رسانه‌ی فکرت / مرتضی زارع گنجارودی، فوق‌ دکتری فلسفه

امروزه ما شاهد برجستگی هرچه بیشتر جبهه کفر در تقابل با جبهه حق هستیم. یک مصداق بارز جبهه کفر، نظام سرمایه‌داری است؛ در مقابل، ماهیت جبهه بسیج، مصداق اتم جبهه حق است. بی‌شک تأثیر عظیم و وجود نظام سرمایه‌داری در جنگ‌ها، در فرهنگ، در ساختار سازمان‌هایی نظیر دانشگاه، بهداشت، بانک‌ها و بسیاری از ساختارهای دیگر سایه افکنده است.

 

اگر بنیادی‌تر بخواهیم بنگریم و منطق ساختار نظام سرمایه‌داری و نهاد بسیج را بکاویم، باید بگوییم که نظام سرمایه‌داری با منطق قدرت، خودش را پیش می‌برد و نهاد بسیج با منطق معقول. سازوکار منطق قدرت، با عقل طبیعی و حیوانی انسان در تناسب است و منطق معقول با عقل ملکوتی و انسانی عجین است. هردو منطق وجوه عقلی دارند؛ اما عقلی که شایسته و بایسته است، منطقاً همان عقل انسانی است. پس چه‌بهتر که منطق قدرت که پیش‌برندۀ نظام سرمایه‌داری است، شایستۀ انتساب عنوان عقلانیت نشود.

 

باید گفت که منطقِ پیش‌برندۀ نهاد قدرت و نهاد بسیج، علت پیدایش دو ساحت و دو زیست متفاوت است؛ یکی زیست طبیعی و حیوانی و دیگری زیست ملکوتی و انسانی دارد. یکی زندگی را تماماً این‌دنیایی و انسان را محدود به حدود حیوانی می‌کند و دیگری زندگی را اعم از این دنیا می‌داند و گسترۀ انسان را محدود به حدود عالم ناسوت نمی‌کند. یکی فردگرایی را توسعه می‌دهد و دیگری اتحاد و نفع جمعی را. قاعدتاً پیامدهای این دو نحوۀ زیست خودش را در جامعه نمودار می‌سازد.

 

روشن است که تقابل و تباین زیربنایی دو نهاد سرمایه‌داری و دینی، به نزاع و پیکار این دو در روبنا خواهد شد. در نظام سرمایه‌داری شاهد بازدارندگی گسترۀ دین، به‌وجود‌آمدن فاصله طبقاتی در اقشار و نتیجتاً تحمیل زندگی سخت اقتصادی و عدم توجه به رشد اخلاقی در حوزۀ فردی و اجتماعی برای عده‌ای کثیر هستیم؛ در مقابل نحوۀ زیست تکاملی و متعالی شامل رشد و گسترش قلمرو دین، حذف فاصلۀ طبقاتی و نتیجتاً تحقق عدالت اجتماعی و توجه به رشد فضایل فردی و اجتماعی است.

 

آن‌چه که پیش‌برندۀ نهاد بسیج است، همانا تکیه آحاد آن به منبع لایزال هستی و به تعبیر مرحوم علامه جعفری(ره)، جاذبه ربوبی حیات اعلاء است؛ اما منطق سرمایه‌داری اهرم و تکیه‌گاهی جز انسان مکانیکی و طبیعی ندارد.

 

با تکیه بر تکیه‌گاه ستبری که نهاد بسیج بر آن استوار است، بلاشک پیروزی ازآنِ اوست. اما نکات بسیاری است که آیندۀ شکوفای بسیج، در گرو رعایت آن‌هاست و نباید به این نکات جدی را به نسیان بسپاریم.

 

ما در اینجا تنها به یکی از مهم‌ترین این نکات اشاره می‌کنیم و آن این‌که باید توجه جدی به بسیجیان نسل جدید و از آن مهم‌تر عنایت همه‌جانبه به کودکان، نوجوانان و جوانان امروزی شود. باید نحوۀ زیست آنها و فرهنگی که در آن زندگی می‌کنند را نه صرفاً تئوریک، بلکه به‌شکل عملی تجربه کنیم، نوع صحبت آنها با یکدیگر، نحوۀ آراستگی جسمانی (طرز پوشیدن لباس، شیوۀ آراستن فیزیکی و...) دغدغۀ مهم آنها و بسیاری از موارد دیگر. اینها همه نشان از فرهنگی است که در آن زیست می‌کنند.

 

باید به فرهنگی که اشباع از تکنولوژی‌های جدید بوده به طور دیگری بنگریم و سلاحی جدید در تقابل با آثار منفی فرهنگی جدید که مسلح به سلاحی نو بوده، فراهم کنیم. یکی از آن سلاح‌ها، اولا جلب اعتماد آنهاست و مادامی‌که این جلب اعتماد حاصل نشود، القای آموزه‌های عقیدتی چنان که باید کارآمد نخواهد شد.

 

اعتماد، جنبۀ عملی دارد، زین رو تقدم جنبۀ عملی، و ایجاد صمیمت واقعی (شناسایی نیازها، مشکلات و دغدغه‌های افراد و تلاش برای رفع آن) و نه صرفاً سازمانی، اولین مجادت پایگاه‌های بسیج خواهد بود که قاعدتاً فرماندۀ پایگاه و دیگر فرماندهان مربوطه، در ایجاد قلمرو این فضا و نقش حداکثری در شکل‌گیری آن ایفا می‌کنند.

 

این مهم بیش از پیش باید تبیین شود که مستلزم جهاد خواهد بود و سنخ آن جهادِ تبیین در مقام عمل است.
 

تاریخ انتشار: 1402/09/05

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil