به گزارش فکرت، سومین جلسه فصل برکت با حضور چهار تن از اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد، در این جلسه حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، به موضوع «آسیب‌های دین‌پژوهی در مطالعات علوم اجتماعی» پرداخت.

 

حجت الاسلام پارسانیا گفت: آسیب‌های دین‌پژوهی در مطالعات علوم اجتماعی به دو بخش تقسیم می‌شود؛ آسیب‌هایی که مربوط به حوزه سوژه و عنصر فاعل شناسا و چارچوب نظری است و آسیب‌هایی که مربوط به ابژه و در قلمرو موضوع معرفت و مطالعات دین‌پژوهی است. این آسیب‌ها هر دو بعدش ریشه در مشکلی دارد و آن این است که مطالعات علوم اجتماعی ما و آنچه که به‌صورت خاص به‌عنوان مطالعات جامعه‌شناختی نامیده می‌شود در شکل رایجش بیشتر مصرف‌کننده هستیم.


وی ادامه داد: یعنی یک مجموعه معرفتی و دانشی که ریشه و تعیّن و شکل پیدا کرده است با سابقه و پیشینه‌ای نزدیک به دو سده و یا کمتر از آن را با مرجعیتی که دارد منتقل کردیم و بیش از پنجاه سال یا حدود شصت و خرده‌ای تا هفتاد سال به‌صورت آکادمیک از آن استفاده می‌کنیم و قبل از آن‌هم قریب به صد سال به شکلی در حوزه اجتماعی و سیاسی به‌کار می‌بریم؛ یعنی از اوایل قرن چهاردهم شمسی این نظریه‌ها، به‌صورت سیاسی در قالب احزاب و جریان‌های سیاسی و از دهه سوم این قرن، اواخر این دهه، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و بعد هم دانشکده علوم اجتماعی شکل گرفت و قبل از آن یا همزمان با آن هم، واحدهای درسی‌ای که احیاناً تدریس می‌شد.


عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در توضیح آسیب‌های دین‌پژوهی در مطالعات علوم اجتماعی گفت: در ابتدا آسیب‌هایی که ناظر به حوزه مطالعات دین‌پژوهی است را تبیین می‌کنم؛ موضوعات علوم طبیعی، جهان‌شمول و عام هستند موضوعات حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی، موضوعات متفرد یا یونیک هستند. در حوزه علوم اجتماعی از قرن نوزدهم که به‌صورت یک رشته دانشی و علمی شکل گرفت دین اهمیت داشت و در این حوزه به دین هم پرداخته می‌شد و اساساً اولین نظریاتی که به‌عنوان نظریات جامعه‌شناختی شکل گرفت، توجه به دین و تحلیل مسأله دین بخشی از آن چارچوب کلان نظری دوره‌بندی تاریخی‌اش بود که بیان می‌کرد یا اولین نظریات این مسأله را داشتند. هم مارکس به‌نحوی درباره دین سخن دارد و در چارچوب نظری‌اش دین جایگاه مهمی دارد و هم به‌نوعی آگوست‌کنت این‌گونه است؛ به دین بی‌توجه نبودند و درباره دین اظهارنظر می‌کردند.


وی در ادامه افزود: اولین مشکلی که وجود دارد این است که دینی که مورد توجه آنها بود با یک تجربه تاریخی خاصی مواجه بودند، این دین حتی یهودیت هم نبود بلکه مسیحیت بود؛ یعنی آن دین که در اروپا به‌صورت گسترده رواج داشت کلیسا و مسیحیت بود که مقطعی از تاریخ یعنی قریب به هزار سال، در حیات و زیست اجتماعی حضوری جدی داشت و نظریاتی که شکل می‌گرفت به‌لحاظ موضوع و ابژه شناخت، ناظر به این دین بود و باید این دین را تحلیل می‌کرد و علاوه بر تحلیل، در مطالعات میدانی خود راجع‌ به این، هم راجع به فراز و فرودهای این دین، ظرفیت‌های این دین و قوت و شدت این دین، شاخص‌هایی را ارائه داده و تحقیقات و پیمایش‌هایی را انجام می‌داد. مسأله دین که موضوع است، با به‌کارگیری نظریات و حتی با صرف‌نظر از نظریات، مطالعاتی را که در عرصه علوم اجتماعی با الگو گرفتن از آن مدل‌ها و شاخص‌هایی که دارند انجام می‌دهیم، به‌سرعت درمعرض آسیب‌هایی از این سنخ قرار می‌گیرد و آن این است که دین مثل همه پدیده‌های دیگر اجتماعی، کاملاً متفرد است؛ یعنی هر فرهنگی با واقعیات تاریخی و فرهنگی‌ای که دارد یک مواجهه خاصی با دین دارد، این غیر از این است که بگوییم حقیقت دین یک امر ثابتی است یا نه؟ واقعیت دین در جهان سوم و در حوزه فرهنگ بسیار متکثر و متنوع است و مطالعاتی که ناظر به یک معنا و یک صورت یا یک نوع دینداری در یک مقطع خاص از تاریخ در یک فرهنگ به‌وجود آمده است، از این مطالعات نمی‌شود الگو گرفت و برای عرصه دیگر از زندگی که در یک فرهنگ دیگر است و در یک تاریخ دیگر در حال زندگی است به‌کار برد؛ زیرا در این صورت گرفتار آسیب می‌شویم و ما آسیب‌هایی از این دست داشتیم و داریم. 


مدیر گروه جامعه‌شناسی مؤسسه امام خمینی(ره)  گفت: اینکه جامعه ایرانی با آن مواجه است، در شکل کلی و جنس خودش اسلام است و به‌صورت خاص در چند سده اخیر آن چیزی که فراگیری و عموم و شمول دارد، تشیع است، تعاملی با صورت کلی‌تر اسلام که عمومیتی داشته و گاهی به‌عنوان عامه گفته می‌شود، عامه در اینجا به‌معنای عوام نیست، معنای عموم و شمول دارد؛ چون شیعیان در طول تاریخ، یک پنجم جهان اسلام را تشکیل می‌داد و حتی کمتر و لذا به‌لحاظ حضور اجتماعی خودشان در بخش‌های مختلف جهان اسلام مسائلی را داشتند و دیگرانی که عمدتاً قدرت و سیاست در نزدشان بوده است، با این مسائل مواجه نبودند، به‌هرحال قرار است راجع به دین اسلام و دین رایج در ایران صحبت کنیم، برای شناخت نمی‌توانیم الگو بگیریم از نظریات و از شاخص‌ها و مسائل دیگران. بی‌توجهی به این مسائل را در این چهارپنج دهه‌ای که به‌صورت خاص مطالعات دین‌پژوهانه اجتماعی شکل گرفته است و ادبیات مکتوب و یک انباشت مکتوبی را در دسترس ما قرار داده است، با آسیب‌هایی از این دست مواجه هستیم. 


وی با اشاره به اشتباه جامعه‌شناسان دینی در زاویه دیدشان نسبت به اسلام و مسیحیت گفت: اگر دینداری جامعه ایرانی مورد مطالعه مقایسه‌ای قرار گیرد وقتی به مفهوم و معنای دین، نوع مواجهه‌ای که دیندار با این حوزه معنایی دارد توجه نمی‌شود با همان مدلی که دین و دینداری و مواجهه جامعه غربی اروپایی با دین دارد، در مطالعات دین‌پژوهی مذکور هم از همان شاخص‌ها استفاده می‌کنیم، مثلاً شاخص‌هایی که برای ابعاد دینداری توسط گلاک و استارت دارند و گاهی بعدتر هم اصلاحاتی راجع به این موارد انجام شده است؛ اما اولین آسیب از همین‌جا ایجاد می‌شود که دینداری در جهان غرب تا قبل از سده‌های اخیر و در دوران معاصر (بعد از سده‌های اخیر) شریعت در آنجا حضور جدی ندارد؛ یعنی مسیحیت شریعت بسیار محدودی دارد و به‌لحاظ تاریخی حتی در قرون وسطی هم به همین صورت است و بعد هم در سده‌های اخیر عمدتاً نظام زیست و زندگی در این جوامع یک نظام سکولار است؛ و حال آنکه دین در حوزه حیات اجتماعی مسلمانان به‌صورت عام و حیات دینی ایرانیان در دو سده اخیر به‌صورت خاص که بیشتر برجسته بوده است، کاملاً هم شریعت حضوری جدی و گسترده‌ای دارد و هم به‌لحاظ تاریخی برای شیعیان جنبه اجتماعی و سیاسی دارد. به همین دلیل وقتی قرار است راجع به دین‌پژوهی مطالعه کنیم نباید به یک دین که در قلمرو زندگی فردی و شخصی حضور دارد بسنده کنیم و شاخص‌های دینداری را فقط در آنجا جست‌وجو کنیم.


وی ادامه داد: اگر سراغ تعریف خود دین بیاییم و به حقیقت دین نگاه کنیم بین دو عنصر فردی و فرهنگی، تاریخی و اجتماعی یا دو بعد فردی دین و دینداری و بعد فرهنگی و اجتماعی کاملاً تمایز وجود دارد. در برخی از آیات و برخی از روایات و برخی از کنش‌ها و رفتار ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، چنین تفکیکی را می‌توان دید. در روایتی که فریقین از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نقل کرده‌اند این است که «إن الله یؤیّد هذا الدین برجل فاجر»، خداوند گاهی این دین را با رجل و شخصی که فاجر است و چندان دیندار نیست تأیید می‌کند. بین دینداری شخص با تأیید دین فاصله‌ای می‌شود. در آیات قرآن داریم که «و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فی‌ها اسم الله کثیرا و لینصرن الله...» اگر خداوند یک گروه را با گروهی دیگر دفع نمی‌کرد، صومعه‌ها و مراکزی که خداوند در آنجا عبادت می‌شود (به شخص کاری ندارد) دین به‌عنوان یک نهاد اجتماعی آسیب می‌دید و خداوند گاهی با عده‌ای از مردم، جمع دیگری را دفع می‌کند.


رئیس پژوهشگاه علوم وحيانی معارج گفت: در این شاخص‌های رایجی که وجود دارد، مثلا چنانکه بیان کردم در شاخص‌های ابعاد دینداری گلاک و استارت بحث عواطف، اعتقادات و سواد دینی یا اعمال دینی یا آثاری که دین در زندگی روزمره دارد که چهار الی پنج حوزه است، همه دارای شاخص هستند، همه این‌ها به دینداری یک فرد دیندار وابسته است، اساساً مطالعات دینداری‌ای که مستقل از حوزه فرد و در قلمرو فرهنگ باشد موردغفلت هویت فرهنگی دین است و اساساً شاخص‌گذاری هم برای آن نشده و نمی‌شود. این یک مسأله مهمی است چون اگر دین مانند دین اسلام، داعیه فرهنگی دارد، داعیه اجتماعی دارد، داعیه تاریخی دارد، برای صورت‌بندی اجتماعی خودش، احکام و قواعد و صورت‌بندی مربوط به خودش را دارد و گاهی در تزاحم بین دینداری غربی و یا فرد دیندار یا زیست فرد دیندار با آن زیست فرهنگی و اجتماعی، نوعاً وقتی تزاحم بین این موارد رخ می‌دهد، آن احکام جمعی اولویت می‌یابد و افراد برای حفظ هویت مرزهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، شخصیت فردی خودشان را بیاورند و تقدیم کنند و از آن هویت دفاع کنند. 


وی با ضروری خواندن نیازمندی جامعه‌ی نخبگان به مطالعات دین‌پژوهی گفت: توجه به این مسائل که بعد اجتماعی دین و دینداری است، ما مطالعات دین‌پژوهی را برای چه چیزی می‌خواهیم؟ بخشی از دین‌پژوهی‌ها برای خود دینداران است و برای استفاده از این مطالعات برای شناخت موقعیت تاریخی خودشان و واقعیت عینی خودشان در عرصه زندگی و زیست است. این دینی که تا این اندازه به ابعاد اجتماعی خودش توجه دارد، باید مطالعاتش نتواند موقعیت و واقعیت خودش را به سنجه دربیاورد که چه مقدار تحقق پیدا کرده است و یا چه مقدار راه مانده است باید بتواند شاخص‌هایی ناظر به این امر داشته باشد و این قلمرو را ببیند و دین اسلام و تشیع، نمی‌توانند به آن شاخص‌ها و واقعیتی از دین در جهان مدرن آنهم بعد از شکل‌گیری مدرنیته به‌وجود آمده است، به این شاخص‌ها بسنده کند. 


رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم در پایان گفت: بخش دوم، آسیب‌هایی است که به حوزه دین از ناحیه سوژه که فرصت نیست به آن بپردازم، فقط می‌خواهم اشاره کنم چه بحثی را خواستم مطرح کنم که فرصت نیست مطالعات دینداری به‌دلیل اینکه چارچوب سوژه معلوم نیست، وقتی که قلمرو دین را شروع می‌کند و مورد مطالعه قرار می‌دهد به قتل ابژه منجر می‌شود، یعنی قبل از همه ابژه را در درون سوژه خواهد خورد، و این امکان دینی زیستن و دینداری را از خود پژوهشگر می‌گیرد، امکان ارتباط برقرار کردن و فهم ابژه را زایل می‌کند. این هم بحث دیگری است که در مجال دیگر باید به آن پرداخت.

تاریخ انتشار: 1403/01/21

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil