ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
رسانه فکرت | عبدالرضا محمودی،؛ دکتری دین پژوهی دانشگاه ادیان
چرا مجازات محاربه که در قرآن کریم تنها به نبردکنندگان با خدا و پیامبرش اختصاص یافته، از سوی فقها به نبرد با مسلمانان نیز تعمیم داده شده و آنان نیز مفسد فی الارض قلمداد میشوند؟
یکی از مهمترین جرایمی که باعث سلب نظم و امنیت اجتماع میشود «محاربه» است که شارع مقدس حد آن را تعیین و مجازات شدیدی برای آن مقرر داشته است، محارب کسى است که به قصد ترساندن مردم و فساد و خرابکاری در جامعه، با سلاح سرد یا گرم دست به اقدام مسلحانه زند.(تحریرالوسیله) در تبیین این حد شرعی مسائل و احکام متعددی مطرح است که در این نوشتار با توجه به آیه شریفه 33 سوره مائده، برخی از جنبههای آن توضیح داده میشود.
الف. تفسیر آیه محاربه
«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ»؛(مائده/33) کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روى زمین میکنند، [و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،] آن است که کشته شوند یا به دار آویخته گردند یا [چهار انگشت از] دست [راست] و پاى [چپ] آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت نیز دچار مجازات سختی خواهند شد.
1. معنای «محاربة الله و الرسول»
با توجه به اینکه اراده معناى حقیقى «محاربة الله» در اینجا محال است و به ناچار باید معناى مجازى آن مراد باشد، این کلمه معناى گستردهاى پیدا خواهد کرد و مخالفت با هر حکمى از احکام شرعى و اقدام به هرگونه ظلمى و اسرافى مصداق آن خواهد بود.
ولى ضمیمه شدن رسول به آن «یُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ» ما را به ادین نکته راهنمایى میکند که باید معنایى از «محاربة الله» اراده شود که به پیامبر نیز ربطى داشته باشد. بر این اساس تقریباً متعیّن است که مراد از «محاربة الله»، آن عملى است که نتیجه آن، باطل شدن یکى از امورى باشد که پیامبر از جانب خداوند بر آنها ولایت دارد، همانند محاربه کافران با پیامبر و اخلال رهزنان در امنیّت عمومى که پیامبر با ولایت خود آنرا در زمین گسترش داد.
دنبال شدن جمله «إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ الله» با جمله «وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً»، مشخّص میکند که مراد از محاربه همانا فساد در زمین است از طریق اخلال در امنیّت عمومى و رهزنى، نه مطلق محاربه با مسلمانان.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5)
بنابراین، مراد از محاربه با خدا و رسول، محاربه با مسلمانان است؛ ولى به منظور بزرگ جلوه دادن آن و توجّه دادن به اهمّیت امّت اسلامى و اینکه جنگ با امّت اسلام به منزله جنگ با خدا و رسول است، لفظ محاربه در آیه، به خدا و رسول اضافه شده است؛ زیرا امت اسلام منتسب به خدا و پیامبر و تحت ولایت آنهاست. چنین معنایى به منزله مجاز در اسناد است.(کنز العرفان فی فقه القرآن، ج 2)
علاوه بر این، پذیرفتن مجاز اسنادى در اینجا روانتر و رساتر است؛ زیرا منتسب کردن امّت اسلام به خدا و رسول و محاربه با آنرا محاربه با خدا و رسول دانستن، بیانگر نکته عرفى روشن و رسایى است.(مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره 11 و 12)
همانطور که بیان شد؛ مراد از «محاربه با خدا و رسول» در آیه شریفه، اخلال به امنیت عمومى بهطور مسلحانه است و قهراً شامل آن چاقوکشى و سلاحی نمیشود که به روى فرد معیّن کشیده شود و او را به تنهایى تهدید کند؛ چون امنیت عمومى وقتى خلل میپذیرد که خوف عمومى و ناامنى جاى امنیت را بگیرد و بر حسب طبع وقتى محارب میتواند چنین خوفى در جامعه پدید آورد که عموم مردم را با اسلحه تهدید به قتل کند.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5)
اینکه محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه به عنوان محاربه با خدا و رسولش معرفى شده، تأکید فوق العاده اسلام درباره حقوق انسانها و رعایت امنیت آنان را ثابت میکند. از اینرو، محاربه با پیامبر خدا(ص) لازم نیست جنگ مستقیم با خود آنحضرت باشد.
بهعلاوه؛ طبق نظریه امامت شیعی و نیز ولایت فقیه، نبرد با حکومت اسلامی نیز مشمول این آیه خواهد بود.
ناگفته پیداست شدت عمل فوق العادهاى که اسلام در مورد محاربان به خرج داده براى حفظ خونهاى بیگناهان و جلوگیرى از حملات و تجاوزهاى افراد زورمند و جانى و چاقوکش و آدمکش به جان و مال و نوامیس مردم بیگناه است.( تفسیر نمونه، ج 4)
2. معناى «افساد در زمین»
فساد ضد صلاح است و به «بیرون رفتن چیزى از اعتدال» نیز تفسیر شده است. از اینرو، فساد هر چیزى بر حسب خود آن چیز معنا میشود.
بدون شک، هر جرم و معصیتى که از انسان سر میزند، فسادى است در یکى از جنبههاى زندگى او، امّا عنوان «فساد و افساد» وقتی اضافه به «الارض» (زمین) شود، معناى آن مقیّد میشود و اختصاص پیدا میکند به فسادى که در زمین واقع میشود.(مجله فقه اهل بیت«ع» شماره 11 و 12)
درباره تقیید فساد به «فسادى که در زمین واقع شود» احتمالاتی وجود دارد؛ از جمله احتمال تقیید افساد به قید «فی الارض» براى دلالت بر این معنا است که «فساد در زمین حلول میکند و زمین فاسد میشود» بر این اساس، افساد در زمین به معناى تباه کردن زمین.
امّا نه بدان معنا که ذات زمین تباه میشود بلکه بدان معنا که آن حالت اصلاح و سامانى که در زمین است تباه میشود، پس مراد از زمین، خاک و سنگ و امثال آن نیست، بلکه مقصود زمین از آن جهت که مکان زندگى و محل استقرار انسان است؛ زیرا زمین و مکان از آن جهت براى انسان مطلوب است که براى زندگى و استقرار او صلاحیت داشته باشد.
از اینرو صلاح زمین به آن است که براى زندگى انسان مناسب باشد و فساد آن به این است که صلاحیّت و مناسبت او براى زندگى از میان برود، اینکه تعبیر «افساد در زمین» آورده شده نه «افساد زمین» براى دلالت بر این نکته است که عمل محاربان همین حالت صلاح را در زمین تباه میکند و فساد را در آن برپا میدارد، نه اینکه ذات زمین را فاسد میکند.(اعراف/56)
وجدان عرفى بر این معنا گواهى میدهد و ملاحظه موارد استعمال این ترکیب در دیگر آیات قرآن کریم، هم بر همین معنا تأکید میورزد، در بعضى از آیات، میان «افساد فی الارض» و «صلاح الارض» مقابله صورت گرفته است: «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید.(اعراف/56)
«وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (اعراف/85) و از اموال مردم چیزى نکاهید! و در روى زمین، بعد از آنکه [در پرتو ایمان و دعوت انبیاء] اصلاح شده است، فساد نکنید.(اعراف، 56)
ب. بحث روایی
روایات زیادی درباره محاربه نقل شده است؛ مانند روایات زیر:
1. امام صادق(ع) فرمود: چند تن از مردم بنى ضبه به محضر رسول خدا(ص) وارد شدند و راه اسلام گرفتند، و چون بیمار بودند رسول خدا(ص) به آنان فرمود: «مدتی در مدینه بمانید تا سلامت خود را بازیابید، آنگاه شما را به مأموریت جنگى خواهم فرستاد». آنان گفتند: به ما امکان بدهید که در خارج مدینه باشیم تا از هواى بهترى بهرهمند شویم.
رسول خدا(ص) آنان را به مرتع شتران زکات فرستاد تا از گمیز شتر و شیر شتر بنوشند و سلامت خود را بازیابند. وقتی از بیمارى شفا یافتند، سه تن شبان شتران را کشتند و با شترها فرار کردند. رسول خدا(ص) از ماجرا باخبر شد و على(ع) را در پى آنان فرستاد. على(ع) آنان را در یک دره پرپیچوخم به چنگ آورد که سرگردان راه خروج خود را پیدا نمیکردند. على(ع) آنان را اسیر کرد و به خدمت رسول خدا(ص) آورد، در این هنگام آیه 33 سوره مائده نازل شد و رسول خدا(ص) دست و پاى آن سارقین را از چپ و راست برید.(کافی، ج 7)
2. شخصى از امام رضا(ع) درباره آیه شریفه 33 سوره مائده پرسید که آن چه عملى است که هرکس مرتکب شود مستوجب یکى از این چهار مجازات میگردد؟ امام(ع) فرمود: «اینکه با خدا و رسولش محاربه کند و در گسترش فساد در زمین بکوشد و مثلاً کسى را به قتل برساند که به همان جرم کشته میشود. و اگر هم "بکشد" و "هم مالى را برباید"، هم کشته و هم به دار آویخته میشود، و اگر مال را بدزدد ولى کسى را نکشد تنها دست و پایش بهطور خلاف قطع میگردد، و اگر شمشیر بکشد و به محاربه خدا و رسول برخیزد و فساد را هم در زمین بگستراند ولى نه کسى را بکشد و نه مالى را بدزدد، از آن شهر تبعید میشود.(کافی، ج 7)
ج. نتیجهگیری
آیه 33 سوره مائده مبنای تبیین موضوع و حکم محاربه با خدا و رسول و افساد فی الارض است. با توجه به تفاسیر و روایات وارده در این خصوص، هرکس با مسلمانان محاربه کند، مانند آن است که با خدا و رسول محاربه کرده است و از چنین تعبیرى، زشتى و سنگینى این جرم فهمیده میشود. هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد فی الارض میباشد و این اختصاصی به دوران زندگی پیامبر(ص) ندارد.
تاریخ انتشار: 1401/10/14
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.