تنی چند از اساتید و صاحب‌نظران دانشگاهی در نشست تخصصی "کارنامه علم بومی در بوته نقد" به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود در رابطه با الزامات و بایسته‌های تحول در علوم انسانی آن هم ناظر به مقوله بومی سازی پرداختند.
 


به گزارش فکرت، این نشست اخیراً به همت دبیرخانه جشنواره بین‌المللی فارابی و با همکاری پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی در تهران برگزار شد و آن چه در ادامه می آید، تلخیصی از نکات و مطالب مطروحه در نشست است؛

 

لزوم دقت نظر علمی در بحث بومی‌سازی علوم انسانی

دکتر سیدمحمدرضا بهشتی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه درباره علم، بومی و بومی‌سازی تعابیر زیادی مطرح است، گفت: برخی علم را هر دانسته‌ای می‌دانند. برخی علم را دانسته بهم پیوسته می‌دانند. برخی هم دانسته علمی را به معنای ساینس می‌دانند. برخی دیگر نظرشان درباره بومی‌سازی نسبت به نهاد علمی‌ای جامعه علمی و است.کسانی که نظرشان نسبت به علم ساینس است یعنی دانشی که خاستگاه و دریافت حسی دارد، کمیت‌پذیر است، قابلیت صورت بندی، تبیین ریاضی، قابلیت وارسی همگانی و دارد. اگر دانسته این ویژگی‌ها را نداشته باشد علم به معنی ساینس نیست.
 

وی افزود: کسی می‌تواند از بومی‌سازی حرف بزند که علم را مبتنی بر ساختن یا تولید بداند. بنابراین ما الگوی خاصی را درباره علم به کار می‌بریم. در سال‌های اخیر یک بلبشو در به کارگیری این موضوعات دیده می‌شود. تولید علم گاهی از زبان کسانی مطرح می‌شود که سخنانشان در برنامه ریزی‌ها و مدیریت کلان جامعه تأثیرگذار است این در حالی که است که تعبیر تولید علم و لوازم و پیامدهای آن را نمی‌دانند.
 

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: علم بومی مفهومی بسیار پیچیده است گاهی می‌خواهیم بگوییم برخی از موضوعات برای ما به عنوان یک فرد در زیست بوم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و صبغه خاصی دارد و باید در علوم بیشتر به این موضوعات دقت کنیم چرا که این سخن باز هم با بومی‌سازی متفاوت است.
 

وی خاطرنشان کرد: به شخصه ابهامات زیادی درباره علم بومی، بومی‌سازی علوم انسانی و دارم چون ابتدا باید تعریفی انجام بگیرد بعد ارزیابی شود. آیا اساساً سیاست گذاری درباره علم معنا دارد؟ ما تلقی‌های عجیبی داریم گویی علم با دستور ما مسیرش را طی می‌کند و اگر باشد آیا علم است یا خیر؟ جوامعی که با این رویکرد به علم نگریسته اند دچار تبعات زیادی شده اند.
 

بهشتی همچنین با بیان اینکه ما امروز به راحتی از واژه بومی و غیر بومی استفاده می‌کنیم در حالی که این مفاهیم نیازمند مداقات جدی است، گفت: به ویژه بومی‌سازی علوم انسانی که از جنس پروداکشن است باز از جمله گزاره‌هایی است که بسیار مناقشه برانگیز است، از سوی دیگر ما در زمینه فکری و کلامی نیازمند تمیز کاری هستیم. نیازمند درنگ کردن در مفاهیم و مداقه کردن هستیم البته این به معنی ایستادن و متوقف شدن نیست.

 

فقر فرهنگ عمومی در نگرش به علوم انسانی

دکتر محمد باقر خرمشاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) با بیان این که امکان بومی سازی علوم انسانی در هر جامعه‌ای از جمله ایران وجود دارد، ابراز داشت: البته باید به این نکته توجه داشت که بومی سازی به معنای بسته شدن به روی دیگران نیست و از سوی دیگر انسان دارای مسائل مشترک است اما زیست بوم‌های مختلف مسائل مختلف ایجاد می‌کند که پاسخ خودش را می‌طلبد. پس در هر تمدنی آنچه تولید می‌شود پرداختن به مسئله‌های جامعه خود است.
 

وی افزود: در بحث علوم انسانی باید ابتدا دید علم، علوم و علوم انسانی چیست. علوم انسانی نوعی از شناخت است که موضوعش انسان و ابعاد مختلف آن است. از سوی دیگر بومی سازی یک واژه انفعالی به نظر می‌رسد یعنی چیزی نیست ولی هست. این نیست در برابر هست می‌خواهد واکنش نشان دهد اما از جهت دیگر رهایی بخشی در آن است چون آنچه هست را برای خودش کافی نمی‌داند و می‌خواهد امور کاربردی برای خودش داشته باشد.
 

این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چه کسانی در جغرافیای فعلی از بومی سازی علوم انسانی حرف می‌زنند؟ توضیح داد: چرا در غیر غرب فقط صحبت از بومی سازی است؟ آیا این به معنای غربی زدایی از علوم انسانی است؟ آیا بومی سازی امر مختص ایران اسلامی است؟ آیا مسئله عالم علوم انسانی غربی با غیر غربی یکی است؟
 

به نظر می‌رسد می‌توان به بومی سازی آری گفت اما مبانی غربی و غیر غربی. به نام اثبات گرایی بومی سازی ممکن است چون هست‌های جوامع با هم متفاوت است و همه اندیشمندان غربی به مسائل جوامع خود پرداختند. وبر و مارکس مسئله اش سرمایه داری جامعه غربی بوده است. اما اکنون سرمایه داری مسئله ما هم شده است. شاید این مسئله باعث شده در علوم سیاسی در دو دهه گذشته از نظریه‌های غیر غربی بیشتر استفاده می‌کنیم.
 

وی همچنین با بیان اینکه گویی علوم انسانی در ایران تخصص نیست و نوعی آگاهی است، خاطرنشان کرد: به همین دلایل شاید هیچ فردی برای امر دقیق و مدیریتی به عالم علوم انسانی مراجعه نمی‌کند چون نوعی ضعف و فقر فرهنگ عمومی در نگرش به علوم انسانی است. از سوی دیگر فقدان و ضعف اعتماد به نفس در محققان علوم انسانی وجود دارد. بسیاری از محققان حتی نظریه پردازی را در علوم انسانی لازم نمی‌دانند.

 

تولید علوم اجتماعی باید معطوف به زیست بوم جامعه باشد

دکتر ابراهیم برزگر، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این نشست با اشاره به معمای سنت و مدرنیته گفت: در دنیای مدرن تمدن از جهان غرب به جهان غیر غرب در حوزه علوم انسانی و تکنولوژی سخت سرریز کرد. ما در اقتباس این علوم معماهایی داشته‌ایم مثلاً میکروفن بلندگوی شیطان گفته می‌شد الان معماهای ما در علوم طبیعی و پایه حل شده است و ما می‌خواهیم تا پایانش غربی باشیم اما در علوم انسانی خیر.
 

وی ادامه داد: امیرکبیر در دارالفنون فقط علوم تجربی و پایه را راه‌اندازی کرد. بعدها با راه‌اندازی مدرسه علوم سیاسی این علوم مورد توجه قرار می‌گیرد. اغلب مشکلات ما ناشی از علوم انسانی است. از طرف سنت نیز در علوم انسانی و اجتماعی گفته می‌شود باید دستاورد غرب را نادیده گرفته و علم دینی را تولید کرده و بعد مسائل علوم انسانی را تببین کنیم.
 

وی بیان داشت: روی علم بومی سو تفاهم‌هایی هست و هر فردی از ظن خود تعریفی از علم بومی دارد؛ برخی غرب ستیزی علمی را علم بومی می‌دانند. برخی دیگر مانند من نگاهم این است کم باید از دستاوردها و نیروهای مستتر در نظریه‌های مغرب زمین برای حل مسائل خود استفاده کنیم. اگر نظریه‌ای می‌تواند تورم را حل کند باید از آن استفاده کنیم. فقط سوال این است که آنچه در غرب تئوریزه شده است آیا وقتی وارد سرزمین ما می‌شود لزوماً قابل تعمیم است؟ با این نگاه فرایند تولید علم در جهان بومی است.
 

برزگر خاطرنشان کرد: تولید علوم اجتماعی در جهان بومی است و معطوف به زیست بوم جوامع است. ذات علم در همه جهان بومی است. کتاب مبانی علوم سیاست در ایران هم قابل استفاده است چون بیان می‌شود که لزوماً قابل تعمیم است. بومی گری در ایران گذشته ما هم مسبوق سابقه است. علت فاعلی ارسطو وارد دستگاه فارابی شده است و بومی می‌شود. پس در ایران بی سابقه نیست. من واژه بومی‌سازی را رد و از اصطلاح بومی‌گری استفاده می‌کنم.
 

وی با تاکید بر اینکه بومی‌گری در علوم انسانی یک منزل ندارد و مشکک و ذوالمراتب است و با درجات مختلف نمود می‌یابد، گفت: من بومی گری را به بومی‌سازی ترجیح می‌دهم چون بومی‌سازی بدین معنی است که نظریه‌ای آنجا تولید یا جرح و تعدیل شود بعد ما با تأخیر آن را استفاده کرده و بومی کنیم. ما بنیاد در زمین دیگران بازی کنیم ما نباید علم غربی‌ها را توسعه دهیم. ما البته باید نظریه را از آنها گدایی کرد ولی در عین حال باید سنت ایران قبل از اسلام را زنده نگه داریم.
 

ما چهار بار تمدن‌سازی کردیم پس باز هم می‌توانیم تمدن‌سازی کنیم و نظرات جدیدی بر مبنای سنت تأسیس کرد بدون سنت نمی‌تواند اندیشید. غربی‌ها خودشان از اسطوره‌ها و سنتشان نظریه‌پردازی کردند. ما دستمان پر است اما از این سنت غنی برای نظریه‌پردازی استفاده نمی‌کنیم.

 

ادله دیدگاه نافیان علم بومی خدشه پذیر است

 

حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز اظهار داشت: مهمترین کار علوم انسانی تغییر مفهوم و نظام سازی مفاهیم است و این کار کمی نیست و بسیار مهم است. از سوی دیگر کار روش شناسی است. مهمترین کار علوم انسانی تببین مسئله و حل است. بازی در علوم انسانی بازی مفهومی است و در علم بومی مسئله مفهوم است یعنی ما باید بیش از هر چیزی روی مسئله مفهوم صحبت کنیم باید روی مفهوم تمرکز کنیم. بخشی از بوم به بوم خانوادگی و زیستی محقق شکل می‌گیرد و در خلأ ظهور نمی‌یابد.
 

وی افزود: هر حرفی در باره علم بومی می‌زنیم گویی ناظر به علم دینی است. این یک پارادوکس دو سویه است. وقتی علم بومی را می‌پذیریم گویی فرض علم دینی را هم می‌پذیریم چون علم شناسنامه و آغاز و انتها دارد. این در فضای خیال و تخیل شکل نمی‌گیرد و موطن دارد چون امر بشری است و رها نیست. نیکلز در مدخل استنفورد با عنوان انقلاب‌های علمی می‌گوید: «جوامع علمی جوامع فرهنگی هستند.» علم اگر در جامعه علمی تولید می‌شود از جوامع دیگر مانند جامعه سیاسی، اقتصادی و جدا نیست. پس ما اساساً علم غیر بومی نداریم! علمی که زیست بوم ندارد اساساً وجود خارجی ندارد.
 

حسینی تصریح کرد: ادله دیدگاه نافیان علم بومی خدشه پذیر است به ویژه در زاویه مطالعات فلسفه علم جدید. ادله این عده عینی است تا ذهنی و کاربردی است تا نظری. اینها همواره می‌گویند چیز جدیدی محقق نشده و علوم انسانی اسلامی کو! چون نظریه هم ندارد و باید از پارادایم شروع شود. اما مدافعان علم بومی از این سو استدلالاتی درباره جامعه شناسی علم و فلسفه علم می‌آورند که نمی‌شود از آن گذشت راه حل چیست؟

 

دعوای ادامه دار علم بومی و علم جهانی

دکتر سیدعبدالامیر نبوی، دانشیار گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران با اشاره به تاریخچه ادبیات بومی سازی علوم انسانی در ایران بیان داشت: در ابتدای انقلاب تا اواخر دهه ۷۰ شمسی واژه بومی سازی علوم انسانی نداریم و واژگانی مانند علوم اسلامی، علم نافع، دانشگاه غربی، دانشگاه اسلامی، دانشگاه مستقل و بیان شده است. حتی در کلام امام خمینی (ره) علم بومی نداریم. این موضوع باعث شده در سال ۹۶ دو محقق طی مقاله‌ای بگویند که هدف امام از اسلامی سازی علوم انسانی، بومی سازی آن بوده است.
 

وی افزود: این واژه از اواخر دهه ۸۰ وارد ادبیات ما شده و بومی سازی علوم و دانشگاه تمدن ساز مطرح می‌شود. در رویکرد بومی سازی علوم، مطرح می‌شود توجه به داخل کنید اما دانشگاه تمدن ساز نگاه جهانی دارد. در ادامه از اوایل دهه ۹۰ این موضوع وارد آموزش عالی شده و سند اسلامی سازی دانشگاه تیر ۹۹ مصوب می‌شود و از تولید دانش تمدنی به ویژه علوم انسانی و اسلامی و صحبت می‌کند.
 

این استاد دانشگاه با طرح این سوال که بومی سازی علوم به چه معناست گفت: جریان سنت گرایی تحت تأثیر سید حسین نصر واژه علم بومی برایشان اهمیت داشته است و از بحث حکمت خالده برای این موضوع استفاده می‌کنند. علم در این نگاه فطری و خطا ناپذیر و مفاهیمش کلی است. به هر حال از اواخر دهه ۸۰ بحث علم بومی از این جریان وام می‌گیرد.
 

وی همچنین با بیان این که امروز دعوای علم بومی نقطه مقابلش علم جهانی است و بحثش سیاسی و استراتژیک است، افزود: گرچه استادانی در حوزه تألیف، ترجمه و سخنرانی تولیداتی دارند که مرجع منابع هستند؛ اما علم سیاسی ما باید وارد جریان جهانی دانش شود. برخی از کسانی که فریاد بومی سازی می‌زنند به دلیل ضعیف روش شناسی خود و عدم حضور در مجامع جهانی معتبر چنین حرفی می‌زنند.

تاریخ انتشار: 1403/08/14

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil