاجمش فقط به مراکز نظامی نبود؛ امنیتی هم بود، انتظامی هم بود. فقط این نبود؛ مراکز سیاسی هم بود. بالاترین و مهمترین مراکز سیاسی شما را هدف قرار داد. تمام توانش را به کار گرفت؛ نه با لحاظ حضور مستقیم خودش، بلکه تمام توانش را با حفظ نیابت اسرائیل به کار گرفت.
نخ تسبیحی که هویت ملی و اسلامی را پررنگ کرد
اندیشمند و صاحب نظر علوم انسانی همچنین به نخ تسبیحی اشاره کرد که ورای اختلافها و تفاوت دیدگاههای موجود در کشور، باعث نوعی انسجام و وحدت ملی شده است و ادامه داد: این جنگ، علیرغم تخریبها و آسیبهایی که داشت، حُسنش این بود که یک لایه نیمهمخفی را عیان کرد و نشان داد که یک هویت ملی-اسلامی وجود دارد که به وقتش میآید، یکپارچه میشود و میایستد. حالا آیا این اتفاق باعث شد و باعث میشود که کلاً غربگراها نسبت به تحلیل خودشان تجدیدنظر بکنند؟ خیر. رژیم صهیونیستی بهحسب ظاهر عجله و اشتباه کرد که با محاسبه غلط خودش آمد و معتقد بود با این عملیات میتوان کار را تمام کند و این چهره را از خودشان نشان دادند. نشان دادن این چهره باعث تضعیف امتداد داخلی خودشان در جامعه شد. اما آنها، یکی از هنرنماییهایشان عملیات فریب و کتمان است. یعنی چه؟ یعنی هنوز کفن این شهدا خشک نشده و صدای صفیر این موشکها هنوز در گوش مردم هست، دوباره شروع میکنند در چهره دموکراسی، دیپلماسی و اینکه ما میخواهیم به شما کمک کنیم تا مشکلات مردم حل شود خود را پنهان میکنند. میگویند یک اقلیتی مزاحم در این کشور هستند که نمیخواهند مشکلات مردم حل شود. مجدد در این لاک فرو میروند و از این طریق، آن طیف غربگرا را احیا میکنند تا آنها شروع کنند همین حرفها را بزنند.
رویکرد غربگراها در پرداختن به مسائل داخلی
وی همچنین ابراز داشت: اتفاقاً غربگراها بهجای اینکه به آن جنبه توانمندی و پیشروندگی جمهوری اسلامی بهواسطه این آوردگاه توجه بکنند - این کلمه «نابرابر» اش مهم است، به آن بازمیگردم؛ - اتفاقاً میآیند باز روی نقاط ضعف دست میگذارند و میگویند: ببینید، هرجا را خواستند، زدند. هر آدمی را خواستند، زدند و این دلیل بر آن است که اگر بخواهند، میتوانند بدتر از این را هم بزنند، بیشتر از این را هم بزنند. بنابراین، شما به چه چیزی تکیه میکنید؟ با چه اتکایی میخواهید بایستید؟ حالا فردا اگر خود آمریکا مستقیم آمد، آن که دیگر مانند اسرائیل نیست. من این را از جانب خودم میگویم، ندیدهام آنها چنین سخنی را طرح کنند. در چنین حالتی شما از پس اسرائیل بر نیامدید، حالا میخواهید آمریکا را شکست دهید. این نعل وارونه زدن است. یعنی از یک پیروزی چشمگیر، یک نقطهضعف چشمگیر به منصه ظهور میآورند و بر اساس همین برآورد، آن وقت نسخه میدهند؛ نسخه تسلیم میدهند. در مورد این نابرابر یک جمله بگویم؛ اصلاً این تصور اشتباه است که فکر بکنیم مثلاً رژیم ده نقطه را زد، ما هم ده جا را زدیم. او بیشتر زد یا ما بیشتر زدیم. ایران در مقابل دو قدرت هستهای ایستاد. ایران در مقابل کل ناتو ایستاد. ایران در مقابل ناتو بهعلاوه همکاری کشورهای وابسته آمریکا در منطقه و امکاناتی که آمریکا در منطقه داشته و از پایگاههای آنها استفاده میکرده، ایستاده است. به این نابرابری باید توجه کنید تا بعد ببینید صدمهای که توانستید به طرف مقابل بزنید، چقدر ارزش دارد.
مراقب جریان تحریف باشیم
وی همچنین به تداوم خطر جریان تحریف در داخل اشاره کرد و گفت: در شرایط کنونی باید تلاش کنیم که واقعیت تحریف نشود. این واقعیتی که یک عزت و افتخار ملی در دنیای اسلام ایجاد کرده، تبدیل نشود به اینکه یک مملکت مفلوک داریم که دشمن هرکاری بخواهد با آن انجام میدهد. این خیلی بیانصافی است. رژیم صهیونیستی آمده قطر را زده، نتوانستند یک تُف هم در صورت اسرائیل بیندازند. همه سرانشان را آنجا جمع کردند و یک جلسه نمایشی برگزار کردند؛ حتی نتوانستند اخم کنند. این، ارزش کار ما را نشان میدهد. حالا، آن نهاد علم، میخواهم بگویم نهاد علم ما باید نسبت به این واقعیت، واکنش مثبت نشان دهد. باید تقریر منصفانه و واقعبینانه نسبت به این موقعیت نشان دهد که اگر نشان دهد، آن نظریههای علمی که پشتوانه سازش بوده و آن تصمیمسازیهایی که پشتوانه سازش بوده، حتماً مورد تردید قرار میگیرد. البته این جمله را باید حتماً ضمیمه بحث کنیم تا سوءبرداشت نشود؛ اساساً دوگانه مذاکره و مبارزه، دوگانه غلطی است. مذاکرات هم بخشی از مبارزه است.
دو جریان اصلی داریم و بس!
پیروزمند در این قضایا به دو جریان اصلی در کشور اشاره کرد و در توضیح وضعیت و شرایط آنها اظهار داشت: ما دو جریان اصلی داریم. یک جریان انقلابی که آرمان انقلاب را دارد؛ همزمان با اینکه اهل مبارزه است، اهل صبر بوده؛ همزمان با اینکه شور دارد، شعور دارد؛ همزمان با اینکه شعار میدهد، عقلانیت هم دارد. از ابتدا بنا بر این بوده که این دو با یکدیگر تعارضی ندارند و این دوگانهها با همدیگر تزاحمی ندارند. یک جریان هم جریان غربگرا بوده که بر اساس اینکه در تعامل با دنیا همه چیز درست میشود، پیشرفت میکنیم، ثروتمند میشویم و... شکل گرفته است. جریان انقلابی میگوید اینکه استقلال داشته باشیم، پیشرفت داشته باشیم و بر سر آرمانهایمان بایستیم، معنایش این نیست که تعامل با دنیا را قطع بکنیم؛ معنایش این نیست که از امکانات علمی و اقتصادی دنیا استفاده نکنیم. منتها صحبتش این بوده که ما سلطهپذیر نیستیم و آن طرف، نظام سلطه یک واقعیت است که اتفاقاً در همین جریانات تحریم و جنگ، خودشان را نشان دادند که بهعبارتی، اینها شبکهای بوده و به یکدیگر وصل هستند.
قدرت افزایی برپایه صبر استراتژیک
وی همچنین تصریح کرد: اینکه ما باید با صبر استراتژیک پیش برویم، اینکه باید متناسب با مقدوراتمان استفاده بهینه کرده و قدرتافزایی بکنیم، متناسب با فرصتهایی که پدید میآید یا پدید میآوریم، این حرف، رویهای بوده که متعلق به الان نیست که ما تازه به این توجه رسیده باشیم که آمریکا دو تا بمب انداخته و ما واقعبین شدهایم یا از آن طرف، بخواهیم شعاری و احساسی برخورد کنیم. رویه کلی نظام با محوریت رهبری همین بوده است. لذا ایشان در تصمیمگیریهایی که میکند، طبیعی است که مجموعه عوامل را نگاه کرده و تصمیمگیری میکند. هم منطقه را میبیند، هم توان داخلی را میبیند، هم وضعیت مردم را میبیند، هم نقطهقوت و نقطهضعف حریف را میبیند؛ بهلحظه هم میبیند. یعنی میگوید که الان در این میدان خاص و شرایط خاصی که اتفاق افتاده، چه تصمیمی باید گرفت.
البته وقایع اخیر در کشور در کنار آثار تخریبی که به هر حال داشته و ما از آن استقبال نکردیم و نمیکنیم این امید را به همراه دارد که برآوردهایمان به هم نزدیکتر بشود؛ برآوردهایمان از میدان، از توان خودمان، از توان دشمن، به هم نزدیکتر بشود. نباید نسبت به توان خود، اغراقآمیز تصور کنیم و نباید نسبت به توان دشمن اغراق کنیم. البته توجه داشته باشید که برآوردمان را توجه کنیم و در عین اینکه توجه داشته باشیم، هیچوقت در طول انقلاب، از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، تصمیمگیری رهبری انقلاب و همراهان رهبری انقلاب و مردم، متوقف بر وجود یک قدرت برابر بین طرفین نبوده است. این اشتباه است که فکر کنیم الان مثلاً «مرگ بر آمریکا» گفتن و مقابل آمریکا ایستادنمان باید بر مدار این باشد که ببینیم مثلاً توازن امکاناتمان، توازن نیروی انسانیمان، اقتصادیمان و... اگر برابری میکند، بایستیم. اگر اینگونه بود، پیروزی نباید اتفاق میافتاد، پیشروی نباید اتفاق میافتاد. این نیست. معادله حرکت ما بر مبنای این نبوده است و بر همین اساس، با حفظ این پیشفرض، البته تدریج طبیعی است و برآورد از میدان باید واقعی اتفاق بیفتد.
تاریخ انتشار: 1404/08/25
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.