weblog_showcase

یادداشت؛

تدبیر اجتماعی عنصر مغفول در امر‌به‌معروف

انقلاب اسلامی آمده است تا تدبیر اجتماعی کند. در قضیه حجاب کار خلاقانه است. موضوع حجاب توقیفی نیست و از جمله واجبات توصلی است. هدف باید این باشد که زنان جامعه با حجاب شوند و البته نباید ضد خودش شود که لباسی درست کنیم که خودش دوباره خودنمایی و زینت شود که نقض غرض است. اما این هدف با تدبیراجتماعی قابل وصول است. و لازم است از مؤلفه‌های اجتماعی و از سیره عقلایی فرهنگ‌های مختلف دنیا استفاده کرد.

رسانه فکرت | حجت‌الاسلام و المسلمین محسن قنبریان


امروز زنی را به خیابان آورده‌اند که در حال غربی شدن است؛ می‌خواهند جامعه و زنان ایران را مانند ترکیه و دیگر کشورهای غربی کنند. ما باید چه‌ کنیم؟ 


در کتاب ده گفتار شهید مطهری جلد 1، صفحه 82 (جلد 20 از مجموعه آثار صفحه 200) بحث امر به معروف را دارد. عنوانی که بالا گذاشته است «اصل بند و پند» است. در میان ما، در اجرای امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر آن چیزی که بیشتر مورد توجه بوده است دو وسیله بوده است. الان هم  مردم در اجرای دین، توجهشان فقط به همین دو چیز است. آن دو چیز یکی گفتن است و دیگر اعمال زور. یعنی اول بگوییم و بعد هم اگر از گفتن نتیجه نگرفتیم اعمال زور کنیم. این دو را خوب شناخته‌ایم. و به این دو آشنایی داریم. البته شک نیست که گفتن و پند دادن وسیله‌ای از وسایل، اعمال زور هم سهم خود را در مواردی وسیله دیگری است از وسایل. این را از آن طرفی هم نگفتیم. اینکه اصلا الزام نباید باشد. کلا چیز قضایی نباید باشد. آن را در آخر داریم که «آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيّ» آن را هم داریم. ولی آیا وسیله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر منحصر به این دو است؟ وسیله و راه دیگری نیست؟ این سؤال اساسی است، مخصوصاً در واجبات توصلی که قصد قربت شرط نیست. 


بعد شهید مطهری شروع می‌کند درباره اخلاص و عمل می‌گوید که هم اخلاص داشته باش و هم عمل، و می‌گوید عمل را فردی می‌گیریم و عمل جمعی هم لازم است. تا برسد به صفحه 86 که این‌طور ادامه می‌دهد،  عنوانش این است؛ انتظار بیش از حد از زبان و گوش. حالا می‌خواهد بگوید که پندی که لازم بود کافی نیست. بعد تو خیلی روی پند حساب کرده‌ای. جای پند در ادبیات امروز بگذارید کار فرهنگی. یعنی هم نصیحت کردن هم بنر زدن و نمایشگاه زدن و کار رسانه‌ای کردن خوب است. اما خیلی روی آن حساب کرده‌اید. حالا الان همین هم نمی‌شود. اما فکر نکن خیلی می‌شود. نگاه کن! 


این یک غفلت عظیم و اشتباه بزرگی است. امروزه ما برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله و زبان و مظاهر زبان بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان اعجاز می‌خواهیم. گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان‌طوری که قرآن فرموده حکمت و موعظه حسنه باشد حقایق را روشن کند‌؛ شرط لازمی است؛ ولی شرط کافی یا علت تامه نیست. چون از زبان بیش از اندازه انتظار داریم. و از گوش مردم هم بیش از اندازه انتظار داریم و می‌خواهیم تنها با زبان و گوش همه کارها را انجام دهیم و انجام نمی‌شود ناراحت می‌شویم و ناله و فغان می‌کنیم و می‌گوییم گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من توست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. بنابراین ما بیش از اندازه از گوش و زبان بیچاره انتظار داریم و باید از راه عمل و چشم استفاده کنیم. ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار کنیم تا آنها با چشم خودشان ببینند و مقداری به گوش و زبان استراحت بدهیم و بعد از آن شهید مطهری وارد عمل جمعی و گروهی می‌شود.


عنوان بعدی که صفحه 88 است، «منطق یا تعبد» است. در ادبیات فقهی بگویید که این واجب توصلی است یا تعبدی است؟ وقتی که توصلی است یک تدابیری برای آن می‌توانید بیاندیشید. مطلب دیگری که مهم است این است که ما در اجرای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر منطق را دخالت نمی‌دهیم. معنای منطق را خودش می‌گوید. در حالی که هرکاری منطق مخصوص به‌خود را دارد که کلید آن کار است. عرض کردم چیزی که ما آن را خوب شناخته‌ایم و بیش از اندازه برای آن اثر قائلیم زبان بود و نه عمل. در عمل هم توجه به عمل فردی بود و نه اجتماعی. اکنون می‌گویم. چیز سوم یعنی چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است، دخالت منطق است در کار. مقصود این است که در کار معروف‌و‌منکر، باید تدابیر عملی اندیشید. 


آنچه تا امروز در بهترین حالتش اتفاق افتاده عمل جمعی بوده است و ثمراتی هم داشته است؛ اول اینکه کسی نمی‌گوید که تهران پر از بی‌حجاب شده است؛ دوم اینکه اعتماد به‌نفس کاذب به کشف حجاب نمی‌دهد. سوم هم اینکه موجب عصبانیت دشمنان می‌شود. طبق آیه 120 سوره توبه ثواب هم برای او نوشته می‌شود. چهارم به‌طور طبیعی این رفت و آمد زمینه گفت‌و‌گوهای بعدی را هم فراهم می‌کند. اصلاً اینجا نهی لسانی هم نمی‌خواهد بکنید. اما اینکه اگر کسی منفردا بخواهد حضور یابد با هم جمع می‌شویم و شعار می‌دهیم تا او را هم برانگیزانیم تا او هم کاری کند. از این کارهای ساده هم به ذهن ما نمی‌رسد چه برسد به تدبیر که از این خیلی پیچیده‌تر است. مقصود این است که در کار معروف‌و‌منکر باید تدبیر عملی اندیشید و باید دید که چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق می‌کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می‌دارد. 


چندی پیش در یکی از روزنامه‌های عصر، مقاله‌ای خواندم تحت عنوان «خروارها پند و نصیحت». در آن مقاله بعد از آنکه نوشته بود که کشور ما خروارها پند و نصیحت به صورت‌های مختلف اما بی‌اثر است، این مثل را ذکر کرده بود، یک جور درمان بهتر از صد خروار نسخه است. بعد نوشته بود چندین سال در یکی از شهرهای کوچک واقع در ایالت فیلادلفیای آمریکا زن‌ها مبتلا به قمار بازی شده بودند. ابتدا کشیک‌ها، روزنامه نویس، خطباء، فصحاء تا توانستند راجع به بدی قمار مخصوصاً برای زنان گفتند و نوشتند. اما مثل این حرف‌های خودمانی، مانند گردو روی گند سر خورد و پایین افتاد و به جایی نرسید. تا آنکه شهردار محل به فکر افتاد و یکی دو تا باشگاه و نمایشگاه زنانه دایر کرد و سرگرمی‌های مناسب در آنجا فراهم کرد. از قبیل نمایشگاه بچه‌های چاق و تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان و از این قبیل کارهای دستی و غیره که هرکدام برنامه و ترتیبات خاصی داشت و مردم را سر ذوق می‌آورد. دو سه سالی از این جریان گذشت که زن‌های آن شهر به کلی قمار را فراموش کردند. 


نمونه دیگر اینکه، یک تحقیق مفصلی که خود اروپایی‌ها گذاشته بودند تحت عنوان مواد الکلی در بین جوانان ایسلند. رتبه اول شده بود، یک تدبیر اجتماعی این طور، ظرف یک مدت کوتاه بهترین کشور اروپایی کردش به لحاظ بین المللی. این تدبیر اجتماعی است و نه فقط حرف زدن و گرفتن. که من هنوز هم می‌خواهم درباره آن حرف بزنم و خلاقیت بیاورم. این را می‌گویند چاره عملی و تدبیر عملی. این معنای دخالت دادن منطق و تدبیر است در مبارزه با منکرات. اگر آنها می‌خواستند به موعظه‌ها و خطابه‌های کشینان و مقاله‌ها و روزنامه‌ها قرائت کنند باید مثل ما همیشه بنشینند و بگوید که گوش اگر گوش تو... از قدیم در میان ما معروف است که زن‌ها بسیار غیبت می‌کنند؛ کاری با درست و غلط بودن این حرف مشهور ندارم ؛اما در کل می‌شود گفت؛ اهل علم و معرفت و کتاب که نیست. اهل هنر و کاردستی و صنعت که نیست. در حال فراغت از زحمات خانه، سرگرمی دیگری ندارد جز اینکه دور هم جمع بشوند و غیبت کنند. روح بالاخره غذا می‌دهد. اگر غذای صحیح نرسد از گوشت مرده اغذیه می‌کند. «أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا» که راجع به همین غیبت است. 


منظور ما از تدبیر عملی روشن شد که غیر از پند و بند است. من دو مثال کوتاه از خود سیره معصومین مثال می‌زنم. یکی حضور زنان در مسجد نبوی، یکی هم اختلاط در برخی از معابر کوفه. روایات اینها در مجامع روایی ما آمده است که امیرالمؤمنین آمده‌اند خطبه خواندند و فرمودند؛ شنیده‌ام زن و مرد در کوچه به‌هم می‌خورید چرا غیرت ندارید؟! خوب! تا اینجا را همه خوانده‌ایم. اما بقیه‌اش را چرا پیگیری نمی‌کنیم. امیرالمؤمنین چه‌کار کرد؟ همین خطبه را خواند و فریاد کرد؟ و بعد بگوییم آنچه به جایی نرسد فریاد است. اینجا آمده است در این نقل‌هایی که جناب «جعفر العاملی» انصافاً آدم محققی در تاریخ است، همین «صاحب الصحیح فی سیرة النبی». یک کتابی دارد «السوق فی ظلّ الدولة الاسلامیة». آنجا این را آورده‌است که امیرالمؤمنین این معبر را تفکیک کرد. خوب دقت کنید! پند داده است و بعد هم تدبیر کرده است. یک تدبیر ساده. و  زنان را به خانه نفرستادند. این را دقت کنید که اولاً زنان بسیاری با حضرت امیرمؤمنان در لشکرها بودند. «ام الخیر» را نگاه کنید! یکی از مفاخرات ما شیعه این است که امیرمؤمنان چنین زنانی را پرورش داده‌اند. کتاب «بلاغات النساء» را اگر نگاه کنید کلی این زنان را آورده است. زنانی که در عهد امیرالمؤمنین این خطبه‌ها را خوانده‌اند. آنجا معاویه بعضی‌ها را مثل «ام الخیر» احضار کرده است و بعضی‌ها را هم چون معاویه می‌آمده است مکه و بعد برمی‌گشته مدینه خودشان آمده‌اند. در مورد دو نفر از آنها تصریح به این کلمه است که می‌گویم: یکی «عکرشه» و یکی «سوده». اولاً هیچ کدام از اینها تبری از علی نجستند. اینها را باید ببینید. من یک تحقیق دیگری می‌دیدم که از قدما کسی تحقیق کرده است که در ماجراهای ارتداد هیچ زنی مرتد نشد. هیچ زنی مرتد نشده است. مردم بسیار بودند که مرتد شدند. بعضی‌ها حتی رفتند مثل «سوده» و «عکرشه» مطالبه کردند و گفتند که زکات ما را به خودمان بده و چرا می‌برند. معاویه در پشت مخاطبه‌اش با «عکرشه» و «سوده» این را گفته است که «ابالحسن» شما را فقیه کرد. یعنی یک طراز داده است و بالا آورده‌است. یک زن سومی متولد کرده است. اگر به لحاظ روانی «عورة» و «عیّ» بوده‌است او را بالا آورده‌است. بیان می‌کنند که شما را فقیه کرده است. یعنی ژرف‌اندیش و نه فقیه مصطلح ما. اینجا تعبیر فقیه دارد. 


این تدبیر را نگاه کنید. نیامد کل معابر را تفکیک کند. اگر این کار را می‌کرد می‌شد طالبان. بگوید همه‌جا پشت پرده. برگردید به‌خانه یا پشت پرده. نه! همان موضع را تفکیک کرده است. ما الان می‌ترسیم بگوییم که امیرالمؤمنین هم یک جایی تفکیک جنسیتی کرده است و این یک تدبیر است. باید برویم و نگاه کنیم و این سیره عقلایی را انجام داده است. این را وقتی غربی‌ها کرده‌اند ما رویمان می‌شود بگوییم. غرب الان دو سه جور تفکیک جنسیتی دارد. تفکیک جنسیتی الزامی. تفکیک جنسیتی قانون. تفکیک جنسیتی اختیاری. این در غرب شناخته شده است. تفکیک الزامی در دستشویی است. دستشویی الزامات دارد و اگر کسی جابه‌جا برود پلیس او را می‌گیرد. شما شاید بگویید که اینها همه لخت هستند و همه کاری با هم می‌کنند اما می‌گویند که اینجا برای آن کار نیست. یک جاهایی قانونی است. قانونی یعنی چه؟ حقی است برای شهروند. می‌تواند مطالبه کند. مثل گیت بازرسی که یک خانم باید او را تفتیش کند. می‌تواند اگر مرد بود مطالبه کند که خانم بیاید. المپیک زنان و مردان چرا جدا است؟ استدلال دارند و می‌گویند که تفاوت‌های جسمی و جنسیتی زن و مرد همراهی‌شان موجب بی‌عدالتی می‌شود. می‌دانید که مدارس تفکیک جنسیتی آمریکا در دهه گذشته بیست و پنج درصد رشد داده است؟ بیست و پنج درصد رشد مدارس تفکیک جنسیتی. چرا؟ یک استدلال پشتش است و با جامعه حرف زده‌است و بعد تدبیر کرده است. گفته است که ساختار فراگیری زن با مرد فرق می‌کند. یک درس را که به هر دو می‌دهی یکی بالا می‌رود. و بعد راندمان تحصیل بالاتر رفته است. اینها کارهای عقلایی است. می‌گوید که تحصیلم بهتر شد و رشد کرد. 


ما متأسفانه باید از آنهاسوغات بیاوریم و بلد نیستیم که از سیره امیرالمؤمنین به‌دست بیاوریم. اگر هم به‌دست بیاوریم طالبانی حکم می‌دهیم. ببین! علی علیه‌السلام هم تفکیک کرده است. همه معابر را تفکیک کرده است اما این زن‌هایی که در کاروانش بودند چطور بوده‌اند؟ چرا جدا نبودند و پشت پرده نبودند؟ هم کلش را نفی نکنیم که الان یک تابو در جمهوری اسلامی شده‌است و تا تفکیک جنسیتی می‌گوییم انگار فحش داده‌ایم. می‌گویند که چرا مترو جدا باشند و چرا فلان. بابا! بقیه دنیا هم این را جدا هستند. 


آن نکته‌ای که گفتند صاحب جواهر هم آورده است که خوب دوره‌ای بوده است که نه تنها پرده‌ای نبود، دوره همین قبل از فتح خیبر بلکه حتی مردان لباس کافی نداشتند. تاریخ می‌نویسد هفتاد نفر تا چهارصد نفر  اصحاب صفه بودند که پوشش مناسب نداشتند. بعضی جاها نقلشان را سخت می‌شود باور کرد که حتی بعضی‌ها زیر ریگ قایم می‌شدند اگر لباس را مجبور بودند تطهیر کنند. توجه می‌کنید! این قدر نداشته است. اینها این طور بودند. به جایی اینکه رسول الله به خانم‌ها بگویند به مسجد نیایید دو کار کرده است. ما این دو باب را در تاریخ و در روایات داریم. در روایات، روایات هم صحیح‌السند نیستند. یکی باب‌النساء در مسجد باز کرده‌است. از این در بیایند که کسی مزاحم نشوند به‌خصوص برای نماز عشاء. و دوم گفته‌اند که پشت سر مردان یک تدبیر ساده گذاشته‌اند. بعد از اینکه مردان سر از سجود برداشتند شما سر از سجود بردارید. 


حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله حضور اجتماعی را لحاظ می‌کند و بعد تدبیر برایش می‌کند. از این نمونه الف، ب یاد بگیریم و بعد خودمان کلمه و انشا بسازیم. ما امروز از این سنخ تدبیرها که گفتم در دنیای غرب آن‌طور است و در سیره ما این‌طور است. چه‌کار می‌توانیم بکنیم برای حضور مبتذل؟ 


در ماجرای فتنه مهسا، کسی برای صف جدای زنان کمپین تشکیل داده است؟! که اگر همه جا قاطی است صف اینها همه قاطی باشد. آنها خیلی زودتر از ما نان می‌گیرند و می‌روند. چرا همه آن را قبول می‌کنند. چون به‌جهت تسریع زندگی است. یعنی منظور من از تدبیر اجتماعی، استفاده کردن از مؤلفه‌های یک زندگی جمعی و اجتماعی است که طوری مهندسی کنی که غایتی که می‌خواهی نتیجه شود. گشت ارشاد یک حرکت قسری است. شکست می‌خورد. تدبیر اجتماعی یعنی سازه‌های جامعه‌ات از این صفحه و از آن مراوده و نکته‌های مختلف، مثل کلمات الفبا هستند که اینها را چطور بچینم که مقصود ارزشی که در استنباط اول، استنباطش کردم موفق باشد؟ استنباط اول من این بوده است که او در جامعه حضور داشته باشد به عنوان یک انسان و نه به عنوان یک مؤنّث. حالا باید مؤلفه‌هایم را به‌گونه‌ای بچینم که آن را نتیجه بگیرم. و الا این فتوا را بدهیم که چون خوف گناه دارد باید در خانه بنشیند. بهتر است. مستحب است. مکروه است بیرون بیاید. ما هم همان فتوا را می‌دهیم اگر نتوانستی آن را بکنی. ما لا اقل به زن‌های خودمان می‌گوییم این کار را نکنید. 


انقلاب اسلامی آمده است آن کار را کند. اینجا دیگر کار خلاقانه است. اینها دیگر توقیفی نیستند و واجبات توصلی هستند و مثل نماز نیست که توقیفی باشد. هرطور که این امربه‌معروف نتیجه بدهد و با حجاب بشود و البته نباید ضد خودش شود که لباسی درست کنید که خودش دوباره خودنمایی و زینت بشود. این خودش دوباره نقض غرض است. اما این تدبیرها باید شود. از مؤلفه‌های اجتماعی و از سیره عقلایی و جاهای مختلف دنیا باید استفاده کرد. 

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٢/٠٦

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.